واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۷ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۴۳ق.ظ)
حمايت: پشت پرده انفجار حزب جمهوري
به گزارش خبرگزاري موج، حمايت نوشت: مصادف شدن صدور رأي عدم کفايت سياسي بنيصدر و عزل وي با تغييراستراتژي سازمان منافقين از جنگ مسلحانه به مبارزه مخفيانه و ترور که نمودي از آن را ميتوان در انفجار ساختمان حزب جمهوري مشاهده نمود، باعث طرح اين پرسش ميشود که چه ارتباطي بين عزل بنيصدر و انفجار ساختمان حزب جمهوري که طي آن رييس وقت قوهي قضاييه، برخي از اعضاي کابينه و تعدادي از نمايندگان مجلس به شهادت رسيدند، وجود دارد؟در ابتداي بحث ذکر نکاتي در خصوص ارتباط بنيصدر با منافقين ضروري به نظر ميرسد که البته در ادامه، برخي از استناداتي که اين مدعا را تأييد ميکند ارائه خواهد شد. اول آنکه پس از آنکه سازمان مجاهدين خلق در ارديبهشت ماه سال 1360 مجددا تهديدهاي خود برضد نظام را آغاز کرد. امام(ره) فرمود شما نيز اسلحه را بر زمين گذاشته و در چارچوب قانون فعاليت کنيد اما پس از آنکه لايحهي قصاص که يک اصل قرآني است از طرف شوراي عالي قضايي به مجلس شوراي اسلامي ارجاع داده شد، جبههي ملي اعلام کرد که اين لايحه خلاف اصول انساني است و مردم را به تظاهرات دعوت کرد. در حقيقت پشت پردهي اين ماجرا سازمان مجاهدين خلق و ابوالحسن بني صدر قرار داشتند. منافقين که عمده شرکت کنندگان در اين تظاهرات به شمار ميآمدند خود را آمادهي درگيري نظامي کرده بودند. بازوي نظامي تمامي اين جريانها، سازمان منافقين بود.در ادامهي اقدامات ساختارشکنانه و ضد انقلابي بني صدر، وي طي سخناني در کرمانشاه و در حضور نيروهاي ارتش، سعي در مظلوم نمايي ميکند تا ارتش را در مقابل سپاه قرار دهد. با رسيدن اين خبر به امام(ره)، ايشان طي نامهاي به ارتش اعلام ميکند که از اين پس آقاي بنيصدر را از نمايندگي خود در فرماندهي کل قوا معزول کردم و نامبرده بايد فقط به حدود وظايف قانوني خود بپردازد.پس از اعلام برکناري بنيصدر از نمايندگي فرماندهي کل قوا و مطرح شدن بحث عدم کفايت سياسي وي، توسط منافقين در يک خانهي تيمي پنهان و از آنجا به خيال خود به ارتش و مردم دستور مقاومت ميدهد. حال آنکه در حقيقت فرمان بنيصدر نه به ارتش بود و نه به مردم، بلکه همان سازمان مجاهدين خلق، اعضاي ميليشيا و طرفداران آنها، گروهکهاي حزب دموکرات و امثال آن، مخاطب بني صدر بودند. زندگي مخفي بنيصدر با منافقين از اين خانهي تيمي به آن خانهي تيمي ادامه مييابد تا آنکه مسألهي انفجار حزب جمهوري اسلامي مطرح ميشود. هر چند که مشخص بود بنيصدر و منافقين با هم مرتبط هستند و حتي دستهاي بيگانگان در کار است اما ذکر برخي از دلايل و استناداتي که مؤيد اين مطلب است ضروري است. استناداتي که در خصوص وجود اين ارتباط وجود دارد بر چند پايه استوار است. يکي اين که شخص بني صدر به سازمان مجاهدين خلق به عنوان يک گروه محارب پيوند خورده بود. يعني از جايگاه رييس جمهوري اسلامي، تنزل پيدا کرده و در کنار «مسعود رجوي» قرار گرفته بود. اقداماتي چون عمل بر خلاف قانون، فرمان به ضرب و شتم مردم، کشاندن اختلافات به سطح جامعه و ميان مردم، تشنج آفريني برضد مجلس، قوهي قضاييه، نهادهاي انقلاب و سخنراني برضد سپاه، کميتههاي انقلاب و دادگاههاي انقلاب اسلامي، همراهي با گروهکهاي مخالف، معارض و ... نمودهاي بارزي از همراهي بنيصدر با منافقين است.سند دوم در تأييد اين مدعا که اقدامهاي آنها هماهنگ با خارج از مرزها بود و همچنين مدعاي ارتباط بنيصدر با منافقين را تأييد ميکند اينکه بنيصدر و رجوي با يک هواپيما از ايران خارج و در پادگان نظامي فرانسه پياده ميشوند. بايد دقت داشت که پس از ورود به فرانسه پناهندگي ويژهي سياسي-نظامي به آنها داده ميشود و پليس فرانسه همانطور که از «شاهپور بختيار» محافظت ميکرد، وظيفهي تأمين امنيت محل اقامت بنيصدر و رجوي و مراقبت از آنها را به عهده ميگيرد.دليل بعد آنکه پس از حضور در فرانسه، شوراي مقاومت ملي مرکب از تمام احزاب و گروههايي که در ايران برضد انقلاب با سازمان مجاهدين خلق و بنيصدر همکاري ميکنند، تشکيل ميشود. شورايي که عمليات ترور را در ايران پي ريزي ميکند. جالب آنکه نشريات سازمان مجاهدين خلق نيز جزييات ترورها را تشريح ميکرد. ترورهايي که منجر به شهادت بيش از 17 هزار نفر شد. به هر ترتيب ابوالحسن بنيصدر عضو شوراي مقاومت ملي است. در همان زماني که وارد فرانسه ميشوند بنيصدر دخترش را به عقد مسعود رجوي در ميآورد لذا پيوند تبار هم به وجود ميآيد. از سويي پس از استقرار منافقين در عراق، پيوند آنها با دشمن متجاوز بر ضد کليّت، امنيت و منافع ايران، آشکار ميگردد. بايد در نظر داشت که در دورهاي که بنيصدر رييس جمهور ايران بود، ارتش عراق به ايران حمله کرد. در همان روزها بنيصدر مدعي مبارزه با دشمن البته به سبک خود بود. لکن آنچه در اينجا قابل ملاحظه است اينکه همراهان و متحدانش در راستاي سياستها و منافع عراق، مقابل ايران ميايستند.
پس از مدتي منافقين احساس ميکنند که به اهدافشان از جمله ايجاد تشنج در ايران و ترور برخي از رهبران انقلاب رسيدهاند و در اين ميان بنيصدر نيز کارايي خود را از دست داده است. لذا در حقيقت بنيصدر عنصري شد که نه در داخل و نه در ميان ضد انقلاب کارآيي و جايگاه لازم را نداشت. لذا از اين پس سازمان منافقين هم، بنيصدر را کنار گذاشت.
نويسنده: قاسم تبريزي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]