واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳ تير ۱۳۹۳ (۹:۲۸ق.ظ)
سياست روز پاشنه آشيل دولت اعتدال!
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه سياست روز چنين نوشت:
مسئله ساختار و کارگزاري، سال ها مشکل، دغدغه و مشغله ذهني شمار بسيار زيادي از دانشمندان علوم اجتماعي بوده است. ساختار اساسا به معناي بستر و معطوف به زمينه اي است که رويدادهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي در چارچوب آن شکل مي گيرند و معنا مي يابند و کارگزاري را مي توان به صورت ساده، به عنوان توانايي يا قابليت يک کنشگر براي کنش آگاهانه و از اين طريق تلاش براي رسيدن به اهداف يا نيات خود تعريف کرد. به ساده ترين بيان، مسئله ساختاري و کارگزاري به تبيين پديده هاي سياسي و اجتماعي مربوط مي شود «کالين هي ۱۹۶۸» متاسفانه هنوز هم در نگاه بخشي از مسئولان و مردم، چنين تصور مي شود که ريشه مشکلات کشور در اين است که «آدم هاي خوب» در رأس امور نيستند و اگر بتوانيم چنين کساني را براي تصدي امور بگماريم، حتما مشکلات حل خواهند شد. البته در عمل بارها به اميد گزينش آدم خوب، به سوي کساني رفتيم ولي امور اصلاح نشد زيرا اساسا ريشه مشکلات را در وضعيت شخصي مديران ديدن، اشکال دارد و ساختارها، بيش از کارگزارها در ايجاد مشکلات يا حل آنها موثرند (ايرنا/۲۵/۳/۹۳)
برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و روي کار آمدن دولت «تدبير و اميد» را مي توان به عنوان مهمترين پديده سياسي و اجتماعي سال ۱۳۹۳ برشمرد و براساس نظريه ساختار- کارگزار تبيين کرد. چراکه عملکرد- بهتر است گفته شود برخي تندروي ها- دو دوره «دولت اصلاحات» و همچنين مقابله به مثل دو دوره «دولت مهرورزي» بستر و زمينه تحول در جامعه ايران را به نحوي فراهم کرد که محصول آن «دولت اعتدال» بود. يکي از ويژگي هاي بارز ساختارها اين است که فرهنگ و سازه هاي اجتماعي هميشه به مرور و در طول زمان شکل مي گيرند. حال آنکه کنش يا واکنش کارگزاري ممکن است سريع و يه يکباره باشد. البته پوشيده نماند که ساختار و کارگزار در کنش با يکديگر پيوسته در تعامل بوده و متقابلا تاثيرپذيرند. راي و نظر اکثريت مردم ايران بعد از تجربه –يا به عبارتي تحمل- دولت هاي راديکال اصلاح طلب و مهرورز به سمت اعتدال يا تعديل در مواضع کارگزاران و جايگزيني «عقلانيت» به جاي «احساسات» سوق پيدا کرد. در چنين شرايطي «هنر روحاني» و دستيارانش را بايد در شناخت واقعيت هاي اجتماعي و مطالبات مردم و ارائه «نماد کليد» به عنوان وسيله اي براي گشودن قفل هايي دانست که تندروي هاي جريانات سياسي حاکم در گذشته بر مشکلات جامعه زده بودند. لذا شعارهاي محوري «اعتدال»، «تدبير و اميد»، «عقلانيت» به راحتي مورد استقبال توده هاي ميليوني و سپس نخبگان قرار مي گيرد- از ويژگي هاي جامعه ما اين است که نخبگاني موفق مي شوند که در پشت سر توده هاي ميليوني حرکت کنند وگرنه اين سر کوچک (نخبگان) قادر به حرکت و هدايت تن ثقيل و حجيم (توده ها) نمي باشد- البته بروز چنين رفتاري از سوي آحاد مردم، مسبوق به سابقه است چراکه در خرداد سال ۷۶ نيز، پس از دو دوره حکومت کارگزاران، عليرغم آنکه «دولت سازندگي» تلاش هايي در اصلاح زيرساخت هاي اقتصادي کشور به عمل آورد که در جاي خود قابل تقدير است اما پيدايش طبقه «بورژوازي» از مديران دولتي که فرهنگ اشرافي گري را در جامعه رواج مي دادند موجبات ايجاد شکاف بين مسئولان و توده ها را در پي داشت. عملکرد ناصواب کارگزاران، ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي جامعه را به نحوي شکل داد که مردم خان گزيده و متنفر از روحيه اشرافي گري نظام ستم شاهي گذشته در پي يافتن «فردي» ساده و بي پيرايه از جنس «خود» برآمدند. مردم در معرض انتخاب يکي از دو گزينه کانديداي انتخابات رياست جمهوري قرار گرفتند. گزينه اي که مورد حمايت نخبگان فکري و ابزاري قرار داشت و شعار محوري او ادامه «دولت سازندگي» بود.
ديگر گزينه فردي در جناح مقابل او قرار گرفته بود که اصلاح در ساختارهاي اجتماعي و سياسي را در سپهر شعارهايش داشت با پيروزي «محمد خاتمي» و روي کار آمدن «دولت اصلاحات» که در واقع نوع اصلاح شده اي از «کارگزاران» بود «دولت سازندگي» در نماد جديدي ادامه مي يابد. با گذشت زمان شکاف ها عميق تر و فاصله طبقاتي زيادتر مي گردد. مردم به جاي مشاهده اصلاح در ساختارها و کارگزاران، شاهد تخريب بعضي از هنجارهاي فرهنگي و ديني مورد احترام خود مي گردند. به مرور مقاومت هايي در بدنه اجتماعي ايجاد مي شود که رفته رفته به مطالبه عمومي «پارادايم عدالت خواهي» تبديل مي گردد که اتفاقا جزيي از شعارهاي محوري و آرماني انقلاب اسلامي نيز است. بخش راديکال و تندروي جناح حاکم –قسمت بدخيم اصلاحات- اين مطالبه و مقاومت را متوجه دستگاه هاي خارج از کنترل دولت نموده و نظام را متهم به «حاکميت دوگانه» مي کنند با سپري شدن دوران رياست جمهوري هشتم اجل طبيعي «اصلاحات» نيز فرا مي رسد. براي انتخاب رئيس جمهور بعدي دو جريان مطرح سياسي کشور- اصلاح طلبان و اصولگرايان- با تنوع کانديداها در مقابل هم صف آرايي مي کنند. آيت الله هاشمي رفسنجاني پدر معنوي کارگزاران که از طرف عقلاي با تجربه و کمي سالخورده دو جريان تشويق و ترغيب به حضور در صحنه انتخابات براي به دست گرفتن سکان اجرايي کشور مي شود. ساختارهاي شکل گرفته در اذهان عمومي جامعه را دو قطبي کرده و يقه سفيدها (مديران دولتي) و يقه چروک ها (توده مردم) را در مقابل هم قرار مي دهد. براي اولين بار انتخابات رياست جمهوري در ايران به دور دوم کشيده مي شود. «احمدي نژاد» که در اردوگاه اصولگرايان رشد کرده و پله هاي ترقي را طي نموده است با برهم زدن بازي آنها و تبري جستن، خود را مستقل و «نوکر مردم» معرفي مي کند او در پاسخ خبرنگاري مي گويد تيپ من اگر به درد رياست جمهوري نخورد به درد نوکري مردم که مي خورد- اين موضع «عوام گرايانه» او مورد اقبال «پارادايم غالب» آن روز فرا مي گيرد و در دور دوم انتخابات رياست جمهوري با رجل سياسي به رقابت مي پردازد که به اندازه عمر او سابقه فعاليت سياسي و مبارزاتي در پرونده خود دارد. اما در کمال ناباوري «سردار سازندگي» با راي قاطع مردم مغلوب استاندار جوان و کم سابقه خود مي گردد.
با انتخاب احمدي نژاد به رياست جمهوري حاشيه بر متن غلبه مي کند اکثر دولتمرداني که از ابتداي پيروزي انقلاب در پوزيشن هاي مختلف در قدرت جا خشک کرده بودند به يکباره مجبور به ترک پست هاي رياستي خود شده و يا کنار گذاشته مي شوند. با سپري شدن دوره اول رياست جمهوري در جريان برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم تمام نيروهاي کنار گذاشته شده و مستقر در پارکينگ انقلاب براي انتقام گيري از احمدي نژاد وارد صحنه رقابت انتخاباتي مي شوند. از آنجايي که ساختارهاي جامعه هنوز پا برجاست. «نخبگان ثروت و قدرت» نتيجه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري را به توده ها (مردم) واگذار مي کنند. برخي از دولتمردان دهه اول انقلاب که خود را محق حکومت مي ديدند نتيجه انتخابات و راي مردم را برنمي تابند و با اردوکشي خياباني، چنگ بر چهره انقلاب زده و فتنه خانمان سوزي به راه مي اندازند و ناجوانمردانه نظام مظلوم جمهوري اسلامي را به «تقلب در انتخابات» متهم مي کنند. غبار فتنه طوري روي حقيقت را مي پوشاند که تلاش دلسوزانه مسئولين موفق به مهار و مديريت بحران با کمترين خسارت مي شود اما در اقناع افکار عمومي و رفع اتهام وارد شده خيلي موفق نمي شوند. از آنجايي که خورشيد حقيقت براي هميشه در پشت ابرها باقي نمي ماند با برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و انتخاب دولت «تدبير و اميد» از نظام جمهوري اسلامي نه تنها رفع اتهام بلکه «اعاده حيثيت» مي شود.
حال يکسال از حضور و انتخاب آگاهانه و معني دار ملت رشيد ايران مي گذرد. علي رغم آنکه به بسياري از مطالبات واقعي مردم جامه عمل پوشانده نشده است اما مردم شکور و صبور ايران اسلامي همچنان به آينده خود و کشورشان اميدوارند. گرچه دولت «تدبير و اميد» در عمر يکساله خود تلاش وافري داشته است. اما اين کوشش ها با جايگاه و شأن و بزرگواري ملت ايران فاصله زيادي دارد. در يکسال گذشته برخي جريانات سياسي نه چندان خوشنام که بعضا محکوميت دستگاه قضايي را در پرونده عملکردي خود دارند در صدد مصادره دولت يازدهم برآمده و «اعتدال» را مترادف با «اصلاحات» و دولت «تدبير و اميد» را در امتداد دولت سازندگي دانسته اند که خوشبختانه از طرف سخنگوي محترم دولت اين ادعا قاطعانه رد شده است.
بر اين باورم که دولت يازدهم ثمره «پارادايم» و انباشت تجربيات گران سنگ مردم رشيد ايران اسلامي از عملکرد مثبت و منفي دولت هاي گذشته و ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي شکل گرفته در طول سي و پنج سال عمر با برکت و روبه رشد و تعالي انقلاب اسلامي بوده و دربر گيرنده تمام مطالبات واقعي مردم مي باشد.
علي رغم آنکه جمعي از کهنه سربازان اجرايي دولت هاي «سازندگي»، «اصلاحات» و «مهرورزي» در دولت يازدهم حضور دارند- که بعضا مورد اعتراض و انتقاد افکارعمومي قرار گرفته اند- اما هيچ يک از جريانات سياسي قادر به مصادره دولت «تدبير و اميد» به نفع گروه خود نخواهند بود چراکه هم اکنون اين دولت مورد حمايت رهبري و مراجع است، نه متعلق به اکثريت بلکه تعلق به تمام ملت ايران دارد. وانگهي هر نوع چرخشي در مواضع اصولي دولت و انطباق با يکي از خطوط سياسي مصطلح در جامعه مي تواند «پاشنه آشيل» دولت اعتدال و آخرين برداشت از لوکيشن اميد توده هاي ميليوني باشد که هرگز چنين مباد!
نويسنده:
حسن اختري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]