واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رزمندگاني كه در ماه رمضان، راننده ميشدند!
«روايت ميشود از امام علي(ع) ميپرسند كجاي اين عالم هستي برايتان بيشترين جذابيت را دارد. ميفرمايند مسجد. ميپرسند پس بهشت چه ميشود. ميفرمايند: در بهشت نميشود عبادت كرد اما در مسجد چرا...»
عبوديت و بندگي، صفتي براي مردان خداست كه در سراسر دفاع مقدس، در جايجاي جبهههاي جنگ و شايد بتوان گفت نزد تكتك رزمندگان به چشم ميخورد. در واقع اينان پيروان همان مولايي بودند كه برسر نماز تيغ پيكان از ساقپايش خارج ميكنند و راز و نيازهايش در نخلستانهاي مدينه تاريخي از مظلوميت و در عين حال رشادت را براي شيعيان رقم زده است. از اين رو رزمندگاني كه با تأسي به باورهايي اينچنيني قدم در آوردگاه دفاع مقدس ميگذاشتند، صحنههايي ناب از عبوديت و بندگي را رقم ميزدند تا به قول شهيد آويني تاريخ بحق قرنها در انتظار آمدن چنين انسانهايي لحظهشماري كند. اما اين عبوديت و اخلاص در شرايط خاصي مانند ماه رمضان جلوهاي ديگر مييافت كه در گفتوگو با جواد عليقلي از مسئولان تبليغات لشكر 27 در دفاع مقدس از چند و چون آن جويا شديم. رمضان 62 دوكوهه رمضان سال 62 بود. به نظرم ماه مبارك مصادف با همين تيرماه شده بود. گرماي تابستان جنوب را كه همه ميدانيم تا چه حد ميتواند گزنده باشد. اما رزمندهها به اين چيزها توجه نداشتند. در صحبتي كه با شهيد همت كرديم، قرار شد شرايطي پيش بيايد تا بتوانيم حداقل چند روزي را روزه بگيريم، اما هفت هشت روز بيشتر نگرفته بوديم كه واحدهايي از لشكر 27 را به غرب و مناطقي چون قلاجه منتقل كردند. اين رفت و آمدها باعث ميشد كه به لحاظ شرعي نتوانيم روزه بگيريم. در همان غرب يا وقتي كه توي دوكوهه هم بوديم مرتباً در بين مراكز استانها يعني اهواز و كرمانشاه رفت و آمد ميكرديم و نميشد روزه گرفت. اما همان هشت روز اول ماه رمضان واقعاً فرصت خوبي بود. توي دوكوهه كمترين امكانات سرمايشي وجود نداشت. اغلب چادرها يا اتاقهاي ديگر حتي يك پنكه نداشتند. يادم هست رزمندهها براي اينكه حداقل كمي از گرما و تشنگيشان كمتر شود، چفيههايشان را خيس ميكردند و روي صورتشان ميگذاشتند. بلكه بادي يا نسيمي بيايد و ولو اندكي خنكي احساس كنند. اما همه اينها به احساس بندگي كه به ما دست ميداد ميارزيد. پاداش زمينياش هم افطاري بود كه همه دور هم ميخورديم. يك حاج آقا تقوي، پيرمرد باصفايي بود كه برايمان شربت خاكشير درست ميكرد و بعد از يك روز گرم و روزه گرفتن در هواي شرجي و داغ جنوب، واقعاً نوشيدنش ميچسبيد. حال و هواي آن روزها چيزي نيست كه تكرار شود. رانندههاي روزهدار بنده سعادت داشتم پنج ماه رمضان را در جبههها درك كنم. خب خيلي از رزمندهها هم اين ماه عزيز را چندينبار و طي سالهاي مختلف تجربه ميكردند. اين تجربه باعث ميشد قبل از فرارسيدن ماه رمضان، بچهها به صرافت بيفتند تا بلكه بتوانند روزههايشان را كامل بگيرند. اينجا بود كه بعضيها زرنگي ميكردند و راننده وسايل نقليه ميشدند. فتواي مراجع و حضرت امام بود كه رانندهها به واسطه شغلشان و رفت و آمد دائمي كه دارند، تغيير مكان مانعي براي شكستن روزهشان نيست. پس رانندگي در ماه رمضان طرفداران زيادي پيدا ميكرد. حالا همه اينها را در شرايطي در نظر بگيريم كه اين رزمنده راننده بايد توي گرماي جنوب، در اتاقك فلزي يك وسيله نقليه مينشست و زير آفتاب رانندگي ميكرد. اما بچه بسيجيهايي كه شايد خيليهايشان سن و سال كمي هم داشتند همه اين سختيها را براي اينكه بتوانند طاعت و بندگيشان را خالص و مخلص انجام دهند، با دل و جان قبول ميكردند. شبهاي بينظير احيا در طول عمري كه از خدا گرفتهام شايد هيچ احيايي را مثل آنچه توي جبههها برگزار ميكرديم تجربه نكردهام. يادم است يكي از شبهاي احيا توي حسينيهاي در قلاجه بوديم. من كه به عنوان يك نيروي تبليغات گاهي نوحه و ادعيه خواني هم ميكردم، آن شب زير يك نور ضعيف فانوس دعاهاي مرسوم در شبهاي قدر را ميخواندم. شايد هر طور جانور و حشرهاي كه فكرش را بكنيد به طمع همين نور ضعيف به سمت ما ميآمد. منطقه جوري بود كه از اين طور جانورها به وفور يافت ميشد. رزمندهها روي خاك با آن همه پشه و حيوان موذي نشسته بودند، مداحيها و ادعيهخوانيها هم آن طور كه بايد حرفهاي نبود، اصلاً امكانات با آنچه الان يا همان موقع توي مساجد درون شهرها وجود داشت، نبود، ولي حال و هواي رزمندهها چنان معنويتي را در فضا منتشر ميكرد كه تا الان هيچ وقت توي هيچ مراسمي آن را درك نكردهام. ميتوانم بگويم همه سال يك طرف ماه رمضان يك طرف و همه شبها و لحظات ماه مبارك يك طرف و شبهاي احيا و قدر يك طرف. صفاي رزمندهها از آن شبها و آن مراسم معجوني از معنويت ناب و زلال ميساخت كه بايد ميبودي و ميديدي.
نویسنده : عليرضا محمدي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]