واضح آرشیو وب فارسی:قیمت روز: فریاد نکونام بر سر ملی پوش؛ اینجا من میگویم کجا باش، نه کی روش!
  کاپیتان تیم ملی فوتبال که از مدت ها قبل به اعمال نفوذ در مناسبات تیم ملی ایران متهم میشده است، در بازی با بوسنی بارها بر سر همتیمیهایش فریادهای پرخاشگرانه کشید.
همین چند روز پیش بود که رسانههای آرژانتین در ادامه حملات خود به سابیا، سرمربی تیم ملی کشورشان او را مورد انتقاد قرار دادند که از لیونل مسی خط میگیرد و این بازیکن تاثیر فراوانی در سیستم بازی آرژانتین و ترکیب یازدهنفره دارد. البته این انتقادها از آنجا شروع شد که سابیا در مصاحبه بعد از بازی با ایران اعلام کرد که بین دو نیمه با لیونل مسی کاپیتان تیمش مشورت کرده و بعد از آن ترکیب خود را به 3-3-4 که سیستم مورد علاقه کاپیتان است تغییر داده تا مسی راحتتر در این پست بازی کند و بتواند با حرکت از کنارههای محوطه جریمه گل بزند؛ اتفاقی که در نیمه دوم بازی مقابل ایران رخ داد و لیونل مسی در سیستم جدید موفق به گلزنی شد و توپی را که از سمت چپ دفاع ما به دست آورده بود، با حرکت در عرض که شیوه اوست و سرانجام یک بغل پا از آن بغل پاهای فنی ماهرانهاش به گل تبدیل کرد تا سابیا لااقل مقابل روزنامهنگاران و منتقدان آرژانتینی سرش را بالا بگیرد که برابر ایران 3 امتیاز را کسب کرده است. این البته نه اولین بار در تاریخ فوتبال است که یک مربی به خط گرفتن از ستاره تیمش متهم میشود و نه آخرین نمونه آن خواهد بود. از قدیم هم گفتهاند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها...». البته در همین جام نمونههای دیگری هم بوده است؛ مثلا رابطه بنتو سرمربی تیم ملی پرتغال و کریستیانو رونالدو که البته به خاطر حذف زودهنگام پرتغالیها زیاد مورد بحث و توجه رسانهها قرار نگرفت و روزنامههای پرتغالی به سادگی از کنار این موضوع گذشتند چون بحث تازهای نبود و از سوی دیگر موضوع برای انتقاد از بنتو تا دلتان بخواهد وجود داشت. حالا با این مقدمه میخواهیم به اصل مطلب بپردازیم؛ به داستان مشابهی که از مدتها قبل در تیم ملی ایران شائبههایی را به وجود آورده بود و هر از گاهی رسانههای ایران درباره رابطه ویژه کارلوس کی روش و کاپیتان تیم ملی مطالبی را منعکس میکردند. در این که رابطه کی روش و نکونام از ابتدای حضور مرد پرتغالی در تهران بسیار گرم و صمیمانه بوده که جای تردیدی وجود ندارد اما جایی این مساله حساسیتزا میشود که مثلا داستان خداحافظی رحمتی و اختلافش با نکونام ورد زبانها میافتد. یک مثال دیگر میزنیم. همواره کارلوس کی روش متهم بوده که مسعود شجاعی را به خاطر ارتباط صمیمانهاش با نکونام در ترکیب اصلی قرار میداد و همبازیهای سابق در اوساسونا، در تیم ملی هم هوای یکدیگر را داشتند و علیرغم نمایشهای ضعیف و دور از انتظار شجاعی، باز هم این بازیکن در ترکیب اصلی تیم ملی قرار میگرفت؛ کما اینکه در جام جهانی هم این اتفاق رخ داد و در حالی که بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که علیرضا جهانبخش جوان با عملکردی که در تیم نایمخن هلند داشته، برتری محسوسی نسبت به مسعود شجاعی برای قرار گرفتن در ترکیب تیم یازده نفره دارد اما کی روش از شجاعی مقابل بوسنی استفاده کرد و سرانجام بعد از 45 دقیقه نمایش ضعیف و ناامیدکننده، او را تعویض کرد و خسرو حیدری از ابتدای نیمه دوم جانشین شجاعی شد. این پیشینه از لیونل مسی، رونالدو و قبلتر از همه آنها علی دایی در زمان مربیگری برانکو به یکباره در یک لحظه از بازی ایران و بوسنی برای ما هایلایت میشود و همه خاطرات گذشته در کسری از ثانیه از گوشه ذهن ما عبور میکند؛ جایی که نکونام - کاپیتان تیم ملی و نزدیک ترین بازیکن به سرمربی - بر سر احسان حاجصفی فریاد میکشد و با اخم و لحنی تند از گوش چپ تیم ملی میخواهد که در هنگام یک ضربه ایستگاهی در موقعیت دیگری جاگیری کند. صدای جواد در لحظهای که سکوت در ورزشگاه حکمفرماست و بوسنیاییها در حال آماده کردن خود برای زدن ایستگاهی هستند و تماشاگران هم چهارچشمی محوطه جریمه ایران را نگاه میکنند، بدجوری در گوش آنها که نزدیک خط عرضی زمین مشغول عکاسی از بازی بودند، پیچید. حتی تعدادی از بازیکنان با تعجب به حاجصفی نگاه کردند. نکونام که عصبانی و تند به نظر میرسید، به احسان حاجصفی میگوید: «بیا اینجا روی خط دروازه دم تیر قرار بگیر...» و حاجصفی در پاسخ به نکونام اینگونه واکنش نشان میدهد: «کی روش گفته اینجا بایستم و ...» همین جمله از حاجصفی کافی است تا نکونام با غضب فراوان بر سر حاجصفی فریاد بکشد: «... اینجا، توی زمین، من میگویم کجا باید بایستی نه او...» حاجصفی خودش را جمع میکند و علیرغم توصیه سرمربی ناچار است که از تصمیم کاپیتان پیروی کند و هنگام ضربه ایستگاهی بوسنیاییها روی خط دروازه بایستد تا اگر ضربه به داخل چارچوب بود و دروازهبان به توپ نرسید، او ضربه را دفع کند و مانع گلزنی حریف شود. این مساله را از چند زاویه میتوان تحلیل کرد؛ نخست اینکه آیا نکونام از سوی کی روش صاحب چنین اختیاری شده که به حاجصفی - یا سایر بازیکنان - امر و نهی میکند که در زمین کجا بایستند و کجا نایستند، حتی اگر پوزیشن آنها را سرمربی تعیین کرده باشد. از سوی دیگر میتوان اینگونه فکر کرد که نکونام با بیش از 100 بازی ملی، خود را در جایگاهی میبیند که حتی در مواردی دستورات سرمربی تیم ملی را وتو کند و بر مبنای اتفاقات بازی برای بازیکنان تصمیم بگیرد. حالت سومی هم وجود دارد؛ اینکه کی روش از این مساله بیاطلاع است و اصلا متوجه دیالوگ رد و بدل شده میان نکونام و حاجصفی نشده است و اگر چنین چیزی را میفهمید، قطعا با نکونام برخورد میکرد که بعید به نظر میرسد ماجرا از این قرار باشد. به هر حال 3 بازی ایران در جام جهانی به پایان رسید اما شائبههایی که در خصوص برخی ارتباطها در تیم ملی وجود داشت نه تنها تمامی ندارد که گاهی اوقات بر اثر برخی اتفاقات - نمونهاش فریاد نکونام بر سر حاجصفی - تقویت میشود و ذهن آدم را به سمت و سوی تردید میکشاند. البته برخی از مربیان این اختیار را به بازیکنان کلیدی خود میدهند و حتی با ستارههای تیم خود مشورت میکنند؛ فارغ از اینکه این موضوع حق طبیعی یک مربی است، مثلا در آرژانتین با وجود اعتراف سابیا، این کار او بشدت مورد انتقاد قرار میگیرد اما در تیم ملی ایران هرگز کارلوس کی روش به این صراحت اعلام نکرده که از نکونام مشورت میگیرد یا به او وظایفی فراتر از شرح وظایف یک کاپیتان را داده است و به همین دلیل همه چیز در هالهای از ابهام است که نکونام فراتر از یک کاپیتان معمولی است؟ ایران ورزشی
1393/4/8
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قیمت روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]