واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: من خشت آخر خانه نبوتم
انسان بر خلاف سایر جانداران، هم می تواند خود را به جلو ببرد و هم می تواند به عقب برگردد، هم قادراست به سوی چپ منحرف شود و هم به سوی راست؛ هم می تواند تند برود و هم کند و بالاخره هم می تواند بنده ای شاکر باشد و هم سرکشی کافر. ازاین رو دائما در میان نوسانات افراطی و تفریطی گرفتار است. لذا اجتماع بشری گاه آنچنان جامد و ساکن و اسیر عادات دست و پا گیر می شود که نیازمند به نیرویی است که زنجیرها را از او برگیرد و او را به حرکت آورد و گاه آنچنان هوس نوخواهی پیدامی کند که سنن ونوامیس خلقت را فراموش می کند. بدیهی است که تندروی یا کندروی یا انحراف به راست یا چپ هر کدام برنامه مخصوص به خود دارد. برای جامعه منحرف به راست، نیروی اصلاح کننده باید متمایل به چپ باشد و برعکس. به همین خاطر است که دوای یک زمان و یک دوره و یک قوم، برای زمان دیگر و قوم دیگر، درد و بلای مزمن است. راز رسالتهای مختلف نیز ریشه در همین موضوع دارد و احیانا گاهی به صورت ظاهر، متضاد جلوه می کند. بدیهی است که با همه تضادی که میان این گونه رسالتها از نظر روش وجود دارد، از نظر هدف تضاد و اختلافی نیست، هدف یکی است: بازگشت به تعادل و قرار گرفتن در جاده اصلی.رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه رسالتهای دیگر این تفاوت را دارد که از نوع قانون است نه برنامه؛ قانون اساسی بشریت است، مخصوص یک اجتماع تندرو یا کندرو یا راست رو یا چپ رو نیست. اسلام طرحی است کلی و جامع و همه جانبه ومعتدل و متعادل که حاوی همه طرحهای جزیی و کار آمد در تمامی موارد می باشد. قرآن کتابی است که روح همه تعلیمات موقت و محدود کتب دیگرآسمانی را که مبارزه با انواع انحرافها و بازگشت به تعادل است در بر دارد. این است که قرآن خود را "مُهَیمن" و حافظ و نگهبان سایر کتب آسمانی می خواند: "ما این کتاب را به حق فرود آوردیم در حالی که کتب آسمانی پیشین را تایید و تصدیق می کند و حافظ و نگهبان آنهاست." 1از این رو، آنگونه که از نصوص اسلامی برمی آید، همه پیامبران به حکم اینکه مقدمه ظهور نبوت کلی و ختمی و قانون اساسی یگانه الهی بوده اند، وظیفه داشته اند تا نوید اکمال و اتمام دین در دوره پیامبر خاتم را به امتهای خود بدهند وخداوند از همه پیامبران چنین پیمانی را گرفته است. لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه، بیان جالبی در این زمینه دارد:اندیشه ختم نبوت بر این پایه است که اولا مایه دین درسرشت بشر نهاده شده است و سرشت همه انسانها نیز یکی است. لذا سیر تکاملی بشر نیز یک سیر هدفدار و بر روی یک خط مشخص و مستقیم است. از این رو حقیقت دین که بیان کننده خواستهای فطرت و راهنمای بشر به راه راست است یکی بیشتر نیست. ثانیا یک طرح به شرط فطری بودن، جامع بودن، کلی بودن و به شرط مصونیت از تحریف و تبدیل وبه شرط حسن تشخیص و تطبیق در مرحله اجرا، می تواند برای همیشه رهنمون و مفید ومادر طرحها و برنامه ها و قوانین جزیی بی نهایت واقع گردد"خداوند هرگز خلق را از وجود یک پیامبر یا کتاب آسمانی یا حجت کافی یا طریقه روشن خالی نگذاشته است، فرستادگانی که اندکی عدد آنها و بسیاری عدد مخالفانشان، آنها را از انجام وظیفه باز نداشته است. هر پیامبری به پیامبر پیشین خود قبلا معرفی شده است و آن پیامبر پیشین، اورا به مردم معرفی کرده و بشارت داده است. به این ترتیب نسلها پشت سر یکدیگر آمد وروزگاران گذشت تا خداوند محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رابه موجب وعده ای که کرده بود، برای تکمیل دستگاه نبوت فرستاد در حالی که از همه پیامبران برای او پیمان گرفته بود. "از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جمله لطیفی دراین زمینه وارد شده، که فرموده است: "ما در دنیا پس از همه پیامبران و امتها آمده ایم، اما در آخرت در صف مقدم هستیم و دیگران پشت سر ما هستند." 2
در همین راستا، مرحوم ملا محسن فیض نیز از یکی از بزرگان اینچنین نقل می کند: "مقصود و هدف در فطرت آدمیان، رسیدن به مقام قرب الهی است واین جز با راهنمایی پیامبران امکان پذیر نمی باشد. از این رو، نبوت جزء نظام هستی قرار می گیرد و البته مقصود و هدف، مرتبه اعلی و آخرین درجه نبوت است نه اولین درجه آن. نبوت طبق سنت الهی تدریجا کمال می یابد، همچنانکه یک عمارت تدریجا ساخته می شود وهمچنانکه در ساختن عمارت، پایه ها و دیوارها هدف نیست، بلکه هدف صورت کامل خانه است، نبوت نیزچنین است، هدف نبوت صورت کامل آن است و در همین جاست که نبوت خاتمه می پذیرد و پایان می یابد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث معروف به همین معنی اشاره نمود؛ آنگاه که فرمود: «مثل نبوت، مثل خانه ای است که ساخته شده و جای یک خشت در آن باقی است، من جای آن خشت آخرینم، یا من گذارنده آن خشت آخرینم.»" 3ینابراین، اندیشه ختم نبوت بر این پایه است که اولا مایه دین درسرشت بشر نهاده شده است و سرشت همه انسانها نیز یکی است. لذا سیر تکاملی بشر نیز یک سیر هدفدار و بر روی یک خط مشخص و مستقیم است. از این رو حقیقت دین که بیان کننده خواستهای فطرت و راهنمای بشر به راه راست است یکی بیشتر نیست. ثانیا یک طرح به شرط فطری بودن، جامع بودن، کلی بودن و به شرط مصونیت از تحریف و تبدیل وبه شرط حسن تشخیص و تطبیق در مرحله اجرا، می تواند برای همیشه رهنمون و مفید ومادر طرحها و برنامه ها و قوانین جزیی بی نهایت واقع گردد. (برگرفته از کتاب "ختم نبوت"، نوشته استاد شهید مرتضی مطهری(با اندکی تغییرات)) تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیانپاورقی:1- "و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب ومهیمنا علیه ..." (سوره مائده، آیه 48)2- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "نحن الاخرون السابقون یوم القیامة" (تفسیر نورالثقلین، جلد 5، صفحه 292)3- علم الیقین، صفحه 105
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 450]