واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش خبرنگار اعزامی فارس به عراق-3
اردوگاه آوارگان «خازر»؛ روایت بمبهای کپسولی تروریستها و آرزوهایی که بر باد رفت
سؤالات آوارگان از تازه واردهای غریبه به دو زبان عربی و ترکی پرسیده میشود چرا که اهالی تلعفر عمدتاً ترکمن هستند و به همراه اهالی موصل آواره شدهاند.
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس به عراق، منطقه «خازر» نقطه صفر مرزی منطقه کردستان عراق و موصل است که طی دو هفته گذشته شاهد رویدادهایی از جمله درگیری بین نیروهای پیشمرگه کردستان و گروه بعثی تکفیری داعش بوده است. عازم این منطقه میشویم تا گزارشی داشته باشیم از اردوگاه خازر که آوارگان درگیریهای اخیر تلعفر، موصل، کرکوک و رشیدیه را در خود جای داده است. در آخرین نقطه تماس بین کردها و عربهای جنوب، پاسگاه ایست و بازرسی قرار داشت که این روزها محل خود را چند کیلومتر جلوتر آورده است و این یعنی آنکه کردها چند کیلومتر جلوتر آمدهاند این روزها، تا بنا به گفته خودشان امنیت را در مناطق کردی عربینشین که سالها محل اختلاف بین منطقه کردستان و دولت مرکزی بود و از آن به عنوان ماده 140 یاد میشود، را تامین کنند. در ابتدای ورودی اردوگاه «جی اس ام» شبکه تلویزیونی«DHA» ترکیه رخ نمایی میکند تا به ما یادآور شود که ترکیه هم یکی از بازیگران اصلی این تحولات در عراق است. اردوگاه شامل 500 خانوار بین 4 تا 8 نفری است که رقمی بالغ بر 1600 نفر را شامل میشود. در ابتدای ورود به اردوگاه چشمان کنجکاو برخی از آوارگان به استقبالمان میآید و سوالاتی از این دست که اهل کجایید و برای چه به اینجا آمدهاید. سؤالات به دو زبان عربی و ترکی پرسیده می شود چرا که اهالی تلعفر عمدتاً ترکمن هستند و به همراه اهالی موصل آواره شده اند. برخی از آنها تا همزبانی پیدا میکنند، درد دل خود را آغاز میکنند و از وضعیت جاری و اوضاعی که در دیارشان داشتند می گویند. یکی از بمبهای کپسولی(بمبهای دست ساز از کپسول گاز) تروریستها میگوید که بی هدف پرتاب شده و خانه و کاشانه و خویشان و بستگانشان را از بین برده است و آن دیگری از فرزندان خود می گوید که در منطقه مانده اند و چند روزی است که از آنها خبری ندارد. یکی از آنها که مرد میانسالی است می گوید در تلعفر سرباز بوده و فرار کرده است. دلیل فرارش را که می پرسی، جواب می دهد: ارتش حرفه ای و فرماندهان آنها هیچ کاری نکرده و فرار کردند؛ از من که برای امرار معاش مدتی به ارتش پیوسته بودم چه انتظاری دارید؟! مردی حدوداً چهل ساله جلو آمده و از مشکلات اردوگاهی می گوید که 10 روز است ایجاد شده و عنوان می کند که آب کم است و سرویس بهداشتی کفاف این جمعیت را نمی کند بطوریکه بچه ها و مسنترها نمی توانند در صف های طولانی منتظر بمانند و در بیابان اطراف اجابت مزاج میکنند که همین موضوع در گرمای کنونی آلودگی را به همراه دارد. او می گوید که خانواده 12 نفری خود و برادرش در 2 چادر 16 متری کنار هم مستقر هستند اما خانم ها در چادرهایی جداگانه ساکن شده اند.
مشغول صحبت هستیم که یک وانت با بار هندوانه وارد اردوگاه شده و شروع به پخش هندوانه ها بین اهالی می کند. هندوانه در گرمای کنونی منطقه که گاهی تا 50 درجه هم می رسد حکم مسکنی موقتی برای همه دردهای این آوارگان را دارد. یکی از پلیس های این اردوگاه می گوید اینجا هر روز صبح کردهای منطقه که توانایی مالی دارند با ماشین های پر از آذوقه یا یخ و آب به این اردوگاه آمده و به هموطنان خود کمک می کنند. در بین چادرهای یکدست آوارگان یکی از چادرها که کمی بزرگتر است و رنگ متفاوتی دارد، خود نمایی می کند. حضور امدادگر فرانسوی در اردوگاه با ورود به آن دو جوان فرانسوی را میبینیم که مشغول امداد رسانی، معاینه و بازی با کودکان هستند. امانوئل 27 ساله می گوید که عضو سازمان کمک رسانی به کودکان است و تاکنون در کشورهای زیادی در دنیا و از جمله خاورمیانه نظیر سوریه و عراق فعالیت داشته است.
او پیش از این در حلب، ادلب، دیر الزور و عفرین سوریه و نیز «گازی انتب» ترکیه به کار امدادرسانی مشغول بوده و این روزها با شروع درگیری در عراق به این کمپ آمده است. بچهها شاید شادترین افراد این اردوگاه باشند؛ آنها غم از دست دادن را هنوز درک نکردهاند و از این وضعیت به عنوان تغییری موقتی برای بازی و دوستیابی استفاده می کنند. اتوبوسی در نزدیکی ورودی اردوگاه به چشم می خورد که بیمارستان سیار بوده و به بیماران کمک های پزشکی می رساند. مسئول این بیمارستان سیار که از کردهای عراق است می گوید روزانه 300 نفر برای خدمات پزشکی مراجعه می کنند. 500 خانواده با 3 مامور پلیس محافظت میشوند کودکان و زنها جعبه های سازمان خیریه بارزانی را روی سر خود حمل می کنند که در آن وسایل ضروری آشپزخانه نظیر بشقاب و ماهیتابه و قاشق و چنگال و لیوان است تا آنهایی که همه وسایل زندگی خود را رها کرده و فرار کرده اند برای تهیه غذایشان لنگ نمانند.
وضعیت امنیتی و نظم اردوگاه بد نیست. پلیسی که وظیفه ایجاد آرامش و نظم در این اردوگاه را دارد اما میگوید شرایط نه تنها برای آوارگان بلکه برای خود آنها نیز مطلوب نیست و کم آبی برای آنها نیز وجود دارد. او می گوید تنها 3 مامور در این اردوگاه وجود دارد که از بیم حملات احتمالی یا درگیری و بیم جانشان، جرات خوابیدن را هم ندارند. در حین خروج از اردوگاه شاهد ورود آوارگان جدید هستیم که با ماشینهای سواری و بدون هیچ اسباب خانه وارد میشوند و چه غمناک است نگاه های آنها که هنوز گویا باورشان نمیشود خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند و آواره شدهاند؛ آنهایی که به واسطه بمباران و تیراندازیهای کور تروریستها، فرزندان و بستگان و کاشانه خود را از دست دادهاند و امروز آمدهاند تا آینده شان را از این اردوگاه رقم بزنند. زمان خروج از اردوگاه، امانوئل و دوستش را می بینیم که با پایان روز و فرارسیدن شب کار امداد رسانی خود را تعطیل کرده و به محل اقامت خود در اربیل باز میگردند و این تضاد را میتوان طنز تلخ روزگار نامید که یکی از آن سوی دنیا آمده تا با ویرانی این منطقه آنچه را می خواهد برای خود و هم مسلکانش بنا کند و یکی نیز از آن سوی دنیا آمده تا به آوارگان حاصل از این جنگ کمک کند. انتهای پیام
93/04/04 - 08:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]