واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ انتشار: 7 تیر 1393 ساعت 11:40 | شماره خبر: 1548161224952417980
جواد خیابانی از وضعیت اقتصادی کشور خیلی شاکی است اما با این حال معتقد است کتاب خواندن ارزش هزینه کردن را دارد و در این میان مطالعه برخی کتابها را بیشتر دوست دارد. او می گوید: «کتاب های آنلاین به خصوص آنها که شامل ممیزی می شوند را زیاد دوست دارم و در فضای مجازی می خوانم.» خیلی وقت است حاشیه ها دست بردارش نیستند. بد جور سوژه اش کرده اند و آرامشش را برده اند. تلفنش را که گرفتم، توی کتابفروشی بود. داشت کتاب انتخاب می کرد. تعجب کرده بود که چطور آن لحظه یادش افتادیم برای حرف زدن از کتاب!
مثل همیشه مبادی آداب و کتابی حرف زد با همان صدای واضح، پرطنین و لحن همیشه حماسی. انگار که دارد فوتبال گزارش می کند؛ با همان هیجان؛ حرارت و شور و شوق.
جواد خیابانی مرد با اخلاق گزارش های فوتبال تلویزیون ماست. بعضی حتی او را «پدر نسل نو گزارشگری فوتبال تلویزیون» میدانند. مردی که قبل از عادل فردوسی پور چهره شد و حالا مخاطبانش یا خیلی موافقش هستند یا خیلی مخالف! هم صحبت شدن با آقا جواد به دور از همه مثبت و منفی هایی که از خیلی قبل، گزارش هایش را سوژه می کنند، در گیر و دار روزهای داغ و هیجان خیز فوتبالی که یک جام، یک جهان را کنار هم نشانده، آسان نبود؛ گفتگوی او با ایبنا را از دست ندهید.
پیشنهادی برای کم کردن فاصله فرهنگ کتاب و کتاب خوانی مان با دنیا دارید؟
باید کتاب را ارزان کنیم. البته همه چیز گران است؛ از دلار و کاغذ تا هزینه چاپ. البته گرانی کتاب، دلیل اصلی پایین بودن سرانه مطالعه نیست ولی می تواند یکی از علل آن باشد. متأسفانه این روزها، مردم، زندگی بهتر را در پول بیشتر و خانه و ماشین مدل بالا میدانند. کسی به فکر کسب دانش و کتابخوانی نیست!
به دام پر زرق و برق ِکتاب هایی با اسم قشنگ و متن دروغ افتاده اید؟!
به نظرم چنین کتاب هایی اصلا وجود ندارند. هر چیزی که نوشته می شود با ارزش است و هر کتابی ارزش خواندن دارد. ارزش ها را واژه ها به صفحه های سفید کاغذ می دهند و فکر نمی کنم در کشور ما که ممیزی های سنگینی حاکم است هیچ کلمه ای به آسانی روی کاغذ بیاید.
رابطه تان با این ممیزی ها چه طور است؟
قانون کشور ایجاب می کند تا برخی ممیزی ها وجود داشته باشد. به هر حال نباید به هیچ دین، مکتب و فلسفه ای توهین کرد اما اگر نسبت به بعضی ممیزی ها تجدید نظر موشکافانه تری صورت بگیرد، کتاب های بهتر و با ارزش تری راهی بازار نشر می شود.
اسم یا طرح جلد؟ کدامشان وسوسه خرید کتاب را به جانتان می اندازد؟
به قول سهراب: «قاطری دیدم بارش انشا بود»! دوستی را می شناسم که بیست کتاب جلد قرمز برای همخوانی با دکوراسیون خانه اش سفارش داده است! اما برای من، اسم و طرح جلد اصلا مهم نیست.
جواد خیابانی، تازه های کتاب را چه طور سراغ می گیرد؟
هفته ای یک بار به کتابفروشی های انقلاب سر می زنم و تازه های نشر را می بینم. البته از طریق فضای مجازی و اینترنت هم با کتاب های جدید آشنا می شوم. من فکر نمی کنم هیچکس از دانستن بدش بیاید؛ فقط بعضی ها، وقت و هزینه اش را دارند و برخی دیگر نه!
بیشتر هوای کتاب های کاغذی را دارید یا آنلاین؟
فرق چندانی نمی کند. هوای هر دو را دارم. اما کتاب های آنلاین به خصوص آنها که شامل ممیزی می شوند را زیاد دوست دارم و در فضای مجازی می خوانم. بعضی کتاب ها هم که فقط کاغذی اند و خبری از نسخه آنلاین شان نیست.
در گرانی و ناخوشی بازار نشر چطور مردم را به خرید و صرف کتاب دعوت کنیم؟ از منابع نفتی است، بنزین لیتری 1000 تومان می شود، توقع دارید قیمت کتاب چه قدر باشد؟! آن هم کتابی که کاغذ و دستگاه چاپش وارداتی است. به نظر شما کسی که ماهانه یک میلیون تومان درآمد دارد، جز خوردن چه می تواند بکند؟ باید بخورد و نخواند. می شود نخواند و زنده ماند اما نمی توان نخورد و زنده ماند! در شرایط فعلی، زنده بودن، ارزش دارد. فقط عشق است که زنده باشیم؛ چگونه بودنش،مهم نیست! مسئولین ابتدا فکری به حال دلار و یورو و نان شب مردم کنند تا شاید در مراحل بعد به کتاب هم برسند! نان غذای جسم است و کتاب، خوراک روح و البته هر دو گران! نان می خوریم تا بمانیم، کتاب می خوانیم که بدانیم. متاسفانه این روزها کتاب را دیگر نمی شود خرید و خواند، خدا آخر و عاقبت نان را به خیر کند!
پس حسابی از قیمت پشت جلد کتاب ها شاکی هستید؟
از قیمت همه اجناس ناراضی ام. چرا فقط به کتاب پیله می کنید؟ مگر کالای ارزان هم در این مملکت پیدا می شود؟ این روزها حتی زندگی کردن هم گران شده است. طبق قانون اساسی، باید تحصیل و ورزش رایگان باشد اما کو؟ کجا؟ می دانید برای یک پیاده رَوی ساده در ورزشگاه انقلاب باید چه قدر هزینه کنید؟
آقای گزارشگر برای خرید کتاب های خوب اما گران، دست به جیب است؟
بله. شرایطم به گونه ای هست که بتوانم از عهده خرید برآیم. ترجیح میدهم یک وعده غذا بخورم اما دو وعده کتاب بخوانم.
پس کتاب، جای ناهار و شام را گرفته؟
(می خندد) آدم اهل مطالعه ای هستم. قرار نیست کتاب هایم را به نمایش بگذارم تا دیگران بگویند جواد خیابانی چه قدر به کتاب اهمیت می دهد! همین که خودم می دانم کافی است.
بسته پیشنهادی گزارشگر جام بیستم از دنیای کتاب های جذاب و خواندنی؟
من همه چیز خوانم! از «شازده کوچولو» ی سنت اگزوپری و رمان های امیل زولا و نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی تا فلسفه دکارت و مارکز و هِگل. هر کلمه ای که روی کاغذ سفید چیزی به من بیاموزد را می خوانم حالا چه از تایخ باشد، چه جغرافیا و فیزیک! حتی روزنامه ای که دور سبزی می پیچند را هم نخوانده دور نمی اندازم.
تأثیر هم می گیرید؟
زیاد تاثیرپذیر نیستم. تنها برای دانستن بیشتر، هر چیزی را مطالعه می کنم. می خواهم حرف حساب کتاب ها را بفهمم و بهتر زندگی کنم.
حرف حساب کتاب ها چیست؟
انسان بودن و درست زندگی کردن.
عمل می کنید؟
تا امروز تلاشم بر این بوده و هست.
این روزها ذهنتان حوالی چه کتابی، پرسه می زند؟
مشغول خواندن مجموعه کتاب هایی به نام «قلم اول» که به معرفی فلاسفه می پردازد هستم. البته مطالعه «بار هستی» میلان کوندرا، هم برای بار سوم شروع کرده ام. کتاب «نیم کیلو باش ولی عاشق باش» را هم تازه تمام کردم.
چقدر پراکنده! سردرگم نمی شوید؟
اگر خواندن چند کتاب را همزمان شروع کنید نه تنها سردرگم نمی شوید بلکه زودتر به هدف می رسید. هر کتابی یک نوع غذای روح محسوب می شود؛ درست مثل سبزی خوردن که اگر تره و جعفری و ریحان را با هم بخورید مفیدتر است و ترکیب خواص شان کاری می کند کارستان!
اما همخوانی همزمان چند کتاب با همخواری همزمان چند سبزی فرق دارد و معده ذهن را به هم می ریزد!
اصلا این طور نیست. امتحان کنید و مطمئن باشید رودل نمی کنید! ( می خندد)
تعبیر جالبی بود! روزگار بی کتاب مثل چیست؟
فوتبال بدون توپ! بازیکن ها باری به هر جهت می دوند و توپی در کار نیست تا به هدف گل زنی برسند. وقتی کتاب از روزگار آدمی خط بخورد زندگی معنایش را از دست می دهد و تنها به نفس کشیدن و زنده بودن، خلاصه می شود. زنده بودن معنای زندگی نیست. (خبرگزاری کتاب ایران/ شیما کریمی)
7 تیر 1393 ساعت 11:40 | شماره خبر: 1548161224952417980
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]