تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829782823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خود را به جاي مردم ميگذاشت ودر منبر خواسته آنها را منعکس ميكرد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خود را به جاي مردم ميگذاشت ودر منبر خواسته آنها را منعکس ميكرد


درآمد: گفت وشنودي كه پيش روي داريد،سالها قبل با دانشمند فقيد مرحوم دکتر ابوالقاسم گرجی انجام واينك در سالروز ارتحال مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد تقي فلسفي(قده)به خضور شما تقديم ميشود. مرحوم استاد گرجي با واعظ فقيد مرحوم فلسفي وخانواده او سابقه اي ديرين داشت كه در اين گفت وشنود شمه اي از آن را باز گفته است. اميد آنكه مقبول افتد. به عنوان سوال آغازين، لطفا بفرمائيد كه سابقه آشنایی حضرتعالي با مرحوم حجت الاسلام والمسلمين فلسفي به كدامين مقطع زماني باز ميگردد؟چه كسي موجب آشنايي شما با ايشان شد؟ بسم الله الرحمن الرحيم.آشنایی من به‌طور مستقیم با برادر ایشان مرحوم آیت‌الله آقای حاج میرزا علی آقای فلسفی بود که درمشهد به سر مي بردند. از دوران بچگی با ایشان روابط بسیار نزدیکی داشتم و این رابطه منجر به این شد که بنده مثل یکی از افراد خانواده آنها شوم. با برادر مرحوم فلسفی دوست صمیمی بودم و در آن عالم بچگی با هم بحث می‌کردیم و احیاناً زد و خورد بچگانه هم داشتیم. بعد از آن تدریجاً بنده شاگرد پدر ایشان، جناب آیت‌الله مرحوم حاج شیخ محمدرضا تنکابنی شدم که از علمای درجه اول تهران بودند. نزد آن مرحوم دروس زیادی را خواندم و از افراد زیادی استفاده کردم، ولی می‌توانم بگویم دو نفر در میان آنها بسیار شاخص هستند که یکی از آنها جناب آقای حاج شیخ محمدرضا تنکابنی، پدر آقای فلسفی بود. ایشان کتاب قوانین را برای ما تدریس می‌فرمودند، بعد هم رسائل، مکاسب، کفایه و مدتی هم درس خارج را نزد ایشان در تهران تلمذ کردم. به هر حال طوری شده بود که بنده اهل آن خانه شده و با مرحوم فلسفی نیز روابطی پیدا کرده بودم و بعد هم این روابط نسبتاً عمیق شد و گاهی بنده به منزل ایشان می‌رفتم. ایشان نیز متقابلاً به بنده خیلی محبت داشتند. بعد هم روابط ما صمیمی و خصوصی‌تر شد و حتی استخدام اولیه بنده هم پس از دو سه سال کار موقت در آموزش و پرورش با توصیه ایشان بود. این قضیه مربوط به مقطع بازگشت بنده از نجف بود که خود را فردی عاطل و باطل می‌دیدم که از نظر مالی استقلال نداشتم. قصد کردم مشغول کاری شوم. به همین منظور به ایشان مراجعه کردم و ایشان هم توصیه کردند و آن وقت بنده استخدام شدم، ولی الحمدلله پس از استخدام اگر پیشرفتی داشتم، به فضل خداوند خودم کسب کردم. از ویژگی‌های فردی مرحوم فلسفي چه مواردي را برجسته ميبينيد وچرا؟ از ویژگی‌های فردی ایشان این بود که با مردم بودند، منتهی آن نحو از خلط و امتزاجی را که مردم عادی با هم دارند، نداشتند، ولی این طور هم نبود که از مردم خیلی برکنار باشند. البته وعاظ و مبلغین غالباً با افراد خلط آمیزش دارند. یکی از خصوصیات ایشان این بود که مخاطبین و افرادی را که پایین منبر بودند تا آخر منبر نگه می‌داشتند و این طور نبود که مخاطبین کم شوند و غالباً هم تا آخر منبر می‌ماندند. علت هم این بود که خداوند نسبت به ایشان لطف فرموده بودند و ایشان بسیار خوب حرف می‌زدند. البته چیزهای غیرطبیعی هم داشتند، مثلاً ایشان خصوصیات هر طبقه مردم را درک می‌کردند، لذا برای هر دست که منبر می‌رفتند، آن دسته را درک می‌کردند و موضوع بحث را چیزی قرار می‌دادند که مورد نیازشان بود و پیرامون همان هم حرف می‌زدند، برای همین تأثیر می‌گذاشت. از ديدگاه شما،چه چيز موجب پديدآمدن وباليدن اين سطح از بلاغت درايشان شده بود؟اين پديده از چه خصلت هايي نشات ميگرفت؟ در حقیقت ایشان چند خصوصیت داشت. یکی همین بود که مردم مختلف پیر، جوان و زن و مرد را می‌شناخت و می‌توانست خودش را جای آنها بگذارد و خواسته‌شان را درک و در منبر خواسته آنها را منعکس کند و اگر گیر و اشکالی هم بود، آن را برطرف سازد. این ویژگی طبیعی نبود. البته خصوصیات طبیعی از قبیل صدا و فصاحت بیان داشتند که خداوند به ایشان عطا کرده بود، اما بلاغت، یعنی بیان مطالب بر طبق مقتضای حال که این حالت صرفاً طبیعی نبود، بلکه ایشان خودشان را این جوری ساخته بودند و اگر هم نگویم صد در صد، ولی درصد بالایی از آن را خودشان کسب کرده بودند. درک طبقات اگر چه کتاب مدونی نداشته باشد، ولی هوش به‌خصوصی می‌خواهد و ایشان آن هوش را داشتند. یکی دیگر از خصوصیت‌های ایشان این بود که مثل بسیاری از اهل منبر تنها اکتفا به اخبار، احادیث و سخنان بزرگان دین و مذهب نمی‌کردند و علاوه بر آنها کتبی که جدیداً نوشته می‌شدند و حتی ترجمه سخنان خارجی‌ها را مطالعه می‌کردند و با آنچه از کتب قدما به دست آورده بودند، مخلوط می‌کردند که به صورت یک معجون خوبی می‌شد و آنگاه آن را ارائه می‌کردند. از نظر بنده ایشان از این نظر موفق بودند. از زمانی که بنده ایشان را شناختم، ایشان برجسته بودند و برجسته‌تر هم شدند. البته ایشان برهه‌ای از عمر خود را مشغول کارهای دیگری غیر از خطابه کردند، ولی به نظر بنده در تمام تاریخی که اهل منبر بودند، موفق و از منبری‌های درجه اول هم بودند. با تمام خصال ذاتي واكتسابي اي كه درآقاي سراغ داشتيد،معتقديد كه ايشان در عرصه خطابه و ارشادچه جايگاهي داشتندوچرا؟ در عالم وعظ و تبلیغ می‌توان گفت ایشان یکی از موفق‌ترین کسان و تقریباً یک واعظ درجه یک بودند. قبل از ایشان یکی دو نفر واعظ مهم در تهران بود که یکی «حاج میرزا عبدالله» نام داشت و معروف هم بود، ولی خیلی زود اسم وی فراموش شد، یکی هم «حاج میرزا علی حسه‌ای» بود که جزو خطبای مسن و معروف بود. بعد هم آقای فلسفی که ابتدا واعظ درجه سه تهران بود، ولی بعداً خودش در عالم وعظ و تبلیغ درجه یک شد.کسانی که تحت تأثیر خطابه‌های ایشان واقع می‌شدند به یک نکته ظریف توجهی نمی‌کردند و آن این که خیال می‌کردند فلسفی به خاطر خوش‌بیانی و مسلسل‌وار حرف زدن و این جور مسائل فلسفی شده است و لذا افرادی را می‌شناختیم که سعی می‌کردند مثل ایشان حرف بزنند و اگر انسان خارج از محل سخنرانی بود، خیال می‌کرد آقای فلسفی صحبت می‌کنند. خیلی‌ها تصور می‌کردند این طرز حرف زدن موجب موفقیت آقای فلسفی شده است و برای همین از ایشان تقلید می‌کردند، ولی به نظر بنده صرف این موجب موفقیت آقای فلسفی نبود و بیش از هر چیز درک افراد و مطابق حال آنها صحبت کردن باعث توفیق ایشان بود. یعنی ایشان مخاطب‌شناس بودند. ما مروزه به شدت نيازمند كارآمد كردن تبليغات وخطابه هاي ديني خود هستيم.به نظر شما به شكل عام،عوامل بلاغت و درک نیاز مخاطبان توسط يك خطيب ديني چيست؟ به نظر من غیر از استعداد ذاتی باید انسان بین مردم باشد. ایشان همیشه بین مردم بودند و انصافاً هم به اصطلاح امروزی‌ها روشنفکر بودند و مثل پدرشان روشنفکر، روشن‌بین و با استعداد بودند و ذکاوت ذاتی داشتند. اینها تا حد زیادی قابل کسب هم هست، ولی احرازش به این است که مبلغ بین مردم باشد و خیلی اسیر خودش نباشد، یعنی اسیر خیلی از چیزها که به او گفته‌اند یا یاد گرفته است، نباشد و اینها این جوری بودند، آزاد بودند. ایشان نمی‌گفتند نمی‌دانم کسی آنجا هست یا نیست و آن کسی هم که هست خصوصیاتش چیست؟ این نوع حرف‌ها را به مریدان خود می‌زدند که غالباً وعاظ به این حرف‌ها معتقدند. به نظر بنده اگر کسی با این آزادی در میان مردم باشد و با آنها حشر و نشر کند، چیز یاد می‌گیرد و درک اشخاص و طبق مقتضا صحبت کردن را می‌آموزد. البته مرحوم فلسفی خصوصیاتی داشتند که شاید دیگران کمتر داشتند و حتی ایشان از مرحوم پدرشان هم بهتر صحبت می‌کردند. ایشان با مردم بودند و استعداد هم داشتند و کتاب‌های خارجی‌ها را هم مطالعه می‌کردند و می‌توانستند متناسب با مقتضای حال صحبت کنند. درپايان اين گفت وشنود مناسب است كه تعدادي ازخاطره‌هاي خود از مرحوم فلسفي را نقل بفرمائيد؟ بنده خاطرات متعددی از ایشان دارم. یکی از آنها مربوط به زمانی است که تازه از نجف برگشته بودم و یکی دو سال هم در تهران بودم. دیدم بنده مرد میدان این مسائل نیستم، لذا قصد کردم به سمت مسائلی بروم که تا حدی توانایی‌ انجامشان را داشتم، مثلاً معلمی، دبیری یا تدریس در دانشگاه. وقتی خواستم به نجف بروم، معمم شدم و وقتی برگشتم یک سال و اندی هم معمم بودم و بعد عمامه را برداشتم. وقتی ایشان اطلاع یافت عمامه‌ام را برداشته‌ام، به دنبالم فرستاد و بنده هم به منزلشان رفتم. آن روز حرف‌های بسیار مهیجی به بنده زد و گفت: «صلاح نیست، صحیح نیست از این لباس خارج شوید و به لباس دیگر بروید». آن وقت از تعبیرات ساده‌ای استفاده کرد، مثلاً گفت: «شما نان امام زمان را خورده‌اید، پس صحیح نیست او را ترک کنید». این از آن چیزهایی است که هنوز هم در فکر هستم و مطمئنم حرف ایشان از روی اعتقاد و عقاید دینی‌شان بود. یکی دیگر از خاطراتم این است که یک نفر از افرادی برجسته ـ که نامش را از یاد برده‌ام ـ فوت کرده بود و فاتحه ایشان را در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری فعلی) گرفته بودند، چون گیش از انقلاب هم برای افراد برجسته آنجا مجلس فاتحه می‌گرفتند. آقای فلسفی هم منبر رفتند. ایشان در منبر خود آیه «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ»(1) را مطرح فرمودند و گفتند: «در تفاسیر، افراد مختلف برای «ن» قریب به 30 تفسیر بیان کرده‌اند، یکی از تفسیرها که از منظر مفسران ضعیف‌ترین تفسیر است، به نظر من قوی‌ترین آن است». ایشان بیان کردند طبق این تفسیر یکی از مفسرین علوم قرآن قدیم «ن» را قسم به نون حروف ابجد تفسیر کرده، در حقیقت این آیه قسم به حروف تهجی است. ایشان گفتند: «حروف تهجی مایه همه علوم است و خداوند که به بعوضه و مادون‌ها مثال می‌زند، آیا سزاوار نیست به ماده اولی علوم و هیولای اول قسم یاد کند». ایشان با تعابیری از این قبیل بحث را خوب پروراند و منبر خوبی هم شد، به‌خصوص که گفت به نظر بنده ضعیف‌ترین تفسیرها قوی‌ترین آنهاست. یکی دیگر از خاطرات جریان استخدام بنده در آن زمان است که اول بار ایشان توصیه‌اش را کرده بودند. آن زمان احساس می‌کردم در یک وادی قرار گرفته‌ام که باید الی الابد در حاشیه و کنار باشم، ولی ایشان به‌گونه‌ای توصیه و سفارش کرده بودند که رجال درجه اول مملکت مثل نخست‌وزیری دنبال کار بنده بودند تا کار بنده را که همان دبیری در وزارت آموزش و پرورش بود درست کنند و درست هم شد. پی‌نوشت‌: (1) قرآن کریم، سوره قلم، آیه 1

نویسنده : شاهد توحيدي 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن