واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مجتبی روشنروان:
شاعر باید در شعر برای اهلبیت(ع) حریمگذاری کند
شاعر کشورمان گفت: یکی از مسائلی که خیلی باید رعایت کنیم و برای آن برنامه ریزی کنیم ایجاد حریم درست برای اهل بیت(ع) در اشعار است.
سایت بسیج مداحان نوشت: شاید بیشتر از آنکه مردم خودش را بشناسند، این روزها با شعرش آشنا هستند. شعری که ابتدا در یک نیمه شعبان توسط حاج محمود کریمی خوانده شد و پس از آن همان سبک توسط علی فانی بازخوانی شد و با عنوان «به طه به یاسین» دست به دست شد و به عنوان آهنگ پیشواز تلفن های همراه انتخاب شد و در اماکن مذهبی بارها پخش شد. مجتبی روشن روان مسئول سازمان بسیج مداحان استان همدان درباره وضعیت کنونی شعر هیئت گفتگویی کردیم که در ادامه میآید: * ما بسیاری از انجمن های ادبی و کانون های شعر را دیده ایم که مدتی کوتاهی دور هم جمع شده اند اما این جمع ها تداوم نداشته و پس از مدتی بدون هیچ خروجی خاصی افول کرده و تعطیل شده است. یک کانون شعر چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بی هدف نباشد و تداوم و خروجی مشخص و مفیدی داشته باشد؟ اولین قدم شناسایی و تهیه مجموعه ای از شعرایی است که در زمینه شعر هیئتی فعالیت می کنندو قدم بعدی ارتباط گیری با آنها و اطمینان سازی و ایجاد یک فضای دوستانه است. اما مهم تر از اینها و مقدم بر همه این مسائل ترسیم نقشه راه است، اینکه ما می خواهیم در شعر هیئت به کجا برسیم. آیا می خواهیم به فواره های لحظه ای برسیم یعنی در شعر یک جمله بگوییم که فلان پهلوان را بلند کرد وبه زمین کوبید و تمام؟ یا می خواهیم در شعر هیئت به حرف آقا برسیم که فرمودند مخاطب با یک خط شعر زندگی کند و یک خط شعر برابر با چند ساعت سخنرانی باشد. مثلا شعری هست که خیلی از آن خوشم می آید و متاسفانه نام شاعرش در خاطرم نیست. نگاه کنید آیا این شعر مخصوصا بیت آخر آن به اندازه یک منبر می ارزد یا نه: دلم ارباب من غیر تو را دلبر نمی گیرد و جز در صحن چشمان تو جایی پر نمی گیرد چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوش تر نمی گیرد الا بسم الله بی سر که سر دادی خدایت را تو آن ذکری که بی نام تو کاری سر نمی گیرد و دیشب بر سر منبر شنیدم شیخ ما فرمود که هر کس با تو بنشیند ره دیگر نمی گیرد این شعر را باید در اوج شور و حرارت مجلس امام حسین(ع) و در بستر هیئت که مداح به این شعر احساس می بخشد و مخاطب با احترام نشسته است و گوش می دهد بررسی کنیم و ببینیم چه تاثیری دارد. این نقشه راه باید مشخص کند که می خواهیم فقط شعری بگوییم که واقعا شعر باشد یا می خواهیم شعری بگوییم که چند کلمه را کنار هم چیده باشیم و فقط به کلمات قالب زده باشیم. این نقشه راه نباید خیلی طولانی باشد و باید پله پله و گام به گام طی شود. لازم است دوستان شاعر سلسله نشست های تخصصی با هم داشته باشند. حضرت آقا تاکید دارند که حتما جلسات شعرخوانی باید تشکیل شود و شاعران شعر بخوانند و نقد بشود. این جلسات مثل اکسیژن برای شعرا است. بعضی ها از نقد فرار می کنند که به هر حال با هر لطایف الحیلی باید آنها را کشاند. یک پایگاه در فضای مجازی باید ایجاد شود و اساتیدی که صاحب نظر هستند فراخوان شعر بدهند و اشعار را نقد کنند. برکات این کار این است که شعرای خوب شناسایی می شوند و یک فضای غیر مستقیم برای بررسی اشعار ایجاد می شود. شاعری که شعرش نقد می شود با شعر قوی تر از خودش هم مواجه می شود. حکایتی هست که می گوید شخصی شعری گفت و خیلی خوشش آمد و مست شعر خودش شده بود و گفت ما چیزی از حافظ کم نداریم، شب خواب دید که در صحن بزرگی چهارده خم بزرگ قرار دارد، صدایی به او گفت که این خم ها را می بینی؟ حافظ از همه این خم ها خورد و مست نشد اما تو در یکی از آنها را باز کردی و نخورده مست شدی! شاعر وقتی شعر می گوید اصلا نباید این نگاه را داشته باشد که جنسی تولید کرده است. باید این نگاه را داشته باشد که اگر این شعر را برای امام حسین(ع) بخوانم، حضرت می گویند طیب الله یا می فرمایند که اینجا را اشتباه کردی، این حرف دست نیست و خواسته ما نیست. ما یک شعر و شاعر مقبول داریم و یک شاعر مشهور. شعر باید مقبول باشد، ما متاسفانه دنبال شعر مشهور هستیم. شاعر اگر نقد شود، می فهمد که در کجای راه قرار دارد و چقدر عقب است و چقدر تا قله راه دارد. * الان وقتی می گوییم شاعر، دقیقا منظورمان چیست؟ کسی که کتاب دارد؟ کسی که به صورت مستمر و فراوان شعر می گوید؟ کسی که در قالب های کلاسیک شعر می گوید؟ شاعر یعنی کسی که اجمالا با قواعد شعری آشناست و بلد است شعر بگوید. شعری می گوید که مشکل وزن و قافیه و زبان نداشته باشد، مشکل فرم و قواره و حشو و تطویل نداشته باشد. شاعر به این معنا که بتواند شعر بگوید. کسی که با قواعد کلاسیک شعر می گوید. خب یک بار منظورمان از شاعر حاج غلامرضا سازگار است، یک بار منظور کسی است که با زبان عامیانه برای نوحه و شور شعر می گوید... او هم شاعر است. اتفاقا من فکر می کنم شور و نوحه تاثیرگذاری بیشتری وجود دارد. چرا که شعر روضه یک بار، دو بار و نهایتا چند بار به صورت محدود خوانده می شود اما شعر شور ممکن است صدها بار خوانده شود و توسط مخاطب تکرار شود و در عمق جان او می نشیند و به اعتقاد او تبدیل می شود. مدام سینه می زند و آن شعر را تکرار می کند. به نظرم عرضه تاثیرگذاری شور و نوحه است. اما ممکن است در این اشعار قواعد کلاسیک رعایت نشود... خب آن فرم خاص خودش را دارد. جایی وزن می شکند و کوتاه و بلند می شود، جایی زبان فولکوریک می شود، جایی زبان فخیم است و قابل تغییر است. این اشعار هم قواعد خاص خود را دارد. در ترسیم نقشه راه اولین قدم این است که ببینیم کجا هستیم. باید برآوردی از وضعیت موجود شعر آیینی یا هیئتی داشته باشیم. تحلیل شما از وضعیت موجود چیست؟به نظر من کمی رضای خدا کم شده است. از ساحت همه شعرا عذرخواهی می کنم اما یا رضای مداح مدنظر است یا رضای مستمع. من باید شعری بگویم که حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) تایید کنند. تعداد شعرا خوب است و جا دارد بیشتر هم بشود. اما از نظر محتوا دچار تکرار بیهوده شده ایم. مثلا یکی از مضمون ها اذان حضرت علی اکبر(ع) است و این مدام در اشعار گره می خورد به زیبایی ایشان. یک بار در اشعار نگفتیم چرا سیدالشهدا به علی اکبر(ع) فرمودند اذان بگوید؟ چرا حضرت ابالفضل(ع) یا حضرت قاسم(ع) نه؟ مثلا مضمون زیبایی در یک شعر دیدم درباره حضرت عبدالله بن حسن(ع) که نگاه زیبایی دارد: کشته چشم نازتم عمو جون من مکبر نمازتم عمو جون یعنی نقش حضرت عبدالله بن حسن(ع) را به این زیبایی تصویر می کند که حتی اگر تکبیر نماز امام حسین(ع) را بگوید با او همراه است. یا مثلا این همه شعر درباره حضرت زینب شنیده ایم اما مضمون این شعر چقدر ناب است: جاری شده از روز ازل بر لب هستی تکبیره الاحرام نمازی که تو بستی در چشم تو جا پای عبور ملکوت است می چرخم از این قبله به سمتی که تو هستی نمی گوید تو از ملکوتی، می گوید ملکوت از چشم توعبور کرده است. پس هر جا که تو باشی همانجا حقیقت است و ادامه می دهد: هر لب که لب از مستی توحید گرفته است اعجاز تو در خلقت او داشته دستی می گوید که توحید را شما به منصه ظهور رساندید، هرکس اهل توحید شده است پشت سر شما حرکت کرده است. خب می بینیم که این همه مضامین زیبا وجود دارد که می توان به آنها پرداخت. آن وقت مدام به ماجرای معجر و کوچه ها و بازار شام می پردازند. * یعنی شعرا برای سرودن شعر و بیان مراثی باید حریم داشته باشند... بله! یکی از مسائلی که خیلی باید رعایت کنیم و برای آن برنامه ریزی کنیم ایجاد حریم درست برای اهلبیت(ع) در اشعار است. من به عنوان شاعر اجازه ندارم که بگویم برای حضرت زهرا(س) پشت در چه اتفاقی افتاد. از دور باید به آن آتش نگاه کنم و در آن آتش بسوزم. اما شعرای ما بعضی وقت ها جاهایی پا می گذارند که اگر مثلا کسی درباره یکی از اعضای خانواده اش بگوید بدش می آید اما درباره حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) وارد حریم هایی می شود که نباید بشود. * این خط کشی ها را علما باید انجام بدهند، یا مداحان و یا خود شاعران؟ شعرگویان تابع شعرخوانان هستند. یعنی این مداحان هستند که خطوط را برای غالب شعرا مشخص می کنند. باید مداح و شاعر خودشان به یک بلوغی برسند که هر حرفی را نمی توانند بزنند. * برخی می گویند این حرف ها را امام زمان(ع) زده، آیا همه کارهای ما مانند امام زمان(ع) است که روضه خواندن ما شبیه حضرت باشد؟ کدام کارمان شبیه ایشان است؟ آیا نماز خواندن و روزه گرفتن و فقیرنوازی و دادرسی و دیگر اعمال مان نعل به نعل مانند امام زمان(ع) است که روضه خواندن و شعر گفتن ما همانند ایشان باشد؟ باید در روضه ده قدم عقب تر از امام زمان(ع) حرکت کنیم. ادب حکم می کند که ما هم قدم با امام راه نرویم و عقب تر از ایشان برویم. این حریم ها گاهی حفظ نمی شود. * ما با دو بحث روبرو هستیم. یکی تولید مفهوم شاعرانه و یکی به نظم درآوردن این مفاهیم. خیلی از شعرا می گویند به دلیل تولید مفاهیم شاعرانه درباره حضرت زهرا مدیون کتاب کشتی پهلو گرفته سید مهدی شجاعی هستیم. یا در خصائص الحسینیه مرحوم شیخ جعفر شوشتری که یک مقتل ذوقی است مفاهیم شاعرانه و روضه ها به هم آمیخته و و شعرا بهره های زیادی از این کتاب می برند. به نظر شما الان باید روی تولید مفاهیم صحیح شاعرانه تمرکز کنیم و به نظم کشیدن این مفاهیم را به شعرا واگذار کنیم یا باید روی قسمت دوم هم توجه ویژه داشته باشیم؟ بعضی ها نظم می گویند، بعضی ها شعر می گویند. مثلا یکی کسانی که شعر می گوید شیخ رضا جعفری است، واقعا کشف های شاعرانه دارد. مثلا به این بیت دقت کنید: تمام نیزه ها رحلند اینجا میان این همه یک نیزه قاری این هم کشف مضمونی است، هم کشف تصویری و هم کشف شاعرانه! یا مثلا آقای سید حمیدرضا برقعی یا آقای علی اکبر لطیفیان. من بیتی از آقای لطفیان شنیدم که دیوانه کننده است واقعا: همه کج رفتند حتی میخ همه لج کردند حتی در کودکی صدا می زند بابا کودکی صدا می زند مادر این شعرا در تولید مفهوم شاعرانه واقعا خوب کار می کنند و مشکلی نداریم، اما مشکل اینجاست که من به عنوان یک شاعر مبتدی می توانم مثل این بزرگان شعر بگویم! در حالی که آنها سیری داشتند تا به اینجا برسند و باید شعرای جوان هم این سیر را طی کنند. مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/03/27 - 09:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]