تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى رود، همچنان كه نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816722274




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بادامچیان: بازرگان و سحابی مذهبی بودند اما.../شهید آیت گفت بهشتی، بازرگان را به امام تحمیل کرد/بازرگان از امام خواست به قم برود و مرجعیت کند


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
بادامچیان: بازرگان و سحابی مذهبی بودند اما.../شهید آیت گفت بهشتی، بازرگان را به امام تحمیل کرد/بازرگان از امام خواست به قم برود و مرجعیت کند

بادامچیان: بازرگان و سحابی مذهبی بودند اما.../شهید آیت گفت بهشتی، بازرگان را به امام تحمیل کرد/بازرگان از امام خواست به قم برود و مرجعیت کند
اسدالله بادامچیان، قائم مقام حزب موتلفه می گوید بازرگان ضد دین نبود اما اعتقادی به مرجعیت تقلید نداشت. محسن خانعلی - مصطفی داننده- همانطور که نمی‌شود انقلاب را بدون نام‌های بزرگی چون امام خمینی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، شهید بهشتی، شهید مطهری و ... شناخت، در میان احزاب نیز قطعا نمی‌توان از نام حزب موتلفه اسلامی به راحتی گذشت، حزبی که قبل از انقلاب به نام هیئت موتلفه شکل گرفت و بعد از انقلاب نیز تا به امروز با نام حزب موتلفه اسلامی فعالیت می‌کند.
موتلقه شخصیت‌های زیادی را به جمهوری اسلامی معرفی کرده است که یکی از آنها دکتر اسدالله بادامچیان از مبارزان قبل از انقلاب و سیاسیون بعد از انقلاب است. کسی که در سیاست ورزی از سابقه طولانی دارد، سابقه‌ای که خود آن را حاصل 50 سال کار سیاسی می‌داند.در تحریریه نامه نیوز، میزبان این سیاستمدار کارکشته ایرانی بودیم و با او تاریخ جمهوری اسلامی ایرن از بازرگان تا روحانی را ورق زدیم و به بررسی رفتار حزب موتلفه در تاریخ ایران پرداختیم. گفت‌وگوی دو ساعته ما با نماینده سابق مجلس شورای اسلامی  و قائم مقام فعلی حزب موتلفه در دو بخش تقدیم شما خواهد شد. در بخش اول به شرایط ایران در بدو انقلاب، نحوه انتخاب مرحوم مهندس بازرگان، رفتار نیروهای انقلابی با نخست وزیر دولت موقت و شخصیت شناسی بازرگان پرداخته‌ایم و در بخش دوم به بررسی دولت‌های میرحسین، هاشمی، خاتمی ، احمدی نژاد و روحانی.قسمت اول گفت‌وگو نامه نیوز با اسدالله بادامچیان را در ادامه مطالعه فرمایید؛

******آقای بادامچیان برخی می‌گویند شما و حزب موتلفه پولدار هستید؟ خدا را شکر که می‌گویند پولدار هستند و از رانت و امثالهم استفاده نمی‌کنند. اما باید بگویم که موتلفه به آن معنایی که شما مدنظرتان است، پولدار نیست. ما نه می‌توانیم از پول دولتی استفاده کنیم و نه خود را گرفتار پول‌های مشکوک و شبهه‌ناک می‌کنیم. به همین علت مشخص می‌شود که پول موتلفه از کمک‌های خیریه مردم است. ما در موتلفه همانند شما هم نمی‌توانیم از مهمانانمان پذیرایی کنیم. (خنده) زندگی شخصی بنده نیز مشخص است؛ نه کارمندم، نه کاسبی می‌کنم، نه پولدارم، یک طبقه آپارتمان دارم و در جنوب شهر تهران زندگی می‌کنم. شما چندین بار عنوان کرده اید که اقای بازرگان از مخالفان امام و انقلاب بوده، فضا در مورد بازرگان روشن نیست، اگر واقعا مخالف امام بوده، چطور نخست وزیر می شود؟ اصلا شناخت شما از بازرگان به چه زمانی باز می گردد؟ من از نوجوانی همراه با دایی‌ خود، مرحوم صادق امانی، و شوهرخواهر شهیدم، صادق اسلامی، و دوستان دیگری چون شهید لاجوردی، رجایی و غیره در گروه شیعیان حضور داشتیم؛ سال 1329. پس از وقوع اتفاق 28 مرداد، فعالیت گروه شیعیان متوقف شد و به جای یک تشکیلات، به کار منظم فرهنگی توسط شهید امانی تبدیل شد که از طریق فعالیت فرهنگی در مساجد و حسینیه‌ها، افراد را آماده می‌کردند. از آنجایی که پس از 28 مرداد، وارد عرصه کسب شدم با گروه‌های مبارز چون نهضت ملی شدن نفت هم اشنا شدم و از دور با این گروه‌ها همکاری نسبی داشتم. تدریس درس عربی و علوم دینی را نیز در کنار کسب و کار فرش، پیش می‌بردم تا آغاز نهضت امام(ره). ابتدا تصور می‌کردیم نهضت آزادی یک حزب اسلامی است اما بعد... در سال 1340 نهضت آزادی شکل گرفت. در ابتدا بسیاری از متدینین، همانطور که شهید بهشتی می‌‎گویند، تصور می‌کردند که یک حزب اسلامی شکل گرفته است؛ حزبی که تحصیل‌کرده‌ها نیز در آن حضور دارند. اما با گذشت زمان مشخص شد که این افراد حزبی با نام اسلام را تشکیل داد‌ه‌اند، اما عنوان اسلامی را بر آن نگذاشته‌اند. شهید بهشتی علت این مسئله را از این گروه جویا شدند که پاسخ دادند به دلیل کاهش حساسیت‌ها از طرف گروه‌های گوناگون این کار را انجام داده‌اند. در سال 1341 اولین اعلامیه نهضت آزادی منتشر شد. آنها در اولین بیانه خود به جای آنکه از امام(ره) حمایت و از نظر مراجع اسلام تبیعت کنند نوشتند« به جای این رفتارها سنگ آزادی انتخابات را همانند دکتر مصدق، رهبر واقعی و محبوب ملت ایران به سینه بزنید.» این موضوع بازتاب منفی برای نهضت آزادی داشت. حتی مرحوم آیت‌الله طالقانی به این افراد اعتراض کرد که «روحانیت نهضتی را برپا کرده است آن وقت شما می‌گویید رهبر محبوب، دکتر مصدق است. روحانیت می‌گویند اسلام در خطر است، شما می‌گویید سنگ آزادی انتخابات را به سینه بزنید.» در نتیجه همین فشارها و اعتراضات نهضت آزادی اعلامیه دوم را منتشر کردند و نوشتند« اکنون که روحانیت پس از 70 سال از مشروطیت به صحنه آمده خوشحالیم. اما این افراد باید این کارها را انجام دهند.» در واقع اعلامیه دوم آنها نیز اعلامیه منظمی نبود.بازرگان مذهبی بود اما به مرجعیت تقلید اعتقادی نداشت آقای بازرگان فرد مذهبی بود اما به مرجعیت تقلید اعتقادی نداشت. دیدگاه‌های خاص خودش را به صورت غرب‌زده داشت. نسبت به سیاست هم شیوه مبارزات پارلمانی و از طریق مجلس را قبول داشت. بازرگان می‌گفت شاه بماند اما سلطنت کند نه حکومت/ بارزرگان به امام گفت شما به قم بروید، ما دولت را اداره می‌کنیماعتقاد داشت که شاه باید بماند اما سلطنت کند نه حکومت. به همین دلیل سال 57 که به نوفل لوشاتو رفت به امام(ره) اصرار کرد که شاه بماند، شما هم به قم بروید و مرجعیت کنید، ما هم دولت را اداره می‌کنیم.امام(ره) فرمود که شاه می‌رود و باید برود. حکومت سلطنتی هم رفتنی است. بازرگان با امام به بحث برخاست. اما امام نظرات او را قبول نکرد و فرمود حکومت سلطنتی ساقط می‌می‌شود و من می‌خواهم شما را نخست وزیر بگذارم.  شایع بود که بازرگان در دیداری مخفیانه‌ای که همراه سرلشگر مقدم، رئیس ساواک با شاه داشت،  شاه به او پیشنهاد کرده بود که نخست وزیری شود و شاه باقی بماند.شاه پیشنهاد نخست وزیری را به بازرگان داده بود منبع این گفته شما کجاست؟ وقایع سال 57 که شخصا شاهد آن بوده ام.در سال 57 بازرگان چند روز بازداشت شد. تعجب کردیم زیرا علتی برای دستگیری او وجود نداشت بعد متوجه شدیم که او را ظاهرا بازداشت کرده اند تا با شاه دیدار داشته باشد و دیدارش هم بازتاب منفی در افکار عمومی نداشته باشد. در آن دیدار شاه به او می گوید اوضاع مملکت خوب نیست، به این رسیده ام که فقط سلطنت کنم و کشور را نخست وزیر اداره کند و شما را می خواهم به نخست وزیری انتخاب کنم. بازرگان گفته بود که نمی پذیرد زیرا ابرویش می رود شاه گفته بود رهبرت که دکتر مصدق است نخست وزیر بوده، بازرگان می گوید در آن روزگار مراجع و کاشانی مخالف نخست وزیری او نبوده اند حالا امام خمینی و مراجع مخالفند و مخالفت می کنند.شاه می گوید رضایت آنها را به دست بیاور.بازرگان ازاد شد و به پاریس رفت و این مطالب را به امام گفت. امام فرمود شاه باید برود و می رود و من میخواهم شما نخست وزیر باشید شما اعلامیه بدهید که شاه باید برود بازرگان پذیرفت ولی اعلامیه نداد و به تهران آمد.
بازرگان در مصاحبه با الگار و اوریانا فالاچی می گوید دیدم امام هیچی از سیاست متوجه نیست و آمریکا را به حساب نمی آورد در سال 58 او در مصاحبه با پرفسور حامد الگار و اوریانا فالاچی این اختلاف دیدها را با امام تصریح می کند. به الگار می گوید دیدم امام هیچی از سیاست متوجه نیست و آمریکا را به جساب نمی آورد !!! به فالاچی می گوید همه کار من با او (امام) با اختلاف نظر و جنگ لفظی همراه است حتی در پاریس که من به امام گفتم انقلاب برای ایران زود است و بیاید با گام ها آرام اول دبیرستان ها بعد مطبوعات بعد مجلس و سپس حکومت را به دست بگیریم و امام مخالفت کرد. فالاچی از او پرسید چرا شما نخست وزیری امام را پذیرفتید؟ و بازرگان می گوید چون امام خیلی قاطع بود من بالاخره گفتم باشد، ریسک می کنم انقلاب می کنیم. اما من با اینکه همه چیز مطابق تحلیل امام تحقق یافت و نخست وزیر شده ام باز معتقدم همان نظر من صحیح است پس در میابید که نظرات بازرگان با نظرات امام بنا به گفته های خودشم و مواضع او از دوران نخست وزیری و حتی تا پایان عمر بازرگان مغایرت دارد. نهضت آزادی با لغو قانون اساسی مشروطه مخالف بودیعنی معتقدید در نقش بازرگان بزرگ نمایی صورت گرفته؟ بزرگ نمایی یا کوچک نمایی موضوع اختلافات فاحش نظرات بازرگان و همفکرانش با امام تاثیری ندارد.مانند مخالف بودن بازرگان و نهضت آزادی های قبل از پیروزی انقلاب با لغو قانون اساسی مشروطه که امام آن را لغو کرد. بازرگان و سحابی می خواستند بیانیه دهند. من و دوستانم خبردار شدیم. اکر پوراستاد از فعالان موئتلفه اسلامی و شهید محمدصادق اسلامی با بازرگان ارتباط داشتند و او را دعوت کردند. در منزل پوراستاد، من به همراه دکتر شیبانی و دکتر شاپور ومرحوم آیت الله سید منیر الدین سیستانی، شهید اسلامی و دو نفر دیگر حضور داشتند. بازرگان و دکتر یداللهیآامدند خیلی ناراحت بودند. سحابی گفت لغو قانون مشروطه از سوی آقای خمینی، خطای بزرگی استسحابی گفت این خطای بزرگی است که آقای خمینی مرتکب شده زیرا جلوی دیکتاتوری شاه را قانون اساسی می گفت و حالا امام خمینی این قانون اساسی و مانع دیکتاتوری شاه را لغو کرده است و نباید این کار صورت می گرفت. بحث شروع شد، بازرگان هیچی نگفت اما دکتر سحابی به طور جدی مخالفت می کرد. من گفتم امروز پرچم رهبری انقلاب به دوش کیست؟ سحابی گفت بر دوش آقای خمینی  گفتم رهبری انقلاب این قانون را لغو کرده است و اعلام نموده ا ست مخالفت شما تاثیری ندارد مردم به حرف امام گوش می دهند .
سحابی می‌گفت این آقای خمینی فکر نمی‌کند ما سیاستمداران چند پیراهن بیشتر پاره کرده‌ایم دیگران هم همین استدلال را قبول داشتند دکتر سحابی با ناراحتی گفت آخر این اقای خمینی فکر نمی کند تعدادی سیاستمدار هم در ایران هست که چند پیراهن بیشتر از او در سیاست پاره کرده اند؟ چرا مشورت نمی کنند. این جلسه باعث شد آنها بیانیه ندهند.تفکر سیاسی بازرگان نیز همه می دانند که تفکر انقلابی نقاهتی نبود. تفکر لیبرالی بود و این تفکر تفکر دینی او که غرب زده است با تفکرات امام مغارت دارد پس برخی می خواهند بازرگان را ضد دین معرفی کنند. بازرگان ضددین نبود؛ اتفاقا اهل نماز و روزه بود و کتاب مذهبی نوشتهبرخی می‌خواهند بازرگان را ضد دین معرفی کنند؟  ابدا. مرحوم بازرگان فردی مذهبی، اهل نماز و روزه و مرحوم دکتر یدالله سحابی هم همینطور بود. از هیچ فردی هم نشنیده ام که بازرگان را ضد دین یا غیر مذهبی معرفی کند.  او تعدادی کتاب مذهبی نوشته و سخنرانی دینی داشته است. اما تفکرش تفکر مستقل اسلامی برخواسته از فقاهت حوزوی و فقه صاحب جواهر نیست. بر سر مسائل دینی و مذهبی با ایشان بحث داشته اید؟ بله. ما سال ها با ایشان رفاقت داشیم. در زندان و بیرون زندان با او ارتباط داشتیم. در سال 57 و دوران دولت موقت ارتباطات بنده با او و دوستانش بیشتر شد. اما معلوم است بنده در خط موتلفه اسلامی بودم و ایشان در خط و جریان نهضت آزادی بود. رفتار امسال بنده با بازرگان تابع تشخیص وظایف در شرایط مختلف بوده است. به طور مثال هنگامی که او در زندان رژیم شاه بود احترام به او را قائل بودیم. بحث های دینی و اختلاف دیدگاه ها هم مانع آن نبود. در سال 57 در جریان راهپیمایی های عظیم مردم و در کمیته استقبال از امام( که من عضو شورای مرکزی 7 نفره آن بودم- و دو نفر از نهضت آزادی ها- صباغیان و تهرانچی، و شاه حسینی از جبهه ملی نیز در آن بودند) با آنها ارتباط و نوعی روابط حساب شده داشتیم. روزی که امام در 16 بهمن 57 می خواستند وی را به نخست وزیری موقت معرفی فرماید سامان دادن سالن معرفی بر عهده من بود که مسئولیت در تبلیغات سال های 56 و 57 را داشتم.شهید آیت گفت؛ بهشتی بازرگان را برای نخست وزیری به امام تحمیل کرده؟ ساعت 1 بعد ازظهر بود که مشغول تکمیل برنامه بودم شهید دکتر آیت آشفته حال آمد و عصبانی نگران از من پرسید شنیده ام امام می خواهند بازرگان را نخست وزیر دولت موقت انقلاب معرفی کنند؟ خونسرد گفتم بله. گفت انقلاب پیروز شده و مملکت به یک نخست وزیر انقلابی نیاز دارد. گفتم بله. گفت با هم اینها امام می خواهد بازرگان را بگذارد؟ گفتم بله. گفت مگر نمی داند که بازرگان لیبرال است؟ گفتم بله. گفت پس چرا امام او را دارند می گذارند؟ گفت این نظر امام است دیگر. گفت یک وقت ملاقات با امام بدهید من همین الان با امام صحبت کنم. گفتم نمی شود امام در حال استراحت است. ساعت 3 هم برنامه شروع می شود و تصمیمشان را هم گرفته اند. این دیدار هم فایده ای ندارد. خیلی ناراحت گفت این آقای بهشتی است که بازرگان را به امام تحمیل کرده است؟ گفتم آقای دکتر آیت شما و من هم امام و هم بهشتی را می شناسیم. نه بهشتی کسی است که بر امام چیزی را تحمیل کند و نه امام کسی است که زیر بار تحمیل برود. این تصمیم خود امام است. با ناراحتی پرسید حالا شما چه می کنید؟ گفتم دارم شعار به نفع بازرگان می سازم. خیلی عصبانی شد و رفت. 3-4 روز بعد از من پرسیدچرا آن روز اینگونه گفتید؟ گفتم من باید مقلد امام باشم وقتی رهبری تصمیم گرفته است بازرگان نخست وزیر موقت شود باید از آن همه گونه حمایت داشته باشم. اولین شعار برای نخست وزیری بازرگان را من دادم بنابر این در این شرایط پس از پایان مراسم معرفی روی پنجره دیدار امام با مردم رفتم و از مردم خواستم شعار دهند بازرگان، بازگان نخست وزیر ایران. و در واقع اولین شعار را برای بازرگان خود بنده دادم. سپس از جمع گروه دوستانمان که شعارها را تهیه می کردند مانند مرحوم محمدی دوست خواستم که برای بازرگان شعار بسازد و آنها شعار زیبای بازرگان، پیر چریک ایران، پیرو راه قرآن... نخست وزیر ایران را ساختند. البته این را هم بگویم که متوجه اختلاف دیدگاه بازرگان با امام هم بودم. در همان جلسه معرفی پس از بیانات امام و حکمی که آیت الله هاشمی آن را خواند بازرگان طوری حرف زد که در بین حضار ایجاد اعتراض کرد. او گفت خدا را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را به من ارزانی داشت و همین موهبت الهی باعث شده که آیت الله ابراز اعتماد نمایند. بنا به ضرورت و مسئولیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم و ناچار شدم قبول کنم. او در واقع می‌گفت امام به خاطر حسن شهرت او وی را منصوب کرده است و وی به اجبار و ناچار پذیرفته است نه این که وی نظر امام و رهبر انقلاب را اطاعت کرده است. امام خمینی که متوجه شدند این مطالب ممکن است باعث اختلاف در چنین شرایطی بشود دوباره شروع به صحبت کردند و فرمودند که ملت نظر خودشان را درباره دولت مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است اعلام کنند. در دوران دولت موقت نیز با او همکاری و همراهی داشتیم و دولتش را تضعیف نکردیم. با این که می دانستیم که دولت او از مجموعه لیبرال ها و ملی گراها و افکار غربی تشکیل شده است. بنده و امثال بنده و حزب جمهوری و موتلفه ای ها در تبعیت از امام کارهای انقلاب را پیگیری می کردیم. وقتی مجلس خبرگان اصل ولایت فقیه را تصویب کرد، بازرگان درصدد انحلال مجلس برآمدبازرگان در مورد مجلس خبرگان و قانون اساسی با تفکر امام مخالفت داشت. او پیرو مجلس موسسان بود و پیش نویس غرب زده قانون اساسی را قبول داشت. هنگامی که مجلس خبرگان اصل ولایت فقیه را تصویب کرد در صدد انحلال مجلس خبرگان برآمد. با این که می دانست امام اصل ولایت فقیه را در نجف مطرح کرده است.بازرگان نگفت به جمهوری اسلامی رای می‌دهم، گفت به جمهوری دموکراتیک اسلامی رای می‌دهم بازرگان با این که نخست وزیر منصوب امام بود و امام فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم، در هنگام رای دهی خبرنگاری پرسید شما به چه چیزی رای می دهید که بازرگان گفت به جمهوری دموکراتیک اسلامی رای می دهم. امام تسخیر لاله جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند اما بازرگان آن را کودتا علیه خودش می دانستبازرگان مصدق را رهبر خود و خود را مصدقی مسلمان می دانست. امام مصدق را مسلمان نمی دانست و مصدق مذهبی نبود. امام تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم دانست و بازرگان آن را کودتا علیه خود می دانست و به جای حمایت استعفا داد و بلاخره بالاترین اختلاف او با امام را از بیان خودش به نقل از جزوه منتشره از طرف نهضت آزادی به نام اسلام و ایران بشنوید« اختلاف من با امام بر سر اسلام و ایران بود یعنی امام همه چیز از جمله ایران را برای اسلام می خواست و من اسلام را برای ایران می خواستم».بازرگان هم مثل آقای منتظری لحنی بی ادبانه نسبت به امام داشت بهترین موارد اختلاف بازرگان با امام را خودش در مصاحبه با حامد الگار مطرح کرده است و اهانت های متعددی به امام دارد. او هم مانند آقای منتظری لحن بی ادبانه ای را نسبت به امام به ویژه پس از استعفا و عزل دارد. ولی امثال بنده همواره از اهانت و توهین به او و امسال او خودداری کرده ایم. زیرا کسی که منطقی صحبت می کند نیاز به بی ادبی ندارد. آیت الله بهشتی گفت از روی اضطرار ناچار به انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر شدیم و دولت او دولت انقلاب نشدنظر روحانیت نسبت به انتخاب بازرگان چه بود؟ آیت الله دکتر بهشتی سخنرانی جالبی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی دارد. دکتر بهشتی در آن سخنرانی گفت بعد از پیروزی انقلاب از روی اضطرار ناچار شدیم آقای بازرگان را به عنوان نخست وزیر معرفی کنم و ایشان نخست وزیر شدند و دولتشان دولت انقلاب نشد. خودشان گفتند من دولت انقلاب نیستم. این دولت انتقال است. بعد هم معلوم شد که دولت انتقال هم نیست بلکه دولت اضطرار است. ایشان می فرمایند پس از پیروزی انقلاب و در آستانه پیروزی چهره یا گروهی که بتواند حکومت را اداره کند آماده نکرده بودیم. " چهره ها و گروه های موجودبررسی شد و انتخاب آقای مهندس با این کیفیت صورت گرفت که از یک طرف توجه به وضع خاصی بود و آن این که دولت موقت نخست وزیرش باید قبل از سقوط بختیار معرفی شود چون این معرفی سقوط بختیار را سریع تر می کرد. چنین فردی رانداشتیم." پس بازرگان انتخاب شد. " با روی کار آمدن چنین دولتی (دولت بازرگان) خطر انحراف انقلاب از مسیر بیشتر شد. به دوستان می گفتیم آنچه شما می گویید که ایران درمعرض خطر سقوط در دام آمریکا قرار گرفته صحیح است. ولی راه مقابله با آن تضعیف حکومت موقت نیست چون اگر جکومتی سر کار باشد و ضعیف باشد زودتر در دام دشمن می افتد. تلاش تغییر حکومت ایشان بود. این نظر روحانیت مانند آیت الله بهشتی درباره بازرگان و روی کار آمدن او و دولت موقت بودمسعود بهنود گفت فاشیسم یعنی افراد حزب اللهی در واقع شهرت آقای بازرگان باعث شد که او را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کنند. غربی‌ها هم از دولت او استقبال کردند.پس از یک هفته از روی کار آمدن بازرگان و انجام انتساباتش، مسعود بهنود  در نشریه جوان که داشت، تیتر زد که از بازرگان حمایت کنیم والا فاشیسم بر سر کار می‌آید. فاشیسم هم یعنی افراد حزب‌اللهی. به همین علت در آن سال‌ها مشاهده می‌کنید، هیچ یک از کمونیست‌ها و ضدانقلاب‌ها به آقای بازرگان توهین  نکردند.حتی به بنی‌صدر و ابراهیم یزدی و قطب‌زاده فحش دادند و آنها را «مثلث بیق» نامیدند اما کسی با بازرگان مخالفت نکرد. پیش آمده بود که بعد از مشاهده این انحرافات به امام گزارش بدهید؟ جمع دوستان موتلفه به خدمت امام رسیدند که من حضور نداشتم. آقایان عسگراولادی و مقصودی جز آنها بودند. مقصودی هم بدون پرده‌پوشی به امام گفت که با تمام حرف‌هایی که زدید و ما هم حمایت می‌کنیم، اما این بازرگان آدم‌بشو نیست. امام چیزی نفرموده و خندیده بودند. اما آقای زواره‌ای مخالف شدید بازرگان بود. گفت یک شب با یکی از دوستان که مخالف سرسخت‌تری بود خدمت امام رسیدیم. رفیقمان مشکلات دولت بازرگان را گفت. من هم گفتم. امام گفت تصور می‌کنید من آقای بازرگان را نمی‌شناسم. و شروع می‌کنند به شرح فعالیت‌های آقای بازرگان از سال‌های 1316 تا همین زمان.  امام می‌گویند چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید لکن الان موقع آن نیست که وارد این بحث شویم و شما هم حق ندارید این گفته‌ها را بیرون از این مجلس نقل کنید. آقای زواره‌ای  می‌گفت  با همان  رفیق  برای کاری روز جمعه به فیروزکوه رفتیم. در اخبار رادیو امام می‌فرمایند این دولت، دولت امام زمان است، این دولت را تضعیف نکنید. رفیق آقای زواره‌ای، می گفت این امام، امام همان شب بود. آقای زواره ای می گوید آن شب شناخت امام بود که برای ما مطرح شد و اینجا مصلحت نظام است. خبر دیدار برژنیسکی با بازرگان در الجزایر را محمد هاشمی به جلسه  واحد سیاسی حزب جمهوری اسلامی آورد. آن موقع معاون سیاسی شهید رجایی بود. در آن جلسه میرسلیم، محلوجی، شهید قندی، دکتر غفوری فرد، محمدخان و زواره‌ای حضور داشتند. من در آن موقع دبیر اجرایی حزب بودم. گفتم این امر آغاز سازش بازرگان با آمریکا است و در این مورد نباید سکوت کنیم. قرار بر آن شد که دولت بازرگان را استیضاح کنیم. متن بیانیه را نوشتیم. بیانیه‌های حزب باید به نظر آقای بهشتی، شهید باهنر یا امام منتشر می‌شد. گفتند به آقای بهشتی زنگ بزنیم. گفتم نه به آقای باهنر زنگ بزنیم چرا که آقای بهشتی دبیرکل و رئیس قوه قضائیه است و بهتر است  ایشان موضع نگیرد. که طی یادداشتی از امام بپرسند که آیا از دیدار بازرگان خبر داشته‌اند؟ قبل از نوشتن بیانیه  با قم تماس گرفتم و آقای فردوسی‌پور که در دفتر امام حضور داشتند موضوع را مطرح کردند. امام فرموده بودند که من هیچ اطلاعی نداشتم. این نامه در اسناد من موجود است. متن را برای باهنر خواندم. آقای باهنر گفت این موضوع باعث استعفای سه‌باره بازرگان می‌شود. گفتم اگر قرار به سازش باشد بهتر است که برود. بیانیه را دادیم. جالب است که هیچ خبرگزاری و نشریه‌ای آن را چاپ نکرد الا روزنامه جمهوری اسلامی، آن هم بالای صفحه اول تیتر کوچک زد، سپس متن را در صفحات میانی آورد. صبح روز بعد برای 13 آبان و مراسم دانشگاهی برنامه‌ای داشتیم. بازرگان خبردار شده بود که توسط آقای مرتضایی‌فر شعار «لانه جاسوسی تعطیل باید گردد» را سر خواهیم داد. قرار بود از ورزشگاه شیرودی راهپیمایی کرده و نزدیک به سفارت این شعار را بدهیم. بازرگان اجازه راهپیمایی را نداد و راهپیمایی را به میدان راه‌آهن انداخت. آقای مرتضایی‌فر در راه‌آهن شعار می‌‎داد که «این لانه جاسوسی تعطیل باید گردد» بازرگان به آیت الله بهشتی گفته بود تسخیر سفارت کودتای حزب جمهوری اسلامی علیه من است سفارت که تعطیل شد، خط سازش با آمریکا بهم خورد. دولت بازرگان که معتقد بود باید با آمریکا بسازد، حالا  یا باید بماند و تسخیر را تائید کند یا آنکه برود. به آقای بهشتی زنگ زده بود که این موضوع کودتای حزب جمهوری اسلامی علیه دولت من است. من استعفا می‌دهم و آقای بهشتی هم فرموده بودند که اینجوری بحث نکن. مدت‌ها بود که انقلاب با این مستکبرین با لحن انقلابی  صحبت نکرده بود. دانشجویان امروز با همان لحن انقلابی صحبت کردند. به آنها بگو که من نخست‌وزیر این ملت‌ام و از این فرصت استفاده کن. بعد از آن بازرگان به امام گفت استعفا می‌ دهد. امام فرمودند این چند روزه استعفا ندهید تا ما یک نفر جایگزین کنیم. اما بازرگان  همان روز ساعت 11 استعفایش را به صدا و سیما داد و اعلام شد. تا امام در عمل انجام شده قرار بگیرد. امام هم دستور دادند آقایانی چون بهشتی، باهنر و رفسنجانی به قم بروند و آنجا استعفا را پذیرفتند. بعد از این ماجرا، دکتر آیت  درشورای مرکزی حزب پیشنهاد کرد  به جای انتخاب فردی به جای بازرگان، بهتر است شورای انقلاب نخست‌وزیری را شورایی اداره  کنند. همین پیشنهاد تصویب شد. آقای بازرگان هم به شورای انقلاب رفت.امام فرمودند ما در نظام اسلامی دچار جهل الرجال هستیم نه فقر الرجال انقلابیون کسی را داشتند که به عنوان نخست‌وزیر به امام معرفی کنند. قطعا گزینه داشتند اما معرفی نکردند قحط الرجال که نبود. بعد از پیروزی انقلاب، حقوقدانان و وکلای آن دوره به دیدار امام رفتند. یکی سخنرانی کرد که ما متاسفیم که وقتی انقلاب به پیروزی رسیده است که ما دچار فقه الرجال هستیم. رجالی را نداریم که کشور را اداره کنند. امام در پاسخ فرمودند که بحمدالله نظام اسلامی پر است از رجال، مردان و زنان سیاسی و متدین و ما دچار جهل‌الرجال هستیم نه فقرالرجال.




1393/4/18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن