واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با حضور کارکنان سپاه روحالله استان مرکزی
یادمان شهید حجتالاسلام اکبرزاده در اراک برگزار شد
محفل انس با قرآن کریم یادمان شهید حجتالاسلام مجتبی اکبرزاده با حضور کارکنان سپاه روحالله استان مرکزی در حسینیه امام خمینی اراک برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از اراک، معاون هماهنگ کننده سپاه روحالله استان مرکزی ظهر امروز در این محفل نورانی اظهار کرد: یکی از ویژگیهای بارز شهید مجتبی اکبرزاده در دوران نوجوانی رعایت مسائل اخلاقی بود، با توجه به اینکه هنوز انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود، با این حال ایشان به تمام مسائل اخلاقی و دینی به عنوان یک اصل مهم توجه داشت. محسن گلشنزاده افزود: شهید اکبرزاده با گذشت زمان و جدیتر شدن مبارزات و علنی شدن آنها، همچون دیگر جوانان انقلابی در راهپیماییها علیه حکومت وقت شرکت فعالانه داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر جوانان شب هنگام تا صبح به پاسداری از امنیت شهر میپرداخت. وی با بیان اینکه این شهید والامقام در سال 60 در راستای کسب معارف الهی در جرگه طالبان علوم دینی در آمد و مدتی در اراک و بعد از آن در قم به تحصیل علوم دینی پرداخت، گفت: شهید اکبرزاده به علت عشق و علاقه سرشار به جبهه و رزمندگان اسلام بعد از عملیات خیبر در مناطق جنگی حضور فعال پیدا کرد و در گردانهای رزمی و زرهی در کنار رزمندگان حضور یافت و به سوالات و مسائل دینی و اعتقادی آنان با کمال میل پاسخ میداد. معاون هماهنگ کننده سپاه روحالله استان مرکزی ادامه داد: شهید حجتالاسلام اکبرزاده بسیجیان را خیلی دوست داشت و به آنها عشق میورزید و همیشه برای پیروزی رزمندگان اسلام و ظهور حضرت ولیعصر(عج) و سلامتی امام رحمتالله علیه دعا میکرد و صلوات میفرستاد و بسیجیان را هم به این کار تشویق میکرد. گلشنزاده خاطرنشان ساخت: این شهید در عملیاتهای والفجر هشت، کربلای یک و کربلای چهار نقش فعال و بسیار موثری داشت، در عملیات کربلای چهار با حالات معنوی و وصفناپذیر و چهره ملکوتی و آمادگی برای حضور در محضر دوست در صف دلیر مردان اسلام قرار گرفت و در نهایت شهد شیرین شهادت را چشید. در بخشی از وصیتنامه شهید اکبرزاده آمده است امروز 27/12/1363 به لطف خداوند عازم نبرد حق علیه باطل هستم و اشتیاق غیرقابل توصیفی برای رفتن دارم. سبب رفتنم هم اجازهای است که خدا به لطف خود و به لطف خداوندیّش به من عنایت فرموده است. دیشب استخاره کردم و آیه عجیب و هدایتگری آمد، یعنی دیشب طلب خیر از خداوند کردم و قرآن را باز کردم و گفتم که خدایا هدایت بفرما، متن آیه این بود که آیا شما فرزندانتان، خانه و کاشانهتان و دوستانتان را بیشتر از خدا و بیشتر از جهاد در راه خدا دوست دارید. من متوجه شدم که حتماً باید به سوی جبهه حرکت کنم، پس از دیشب تا به حالا مدام به فکر این هستم که چطور وسایلم را آماده کنم و از آنجایی هم که رسول اکرم(ص) تأکید موکد کردهاند که حتما وصیت نوشته شود لازم دانستم که چند کلام صحبت کنم. اول شهادت میدهم به وحدانیت خداوند متعال و شهادت میدهم به پاک بودن خداوند از هر عیب و نقصی و از قلب خود سخن میگویم. از عمق دل شهادت میدهم جز راه اهل بیت(ع) برای رسیدن به خدا راهی نیست و جز توکل به خدا برای صعود کاری نیست و شهادت میدهم که حجت خداوند در روی زمین آقا امام زمان(عج) حیّ و حاضر و ناظر بر اعمال ما هست. بعد از این لازم میدانم چند کلامی با اهل خانواده خود سخن بگویم. مادر: من هر چه فکر میکنم که خداوند چه نعمت بزرگ و چه نعمت والایی به من داده همانا مادری همچون تو به من عنایت کرده، نمیتوانم نتیجه بگیرم. امروز وقتی شروع به سخن کردم بیشتر تأکیدم این بود که به تو بگویم من آرزو کردم که به لطف خداوند اگر قرار شد شهید شوم در راه خداوند اعضای بدنم تکه تکه شود. فقط خواهشی هم که از تو دارم این است که اگر تکهای از بدنم را برای تشییع پیش تو آوردند مبادا گریه کنی، فقط جلوه عشق خدا را در آن تکهها نظاره کن و شکر خدا را بکن که خداوند توفیقی این چنین به فرزندت داده و بدان اگر تو گریه کنی و حتی رنجی ببری حتماً من آنجا ناراحت میشوم. فراموش نکنی که این رفتن، رفتنی است در راه خدا و در راه خالق و معبود و معشوق و با رفتنهای دیگر فرق دارد، رفتن چیزی است که همه ما از آن ناچاریم. ولی اگر خداوند میلش به بندهای باشد و توفیقی به بندهاش بکند حتماً او را از بهترین راه یعنی شهادت پیش خود میبرد و اینکه خیلی دوست دارم بدنم در کنار خاک کربلا دفن شود ولی اگر پیکرم آمد در گلزار شهدا خاکش کنید. انتهای پیام/87004/ر40
93/04/19 - 14:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]