واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۲۸ق.ظ)
کيهان: آمريکا در عراق به دنبال چيست؟
به گزارش خبرگزاري موج، کيهان نوشت: به نظر نگارنده پاسخ اين سوال در يک جمله عبارت است از تلاش براي ايفاي نقش در شکلدهي ترتيبات امنيتي منطقه بعد از شکست در سوريه.
از مدتي پيش و به ويژه پس از شکست تروريستهاي وابسته به استکبار جهاني در نبرد سرنوشتساز القصير در مرز لبنان (که شکست توطئه خارجي در سوريه- توطئهاي که به سرکردگي آمريکا آغاز شد و تداوم يافت و غربيان سعي نمودند با آوردن تروريست از بيش از 85 کشور جهان شعله جنگ را روشن نگه دارند- را به دنبال داشت) مشخص بود که دشمنان جبهه مقاومت، همه امکانات بالقوه و بالفعل خود را به ميدان خواهند آورد تا اکنون که در سوريه شکست خوردهاند، تا جايي که امکان دارد جاي پاي خود را در منطقه از دست ندهند. زيرا نتيجه طبيعي شکست يک توطئه بزرگ، مجازات توطئهگران است و حداقل اين است که اين شکست در منطقه دوستان آمريکا را بسيار ضعيف و مستعد ايجاد تغييرات سياسي ناخواسته نموده و در نهايت جغرافياي سياسي منطقه را به ضرر بازيگران غربي و وابستگان آنها تغيير خواهد داد.
گروه تروريستي داعش در عراق، دقيقا در چارچوب اين راهبرد آمريکا عمل ميکند و هرگونه تحليل ديگري در اين رابطه غيرواقعي است. آمريکاييها اقدامات داعش را مديريت ميکنند و با سلطه بر رهبرانشان، از آنها براي حمله به هرکسي که مطابق راهبردشان لازم است، بهره ميگيرند. براي تحليل درست قضايا بايد به اين موارد توجه کنيم:
1- آمريکا در سوريه مستقيما به داعش و گروههاي مشابه کمکهاي بزرگ مالي، تسليحاتي و اطلاعاتي ميکند و آنها از اين کمکها در حمله به عراق استفاده ميکنند.
2- گزارشها حاکي از آن است که آمريکا از حمله قريبالوقوع داعش به استانهاي شمالي عراق خبر داشته و دولت عراق را از آن مطلع نکرده است.
3- گزارشهاي زيادي وجود دارد حاکي از اينکه آمريکاييها در اردن مستقيما داعش را آموزش نظامي ميدهند.
4- اساسا آمريکا و رژيم صهيونيستي اينگونه استدلال ميکنند که شکست دادن ايران، حزبالله، حماس، سوريه و نيروهاي طرفدار ايران غيرممکن است و راه بهتر به راه انداختن جنگهاي مذهبي در منطقه است تا توان نيروهاي طرفدار ايران تحليل رود. حال در صورتي که اين نيروها به فرض محال براي غرب خطرناک شوند، غرب با توجه به اينکه کنترل گروههايي مانند داعش را خود در اختيار دارد، آنها را کنار زده يا مانند برخوردي که با صدام کرد آنها را حذف خواهد کرد.
5- رسانههاي غربي و به ويژه آمريکايي بعد از حمله داعش به عراق کاملا در اختيار پخش اخبار اين گروهک بود و آنها مدام ميگفتند که داعش به سوي بغداد در حرکت است.
6- آمريکا با کشورهايي مانند عربستان (و امارات، قطر و ترکيه) که از حاميان اصلي گروههاي تکفيري هستند، روابط راهبردي ويژه دارد و هيچ فرد عاقلي نميپذيرد که اين گروههاي وابسته برخلاف منافع غرب و رژيم صهيونيستي عمل کنند. به ويژه که جمع کردن اين گروهها براي آمريکا نياز به حمله زميني و حمله از طريق نيروي هوايي يا پهپادها ندارد و کافي است کمکها قطع و رژيمهاي وابسته به آمريکا راههاي ورود آنها به عراق و سوريه را ببندند.
7- گروههاي تکفيري تاکنون اقدامي عليه رژيم صهيونيستي انجام نداده و فقط بر اساس دستورات ديکته شده و دستهاي پشت پرده که شامل هماهنگي ميان آمريکا، رژيم صهيونيستي، ارتجاع عرب و ترکيه است اقدام ميکنند.
اين واقعيتها و بسياري وقايع ديگر نشان ميدهد که آنچه اکنون در عراق ميگذرد يک توطئه برنامهريزي شده بزرگ براي شکلدهي ترتيبات امنيتي منطقه بعد از شکست طرحهاي غربيها در سوريه است. شکست در سوريه براي غرب بسيار رسوا و تلخ بوده و آنها با پذيرش اين شکست اکنون ميخواهند از طريق:
1- توطئهچيني براي عراق، حضور مستقيم در منطقه از طريق حضور مجدد در عراق و القاي اين توطئه که بدون آمريکا عراق نميتواند باقي بماند.
2- تقويت مجدد گروههاي تکفيري مانند داعش براي بازگشت به سوريه و...
3- بدنام کردن ايران با دروغپراکني مبني بر همکاري ايران با آمريکا در مسئله عراق.
از واقعيات تلخي که ميتواند ناشي از شکست در سوريه باشد- يعني تغييرات سياسي بزرگ در نظامهاي سياسي ارتجاع عرب که حاميان تروريستها در سوريه بودهاند و تضعيف خردکننده رژيم صهيونيستي- جلوگيري و در شکلدهي ترتيبات امنيتي جديد منطقه ايفاي نقش نمايند.
توصيهها:
ملت و دولت عراق براي موفقيت پايدار در برابر توطئههاي بيگانه و وابستگان داخلي آنها حداقل بايد موارد زير را اجرايي کنند:
1- در عراق شيعيان از نظر ترکيب جمعيتي اکثريت قاطع دارند و آمارها جمعيت شيعه عراق را از بيش از 60 تا بيش از 80 درصد گفتهاند. وحدت مردم، مرجعيت و حمايت و همراهي اقليتهاي عراقي با آنها وضعيتي شکستناپذير ايجاد ميکند که ميتواند هر مشکلي- از توطئههاي آمريکا گرفته تا نقشههاي معارضان ظالم داخلي- را از ميان بردارد. راهبردي که امروزه مردم و دولت عراق در مقابل گروههاي تکفيري در پيش گرفتهاند، بدون شک در صورت ادامه ميتواند عراق را به ساحل نجات هدايت، و دشمنان اين کشور را ناکام گذارده به متجاوزان بيگانه درسي فراموش نشدني داده، آنها را تضعيف و شرايط منطقهاي را براي ايجاد يک منطقه آرماني آماده کند. بدين ترتيب، مردم عراق نبايد فقط به دفع متجاوزان داعش اکتفا نمايند، آنها بايد براي ايمن کردن کل منطقه، با برنامهريزيهاي دقيق با همه آنهايي که در حمله به عراق نقش داشتهاند برخوردي شايسته کنند. عراق به دليل موقعيت جغرافيايي و داشتن برخي مزاياي ژئوپلتيک به گونهاي است که ميتواند دشمنان خود را که در نزديکي او قرار داشته و نقاط ضعف فراواني دارند، بر سر جاي خود بنشاند.
2- عراقيها در مبارزه با گروههاي تکفيري نبايد با قدرتهاي سلطهگر جهاني مانند آمريکا (که خود عامل اصلي تشکيل اين گروهها هستند و اين گروهها در راستاي برنامهريزي آنها وارد عراق شدهاند)، متحد شوند. زيرا اين قدرتها در ميانه راه آنها را تنها گذارده يا بعد از پايان ماجرا در عراق باقي ميمانند و از اين طريق در اين کشور و در سطح منطقه، به دستکاري سياسي ميپردازند.
اين قدرتها فقط بر اساس منافع راهبردي خود وارد ماجرا ميشوند. در جريان حمله داعش به عراق، آمريکاييها يک خيمه شببازي به راه انداختند. آنها با تناقضهاي گفتاري بسيار مدام ميگفتند، حمله ميکنيم، حمله نميکنيم، با نيروي هوايي و پهپادها حمله ميکنيم، حمله زميني نميکنيم و... آنها که اميدوار پيشروي داعش به سوي بغداد بودند، منتظر حوادث باقي ميمانند تا در نهايت وقتي ملت عراق توانست تروريستها را شکست دهد، مزورانه اين پيروزي را به نام خود ثبت کنند.
تزوير آمريکاييها وقتي آشکارتر ميشود که به اين درخواست اخير آنها که گفتهاند اگر نوري مالکي (که در انتخابات اخير پارلماني حزبش اکثريت را بدست آورده است) از قدرت کنار برود به تروريستها حمله ميکنيم دقت کنيم.
3- همزمان با مبارزه با تروريستها، عراقيها نبايد از حاميان اصلي منطقهاي تروريستها غافل شوند. آنها مستعد تغييرات سياسي و بسيار ضربهپذير و نسبت به آينده نااميد هستند.
4- يکي از بهترين راهکارهايي که دولت و ملت عراق را در مقابل توطئهها بيمه خواهد کرد تشکيل نيروهاي نظامي مردمي- بسيج- در سراسر عراق و بهرهگيري از آنها در مبارزه با مهاجمان و امر دفاع ميباشد. اين نيروها بسيار مطمئن بوده و بدون هيچ گونه چشمداشتي در مقابل توطئهها در صحنه حضور مييابند.
5- تحکيم اتحاد اکثريت (شيعيان) با اقليتهاي قومي مذهبي عراقي به ويژه کردها و اهل تسنن بدون واسطهگري خارجي؛ در اين رابطه عراقيها نبايد فقط با شخصيتها و ساختارهاي رسمي اقليتها تماس داشته باشند. زيرا اينان به خوبي توسط آمريکا، رژيم صهيونيستي و... شناسايي شده و حتي ممکن است نفوذهايي در برخي از افراد آنها به دست آورده باشند.
6- کمک به دولت سوريه براي زدن ضربههاي خردکننده نهايي به تروريستها و محاصره آنها از جبهههاي مختلف شمالي، جنوبي، غربي و شرقي.
7- بيتوجهي به ميانجيگريهاي عناصر وابسته به غرب براي آتشبس تا رسيدن به اهداف نهايي راهبردي.
دکتر مصطفي ملکوتيان
استاد علوم سياسي دانشگاه تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]