واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
درباره واگذاری فرهنگ به مردم تهران - ایرنا -ریاست محترم جمهور در طول ماه های گذشته، همواره در تریبونهای مختلف این موضع را اعلام کرده اند که فرهنگ را باید به دست مردم سپرد! اولین معنای که این سخن به ذهن متبادر می کند این است که فرهنگ از مردم گرفته شده است و باید به آنها واگذار شود.!
در ادامه یادداشتی که روز سه شنبه در سایت الف منتشر شد آمده است:در این میان پرسشی که طرح می شود این است که آیا هم اکنون فرهنگ از مردم جدا است؟ آیا به نظر ایشان جدایی مردم از فرهنگ قابل تصور است و در صورتی که اگر بتوان کلیتی به نام فرهنگ را تصور کرد آیا غیر از مردم محلی برای ظهور آن وجود دارد؟ مثل نسبت مشهور وجود و ماهیت؟! بعید است ایشان چنین چیزی در نظر داشته باشند.
شاید منظور ایشان از سپردن فرهنگ به مردم، واگذاری «مدیریت» فرهنگ به مردم باشد؟ لازمه این سخن که مدیریت فرهنگ را باید به مردم سپرد، اعتقاد به این امر است که فرهنگ مدیریت پذیر است!، این قول از سوی کسانی که معتقدند باید فرهنگ را به مردم سپرد قول عجیبی است چون کسانی به این سخن باور دارند عمدتا با این استدلال از مردمی کردن فرهنگ دفاع می کنند که فرهنگ مدیریت پذیر نیست و چون مدیریت پذیر نیست دولتها نباید وقت و منابع خود و مردم را برای مدیریت آن تلف کنند.
البته این سخن که مدیریت فرهنگ را باید به مردم سپرد لوازم دیگری هم دارد. یک لازمه آن این است که معقتد باشیم اساسا میان مردم و دولت تمایز روشنی برقرار است یعنی میتوان به چیزی به نام مردم و در برابر آن چیزی به نام دولت اشاره کرد.
این هم قول عجیبی است آن هم زمانی که دولت خود را مردمی ترین دولتها می شمارد. و به نام دفاع از مردم این سخن را بیان می کند.در این صورت چطور می شود از تفکیک دولت و مردم سخن گفت؟!
او بر این بر فرض پذیرش این سخن آیا صاحب سخن حاضر به پذیرش تبعات آن هست؟! بگذارید مثالی بزنیم.
حتما بسیار شنیده اید که دولتمردان و صاحبنظران از این که ما یک سینمای ملی داریم، یعنی سینمایی که تا حدودی دارای هویتی مشخص در عرصه بین المللی است ولو این که اقتصاد قدرتمندی ندارد بسیار گفته و بسیار بدان بالیده اند.
قطعا کسی فیلم فارسی ها و سینمای به اصطلاح نازل و گیشه و بدنه را جزو مقومات این هویت نمیداند بلکه سینمای فاخر و یا سینمای داستانی_ اجتماعی جزو مقومات همان هویت سینمای ملی است.
پرسش این است که اگر دولت نبود و به اصطلاح در مدیریت سینما دخالتی نداشت، این نوع فیلم ها که الان محل افتخار و مایه مباهات دولتمردان و مدیران شده اند می توانسته اند تولید شوند، زنده بمانند و بخشی از هویت و تاریخ سینمای ملی شوند.؟؟؟!!!
پس وقتی از مردمی کردن مدیریت فرهنگ سخن میگوییم، آیا حاضریم که قید تولید چنین آثاری را بزنیم؟؟؟
همین وضع را در موسیقی، کتاب، هنرهای نمایشی و غیره داریم. آیا دولت حاضر است که دیگر نمایشگاه کتاب برگزار نکند، ارکسترهای موسیقی را نسازد از موسیقی سنتی حمایت نکند و ....؟؟؟
بحث بر سر دفاع از اقتصادِ فرهنگ رانتی نیست که به واسطه وابستگی به بودجه نفت نمی خواهد برای خود بازار و گردش مالی و اقتصادی درونی ایجاد نماید، بلکه مشخص ساختن این نکته است که بعید است که منظور جناب ریس جمهور این معنا نیز بوده باشد.
نکته همین جاست منظور ایشان هیچ یک از این معانی نیست بلکه از سخنان ایشان در میان افکار عمومی- حتی اگر مراد ایشان نباشد -چنین استنباط می شود که دولت اعتقادی به اعمال چارچوب های نظارتی و هنجارهای ملی و دینی در عرصه فرهنگ ندارد و همین استنباط موجب نگرانی است.
در پاسخ به ایشان که گفته اند مگر من چه گفته ام که منتقدان چنین برآشفته اند باید گفت که واقعا سویه های نگران کننده سخنان شما برآشوبنده است. نیست؟
در فضا و زمینه فرهنگی فعلی معنای واگذار کردن فرهنگ به مردم به معنای رها ساختن نظارت بر تولیدات فرهنگی است تا هر کس هر چه خواست تولید و در جامعه نشر دهد.
احتمالا استدلال ایشان این است که اهل فرهنگ به اندازه ای فرهیخته و معتقد هستند که تولید فرهنگی مغایر باورهای عمومی جامعه نداشته باشند .
این سخن درستی است و اکثر اهل فرهنگ نیز چنین هستند اما این اعتقاد نباید به معنای غفلت ما از بخش کوچک و معلوم الحالی در حوزه فرهنگ باشد که همواره از چنین فرصت های برای لطمه زدن به فرهنگ ملی ایرانیان استفاده کرده اند چارچوب های نظارتی و هنجارهای ملی و دینی نیز برای همین منظور تعبیه شده است.
اما اگر سخنان رییس دولت چنین سویه ای داشته باشد که دولت اعتقادی به این چارچوب ها ندارد، آیا نگران کننده نیست؟
اول**1104
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
27/03/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]