واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
امان از توصیه های مادربزرگی در ازدواج! برای زنهای باسواد و اجتماعی امروزی نسخه مادربزرگهایی که هنوز کودکیشان تمام نشده، وارد دنیای تاهل و تعهد میشدند، همیشه عملی نیست.میخواهید بدانید با شنیدن چه حرفهایی باید راه خودتان را از مادربزرگتان جدا کنید؟
مادر را ببین دختر را بگیرواقعیت این است که ژنتیک و یادگیری 2 موردی است که تاثیر آن بر رفتار و شخصیت ما اجتنابناپذیر است بنابراین شباهتهایی از نظر رفتاری و فیزیکی معمولا بین پدر و پسر و مادر و دختر وجود دارد اما همیشه اینطور نیست. کم ندیدهایم که پدری آرام و متین، پسری پرخاشگر و سختگیر داشته باشد یا دختری با مطالعه و مشاوره گرفتن و شرکت در کلاسهای روانشناختی شخصیتی رشد یافته داشته باشد اما مادرش رفتارهای درست و سنجیدهای از خود بروز دهد و اگر بخواهیم بر اساس این باور شریک زندگیمان را انتخاب کنیم پس باید چنین دختری را به خاطر مادرش کنار بگذاریم. نتیجه: این باور نمیتواند در همه موارد باوری منطقی باشد و نمیتوان همیشه از آن استفاده کرد پس بهتر است بگوییم در انتخاب برای ازدواج شناخت خانوادهها برای هر دو طرف اهمیت زیادی دارد اما در این میان نباید اهمیت بیشتر شناختن خود فرد را انکار کرد. از طرف دیگر باید بیشتر از هرچیز به مدل رابطه شخص با خانوادهاش و خانوادهاش با او توجه داشت. حساب و کتاب زندگی وظیفه مرد است شاید 50 سال پیش در شرایطی که اغلب افراد و به خصوص خانمها از سواد بالایی برخوردار نبوده و فقط به کار خانه و بچهداری مشغول بودند و مردان به عنوان تنها نانآور خانواده شناخته میشدند، چنین باوری مشکل خاصی ایجاد نمیکرد. آن روزها در بسیاری از خانوادهها زنان حق مداخله زیادی در مسائل مالی نداشتند اما امروزه که بسیاری از خانمها پا به پای مردان کار میکنند و در اقتصاد خانواده نقش مهمی ایفا میکنند، چنین باوری جایی ندارد. از طرف دیگر ما با زنانی مواجه هستیم که اگرچه شاغل نیستند اما نبوغ درک و استعداد بالایی در زمینههای اقتصادی دارند و بسیاری اوقات مشورتهای خوب و سنجیدهای به همسرانشان میدهند. نتیجه: چنین باوری هیچ جایگاهی در زندگی امروز ندارد. از یاد نبریم که در این چند سال اخیر برخی از کارآفرینان نمونه کشور را زنان تشکیل میدهند. جیب زن و شوهر باید یکی باشد این ایده خیلی خوشایند است اما تعریف زن و شوهر از این یکی بودن جیب باید به هم نزدیک باشد، در غیر این صورت موارد مالی میتواند محل خوبی برای ایجاد اختلاف بین زن و شوهر باشد. به عنوان مثال زن و شوهری که هردو شاغل هستند اگر تقسیم مناسبی در مورد پرداخت هزینههای زندگیشان نداشته باشند همیشه شرایط برای ایجاد دلخوری و سرد شدن و فاصله گرفتن از یکدیگر در زندگی آنها مهیا میشود. نتیجه: شما میتوانید با وجود در نظر گرفتن یک محدوده شخصی برای جیبتان به نیازهای مشترک زندگیتان هم توجه کنید. یادتان نرود شریک زندگی هم هستید و لازمه یک ارتباط موفق گذشت، صبوری، همدلی و توجه داشتن به نیازها و خواستههای یکدیگر است.عدهای به غلط تصور میکنند رابطه بیمار یا مشکلدار یک زوج را یک نوزاد حل خواهد کرد! در واقع این طرز تفکر همان پاک کردن صورت مسئله است و نباید فراموش کنیم ما در قبال فرزندی که به این دنیا میآوریم مسئولیم. وقتی کانون زندگی مشترک ما گرم نیست چگونه نوزادی معصوم میتواند به ما کمک کند؟ مرد کوه درد است این باور شبیه همان باور قدیمی است که میگوید مرد که گریه نمیکند! چرا؟ مگر مرد ربات است. در اینکه معمولا جامعه و خانواده از آقایان توقع تحمل و قدرتمندی بیشتری دارند شکی نیست اما چقدر این موضوع علمی و قابل اجراست؟ ما ازدواج را زندگی مشترک میدانیم یعنی 2 نفر در زندگی با هم شراکت میکنند شراکت در غم و شادی، بود و نبود، بخشی از صحبتهای 2 نفره هر زن و شوهری در طول روز باید درددل کردن با هم باشد. چنین مکالمهای میتواند فرد را کمی سبکتر کند. نتیجه: زن و شوهرها باید توانایی همدلی را داشته باشند و به همسرشان این احساس را بدهند که درک میشود و به دلیل نگرانیهایش قضاوت نمیشود. خانه مادر، ملاک خانه داری دختر بدون شک مهارت در خانهداری و برخورداری از یک خانه مرتب و تمیز برای هر خانمی به خصوص خانمهای خانهدار یک امتیاز محسوب میشود اما نتیجهگیری از روی شرایط خانه مادر یک دختر نمیتواند نتیجه مناسبی باشد. درست است که نظافت، مرتب بودن و توجه به بهداشت و اینگونه موارد ابتدا توسط والدین و سپس در اجتماع به افراد آموخته میشود، اما توجه زیاد به همین باور باعث میشود تعدادی از خانمها وسواسگونه به تمیزی منزل خود بپردازند و گاهی فرزندانشان را هم وسواسی پرورش میدهند. نتیجه: شاید بد نباشد که بار دیگر این نکته را تکرار کنیم كه درست است بسیاری از رفتارها و باورهای افراد در خانواده و تحت تاثیر والدینشان شکل میگیرد اما باز هم باید تکرار کنیم که آدمها، آینه زندگی پدر و مارشان نیستند.
بچه بیاورید تا رابطهتان خوب شود عدهای به غلط تصور میکنند رابطه بیمار یا مشکلدار یک زوج را یک نوزاد حل خواهد کرد! در واقع این طرز تفکر همان پاک کردن صورت مسئله است و نباید فراموش کنیم ما در قبال فرزندی که به این دنیا میآوریم مسئولیم. وقتی کانون زندگی مشترک ما گرم نیست چگونه نوزادی معصوم میتواند به ما کمک کند؟ نباید از یاد ببریم که قرار است بعد از تولد او، ما مراقبت و کمک به او را بر عهده بگیریم، نه اینکه او از ما مراقبت و رابطه ما را گرم کند. البته حضور به موقع فرزند میتواند به کیفیت زندگی ما کمک کند، به این شرط که شرایط ما برای حضور او در همه زمینهها مساعد باشد. نتیجه: بچهای که به دنیا میآید با خودش یک دنیا مسئولیت هم برای ما میآورد و اگر اوضاع زندگیشان به سامان نباشد، خستگی این مسئولیتها هم میتواند مشکلی روی مشکلاتتان باشد. واقعیت این است که زوجی که رابطه بیمار و مشکلداری دارد و برای حل مسائلش تلاشی انجام نداده با حضور بچه فقط مدتی سرگرم میشود و پس از مدت کوتاهی دوباره اختلافات و سردی و دلخوریهای آنها از سر گرفته میشود. عشق بعد از ازدواج میآید بهتر است باز هم به زمانی که در آن به سر میبریم نگاه کنیم. شاید شما هم در میان خانمهای میانسال اطرافتان، زنانی را ببینید که با در نظر گرفتن همین باور، لباس عروسی به تن کردهاند. اما احتمالا در میان آنها با کسانی برخوردهاید که پس از چند سال زندگی در کنار هم، توانستهاند عشق را پیدا کنند. پس احتمالا میتوان گفت آنچه به عنوان ایجاد عشق بعد از ازدواج از آن یاد میشود، بیشتر از اینکه عشق باشد، عادت است. نتیجه: شاید بتوانیم نتیجهگیری کنیم که انتخاب عاقلانهای که در آن علاقه هم وجود دارد، پتانسیل تبدیل شدن به زندگی عاشقانه را میتواند داشته باشد. ازدواج پایان پیشرفت و آزادی است اگر این باور درست بود، احتمالا همه افراد موفق تا پایان عمر مجرد میماندند. اما کم نیستند زوجهایی که در کنار هم چه در زمینه تحصیلی و چه در زمینه مالی یا ورزشی و... پیشرفت میکنند. از طرف دیگر قبل از آنکه قضاوتی درباره این جمله داشته باشیم، باید تعریفمان را از آزادی مشخص کنیم. اگر منظور از آزادی بیبندوباری باشد، شاید بتوان این باور را پذیرفت که ازدواج پایانی بر چنین رفتارهایی است یا حداقل باید باشد اما اگر برای مثال آقایی دوست دارد گاهی با دوستانش به ورزش یا محلی برای تفریحات سالم برود و گمان میکند ازدواج پایان چنین لذتهایی است، باید گفت ازدواج مانع چنین لحظاتی نیست و نباید باشد. زن و شوهر باید بدانند لازم است گاهی کمی از هم فاصله بگیرند و با حفظ وفاداری به فعالیتهای انفرادی بپردازند. نتیجه: قرار نیست پس از ازدواج همیشه و همواره در کنار هم باشیم باید گاهی فردیتمان را حفظ کنیم تا این رابطه طراوت خود را از دست ندهد. ازدواج کند خوب میشود ازدواج یک مسئولیت است و برای خوب بر عهده گرفتن آن به صحت و سلامت روح و جسم نیاز است. این در حالی است که گاهی ما با افرادی روبهرو میشویم که با وجود برخورداری از یک بیماری جسمی یا روانی جدی با تشویق بزرگترها یا اطرافیان دست به انتخاب بزرگ و مهم ازدواج میزنند و گاهی حتی بیماری را از طرف مقابل و خانواده او پنهان نگه میدارند اما شکی در این واقعیت نیست که مسائل رفتاری یا بیماری باید قبل از ازدواج برطرف شود. نتیجه: ازدواج دارو و اکسیری برای رسیدن به حال و رفتار خوب و مناسب نیست به ویژه اینکه ما با جنس مخالفی روبهرو هستیم که تفاوتهای بسیاری با ما دارد و برای سازگاری و داشتن ارتباطی خوب با او باید مجهز به دانش و آگاهی باشیم. گربه را دم حجله بکش این همان باوری است که باعث میشود دختران گاهی از سنین نوجوانی شمشیر و زره خود را برای ورود به کارزار قوم شوهر آماده کنند، دچار حساسیت شوند و تصور کنند مادر و خواهر همسر کسانی هستند که او باید ابتدا تکلیفش را با آنها مشخص کند یا به عبارتی آنها را سر جایشان بنشاند. این باور باعث میشود حتی اگر خانواده همسر افراد خوب و خیرخواهی باشند هم دختر رفتارهای خاصی از خود نشان دهد یا رفتارهای آنها را علیه خود تفسیر کند چراکه بیشتر انسانها با باور خویش زندگی میکنند نه با واقعیت. نتیجه: اگر شما هم مادر هستید، به جای این باور به دخترانتان تاکید کنید که خانواده همسر هم مانند خانواده خودت قابل احترام هستند و کسی قرار نیست آزاری برای تو ایجاد کند. این باور تولید اطمینان و حال خوب میکند و باور اول تولید خشم و حال بد.مجله بانوان
سه شنبه 3 تیر 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]