واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۰ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۵۰ق.ظ)
ايران: «خانه احزاب»؛ نهادي که بدون متولي ماند!
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه ايران چنين نوشت:
اين روزها شاهد گفتوگوهاي متوالي يکي از فعالان سياسي کشور عليه شکلگيري خانه احزاب هستيم. اسدالله بادامچيان که زماني خود مدافع جدي و از فعالان اين نهاد برآمده از اراده همه احزاب کشور بود، اينک به دلايلي مخالف تأسيس مجدد و احياي خانه احزاب است و تلاش دارد به تعبير خودش، آن را «يک رويداد پايان يافته» معرفي کند. به صورت طبيعي، تأسيس يک نهاد صنفي براي احزاب سياسي که پيگير کسب و حفظ قدرت هستند، کاري بدون تنش نيست و با رضايت همه اعضا همراه نخواهد شد اما اين که فردي در جايگاه نايب رئيس يک جبهه بزرگ سياسي، به همه اهداف مهمي که براي تأسيس و راهاندازي يک نهاد صنفي مورد توجه بود، بياعتنايي و اساساً با تشکيل مجدد خانه احزاب مخالفت کند، امري است که بايد دلايل ديگري داشته باشد.
خانه احزاب يک تشکل صنفي است که در دوره اصلاحات ايجاد شد و اهدافي مانند «تلاش در جهت ايجاد فضاي سالم سياسي و تعميق بينش سياسي»، «ارتقا و گسترش فرهنگ حزبي و فعاليت گروهي در جامعه در راستاي اجراي اصل 26 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران»، «اهتمام جهت تأمين امنيت فعاليت سياسي و نهادينه کردن آن در کشور»، «تقويت روحيه تعاون و همکاري و تفاهم بين احزاب و گروههاي سياسي»، «اهتمام جهت تقويت بنيه مالي احزاب و گروههاي سياسي در چارچوب قوانين و مقررات»، «دفاع از حقوق قانوني احزاب و گروههاي سياسي»، «تلاش در جهت حاکميت ضوابط قانونمند بررقابتهاي سياسي و پذيرش داوري بين احزاب و گروههاي سياسي» و سرانجام «تلاش در جهت گسترش روابط احزاب و گروههاي سياسي با مجامع بينالمللي و احزاب ديگر کشورها و تبادل تجارب با آنها در چارچوب قوانين و مقررات» را پي ميگرفت. در تأسيس آن، همه احزاب سياسي اصلاحطلب و اصولگرا، فعال بودند ولي بعد از چند دوره از فعاليتش، در مقطعي عملاً مجمع عمومي احزاب سياسي تشکيل نشد و ادامه فعاليت شوراي مرکزي و هيأت رئيسه و ديگر ارکان آن از بعد قانوني بودن زير سؤال رفت. اينک ميتوان با اراده تمامي احزاب سياسي عضو خانه احزاب، اين مشکل را حل کرد اما در پس تجديد حيات اين نهاد صنفي، يک اراده سياسي مشترک مورد نياز است که متأسفانه در برخي از احزاب بزرگ اصولگرا ديده نميشود.
احزاب سياسي اصولگرا در دوران حاکميت اصلاحطلبها نيازمند حمايت قانوني بودند و تشکيل خانه احزاب را به سود خود ارزيابي ميکردند. آنان باور داشتند که با توسل به اين نهاد صنفي، ميتوان اصول اخلاقي خاصي را تدوين و مورد عمل قرار داد، از دولت و نهادهاي قدرت انتقاد کرد و از حمايت قانون هم برخوردار شد، از کمکهاي مالي دولت در زمينه فعاليت حزبي بهره برد، از سيطره اکثريت بر اقليت جلوگيري کرد و فرصت فعاليت بهتري را براي احزاب اصولگرا فراهم آورد، مانع برخوردهاي سياسي با احزاب اصولگرا و ايجاد محدوديت براي آنان شد و خلاصه در هنگامه حاکميت اصلاحطلبان و احزاب سياسي حامي آنان، خانه احزاب ميتوانست امکان فعاليت مناسب براي اصولگرايان را فراهم کند و دست احزاب سياسي اصلاحطلب را به چارچوبهاي قانوني درون نظام ببندد.
با گذشت زمان و با پيروزي احمدينژاد در انتخابات و غلبه اصولگرايان، اوضاع دگرگونه شد و در حالي که احزاب اصلاحطلب با اهداف مشابه، از تشکيل و فعاليت خانه احزاب دفاع ميکردند، اين بار احزاب اصولگرا بودند که با توجه به اکثريت عددي احزاب اصلاحطلب، با فعاليت اين نهاد مخالفت کردند و نارضايتي از پيروزي احزاب اصلاحطلب در شوراي مرکزي خانه احزاب را با قهر و کنار کشيدن نشان دادند. احزاب اصولگرا تقريباً يقين داشتند که تعداد احزاب اصلاحطلب در کشور خيلي زياد است و اعتقاد آنان به اين گونه فعاليتهاي مدني هم بيش از اصولگرايان است و بنابراين احتمال غلبه احزاب اصلاحطلب بر گروههاي اصولگرا اصلاً کم نيست. در اين شرايط، وجود خانه احزاب به عنصر فشار جناح اصلاحطلب عليه دولت اصولگرا تبديل ميشود و اين البته خواسته برخي از جريانهاي سياسي اصولگرا نبوده و نيست. به گمان آنان نبايد به شکلگيري نهادهاي مدني از نوع «خانه احزاب» يا «انجمن صنفي مطبوعات» يا «کانون وکلا» يا... کمک کرد زيرا در اين نهادها، اصلاحطلبان قطعاً دست برتر را خواهند داشت و از فرصت و امکان ايجاد شده، به سود اهداف خود بهره خواهند برد. بادامچيان هم به صراحت بر اين نکته تأکيد کرده است که «اصولگرايان هرگز به اصلاحطلبان کمک نميکنند تا آنان پايگاهي داشته باشند».
چنين به نظر ميرسد که همه احزاب سياسي بايد به خانه احزاب، به عنوان يک فرصت مناسب براي تعامل و همکاري بين احزاب سياسي کشور نگاه کنند و به همگرايي نيروهاي فعال سياسي کشور از اين طريق مساعدت نمايند. هيچ جريان سياسي نبايد به نهادهاي صنفي و مدني از منظر منافع کوتاهمدت حزبي نگاه کند زيرا در يک جامعه مردمسالار، هيچ حزب سياسي در قدرت، مطمئن نيست که هميشه در قدرت خواهد ماند و بنابراين نهادي مانند خانه احزاب، ممکن است در مقاطعي ديگر، به پاسدار حقوق همين احزابي تبديل شود که اينک در قدرتند و از جان گرفتن دوباره رقباي سياسي خود احساس نگراني ميکنند.
نويسنده: علي شکوهي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]