محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846624818
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل چکیده: سیاست پیروزی خون بر شمشیر، همان سیاست مقاومت مظلومانه است. رهبر ما پیش از پیروزی انقلاب، آن را اعلام كرد و اولین معجزهی آن، پیروزی بر رژیم سر تا پا مسلح شاه بود كه كاملا حمایت آمریكا و غرب را نیز با خود داشت ... و پس از آن نیز پیروزهایی داشت كه برخی حتی از غلبه بر رژیم شاه نیز بزرگتر بودهاند.خداوندا! به نام تو آغاز میكنم و از تو هدایت و كمك میطلبم .. زندگی و مرگ و نیاز و نیایش من متعلق به توست. تو خود روشنی و گیرایی سخن حق را به گفتههایم ببخش و آن را پیك «حقیقت» به سوی صدها میلیون گوش و دلی قرار ده كه هم اكنون ملتهبانه آن را میطلبند و به سوی صدها برابر كه در آینده چنین خواهند بود. بار الها درودی سپاسگزارانه از سوی من و ملتم به روان پیامبران بزرگ، بویژه ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (صلی الله علیه وآله) بفرست كه پیام رهایی و آگاهی انسان را به بهای جاه و با همهی توان در جهان پراكندند و ابدی ساختند، و سلامی تكریمآمیز به دلهای پاك و روشن كه آن پیام را نیوشیدند، به ویژه آنان كه بر سر آن جان باختند. آقای رییس! آقای دبیركل! حضار محترم! من رییس جمهور كشوری هستم كه در یكی از بلندترین و حساسترین دورانهای تاریخ، مهد تمدن و كانون فرهنگ بشریت بوده است، و اكنون نیز قلمرو نظامی است كه بر همان پیشینهی استوار بنا شده و به پشتوانهی فرهنگ بینظیر آن كه اكنون به بركت بیداری اسلامی، غنای بیشتر یافته، تكیه كرده است. من از ایران میآیم كه زادگاه پرآوازهترین و در عین حال ناشناختهترین انقلاب دورانهای معاصر است. انقلابی بر پایهی دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهی ... راهی به درازای همهی تاریخ بشر ...ریشهی استوار و اندیشهی زیربنایی این انقلاب « جهانبینی توحیدی اسلام» است.تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همهی علائقی كه انسان را با دنیای بیرون از وجود او: جهان، انسانها و اشیاء مرتبط میكند، و نیز فهم و درك آدمی از وجود خود، و خلاصه همهی چیزهایی كه نظام ارزشی جامعه را می سازد و آن را بر ادارهی مطلوب خود قادر میكند ... همه و همه از این جهان بینی الهی، ریشه و مایه میگیرد و منشعب میشود.در اندیشهی الهی اسلام، همهی هستی آفریدهی خدا و جلوهگاه علم و قدرت او و پوینده به سوی اوست، و انسان برترین آفریده و جانشین او.انسان میتواند با استخراج گنجینههای استعداد كه در نهاد اوست، خود را و جهان را ـ كه برای او آفریده شده ـ به زیباترین وجهی بسازد و بیاراید و با دو بال علم و ایمان به عروج معنوی و مادی نائل آید. و میتواند با تضییع یا به انحراف كشاندن این استعدادها، جهنمی از ظلم و فساد در جهان بیافریند. چراغ هدایت بشر، ایمان او به خدا و تسلیم او در برابر امر و نهی الهی است. دنیا كشتزار آخرت است، و مرگ، نه پایان زندگی، كه دروازهی ابدیت و سرآغاز نشاهئی جدید.در اندیشه ی الهی اسلام، افراد بشر، برادران و خواهران یكدیگر و همه بندگان خدایند. میان نژادها، رنگها، مردم سرزمینها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایهی برتری كس یا ملتی نیست. انسانیت، پیوسته است و تعرض به یك انسان، تجاوز به همهی انسانیت است، بدون دخالت خصوصیات جغرافیایی و نژادیبرتریجویی و انحصارطلبی، برادری را به جان برادری افكند و خونی كه جاری شد دیگر فرو ننشست و شبیه آن ضربه و آن انگیزهجوییهای خون به راه انداخت و میان برتری جویان و قربانیان برتری جوی، دریاهای خون پدید آورد ... و آسایش از بشر گرفته شد.پیغمبران، مردم را به بندگی خدا كه پتكی بر سر خودخواهی و برتری جویی است، فرا خواندند و آیینی كه بهشت صفا و آرامش را، حتی پیش از بهشت اخروی، به بشر ارزانی میداشت، بدو عرضه كردند. و او را به مهار كردن غریزهی افزونخواهی و سلطه جویی تشویق نمودند و از تباه شدن و هرز رفتن استعدادها و غلتیدن در لجنزار فساد اخلاقی بر حذر داشتند، و سرچشمههای فضیلت و راستی و محبت و كار و ابتكار و دانش و آگاهی را در او جاری ساختند، و یاد خدا و عشق به او را كه ضامن این همه و تعالی بخش روان اوست بدو تلقین كردند.آنها، همچنین به او آموختند كه بازوی خود را برای حراست از این ارزشها نیرومند كند، و راه را بر شیطانهای شر و فساد و انحطاط آفرین ببندد، با جهل و ظلم و استبداد بستیزد و از علم و عدل و آزادی، پاسداری كند . بدو آموختند كه باید نه ستم كند و نه ستم پذیرد. باید برای اجرای قسط و عدل قیام كند و باید به راهزنان صلاح و فلاح انسان امان ندهد. تسلیم در برابر دشمنان فضیلت و عدالت و صلاح، رضا دادن به نابودی این ارزشها و قبول رذیلت و ظلم و فساد است.در اندیشهی الهی اسلام، دین خدا، قالب و شكل زندگی بشر است و نه تنها گوهری بر تارك آن. دین، یك نظام به بشر ارائه میكند و نه فقط یك سلسله عبادات و عادات، هر چند كه عبادات و عادات نیز ا نباشته از روح زندگی و در جهت همان نظام است. و این نظام ا جتماعی، مبتنی بر همان جهانبینی و ساخته به شكل آن است. آزادی، برابری انسانها، عدل اجتماعی، خود آگاهی افراد جامعه، مبارزه با كجی و زشتی، ترجیح آرمانهای انسانی بر آرزوهای شخصی، توجه و یاد الهی، نفی سلطههای شیطانی و دیگر اصول اجتماعی نظام اسلامی، و نیز اخلاق و رفتار شخصی و تقوای سیاسی و شغلی، همه و همه ملهم و زائیدهی آن جهان بینی و برداشت كلی از جهان و انسان است. اسلام، نظامهای مبتنی بر زور و قلدری و زایندهی ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملتها، خونها و زبانها را رد میكند و غلط میشمرد، و با هر آن نظام و كس كه به ستیزهی نظام اسلامی كمر بندد با شدت و مقاومت میستیزد .... و به جز آنان، با همهی انسانها ـ چه همكیش و چه ناهمكیش ـ به محبت و مساعدت امر میكند.بر چنین پایهها و با چنین هدفهایی انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد. بسیاری، پیدایش انقلاب اسلامی در بهمن 57 (فوریه 79) را ریشهجویی كرده و بسیاری به خطا در فهم درست این مسأله دچار شدهاند. ما این پدیدهی عظیم را از جمله ناشی از نارسایی سیستمهای موجود جهان و پوچ در آمدن شعارهای آزادی، دموكراسی و برابری در این سیستمها میدانیم. اسلام در این تاریكی دلهرهآمیز توانست از لابلای غبار توهم و تحریفی كه پیرامونش در طی چند قرن برانگیخته بودند، برق بزند. در ایران این برق، به درخششی و سپس به طوفانی انجامید و در بسیاری از نقاط دیگر جهان هنوز باید چشم به راه حوادث بود ... نهضت بیداری مسلمانان در بسیاری از كشورهای اسلامی ـ بر خلاف آنچه تصور و تبلیغ میشود ـ فرزند انقلاب اسلامی ایران نیست، برادر آن است.ایران در یكی از حساسترین نقاط استراتژیك جهان قرار گرفته است، با تاریخی و پیشینهی علمی و فرهنگی و نیز ذخائری كم نظیر. و انقلاب اسلامی ایران بر ضد رژیمی برپا شد كه آن همه را در خدمت منافع قدرتهای سلطهگر جهانی و در 25 سال اخیر، بیش از همه در خدمت رژیم ایالات متحدهی آمریكا، گذاشته بود. هیچ كس از خود ملت ایران به داراییهای مادی و معنوی آن محتاجتر نبود، اما این همه از او بازداشته میشد. ادعاهای دهن پر كن آنان دروغ و فریب بود. هر چند دستگاههای تبلیغاتی غرب، مخصوصا آنچه به صهیونیستها مربوط میشد، به آن آب و تاب زیادی میدادند. انقلاب اسلامی بر ضد چنین رژیمی و با هدفهایی بزرگ و استوار پدید آمد. از آن روز نزدیك به 9 سال میگذرد، اما همچنان مسائل زیادی برای گفتن هستند. دربارهی ما و انقلابمان و اصول و نقطه نظرهایمان، بیش از معمول، سخن مغرضانه یا جاهلانه گفته شده است ...در انقلاب ما چند نقطهی اختصاصی هست كه میتوان آن را استثنایی از سرگذشت معمولی انقلابها شمرد. من به آن نقطهها میپردازم ...و در پایان، پیام خودمان را خواهم گفت ...1ـ این انقلاب حتی در شروع خود صددرصد مردمی بود. نه یك گروه چریكی مسلح، نه یك حزب فعال سیاسی ـ نظامی ، نه گروهی از افسران انقلابی و آزادیخواه و نه هیچ یك از دیگر انواع رایج و معمولی كه تحولات انقلاب كشورها را پدید میآوردند، در انقلاب ما وجود و حضور و فعالیت نداشتند. فقط مردم بودند و مردم ، (آن هم كاملا بیسلاح) كه در تهران و همه جای دیگر، چنان فضا را و خیابانها را و محیط زندگی شهر را از وجود و حضور خود و شعارهای انقلابی خود پر كردند كه دیگر جایی برای هیأت حاكم و حكومتش باقی نماند. ... و آنان مجبور شدند یكی یكی و دستهجمعی از كاخها و مراكز اقتدار خود و سپس از كشور خارج شوند ... شاه، نخست وزیر، بزرگان ارتش، وزراء و دیگر سرجنبانان، هر كدام كه توانستند، از مردم گریختند ....این پس از آن بود كه در مدتی بیش از یك سال آنان با استفاده از همهی توانایی خود ـ سیاسی، نظامی ، پلیسی ـ كوشیده بودند مردم را متفرق سازند و به خانهها یا مراكز كارشان برگردانند و در این مدت هزاران نفر از مردم جلو چشم دیگران، در خیابان، در مسجد، در دانشگاه، در محیط كار كشته شده بودند، اما حضور مردم روز به روز بیشتر شده بود. در آخرین ماهها خشونت دستگاه بیشتر و متقابلا حضور مردم هم بیشتر شد. رژیم كه زیر فشار خشم مردم دست از جان شسته، قادر به مقاومت نبود مجبور شد بزرگترین امتیاز خود را بدهد: شاه رفت ... و بعد از آن عقبنشینیهایش پی در پی و سریع شد. رهبر بزرگ انقلاب كه كلمه كلمهی سخنانش به تك تك ملت، روح و آگاهی و درس میداد، به اتكاء خداوند متعال كه همهی قدرتها در ید قدرت اوست، و با اعتماد به همین ارادهی عظیم و خدشهناپذیر مردم، دولت انقلاب را تشكیل داد .... دولت ستمشاهی خودبخود و بیآن كه راه دیگری داشته باشد، مسند را رها كرد و گریخت ... آخرین سنگرها، پادگانهای خالی از سرباز و افسر بود ... آنها هم گریخته بودند و بسیاری به صف مردم پیوسته. در آخرین لحظات، چند پادگان اندكی مقاومت كردند، اما بیهوده. در آنجا هم مردم حضور داشتند .... و معجزهی این انقلاب، پیروزی مردم بود .... تنها پس از سقوط پادگانها بودكه مردم به اسلحه دست یافتند، اما آن روز دیگر نظام پادشاهی سقوط كرده بود، این سلاحها برای مراقبت از نهال نو رس انقلب به كار گرفته شد. مردم، جوانان و پیران، زنان و مردان، تنها كسانی بودند كه رژیم پهلوی را كه به نظر قوی و كاملا مسلح میرسید و از پشتیبانی بزرگترین قدرتها برخوردار بود، شكستند و نظام جمهوری اسلامی را بر سر كار آوردند. سلاح آنان ایمانشان، ارادهی نیرومندشان و خونشان بود ... و خون بر شمشیر پیروز شد.سیاست پیروزی خون بر شمشیر، همان سیاست مقاومت مظلومانه است. رهبر ما پیش از پیروزی انقلاب، آن را اعلام كرد و اولین معجزهی آن، پیروزی بر رژیم سر تا پا مسلح شاه بود كه كاملا حمایت آمریكا و غرب را نیز با خود داشت ... و پس از آن نیز پیروزهایی داشت كه برخی حتی از غلبه بر رژیم شاه نیز بزرگتر بودهاند.این تجربهی بینظیر ـ لااقل در یك قرن اخیر ـ بود و خو ب است مورد تأمل و دقت قرار گیرد، هم از سوی كشورهای زیر سلطه، و هم نیز از سوی قدرتهای سلطهگر جهانی.2ـ این انقلاب متكی به دین بود و به اسلام، بسیارند انقلابهایی كه ریشههای مبارزاتی آن از ایمان دینی تغذیه كرده است، هر چند در ساختار انقلاب، این ایمان چندان یا هیچ به حساب نیامده است. اما انقلاب ما همه چیزش را: هدفها را، اصول را و حتی روشهای مبارزاتی را و نیز شكل نظام نوین و نوع ارادهی آن را .... از اسلام گرفت.این، ابعاد شگفتآوری به انقلاب میبخشد و تعریف تازهای از پیروزی آن ارائه میدهد. چه، اسلام به خاطر دارا بودن این ظرفیت عظیم انقلابی و سازندگی، اكنون حداقل 150 سال است كه مورد تهاجم قدرتهای استعمارگر و عوامل مرتجع و زبون آنان بوده است، به علاوه، اسلام در بیش از 50 كشور و میان یك میلیارد انسان، یك ایمان مقدس، یك دین الهی است، پیروزی انقلابی كه روح و محتوایش اسلام است، در حقیقت پیروزی بر همهی آن مهاجمان و در عرصهی زندگی همهی این یك میلیارد است. صدها میلیون مرد و زن مسلمان در دههها كشور، از پیروزی انقلاب ما، احساس پیروزی كردند. این خصوصیت هم چنین راه عقبنشینی، شكست، ضعف و ترس را بر مردم و رهبر انقلاب و مدیران آن میبندد: در راه خدا شكست نیست تا ضعف و ترس و عقبنشینی باشد.3ـ عدم اتكاء به شرق یا غرب، خصوصیت استثنایی دیگر این انقلاب بود و هم اكنون نیز سیاست قاطع نظام انقلابی ما است. این خود یكی از مظاهر اعتقاد و اتكاء به خدا در همهی صحنههای حیات فردی و اجتماعی ما است. امروز تفكر مسلط بر دنیای سیاست در سراسر جهان این است كه بدون اتكاء به یكی از قطبهای قدرت نمیتوان در صحنهی سیاسی معاصر زنده ماند اگر در شدت و ضعف این اتكاء اختلاف نظر باشد در اصل آن حرفی نیست. حتی آنان كه در اندیشه، عدم اتكاء و عدم تعهد را پذیرفتهاند معتقدند در عمل نمیتوان چنین بود. انقلاب ما در چنین جوی، یك فلسفهی جدید را عرضه كرد و تا امروز به آن پایبند ماند. انقلاب ما ثابت كرد كه میتوان قدرتهای سلطهگر را به خود راه نداد و قلدری آنان را جدی نگرفت و به آنان باج نداد، مشروط بر این كه نقطهی اتكائی قویتر از هر قدرت مادی را باور داشت: خدا را.ما دانستهایم كه برای این عقیده و این راه، بهای سنگینی نیز باید پرداخت و خود را آماده كردهایم.بگذارید این تجربه، ملتها را به استقلال واقعی و خدشهناپذیر و در نهایت نفی كامل سلطههای بزرگ جهانی، رهنمون شود؛ روند كنونی تقسیم قدرت، بشریت را به آیندهی باز هم تلختری تهدید میكند.4ـ یك خصوصیت استثنایی دیگر نیز در انقلاب ما بود و هست، و آن خصومتها و ضربههای استثنایی علیه آن است. هیچ انقلابی از دشمنی نظام «سلطه» در جهان بر كنار نمیماند، اما تنوع، عمق، گستردگی و خشمآلودگی خصومتهایی كه در طول 9 سال با ما شده حكایتی استثنایی و شنیدنی است:هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود كه دشمنی با آن شروع شد، و بیشتر از سوی آمریكا ... دست اندركارانی كه گذشت زمان را مجوز افشای رازهای نهان دانستهاند امروز اعتراف میكنند كه در ماههای آخر عمر رژیم ستمشاهی، دستگاه ریاست جمهوری آمریكا، مشاور امنیتی رییس جمهور و شخص او، به شاه دلگرمی میداده و او را تشویق به «قاطعیت» میكردهاند! مقصود از این قاطعیت همان چیزی است كه بعدها به صورت مشخصتر در گفتههای شخصی به نام ژنرال هایزر شنیده شد، شخصی كه با مأموریت ویژه از سوی رییس جمهور آمریكا به تهرانآمده بود .... از نظر او و طبق توصیههایی كه به او شده بود، باید رژیم شاه ولو به بهای كشته شدن دهها هزار نفر محفوظ بماند ... با این استدلال موجه كه: این بهتر از آن است كه بعدها چند برابر این كشته شوند!! به نظر رژیم ایالات متحده آمریكا این فرض كه با عدم مداخلهی آمریكا در امور داخلی ایران میتوان خون دهها هزار نفر در آن روز و چند برابر آن را پس از آن بر زمین نریخت، كاملا مردود بوده است!یقینا ناكام ماندن مأموریتهای هایزر و فرار او از تهران و به دام افتادن یا فراری شدن همهی كسانی كه آمریكا برای اجرای آن نقشهی شوم به آنها امید داشت، دلیلی جز كوبندگی موج انقلاب و قدرت عظیم ملتی كه برای خدا قیام كرده و از هیچ چیز جز خدا نمیترسد، نداشت. این دشمنان انقلاب نبودند كه كوتاه آمدند، این انقلاب بودكه هر دشمنی را از میدان میراند، دشمن قبلا نیز به دست شاه خائن، هر فشاری را كه ممكن بود وارد آورده بود.پس از پیروزی انقلاب، توطئههای خصمانه به شكلهای دیگری آغاز شد: اولین كار، تلاش همه جانبه برای نفوذ دادن ایادی دشمن در مدیریتهای انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیاسی پس از یك دورهی اختناق چند ده ساله، سازماندهی احزاب و گروههای مخالف انقلاب بود. در مورد اول این نمونه جالب است كه مهرهی سرسپرده ولی نه چندان معروفی كه چند هفته پس از پیروزی انقلاب در دادگاه انقلاب، خائن و مجرم شناخته شد، در اولین روزهای پیروزی با برانگیختن وسائل و وسائط، توانست فرمانده نیروی هوایی شود! و در مورد دوم كافی است گفته شود كه طیفی از سلطنتطلب تا كمونیست و از تجزیهطلب تا پان ایرانیست را شامل میشد و لازم است فراموش نشود كه برخی سفارتخانههای مقیم تهران، از جمله سفارت آمریكا ـ مركزی برای هدایت و حمایت بعضی از این گروهها بودند! تروریسم خشن، یكی دیگر از خصومتهای انتقامآمیز با انقلاب بود،گروهكهای فاقد پایگاه مردمی با دزدی سلاح و مواد، كه آن روزها كار دشواری نبود و سپس با پشتیبانی دولتهای خارجی، بزرگترین شبكهی تروریستی را در ایران ایجاد كردند.ترور فردی و جمعی، انفجارهای مهیب، هواپیما ربایی، آدم ربایی، شكنجه و كشتارهای هولناك، كاری بود كه به دست چندین گروه تروریستی مورد حمایت و تشویق دشمنان بزرگ انقلاب، در ایران اتفاق افتاد. قربانیان این موج قساوت و خشونت را همه ی قشرها تشكیل میدادند: از بزرگترین مدیران انقلاب و كشور، تا افراد عادی جامعه، كارگران، زحمتكشان، زنان و كودكان و رهگذران بیخبر.امروز افراد و سران همان تروریستها كه غالبا مسئوولیت جنایات خود را نیز بر عهده گرفتهاند در آمریكا و فرسانه و برخی دیگر از كشورهای غربی مصونیت و زندگی راحت دارند و به نام «اپوزیسیون انقلاب» نامیده میشوند .... و آن كشورها غالبا جمهوری اسلامی را به تروریسم متهم میكنند .... از شگفتترین بازیهای سیاست این كه مظلومترین قربانیان تروریسم كور و خشن، به تروریسم متهم میشوند، آن هم از سوی كسانی كه خود در پیش راندن تروریستها به سوی آن و سپس پناه دادنشان، نقشی بزرگ داشتهاند!من به عنوان رییس جمهور و خدمتگزار كشورم و به نام كسی كه خود نیز هدف یكی از این جنایتهای خشن قرار گرفته و خدا آن را ناكام گذارده، افتخار میكنم كه ملتم در برابر این قساوتها نلرزید و حوادث بینظیری كه فقط در یكی از آنها 72 نفر از رهبران و كارگزاران بلندپایهی انقلاب (شامل چند وزیر، چندین نمایندهی مجلس، تعدادی مسؤولان بزرگ و شخصیت كم نظیر، شهید بهشتی) و در یكی دیگر رییس جمهور و نخست وزیر با هم به شهادت رسیدند، تنها ایمان و توكل او به خدا و خشم انقلابیش را افزایش داده است.كودتا، تجربهی خونین سنتی و معمول قدرتها با همه انقلابها، نیز در ایران بارها سازماندهی شد و در یك مورد تا مراحل بسیار نزدیك و خطرناك پیش رفت ... اگر هوشیاری مأموران و كمك مردم نمیبود باید همان پیشبینی ژنرال آمریكایی اتفاق میافتاد: حمام خون و كشتارهای میلیونی، آن هم بیش از یك بار .... بزرگترین، دردناكترین و فاجعهآمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود: تحریك حس جاهطلبی یك همسایه، تشویق او به حمله، و دلگرم كردن او به پشتیبانی و كمك ....امروز دیگر پس از گذشت هفت سال همه به روشنی میتوانند یقیین كنند كه حملهی ارتش عراق در 31 شهریور 59 یعنی نوزده ماه بعد از تشكیل جمهوری اسلامی كه با 10 لشكر و صدها فروند جنگنده از زمین و هوا و دریا انجام شد، به جز توسعه طلبی و انضمام بخشی از ایران به عراق ـ چیزی كه بارها در كتب و مطبوعات عراقی یا غیر عراقی جیرهخوار بدان تصریح شده ـ شكست انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی را هم هدف گرفته بوده است. آنها بارها هر دو هدف را به صراحت گفته و خود را افشاء كردهاند.نتایج بزرگی كه عراق از پیروزی این جمله میتوانست به دست آورد غیر از تثبیت وضع داخلیش، ظهور در صحنهی منطقه و حتی در عرصهی عربی به عنوان یك قدرت فائقه بود. و این برای بیسر و پایان حاكم بر عراق، چیز زیادی است .... و نیز دستیابی به مرز قابل توجهی در حوضهی بسیار مهم خلیج فارس.با این پیروزی كه ناگزیر میباید شكست ایران و تجزیهی آن و سقوط نظام جمهوری اسلامی را همراه داشته باشد، قدرتهای سلطهاندیش نیز به هدف بزرگی میرسیدند: حذف نظامی كه با ظهور خود معادلات سیاسی ـ اقتصادی منطقه را عوض كرده و دست استكبار مخصوصا آمریكا را از كشور بزرگ ایران كوتاه كرده بود. برای آمریكا و بعضی دیگر، در صورت شكست ما، آب رفته به جوی برمیگشت و همان داستان همیشگی نفوذ اقتصادی و سیاسی و ... تكرار میشد.ما اول غافلگیر شدیم. این را اعتراف میكنیم. سرگرمی به مسائل بیشمار انقلاب در داخل كشور و عدم تجربهی كافی، آن را بر ما تحمیل كرد ....ولی ویژگیهای انقلاب به دادمان رسید ....ظرف چند ماه مردم و نیروهای مسلح با حضور و تلاش معجزهآسای خود حماسهی بزرگی آفریدند و بخش مهمی از سرزمینهای مغصوب آزاد شد... ولی فاجعهای كه در این مدت اتفاق افتاده بود حقیقتا غیر قابل وصف است .... چه شهرهای آبادان همچون خرمشهر، آبادان، هویزه، قصرشیرین كه با خاك یكسان شد و تنها، شهر دزفول مورد اصابت بیش از 250 موشك زمین به زمین قرار گرفت، چه روستاهای آبادی كه از آن، حتی دیوار نیمه خرابی بر جای نماند، چه كارخانههایی كه به آهنپارهیی تبدیل گشت و چه مزارعی كه در آن نشانی از آبادی نماند. و چه آثار گرانبهای فرهنگی كه مورد آسیب قرار گرفت و از همه عزیزتر، چه جانهای گرامی و انسانهای بیگناهی كه به قتل رسیدند.ارتكاب جنایات جنگی از حملهی وحشیانه به مناطق مسكونی غیر نظامی تا كشتار بیرحمانهی هزاران كودك و زن بیدفاع و به اسارت گرفتن مسافران عادی در جادههای اشغالی (در هفتههای اول جنگ) و زیر پا گذاشتن تعهدات و مقررات بینالمللی و به كارگیری حجم گستردهای از سلاحهای شیمیایی و بمباران كشتیهای تجاری، هواپیماهای غیر نظامی و مسافربری، قطارهای مسافران عادی از جملهی كارهای همیشگی و شناختهشدهی عراق در طول این جنگ است.ملت ایران در اولین وهلهای كه پس از تلاشهای آغازین جنگ توانست حوادث را مورد تدبیر و جمعبندی قرار دهد، به حقیقتی تلخ دست یافت، و آن این كه بنیان امنیتی كه با اعتماد بر قول و قرار عنصری متجاوز و آتش افروز نهاده شده باشد، بسی سست و بیاعتبار است و اعتماد به چنین امنیتی سادهلوحانه و غیر منطقی است.رییس رژیم عراق صریحا اعلان میكرد كه قرارداد قبلیاش با دولت ایران در سال 1975 ، معروف به قرارداد الجزایر، چون در هنگام ضعف عراق بوده اكنون لازمالاجرا نیست؛ قرارداد را پاره كرد و پس از روزهای معدودی، حمله را آغاز نمود.این برای ملت ما درسی تلخ و آموزنده بود ... از آن لحظه ملت بیدار و انقلابی ما تصمیم خود را گرفت و هدف خود را مشخص كرد؛ این هدف تنها باز پس گرفتن زمینهای اشغالی یا گرفتن غرامت جنگی نبود ـ هر چند كه این هر دو حق مسلم ملت ایران بود و هر چند كه بسی خسارتها قابل جبران نبود ـ بلكه هدف مهمتر، تنبیه متجاوز و برچیدن بساط تجاوز بود.با طرح مسألهی تنبیه متجاوز ما نه فقط یك تكیه گاه مطمئنی برای امنیت ملی خود جستجو میكردیم، بلكه این برای همه ی منطقه متضمن امنیت و ثبات بود و هست. اگر یك بار متجاوزی به دلیل تجاوز، از سوی خانوادهی بینالمللی مجازات شود میتوان مطمئن شد كه دست كم تا سالیانی، این انگیزه ـ كه همواره در عناصر شریر و فرصتطلب قابل جستجو است ـ فرو خواهد نشست و منطقه و شاید جهان مصیبتهای یك جنگ متجاوزانه و بیدلیل را تحمل نخواهد كرد. دادگاه نورنبرگ توانسته است بیش از 40 سال صلح و امنیت اروپای جنگ خیز را تضمین كند. چرا نباید از آن تجربه استفاده كرد؟قدرتهای بزرگ، حتی در هنگامی كه هزاران كیلومتر مربع از خاك ما در زیر چكمههای اشغالگران متجاوز بود با استفاده از ابزار فوقالعاده نیرومند، ما را زیر فشار قرار میدادند كه آتش بس را بپذیریم. در مقابل این وعده كه كمیتهای تشكیل خواهد شد كه ترتیب بازگشت متجاوز به مرزهای بینالمللی را بدهد. این بدان معنی بود كه ما بخشی از وجود خود را، بخشی از شرف خود را در زیر دست و پای دشمن رها كنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگی این یا آن كمیتهی بینالمللی برویم! برای یك ملت بزرگ و پر افتخار و انقلابی هیچ اهانتی از این بالاتر نیست. بیهوشترین انسانهای عالم هم برای رد چنین پیشنهاد ظالمانهیی، سرگذشت غمانگیز و خونبار ملت فلسطین را به عنوان دلیلی بزرگ و زنده در پیش روی خود دارند ...اگر آتش بسهای تحمیلی و وعدههای فریبنده و پوچ توانسته است ملت فلسطین را به حق واضح و مسلم خود برساند هر ملت دیگر را هم خواهد رساند.ما امروز هم كه بیشترین بخش از سرزمینهای اشغالی را با مجاهدت قهرمانانهی ملت خود و با نثار هزاران جان عزیز آزاد كردهایم – و البته هنوز بخشهایی از آن از جمله نفتشهر در تصرف ارتش متجاوز است – مهمترین هدف خود را تنبیه متجاوز میشماریم، و امروز با نگاه به سرمایهی عظیم و غیرقابل جبرانی كه جنگ تحمیلی از ما گرفته ، بیش از همیشه به آن اهمیت میدهیم و هر دستاورد دیگری را بدون آن برای ملت خود خسارت میدانیم، ... ما كه بار سنگین جنگ تحمیلی هفت سالهای را بر دوش داریم از هر كسی به صلح تشنهتریم ، اما صلح را، صلح پایدار را فقط در سایهی مجازات تجاوزگری كه گناه تجاوز را با گناهان فراوان دیگر در جنگ همراه كرده قابل دسترسی میدانیم و بس.امروز نیز مانند سال 1975 عراق در موضع ضعف است و این را همهی دنیا میداند. صلحی كه امروز از آن رژیم قبول شود چند سال بعد – آنگاه كه وی به خود گمان قدرت ببرد – در یك لحظه دود خواهد شد و منطقه را دوباره آتش جنگ فرا خواهد گرفت. تنها تضمین برای آینده آن است كه متجاوز مجازات شود.صلح، بی شك كلمهای زیبا و جذاب است، تا آن حد كه حتی آتش افروزان بزرگ بینالمللی و پدیدآورندگان سلاحهای جهانسوز نیز بدان علاقه نشان میدهند و ریاكارانه از آن دم میزنند. اما به نظر ما، عدالت – واژهای كه زورمندان و متجاوزان همواره با ترس و احتیاط به آن مینگرند – از صلح بالاتر و مهمتر است.ای بسا مظلومانی كه زندگی را و رفاه را و صلح را به خاطر رسیدن به عدالت فدا كردهاند. اینها همواره قهرمان شناخته شدهاند. شهرهای اروپا هنوز به مقاومت خود در برابر تجاوز هیتلری افتخار میكنند و لنینگراد هنوز به خودسوزیاش كه ارتش ناپلئون را ناكام و مبهوت كرد و به مقاومت چهارسالهاش در محاصرهی مهاجمین نازی، به خود میبالد.سازمان ملل – بخصوص – بنا بر اولین مادهی منشور خود موظف به تأمین عدالت در شكل ویژهاش، یعنی مقابله با متجاوز است. ما همین را از دنیا و از سازمان ملل میطلبیم.قدرتهای بزرگ، ریاكارانه، این جنگ را كه بر ما تحمیل شده "بی معنی " مینامند و این در حالی است كه خود همواره از آغازگر متجاوز آن، حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی كردهاند.شك نیست كه به راه انداختن چنین جنگی همواره بی معنی است؛ ولی آنان تا وقتی هنوز متجاوز از دست یافتن به هدفهای شومش مأیوس نشده بود، چنین تعبیری نمیكردند.اما امروز این جنگ برای ملت ما دارای معنایی بسیار مهم است: كوشش مجاهدتآمیز و فداكارانه برای سوزاندن ریشهی تجاوز و اثبات این كه یك ملت قادر است علیرغم خواست قدرتهای بزرگ، از انقلاب و ثبات و شرف خود دفاع كند. ملت ما با فداكاری و ایثار خود، در حال شكستن و ابطال معادلهای است كه همیشه مشوق تجاوز و جنگ بوده است، و آن معادله این است كه تكیه بر سلاح پیش رفته و تكیه بر حمایت قدرتها، تضمین كنندهی موفقیت است.ملت ایران درمدت این هفت سال پاسخ به سؤال بزرگی را جستجو كرده است. من مایلم از این تریبون آن سؤال را مطرح كنم. سؤال این است است كه چرا دولتهایی كه به روشنی و قاطعیت دانستهاند كه رژیم عراق برافروزندهی آتش جنگ و اقدام كننده به تجاوز است – و كم نیستند كسانی كه این حقیقت را میدانند – در مقابل این جرم بزرگ و گناه بیناللمللی سكوت كردهاند؟ و چرا رسانههای گروهی عالم، مسؤولیت عظیم خود در برابر وجدان بشریت و استیضاح تاریخ را در این مورد به فراموشی سپردهاند؟ ممكن است آشنایی به وضع رابطهی سیاسی در دنیای امروز و هندسهی معیوبی كه سلطهی قدرتهای بزرگ در روابط جهانی به وجود آورده، كلید حل این معما باشد! و این از نظر ملت ما پوشیده نیست ...اما سؤالی كه هیچ پاسخ قانعكننده برای آن نمیتوان یافت این است كه چرا شورای امنیت سازمان ملل – ارگانی كه اساسا برای مقابله با تجاوز و تأمین امنیت بینالمللی به وجود آمده – در قبال این تجاوز بكلی وظیفهی خود را از یاد برد و حتی ضد آن عمل كرد. خوب است همه بدانند كه شورای امنیت در شروع حملهی عراق كه در جبههای به عرض هزار كیلومتر واقع شد هیچ عكسالعملی نشان نداد ... ارتش عراق ظرف یك هفته مرزهای بینالمللی را در نوردید و در برخی از نقاط تا عمق 70-80 و 90 كیلومتری پیش رفت و در آن مستقر شد، و چنان كه برخی از سران عراق گفتند، با این نیت كه هرگز از آن خارج نخواهد شد!تنها پس از آن بود كه اولین قطعنامهی شورای امنیت صادر شد: (28 سپتامبر 1980 ) این قعطنامه نه به تجاوز اشاره كرد، نه به اشغال، و نه به بازگشت به مرزهای بینالمللی را لازم شمرد ... بلكه به جای این همه – با كمال تعجب – طرفین را به عدم توسل "بیشتر " به زور دعوت كرد! این عبارت در حقیقت از آنچه تا آن روز توسط قوای قهریهی عراق تصرف شده بود چشمپوشی میكرد و فقط از او میخواست بیش از آن پیشروی نكند، و از ایران نیز میخواست كه از جنگ برای عقب راندن متجاوز خودداری كند.این اولین اقدام شورای امنیت بود كه در آن، وظایف اصلی شورا یعنی نگاهبانی از صلح و امنیت بینالمللی، به شكل زشت و تأسفانگیزی به وسیلهی خود آن شورا پایمال میشد!پس از آن شورای امنیت را سكوتی مرگبار فرا گرفت. و تا آزادی خرمشهر -عملیاتی كه در آن ستون فقرات نیروهای اشغالگر شكست و هزاران نفر از آنان به وضعی ذلتبار اسیر شدند – جنگ خونین و مستمری را كه خبرهای آن در صدر اخبار جهان بود فراموش كرد! در این مدت، قهرمانیهای ملت ما و شكلگیری نیروهای رزمندهی ما، سر بر آوردن یك نیروی جوان، انقلابی و تعیینكننده در منطقه را خبر داد و قدرتهای جهانی را از دست یافتن به هدفهای شومی كه در حملهی عراق به ایران جستجو میكردند، بكلی مأیوس ساخت.این بود كه بار دیگر شورای امنیت به یاد جنگ ایران و عراق افتاد: چند هفته پس از فتح خرمشهر، دومین قطعنامهی شورا صادر شد ( 12 ژوئیه 1982 ): این قطعنامه "بازگشت به مرزهای بینالمللی " را درخواست میكرد. یعنی چیزی را كه بخش اعظم آن با فداكاری ملت ما و با شجاعت بی نظیر رزمندگان ما، خود حاصل شده بود! در این قطعنامه نیز نه سخنی ازتجاوز، نه نامی از متجاوز، نه یادی از خسارتها و چارهای برای جبران آن، و نه بالاخره تضمینی برای امنیت و ثبات حقیقی و تنبیهی برای عمل ناامنی، وجود نداشت.بار دیگر، ما خود را در تلاش برای احقاق حق خود تنها یافتیم. تا امروز شورای امنیت همواره در مورد جنگی كه بر ما تحمیل شده، با همین روش، موضع گرفته است.ابتكارات مستقل دبیركل میرفت تا راهگشا شود و سازمان ملل را در وصول به هدفهای خود كمك كند، ولی از این امكان بهرهای گرفته نشد؛ من در اینجا لازم میدانم خشنودی خودمان را از تلاشهای ایشان ابراز دارم و همچنین از نخستوزیر فقید سوئد آقای اولاف پالمه كه در سمت نمایندهی دبیر كل، تلاشهای دلسوزانهای كرد، به نیكی یاد كنم.آیا شورای امنیت برای تخلف از اولین وظیفهی خود یعنی مقابله با تجاوز – كه در مادهی اول منشور از همهی هدفهای دیگر ارجح شمرده شده – استدلالی دارد؟آیا برای مقابله با "تهدید صلح " و "نقض صلح " و "توسل به زور " (مفاد مواد فصل هفتم ) چقدر عراق را تحت فشار گذارده است؟بیطرفی كمترین چیزی است كه جمهوری اسلامی كه قربانی تجاوزگری خونین و خسارتبار قرار گرفته میتواند از شورای امنیت انتظار داشته باشد زیرا وظیفهی آن شورا مقابله با تجاوز و حمایت از قربانی تجاوز است و نه بیطرفی میان این دو. اما آیا شورای امنیت میتواند ادعا كند كه در این رابطه حتی بیطرف بوده است؟احساس ما این است كه شورای امنیت تحت تأثیر خواست و ارادهی برخی از قدرتهای بزرگ مخصوصا آمریكا در موضعی چنین ناشایسته و محكوم شونده قرار گرفته است. در این صورت باید گفت بنای امنیتی كه به پشتیبانی چنین شورای امنیتی نهاده شده، كاخی پر زرق و برق از مقوا است! ملتها، مخصوصا ملتهای جهان سوم و بویژه آنان كه مایلند كاملا مستقل از ابرقدرتها زندگی كنند، هرگز نمیتوانند تضمین امنیت خود را از این شورای امنیت بخواهند.خودداری از محكوم كردن عراق به عنوان متجاوز، آتش جنگ تحمیلی را مشتعل نگهداشته و حتی گسترش دده است.اكنون خلیجفارس به خاطر حضور نظامی آمریكا و دیگر كشورهایی كه به دنبال شیطان بزرگ و بنا به اصرار و فشار او وارد آن منطقه شدهاند، تبدیل به انبار باروتی خطرناك شده است.من لازم میدانم مجمع عمومی سازمان ملل و نیز افكار عمومی ملت آمریكا را به خطر بسیار بزرگ و بسیار نزدیكی كه اكنون رژیم آمریكا با اقدام اخیر خود در خلیجفارس همه دنیا را و نه فقط منطقه را با آن تهدید میكند معطوف سازم.دیروز ناوهای امریكایی یك كشتی تجاری، ایرانی بنام "ایران – اجر " را مورد حمله قرار داد، پنج نفر كشته، چهار مجروح بجای نهاد، كشتی را تصرف و تعدادی را دستگیر كرد و به گروگان گرفت، دیروز تلویزیون آمریكا این را به عنوان زدن یك قایق در حال مینریزی پخش كرد و طبق معمول به افكار عمومی دنیا دروغ گفت اما من اینك اعلام میكنم كه این یك كشتی تجاری و موسوم به "ایران – اجر " بوده است و نه یك قایق تندر و جنگی، این آغازی است برای حوادثی كه بیشك عواقب تلخ آن به خلیجفارس منحصر نخواهد ماند و مسئولیتهای همه پیشامدهای بعدی به عهده شروع كننده یعنی آمریكاست.آیا ادعاهای بی تابانه آمریكا برای صلح در خلیجفارس را باید باور كرد، یا این آتشافروزی عملی آشكار را؟من صریحا اعلام میكنم كه آمریكا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد كرد.این تنها یكی از دنبالههای شوم جنگ تحمیلی و نتیجهی ناتوانی شورای امنیت در مقابله با تجاوز عراق است. اگر شورای امنیت عراق را به خاطر شروع جنگ تحمیلی، و سپس شروع جنگ شهرها و آنگاه شروع جنگ كشتیها محكوم میكرد، امروز آمریكا نمیتوانست علیرغم فشار افكار عمومی جهان و حتی داخل آمریكا دست به چنین تهدید آشكاری علیه صلح و امنیت جهانی بزند، آن هم بلافاصله و علیرغم قطعنامهی 598 كه خود عامل اصلی تهیه و صدور آن بود.آیا قطعنامهی 598 فقط برای فشار بر جمهوری اسلامی تهیه شده است؟من باید به همهی جهان و مخصوصا به ملت بزرگ آمریكا اعلام كنم كه حضور نظامی تهدید كنندهی آمریكا در خلیجفارس، تنها یكی از خصومتهای آشكار رژیم ایالات متحده با ملت ما است.تاریخ ملت ما در فصلی سیاه، تلخ و خونین، آمیخته به انواع دشمنیها و كینهورزیهای رژیم آمریكا است: 25 سال حمایت از رژیم دیكتاتور و جلاد پهلوی با آن همه جنایتی كه وی نسبت به ملت ما مرتكب شد، غارت اموال این ملت با همدستی شاه، مقابلهی جدی با انقلاب در آخرین ماههای عمر رژیم شاه و تشویق وی به سركوب تظاهرات میلیونی مردم، كارشكنی نسبت به انقلاب به وسایل گوناگون در اولین سالهای پیروزی، تماس تحریكآمیز سفارت آمریكا در تهران با عناصر ضد انقلاب، كمك به كودتاچیان، كمك مستمر به عناصر تروریست و ضد انقلاب در خارج از كشور، بلوكه كردن نقدینهها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسی كه بهای آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالی كه شاه از بیتالمال برداشته و به نام خود در بانكهای آمریكا گذارده بود، تلاش برای محاصرهی اقتصادی و ایجاد جبههی متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشكار و مؤثر از عراق در جنگ علیه ما، و بالاخره لشكركشی بی منطق قلدرمآبانه به خلیجفارس و در خطر قرار دادن جدی امنیت و آرامش منطقه ... اینها بخشی از ادعانامهی ملت ما علیه رژیم ایالات متحده آمریكا است. ادعانامهای كه میتواند كلیهی ادعاهای صلحطلبی و اظهارات سران این رژیم در مورد حسن نیت نسبت به جمهوری اسلامی را – كه ظاهرا هدفی جز حل مشكلات داخلیشان ندارد – مورد تردید جدی قرار دهد.آخرین نمونه از طومار خصومتهای آمریكا با ملتمان فاجعهی خونینی است كه نسبت به حجاج بی دفاع و مظلوم در سرزمین مقدس مكه و در حرم امن الهی آفریده شد و در آن نزدیك به چهارصد نفر ایرانی و غیر ایرانی كه اكثرا زنان بودند به شهادت رسیدند و چندین برابر مجروح و مصدوم و مضروب شدند. بنا به قرائنی دست آمریكا در این فاجعهی بی نظیر تاریخی، مؤثر بوده است.آیا رژیم آمریكا و دست نشاندگان سعودیاش برای كشتار این تعداد زن و مرد مظلوم و بیگناه، پاسخ قانع كنندهای میتوانند ارائه دهند؟بی شك فاجعه آفرینان برای توجیه عمل خود ناگزیرند بهانهای بتراشند و تهمتهایی بزنند، اما طبیعت حادثهای كه یك طرف آن قریب چهارصد تن مسافر كشته – و بیشتر بانوان – است و یك طرف پلیس محلی مسلح به مسلسل و چماق و گاز سمی، راه هر بهانه را میبندد.درست است كه خون – خونی كه به ناحق و از سر ظلم و قساوت ریخته شود – پیام رسایی را، نه فقط برای امروز، كه برای همهی زمانها با خود حمل میكند و دست خونریز را افشاء میكند، اما حادثهی مكه، از این جهت كه هماهنگی سیاست آمریكا با ارتجاع عرب را نشان میدهد و پرده از پنهانكاریهای این دو، در منطقهی خلیجفارس بر میدارد، دارای ابعادی جهانی است و در خور آن كه در مجامع بینالمللی به دقت در آن نگریسته شود.من لازم میدانم كه مؤكدا بگویم كه این ادعانامه علیه سردمداران رژیم آمریكا است و نه علیه ملت آمریكا كه خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتی كرده، پای آن ادعانامه را امضاء خواهد كرد.ملت ما نشان داده است كه به هدفهای خود مؤمن و در راه آن تا سر حد نثار جان ایستاده است.چنین ملتی از آمریكا و از هیچ قدرتی نمیترسد. و به یاری خدا نشان خواهد داد كه پیروزی از آن حق و مؤمنان به حق است.آقای رئیس! آقای دبیركل! حضار محترم!این بود سرگذشت انقلاب ما، انقلابی كه اگر موج امیدی گسترده میان ملتهای رنجدیده از سلطه استكبار پدید آورد، موج مخالفتی به همان گستردگی نیز میان قطبهای سلطه بینالمللی ایجاد كرد. و این مخالفتها هر چند جدی، عمیق و متنوع بود نتوانست نهالی را كه ریشه در اعماق داشت و روز به روز استوارتر میشد از پا بیندازد، هر چند سنگ و زخم فراوان به آن زده شده ...اكنون همه دنیا ببیند و میبیند كه ما به رغم انف سلطهها زندهایم و زنده خواهیم بود، سنتهای الهی در تاریخ این را حكم كرده و جز این نخواهد بود.و این زندهترین و گویاترین پیام ما است.نظام سلطه همواره خواسته است عكس این را ثابت كند و اراده خود را برای ملتها و كشورهای جهان سوم سرنوشتساز بداند.ما این را تخطئه كردیم. شك نیست كه نظام سلطه، حیات و استمرار جمهوری اسلامی را نمیخواست ولی اراده ما غالب شد.پیام ما به همه ملتها و دولتهایی كه میخواهند مستقل و بیاعتنا به خواست و اراده سلطههای بزرگ جهانی بمانند این است كه از آنان نترسند و به خود و ملت خود اعتماد كنند.انقلاب ما، همچنین پیام بزرگ خود را نفی نظام سلطه در جهان میداند ...امروز عملا جهان میان قدرتهای بزرگ و سلطهگر تقسیم شده است و آنان خود را صاحب اختیار دنیا میشمرند.به اعتبار دیگر، جهان به دو بخش سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شده است و بخش اول خود را مالك سرنوشت بخش دوم میداند. نظام سلطه عبارت از وجود همین روابط نابرابر میان این دو بخش از جهان است.نظام سلطه، به میل خود، انقلابها را نفی و برای رژیمهای انقلابی مشكلتراشی میكند. نیكاراگوئه و كشورهای انقلابی جنوب آفریقا چند مثال زنده این حقیقتاند.نظام سلطه علیرغم ملتها برای آنان تصمیم میگیرد. فلسطین مظلوم نمونه كامل و افغانستان نمونه دیگر این حقیقتاند.نظام سلطه، با مفاهیم به میل خود بازی میكند و آن را بر طبق مصالح خود تغییر میدهد و همه امكانات خود را برای جا انداختن آن به كار میبرد، تروریسم و حقوق بشر نمونههایی از مفاهیم دستكاری شدهاند.نظام سلطه برای همه دنیا و به عوض همه ملتها تصمیم میگیرد، نمونه دیروز آن هیروشیما است و امروز هم رئیس جمهور آمریكا به كار هولناك اسلاف خود افتخار میكند با این استدلال كه: اگر ما این چندین هزار را نمیكشتیم بعدا ممكن بود بیشتر از آن در همه دنیا كشته شوند! و بدین ترتیب دلسوزی قیم مآبانه آمریكا نسبت به همه دنیا را به رخ میكشد! نظام سلطه از رژیمهای فاشیست و نژادپرست مانند: اسراییل و آفریقای جنوبی حمایت میكند و آنان را چون دست مسلح و خونریزی به جان ملتهای مظلوم میاندازد؛ لبنان مسلمان كه صبورانه و مقاوم در برابر تجاوزهای جنایتآمیز صهیونیستها میایستد نمونه بارز و كوشرهای خط مقدم جنوب آفریقا نمونههای دیگر آن است.نظام سلطه به خود حق میدهد كه سازمانهای بینالمللی را زیر فشار قرار دهد: نمونه حاضر آن فشار آمریكا بر شورای امنیت و یونسكو است.نظام سلطه منافع سلطهگران را مطلق و موجب نادیده انگاشتن منافع دیگران میشمرد، نمونه آن حضور تشنجزا و خطرآفرین ناوهای آمریكا در خلیج فارس است كه به استدلال «حفظ منافع آمریكا» و بدون توجه به منافع كشورهای منطقه انجام گرفته است .... و خلاصه نظام سلطه، تبلیغات جهانی را در دست میگیرد و به كمك آن، همه حقایق را واژگونه و همه این شیطنتها را خدمت جلوه میدهد و راه مقابله با خود از سوی افكار عمومی عالم را میبندد.پیام ما به همهی ملتها و دولتهای جهان سوم و نیز به ملتهایی كه دولتهای آنان خود به جود آورندگان نظام سلطهاند، این است كه دنیا بیش از این نباید این وضع ناهنجار را تحمل كند. باید به قدرتها و دولتهای بزرگ از سوی همه گفته شود: در خانههای خودتان بنشینید و دنیا را به همه مردم دنیا بسپرید! شما قیم آنها نیستید!در سازمان ملل، دو تبعیض ناروا هست: حق وتو و عضویت دائم در شورای امنیت، این دو تبعیض باید برداشته شود. این تنها چیزی است كه میتواند سازمان ملل و شورای امنیت را به راستی همان كانونی كند كه همه ملتها به آن دل ببندند و مسائل فیمابین خود را در آن حل كنند، و گرنه همیشه مثل امروز شورای امنیت جایی خواهد بود برای صدور احكام بیاعتبار و دستورهای بیعمل. و همیشه مثل امروز ملتها احساس خواهند كرد كه جایی برای حل مسائل بینالمللی وجود ندارد و خشونت تنها راه پیشبرد كارها است.پیام ما به دولتهای جهان سوم این است كه تا نظام سلطه و وضع كنونی باقی است در راه اتحاد میان خود بكوشند. این بهترین راه برای قوی شدن است. سلطههای جهانی از قوت و قدرت هیچ نمی فهمند و در برابر زبان قدرتی كه آنان به كار میگیرند با زبان قدرت باید سخن گفت.بیداری ملتها و آگاهی یافتن آنان از ماهیت و نقش نظام سلطه، بزرگترین پشتوانه دولتهای جهان سوم و مایه قدرتی حقیقی در برابر سلطهگران است. رهبران این دولتها هیچ بازوی قدرتمندی و نیز هیچ چارهای جز، فكر روشن و اراده نیرومند ملتهای خود ندارند. اتحادی كه ما به كشورهای جهان سوم پیشنهاد میكنیم، اتحاد برای جنگیدن با قدرتهای بزرگ نیست، اتحاد برای دفاع از خود و جلوگیری از تضییع حقوق حقه خود است.قدرتهای سلطهگر بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند ... فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی ... همه و همه در انگیزههای سیاسی و اقتصادی و جاسوسی این قدرتها، پشتوانهها و مروجین عمده و اصلی خود را مییابند... و چنین شده است كه امروز در دینای سیاه و تلخی كه این بار شامل خود ملتهای متعلق به قدرتهای بزرگ نیز میشود، ارزشهای اخلاقی بر باد رفته، بنیان خانواده سست و لرزان، دیو الكلیسم و اعتیاد به مواد مخدر از همیشه مسلطتر و جاذبه معنویت و اخلاق از همیشه كمتر ا ست.ما باید در كشورهای خود با فساد مبارزهیی جدی آغاز كنیم، باید بنیان خانواده را محكم و نخستین و اصلیترین پرورشگاه آدمی را كانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. باید حراست از حقوق و ارزشهای زن را مورد تأكید قرار داده، در معیارها
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]
صفحات پیشنهادی
ساعت سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل
ساعت سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل-سیاست > دولت - زمان سخنرانی ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل چکیده: سیاست ...
ساعت سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل-سیاست > دولت - زمان سخنرانی ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل چکیده: سیاست ...
متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل
متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله ... متن کامل سخنرانی آیت الله خامنه ای در سازمان ملل است که در دوران ریاست جمهوری ...
متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله ... متن کامل سخنرانی آیت الله خامنه ای در سازمان ملل است که در دوران ریاست جمهوری ...
حضور پرشمار هیأت های دیپلماتیک پای سخنان آیت الله خامنه ای در سازمان ...
حضور پرشمار هیأت های دیپلماتیک پای سخنان آیت الله خامنه ای در سازمان ملل ... در توصیف سخنرانی آیت الله خامنه ای در مجمع عمومی سازمان ملل در دوران ریاست جمهوری منتشر کرده ... رييس جمهوري اسلامي ايران عصر جمعه به وقت محلي ( بامداد شنبه به وقت تهران) ...
حضور پرشمار هیأت های دیپلماتیک پای سخنان آیت الله خامنه ای در سازمان ملل ... در توصیف سخنرانی آیت الله خامنه ای در مجمع عمومی سازمان ملل در دوران ریاست جمهوری منتشر کرده ... رييس جمهوري اسلامي ايران عصر جمعه به وقت محلي ( بامداد شنبه به وقت تهران) ...
رئيس مجمع عمومي سازمان ملل تهديد به مرگ شد
رئيس مجمع عمومي سازمان ملل تهديد به مرگ شد انريكو يوس ، سخنگوي اسكوتو طي ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان ملل-سخنراني آيت ... متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله .
رئيس مجمع عمومي سازمان ملل تهديد به مرگ شد انريكو يوس ، سخنگوي اسكوتو طي ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان ملل-سخنراني آيت ... متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله .
مقایسه سخنان روسای جمهوری
رئیسجمهور/تاریخ و دوره مجمع عمومی/ سخنان آیتالله خامنهای در تاریخ 31/6/1366در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردند. استفاده از تجربه دادگاه نورنبرگ و ...
رئیسجمهور/تاریخ و دوره مجمع عمومی/ سخنان آیتالله خامنهای در تاریخ 31/6/1366در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردند. استفاده از تجربه دادگاه نورنبرگ و ...
رييس جمهوري لحظاتي پيش از خرمشهر به تهران بازگشت
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت ... صفا و آرامش را، حتی پیش از بهشت اخروی، به بشر ارزانی میداشت، بدو عرضه كردند.
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت ... صفا و آرامش را، حتی پیش از بهشت اخروی، به بشر ارزانی میداشت، بدو عرضه كردند.
احداث آزاد راه حرم تا حرم با حضور رييس جمهوري آغاز شد
احداث آزاد راه حرم تا حرم با حضور رييس جمهوري آغاز شد-به گزارش خبرنگار ايرنا ، اين آزاد راه به طول ... متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان ملل-سخنراني آيت الله .
احداث آزاد راه حرم تا حرم با حضور رييس جمهوري آغاز شد-به گزارش خبرنگار ايرنا ، اين آزاد راه به طول ... متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان ملل-سخنراني آيت الله .
سکوت سازمان هواشناسی در قبال پیش بینی نادرست
متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله ... اگر هوشیاری ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان .
متن كامل سخنرانی آیت الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل-متن كامل سخنرانی آیت الله ... اگر هوشیاری ... سخنراني آيت الله خامنهاي، رئيس جمهور وقت، در مجمع عمومي سازمان .
رییس جمهوری که شاه شد!
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت ... از نظر او و طبق ...
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت ... از نظر او و طبق ...
مربّع دو جمله ای (اتّحاد اوّل)
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت الله .
سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ... سخنرانی آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل-سخنرانی آیت الله .
-
گوناگون
پربازدیدترینها