واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: تجربهای که فقط با سفر به دست میآید
چرا ایرانیها مهمان نوازند؟
چند روزی است که سمیرا فلاح و محمد رضا افشاری (زوج راهنمای گردشگری عضو انجمن صنفی راهنمایان استان تهران) سفری را با شعار ایران، مرز مهماننوازی شروع کردهاند. این متن اولین برداشت سمیرا فلاح است از سفرش که به نقل از آرش نورآقایی در اینجا میخوانید.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، از شهرها، روستاها، شالیزارها، کوهها، جنگلها، دشتها، دامنهها و از دریا گذشتیم. من این سرسبزی، این طراوت، این هوای لطیف و این روح زندگی را دوست دارم. هر روز سفر با روز دیگرش تفاوت دارد و این فرق نه فقط به خاطر فضا و محیطی است که آن را تجربه میکنیم، بلکه بابت حضور هممیهنانی است که با آنها همزبان میشویم، از زاغ مرز تا کپورچال تا لوندویل و تا هر جای ایران. خانههایی که در آن اقامت داشتیم خیلی بیشباهت به مردمی که در آن زندگی میکردند نبود. این همدلی و یکرنگی و این سادگی را عاشقم. در تمامی مسیر آنچه وجه مشترک همه این مردمان بود، روح گره خورده مهماننوازی و غریبنوازی بود. با اینکه میدانستم مردمانی مهماننواز هستیم، اما وقتی دقیقتر نگاه کردم، یافتم این حس فراتر از آن چیزی است که به ما گفتهاند و یاد گرفتهایم. چیزی مثل روح لطیف انسانی و انسانیت، این هویت، این اصالت مرا سخت پابند خود میکند. حال در آستارا هستیم، آخرین نقطه مرز دریایی وطنمان در شمال. با گذر از دو استان مازندران و گیلان و همکلامی با مردم و شبهایی که در منزلشان مهمان بودم، نکاتی را یافتم که فقط برای مرور مجدد یادآور خواهم شد. ۱ـ وقتی مهمان به خانه کسی وارد میشود معمولا با تعارفهایی نظیر خوش اومدین، قدمتون بر سر چشم، صفا آوردین، منزل ما را نورانی کردین، مواجه میشود و اگر مهمان خودمانی باشد از تعارفاتی نظیر راه گم کردین، از این ورا، چیزی جا گذاشته بودین و... مواجه میشود. ۲ـ در بدو ورود مهمان، اگر میزبان آمادگی نداشته باشد، چنانچه لباسی درخور مهمان بر تن نداشته باشد، بلافاصله آن را تعویض میکند. ۳ـ در مرحله بعدی، میزبان مقدمات پذیرایی از مهمان را فراهم میکنند. معولا چای قندپهلو در اولین پذیراییها اولویت دارد و اگر در فصول گرم سال باشد حتما پیشنهاد یک شربت خنک از سوی میزبان داده میشود. ۴ـ میزبان برای اینکه مهمان وارد شده احساس غریبی یا تنهایی نکند، حتما مهمان را تا قبل از اینکه بخواهد بخوابد، همراهی میکند و در صورت امکان از همسایگان و پدر و مادر خود میخواهد برای خوشامدگویی به منزلش بیایند. ۵ـ اگر مهمان بد موقع برسد و صاحبخانه غذا خورده باشد، حتما برای اینکه مهمان خجالتزده نشود چند لقمهای او را همراهی میکند. همچنین اگر امکان فراهم آوردن غذا نباشد، هر آنچه را داشته باشند برایش میآورند و آنقدر بابتش معذرتخواهی میکنند که خود مهمان نیز شرمنده میشود. ۶ـ هنگام صرف غذا میزبان حتما اولویت را به مهمان میدهد و تا قبل از اینکه او غذا را نکشد، دست به سفره نمیبرد و در خلال صرف غذا مایل است بداند بشقاب او حتما پر و به اندازه کافی باشد، در غیر این صورت تعارف غذا تکرار میشود. ۷ـ پس از خوردن غذا اصولا به مهمان اجازه داده نمیشود به زحمت بیفتد و در جمع کردن سفره همراهی کند، چه برسد برای شستن ظرفهای غذا. ۸ـ بعد از غذا نیز پذیرایی با میوه ادامه دارد که معمولا ظرف میوه هر قدر هم که سنگین باشد، آن را بلند میکنند و جلوی مهمان میگیرند و با تناسب تنوع میوه موجود در ظرف، اصرار میکنند حتما از همه نوع میوه در بشقاب خودش بگذارد. ۹ـ برای اقامت حتما بهترین اتاق، بهترین لحاف و رختخواب را به او اختصاص میدهند و از او میپرسند برای استراحت لباس راحتی نیاز دارد یا خیر (در هر منزلی همیشه یک زیرشلواری تمیز برای مهمان کنار گذاشته شده است). ۱۰ـ صبح هنگام هم اجازه میدهند مهمان خودش بیدار شود، حتی اگر صاحب خانه در بیرون از منزل کاری داشته باشد، از شب قبل با او هماهنگ میکنند و خانه را در اختیارش میگذارند تا مبادا آزرده خاطر شود. ۱۱ـ اگر در خارج از خانه شما به عنوان غریبهای وارد محله شوید و به دنبال آدرسی باشید، معمولا شما را تا رسیدن به مقصد همراهی میکنند و اگر بدانند از سوالی که میپرسند ناراحت نمیشوید، بسیار مایل هستند بدانند شب را کجا سپری میکنی تا اگر جایی را برای ماندن نداشته باشی، به منزلشان دعوت کنند (بفرما در خدمت باشیم، کلبه کوچیکی هست، دولتسرا نیست ولی پذیراتون هستیم، امشبو با ما بد بگذرونین، یه کلبه درویشی داریم و…) در رستوران این موضوع نظرم را خیلی به خود جلب کرد، وقتی غذا را برایمان آوردند مایل بودند بدانند از کیفیت غذا رضایت داریم، چیزی کم و کسر نداریم، آیا مزاج ما با غذاهای محلی آنها سازگار است، تا در غیر این صورت بدون دریافت هیچ هزینهای آن را برگردانند. با همه این تفاسیر، آنچه مشهود است مهماننوازی در ایران و همنشینی از یک تعارف و سلام گرم و صمیمی آغاز میشود. از مجموع ۲۰ نفری که طی این چند روز بهصورت اتفاقی خواستیم مهمانشان شویم، فقط دو یا سه نفر خیلی سریع قبول نکردند، که البته وقتی پای صحبت آنها نشستیم، کاملا حق را به آنها دادیم. شاید من،تو، ما و شهر هم در قضیه مقصر هستیم آنها از حضور غریبه در حریم شخصی خودشان هراس دارند. هراس از نا امنی، هراس از خدشهدار شدن آنچه به آنها هویت داده است. برای مثال گردشگر نماهایی هستند که به بهانههای مختلف وارد خانه و حریم خانوادگی آنها شدهاند و به دلیل رعایت نکردن مسائلی کــــه برای صاحبخانه حائز اهمیت بوده، باعث ایجاد اختلافات خانوادگی و پیامدهای بعدی شدهاند. دوست عزیز! هموطن گرامی! اهالی سفر به هر جا که وارد میشوید یادتان باشد آنجا حریم و حرمت خودش را دارد و هنوز مردمی هستند که باورهایشان دست نخورده و بکر است. حیف است این همدلی تبدیل به بیاعتنایی و بیاعتمادی شود.
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]