واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
رویارویی ۲ دوست پس از ۳۰ سال +تصاویر
مهمانان شب گذشته برنامه «ماه عسل» ۲ دوست بودند که پس از ۳۰ سال به همت عوامل این برنامه دوباره همدیگر را دیدند.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس کشکول جام نیوز، شب گذشته مهمان نهمین قسمت از برنامه «ماه عسل» فردی به نام عبدیپور بازنشسته آموزش و پرورش بود که پس از یک دوره نابینایی، بینایی خود را به دست آورده بود. او در توضیح نابینایی خود گفت: در سال 1346 بود که من تنها 6 سال داشتم، مشغول تهیه نارنجک بودم که نارنجک در دستانم منفجر شد و من بینایی خود را از دست دادم. در این زمان علیخانی به مزاح گفت: باید مهدی رحمتی (دروازهبان پیکان) یک کلاس برای شما میگذاشت تا یاد میگرفتید.
عبدیپور در ادامه توضیح داد: 15 سال از زندگیام با نابینایی گذشت که یک روز با یکی از دوستانم که به مطب چشمپزشکی میرفت، همراه شدم و آن موقع آن پزشک به من گفت شاید دکتر سجادی در خارج از کشور بتواند تو را معالجه کند. بعد از آن برای مداوا به اسپانیا رفتم و در طول مسیر با جانبازی به نام حسین میرزایی آشنا شدم که اخلاق و و رفتارش برای من مثال زدنی بود. کم کم در سفر رابطه مان شکل گرفت و او چشم من شد. میرزایی برای مداوای یکی از چشمانش به اسپانیا سفر میکرد. من هم که آنجا جایی نداشتم و میرزایی که در بنیاد جا داشت به قدری اصرار کرد که مسئولان من را هم آنجا پذیرفتند. دوره مداوای من تا سال 64 به طول انجامید ولی حسین میرزایی حدود یکی دو ماه بعد به ایران برگشت. من بینایی خود را به دست آوردم و دیگر از حسین میرزایی خبری ندارم. در این لحظه، علیخانی از مهمان دیگر برنامهاش خواست تا وارد استودیو بشود و در ادامه از عبدیپور پرسید این فرد را میشناسی؟ مهمان برنامه نیز ابتدا گفت نه ولی در ادامه با تعجب بسیار گفت نکند حسین میرزایی است؟ وقتی با پاسخ مثبت علیخانی روبرو شد، خطاب به علیخانی اظهارداشت: شما چه کارهایی میکنید... علیخانی نیز پاسخ داد: کاری که شما نکردید، ما کردیم. شما بی معرفتی کردید. گاهی اوقات یک معرفت به خرج دادن است که بعد از 32 سال هنوز عبدیپور معرفت شما را از یاد نبرده، حسین میرزایی عمل چشمش ناموفق بود ولی عمل چشم شما موفقیت آمیز بود. حسین میرزایی نیز در ادامه برنامه گفت: سال دوم دبیرستان بودم که به جبهه رفتم و بینایی یکی از چشمانم را از دست دادم. بعد از آن برادرم عباس به جنگ رفت و من خواب شهادت او را دیدم که بعد از چند روز خبر شهادتش را به ما دادند. حدود یک سال و نیم بعد با همسر برادر شهیدم که دارای یک دختر و پسر بود، ازدواج کردم و الان خودمان هم صاحب یک دختر و پسر دیگر شدهایم. علیخانی در ادامه از عبدیپور پرسید آیا شما بویی از این ماجرا برده بودید؟ که او پاسخ داد خیر. شما خیلی هنرمندانه این کار را انجام دادید و تا به حال این طور رو دست نخورده بودم و علیخانی نیز به مزاح جواب داد: این را بابت آن روزهایی که بچه های مدرسه را تنبیه می کردید، تلافی کردم. عبدیپور در لحظات پایانی برنامه درباره آرزوی خود در زمان نابینایی گفت: آرزو داشتم دوباره بینایی خود را به دست بیاورم و مادرم را ببینم. این آرزو برآورده شد در حالی که وقتی مادرم را دیدم سالها پیرتر شده بود.
فارس 206
۱۷/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۵:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]