واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت کشف شبکه کودتای آمریکایی نقاب/۳
کودتاچی که با بیل کشاورز به دام افتاد
در جریان کشف کودتای نقاب، حیدری به روستایی فرار میکند. پیرمرد کشاورز که به این فرد مشکوک میشود به دامادش میگوید: «تو اسلحهاش را بگیر، من هم با بیل مواظب هستم که اگر خواست دست از پا خطا کند با همین بیل او را ناکارش کنم».
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، کشف و انهدام شبکه کودتای آمریکایی «نقاب» در پایگاه هوایی خلبان شهید نوژه همدان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی در 18 تیرماه 1360 است؛ بعد از کشف این کودتا رویدادهایی جالبی رخ داد که نمونهای از آن نحوه دستگیری عاملان کودتا بود. استوار «محمدمهدی حیدری» یکی از کودتاچیان، به عنوان فردی ورزیده و صاحب چند مدال در رشته سقوط آزاد بود که وی توسط یک پیرمرد کشاورز به همراه دامادش دستگیر شده و به کمیته انقلاب اسلامی منتقل شد. استوار حیدری جریان بعد از کشف کودتا را این گونه روایت میکند: «به علت اینکه جلوی سه راهی جاده توسط نظامیان بسته و کنترل میشد، با احتیاط از آنجا گذشتم. پشت سر ما مأمورین رسیدند و جلوی ما را گرفتند. ما به مأمورین گفتیم: خودمان نظامی هستیم و باید دژبان ما را جلب کند ...داشت وضع بحرانی میشد. من سعی کردم اسلحه را از پاسدار مأمور بگیرم ولی خودم در سرازیری خوردم زمین. اما در همان حال تفنگ پاسدار را گرفتم با خودم بردم و در تاریکی دست راست جاده را گرفتم و رفتم. کنار جاده داشت تیراندازی میشد، من تا نزدیکی صبح در بیابانها راه رفتم و در یکی از جوبها گرفتم خوابیدم». در ادامه «سردار سعید طایفه نوروز» فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان همدان نحوه دستگیری این کودتاچی را این گونه بیان میدارد: «محمدمهدی حیدری یکی از کودتاچیان بود که بعد از جریان کشف کودتا، با حرکات آکروباتیک از دست مجیدی (از نیروهای سپاه همدان) اسلحه را در میآورد و بعد هم میگریزد، در حین فرار تیر میخورد، ولی چون خیلی آدم ورزیدهای بوده، تا صبح دنبال همان قرارگاهشان میگردد، اما به هیچ جایی نمیرسد. عاقبت نزدیک یک روستا مینشیند تا استراحت بکند. همان جا خوابش میبرد. در آنجا یک روستایی با دامادش در حال آبیاری مزرعه بودند. خبر هم به گوششان رسیده بود؛ به این فرد مشکوک میشوند؛ پیرمرد به دامادش میگوید: «تو به این فرد نزدیک شو، اسلحهاش را بگیر، من هم با بیل مواظب هستم که اگر خواست دست از پا خطا کند با همین بیل او را ناکار کنم». جوان روستایی با احتیاط به کودتاچی نزدیک میشود؛ اسلحهاش را میگیرد؛ در همین لحظه، تا حیدری میآید واکنش نشان بدهد، آن پیرمرد با بیل، چند ضربه به کمر و گردن او میزند. وقتی حیدری را به پایگاه شهید نوژه آورده بودند مثل طفل مادر مرده گریه میکرد و میگفت: ببینید من را چه کسی دستگیر کرده، یک پیرمرد دهاتی با یک بیل!». انتهای پیام/م
93/04/15 - 01:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]