تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819061765




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حاضر به شستن ماشین علی دایی نشدم!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


بیرانوند؛
حاضر به شستن ماشین علی دایی نشدم!
دروازه بان نفت تهران گفت: «یک پیتزافروشی به من جای خواب داد و در عوض 5 تا 10 صبح برایشان ظرف می‌شستم.»



به این مطلب امتیاز دهید

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، علیرضا بیرانوند دروازه‌بان جوان و مستعد باشگاه نفت تهران یکی از سه مهمان برنامه ماه عسل در روز پنج‌شنبه بود: «خانواده‌ام از لحاظ مالی خیلی ضعیف بودند. حتی پدر من را به عروسی دعوت نمی‌کردند به خاطر شرایط مالی‌‌اش. من درس می‌خواندم و در کنار آن بربری می‌فروختم! مخالف من برای ورود به فوتبال، پدرم بود.»   وی افزود: «هر وقت نمی‌توانست مرا کتک بزند لباس‌هایم را پاره می‌کرد. آنها از من می‌خواستند به کارگری بروم. من با کار کمی پول جمع کردم و بدون اجازه آنها به تهران آمدم؛ تنهای تنها. سوار اتوبوس شدم و با حسین فیض برخورد کردم. او مربی وحدت تهران بود و از من دویست هزار تومان پول خواست برای تست دادن در تیم. به او گفتم پول ندارم اما او بازهم مرا به تمرین برد.»   بیرانوند افزود: «در یک بازی تدارکاتی درخشیدم و از من پول نگرفتند. آن تیم خوابگاه نداشت. یک ماه تمام در میدان آزادی می‌خوابیدم. همه دستفروش‌های میدان من را می‌شناختند، بعد یک پیتزافروشی به من جای خواب داد و در عوض 5 تا 10 صبح برایشان ظرف می‌شستم. در آن مقطع در تیم جوانان هما بودم.»   وی در پایان گفت: «مربی‌مان سعید ریاضی یک بار ساعت یک و نیم شب به رستوران آمد. نمی‌خواستم مرا ببیند اما تصادفاً دید و برایم گریه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفته‌ام؟ بعد از آن به یک کارواش رفتم. یک بار ماشین علی دایی به آن کارواش آمد اما من نخواستم آن را بشویم. بعد معرفی شدم به شهرداری و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالی مترو رفتگری کردم. در همه این مدت پدر و مادرم نمی‌دانستند من در تهران کار می‌کنم.» 109




۱۴/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۱:۴۸




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن