تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819834619
آموزش تنبیه دسته جمعی در اردوگاه
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
آموزش تنبیه دسته جمعی در اردوگاه
نگهبان ها با بهانه های احمقانه ای همه اسرای یک یا چند آسایشگاه را مجبور می کردند که بارها محیط اردوگاه را به شکل حرکت "پا مرغی" طی کنند!
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز؛ با ورود اسرای جدید، کار جمع آوری سنگ سرعت گرفت. حاصل کار زمین خاکی و یک دست اردوگاه بود و انبوهی بی مصرف از سنگ های ریز و درشت در کنار آن. یک روز صبح یک کمپرسی از راه رسید، سنگ ها را بار زد و با خود برد. ظاهراً کار دیگری برای انجام دادن باقی نمانده بود. اما نظر مسئوولین اردوگاه غیر از این بود. براساس یک قانون نانوشته، اسرا حتی یک لحظه هم نمی بایست بیکار می بودند. فرمانده اردوگاه دست به کار شد و یک دوره فشرده برای تنبیه دسته جمعی یا به عبارت صحیح تر آموزش تنبیه دسته جمعی! پی ریزی کرد. طی این دوره، نگهبان ها با بهانه های احمقانه ای همه اسرای یک یا چند آسایشگاه را مجبور می کردند که بارها محیط اردوگاه را به شکل حرکت "پا مرغی" طی کنند! بعد از سپری شدن این دوره، هیچ کار دیگری باقی نماند، جز قدم زدن در محوطه، زیر تابش شدید آفتاب. از طرفی نگهبان ها از تجمع اسرا وحشت داشتند و به آنان اجازه نمی دادند از سایه استفاده کنند و از طرف دیگر ایستادن با پاهای برهنه روی زمینی که مثل فولاد گداخته بود، امکان نداشت. روز که رو به پایان می رفت، برای آمار عصر، راهی آسایشگاه می شدیم. اما هیچ نوع آسایشی در آنجا منتظرمان نبود. مشکل کمبود آب، مشکل دستشویی و مشکل جمعیت. این مشکل آخری، واقعاً غیرقابل حل می نمود. جمعیت ۱۵۰ نفری آسایشگاه باعث می شد که با گذشت نیم ساعت هوای آنجا به صورت یک توده غلیظ خفه کننده و قابل لمس! درآید. در چنین شرایطی تحمل حتی یک پیراهن هم مشکل بود. همچنین بر اثر تعریق زیاد، بدن همه ما به شدت "عرق جوش" زده بود که در طول شب خواب را ازچشم مان می گرفت. البته اگر دچار این مشکل هم نبودیم باز هم نمی توانستیم خواب راحتی داشته باشیم. دقیق ترین محاسبات نشان می داد که آسایشگاه به هر نفر جایی به اندازه یک وجب و چهار انگشت (تقریباً۳۰ سانت) تعلق می گیرد! منبع: آزادگان 130
۲۶/۰۳/۱۳۹۳ - ۱۴:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]
-
گوناگون
پربازدیدترینها