واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱ تير ۱۳۹۳ (۹:۵۴ق.ظ)
سياست روز: بختي نو بر بامِ دوهوايي
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه سياست روز چنين نوشت:
دل ما با کسي که سال ۸۴ پيروز شد اصلاً صاف نشد و هيچ وقت نتوانستيم او را به عنوان مظهر جمهوريت مردم فهيم و...
«دل ما با کسي که سال ۸۴ پيروز شد اصلاً صاف نشد و هيچ وقت نتوانستيم او را به عنوان مظهر جمهوريت مردم فهيم و با فرهنگ و صادق جمهوري اسلامي ايران بدانيم. شايد هم اشتباه ميکرديم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگرديم فکر ميکنم انتخابهاي من درست بود، هرچند به وسيله اکثريت تاييد نشد.»
اين جملات محمدباقر نوبخت در برنامه شناسنامه است. سخناني عجيب كه قابل نقد و بررسي است.
اول) اجتماع نقيضين
جمهور در واژه، به معني توده مردم است. اما اينكه آقاي سخنگوي دولت، رئيسجمهور نهم جمهوري اسلامي را نتوانسته مظهر جمهوريت مردم بداند جاي ايراد است. ايشان مردم ايران را افرادي فهيم، بافرهنگ و صادق ميداند، اما نميتواند راي همين مردم را بپذيرد. حال اين تناقض پيش ميآيد كه ممكن است به كار بردن اين صفتها به معني عدم وجود آنان در منتخب مردم باشد. شايد از نظر آقاي نوبخت، فهم و فرهنگ و صداقت در رئيسجمهور منتخب مردم، ظهور نداشته است كه قطعا اين ميتواند يك اتهام به رئيس دو دولت گذشته باشد (كه احتمالا منظور آقاي نوبخت چنين نبوده است) اما اگر چنين نبوده، انگشت اشاره به سمت و سوي چه كسي يا كساني است؟ خود مردم؟ اين هم بعيد است. چرا كه وقتي ايشان از مردم ايران با صفتهاي نيكو ياد ميكند، نميتواند فهم و فرهنگ آنان را زير سوال ببرد و راي همين جمهور را با چالش مواجه كند. پس اشكال كار كجاست؟ شايد بهتر بود ايشان ميگفتند، «هيچ وقت نخواستيم او را به عنوان مظهر جمهوريت مردم بدانيم» آنوقت ميشد به اين نتيجه رسيد كه فضاي دوقطبي آن زمان و غلبه احساس بر منطق در برخي نخبگان سبب شده كه آنها نتوانند پيروزي حريف را تحمل يا هضم كنند.
بههرحال بسياري از نخبگان سياسي ما در تابستان ۸۴ در خواب زمستاني به سر ميبردند و تفكرشان اين بود كه آقاي هاشمي با توجه به سبقه مسئوليتهايشان، قطعا پيروز انتخابات خواهد بود و يك رقيب جوان و نه چندان مشهور، نميتواند از ايشان سبقت بگيرد. همين تفكر غلط و عدم شناخت مردم فهيم و بافرهنگ ايران سبب شد تا شكستي تاريخي در كارنامه رئيسدولت سازندگي و اطرافيان خوشخيالش ثبت شود.
دوم) يك بام و دو هوا
پس از انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري، عدهاي مدام درپي پاسخگويي و تحقير منتقدان دولت برآمدند. انواع و اقسام برچسبها، استفاده از ادبياتي خاص و البته فشار براي پذيرفتن برخي اشتباهات دولت، روشهاي جديدي را در ساختار اجرايي كشور رونمايي كرد. اينكه با كوچكترين انتقادي، منتقدان را به عدم احترام به راي ملت متهم ميكردند و با واژههايي نظير «بايد» جماعت منتقد را به سمت تمكين هدايت ميكردند.
با نگاهي به آمار انتخابات سال ۸۴ در مييابيم كه منتخب مردم در آن سال در روزي كه حدود ۲۸ ميليون از واجدان شرايط در انتخابات شركت كردند، با كسب بيش از ۱۷ ميليون راي توانست نظر حدود ۶۲ درصد مردم را به خود جلب كند. در انتخابات سال ۹۲ نيز منتخب مردم از مجموع بيش از ۳۶ ميليون راي مردم، بيش از ۱۸ ميليون راي را به نام خود ثبت كرد، اما با اين تفاوت كه اين ميزان اعتماد مردم به كانديداي پيروز چيزي حدود ۵۱ درصد آرا را به خود اختصاص ميداد.
حالا با اين تفاصيل ميتوان اين جمله را از زبان برخي شنيد كه «دل ما با کسي که سال ۹۲ پيروز شد اصلاً صاف نميشود و هيچ وقت نميتوانيم او را به عنوان مظهر جمهوريت مردم فهيم و با فرهنگ و صادق جمهوري اسلامي ايران بدانيم»
قطعا نه. چرا كه نظام جمهوري اسلامي ايران برآمده از راي مردم است و همواره بايد بر اين خواسته مردم احترام گذاشت. منتخب مردم، راي خود را از مردم ميگيرد و تنفيذ خود را نيز از دست رهبر انقلاب دريافت ميكند. همه چيز براساس قانون پيش ميرود و آنها كه نتوانند رئيسجمهور مملكت را بپذيرند، قطعا يا دچار مشكلات شخصي هستند يا قانون را تا زماني كه به سودشان باشد ميپذيرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]