محبوبترینها
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1824936428
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: داستانکهایم را مرهون بچهها هستم محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان آزاده صالحیمحمدرضا یوسفی در سال 1332 در همدان متولد شد. وی نوشتن را با شعر و نمایشنامه آغاز کرد و پس از آن با داستان و فیلمنامه ادامه داد و اولین کار خود را در سال 1357 با نام « سال تحویل» منتشر کرد. کتاب «افسانه بلیناس جادوگر» او توانست در هفدهمین دوره جایزه کتاب سال برنده شود. همچنین کتابهایی چون «دختران خورشیدی»، «افسانههای شیر سپیدبال»، «درس انار»، «پوریای ولی»، «حسنی به مکتب نمیرفت»، «ستارهای به نام غول» و... برخی آثار منتشر شده او طی سالهای اخیر به شمار میروند. با این نویسنده پیرامون فراز و فروآقای یوسفی! طی سالهای اخیر شاهد موج تازهای از تبلیغات در عرصه کتاب و کتابخوانی بودهایم. برای این کار نیز تمهیدات مختلفی صورت گرفته که یکی از آنها ضیافتهایی بوده که در باغ کتاب برگزار میشده و اساسا مشتمل بر سلسله کارگاههایی بوده که با هدف ترویج و آشنایی نوجوانان با مقوله کتاب صورت گرفته و شما نیز در ردیف نویسندگانی بودهاید که در این ضیافتها حضور داشتهاند. فکر میکنید از رهگذر برپایی چنین برنامههایی چقدر تغییرات در بچههای امروزی از منظر مطالعه کتاب به وجود آمده است؟آقای یوسفی! طی سالهای اخیر شاهد موج تازهای از تبلیغات در عرصه کتاب و کتابخوانی بودهایم. برای این کار نیز تمهیدات مختلفی صورت گرفته که یکی از آنها ضیافتهایی بوده که در باغ کتاب برگزار میشده و اساسا مشتمل بر سلسله کارگاههایی بوده که با هدف ترویج و آشنایی نوجوانان با مقوله کتاب صورت گرفته و شما نیز در ردیف نویسندگانی بودهاید که در این ضیافتها حضور داشتهاند. فکر میکنید از رهگذر برپایی چنین برنامههایی چقدر تغییرات در بچههای امروزی از منظر مطالعه کتاب به وجود آمده است؟به هرحال برپایی چنین برنامههایی بیتاثیر نیز نبوده است. مهم این است که ما در این ارتباط یعنی مقوله کتاب و کتابخوانی به سمت برنامهریزی کلان برویم. برنامههایی مانند برگزاری سلسله کارگاههای تخصصی کتابخوانی به یک برنامهریزی خرد محدود میشود، در حالی که اگر بخواهیم از برآیند این برنامهها تاثیرات مثبتی حاصل کرده و نقش آنها را در جامعه ماندگار کنیم باید از همکاری نهادهایی چون آموزش و پرورش بهره بگیریم. در واقع آنچه از طریق این ارگان میسر میشود، میتواند نقشی به مراتب سازندهتر از نقشی که خانواده ایفا میکند انجام دهد. در حال حاضر در حوزه برنامهریزی خرد، شهرداریها و فرهنگسراها توانستهاند تا حدودی خلأ مقوله کتابخوانی را در جامعه پرکنند اما این کافی نیست. در واقع زمانی که به لحاظ آماری مساله کتابخوانی را مورد بررسی قرار میدهیم متوجه میشویم که کارهای انجام شده در این مسیر گذرا و مقطعی بوده است اما آن چیزی که بتواند یک جامعه را متحول کند اساسا دیده نمیشود.حتما میخواهید تیراژ کتاب را مثال بزنید.دقیقا. میخواهم بگویم حتی همین اندازه کارهای مقطعی نیز نتوانسته در افزایش تیراژ کتابها سهمی داشته باشد. این در حالی است که امروز به بهانههای مختلف در هفته کتاب یا برگزاری نمایشگاههای کتاب، تبلیغاتی برای کتاب و ترغیب مردم به سمت کتابخوانی انجام میشود. بعد دوباره بحث کتابخوانی فراموش میشود. به خاطرم هست چند وقت پیش به مدرسهای رفته بودم تا در آنجا درباره همین مبحث با بچهها به صحبت بنشینیم. مدیر مدرسه گفت: امروز بچهها فیزیک دارند و نمیتوانند در این کلاس شرکت کنند. همانجا این سوال برایم پیش آمد که بچهها از این همه ریاضی، فیزیک خواندن در مدارس چه چیز تاکنون عایدشان شده است؟شما به مساله تیراژ کتاب در لابهلای صحبتهایتان اشاره کردید اما این تنها نظر شما نیست. خیلی از اهالی ادبیات امروز بر این باور هستند که تیراژ کتاب در جامعه فعلی ما مناسب نيست. اما واقعا فکر میکنید نزدیکترین راهکار برای مرتفع ساختن این مشکل چیست؟در درجه نخست آموزش و پرورش میتواند با مهیا کردن فضای آموزشی مناسب، بچهها را به کتاب علاقهمند سازد. در حال حاضر در مدارس حجم کتابهای درسی و محفوظات به اندازهای سنگین است که بچه رغبتی برای خواندن کتابهایی از این دست نمیکند، چه برسد به اینکه بخواهد خارج از این چارچوب نیز مطالعه آزاد داشته باشد. متاسفانه باید بگویم حجم سنگین دروس در مدارس نهتنها به لحاظ محتوایی به آگاهی دانشآموزان نمیافزاید که با یک نگاه گذرا به اغلب این دروس متوجه حجم کاذب آنها هم میشویم. به بیان سادهتر، آموختههایی که بچهها از مدرسه میگیرند برایشان مفید نیست و فقط در برههای فضای ذهنیشان را اشغال میکند. پس نتیجه میگیریم در آموزش و پرورش که به عنوان نهادی سازنده از آن یاد میشود، کودک و مجموعه نیازها و سلایق و علایقش بیآنکه در نظر گرفته شود حذف میشود. در نمایشگاههای کتاب مانند نمایشگاه بینالمللی کتاب نیز میبینیم باز هم سهم کتابهای آموزشی که تنها با هدف سرمایهگذاری آمدهاست در قیاس با دیگر کتابها بیشتر است.میخواهید بگویید نخستین قدم برای علاقهمند کردن بچهها به کتاب این است که یک بازنگری کلي در دروس مدارس ایجاد شود؟بله، زیرا همانطور که اشاره کردم کتب درسی امروز صرفنظر از داشتن آموزههای صرف برای دانشآموزان جالب و جذاب نیست و نمیتواند پاسخگوی نیازهای این طیف باشد. من همواره بر این عقیده هستم که بچهها به بازی احتیاج دارند. این بازی است که بستری برای جهانبینی، اندیشه و سرگرمی برای بچهها فراهم میکند. بچهها نیازمند شناسایی فولکلورهای بومیشان هستند اما امروز این مبحث را در کمتر درسی مشاهده میکنیم. تمام این نواقص که در این چرخه به وجود آمده و به این سوال ختم میشود که چرا بچههای امروز کتابخوان نیستند به خاطر این است که تعیینکنندهها و مولفان کتابهای درسی اساسا آدمهایی بودهاند که فکر میکنند بیشتر از بچهها میفهمند اما با همین طرز تفکر خلاقیت بچهها را زايل میکنند. مدرسه و خانواده از دیرباز نهتنها در کشور ما که در تمام کشورها نقشی اساسی داشتهاند. حالا در کشور ما اگر نقش خانواده را کنار بگذاریم، این توقع ایجاد میشود که دستکم مدارس به مواردی که به آنها اشاره کردم توجه بیشتری نشان دهند.شما نویسندهای هستید که نوشتن را به طور مشخص از اوایل پیروزی انقلاب شروع کردید و میدانید که حوزه کودک و نوجوان طی این سالها افت و خیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است. با این تفاسیر،تصور میکنید طی سالهای گذشته شاخصترین و درخشانترین دهه برای ادبیات کودک و نوجوان کدام دهه بوده است؟پاسخ دادن به این پرسش دشوار است، یعنی نمیتوانم به طور مشخص بگویم کدام دهه فراز بیشتری داشته است. خودتان هم در سوال اشاره کردید که ادبیات کودک و نوجوان طی این سالها با افت و خیزهای زیادی مواجه بوده است. اما تصور میکنم پاسخ این سوال را از منظر مخاطب و نویسنده باید دریافت و نمیشود یکسویه این قضیه را بررسی کرد. من فکر میکنم با گذشت 30 سال از عمر ادبیات کودک هنوز ما در این وادی دچار حلقههای مفقوده زیادی هستیم. به عنوان مثال ما هنوز به آن شکلی که باید، رئالنویس و ناتورالیسم قدرتمند نداریم. البته ناگفته نماند از این رهگذر، جنبههایی چون طنز و فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان ما به نسبت پیش از انقلاب رشد چشمگیری داشته است. یا مثلا در بحث جوایز جهانی ما بعد از انقلاب به فرازهای مطلوبی دست یافتیم که از این میان میتوان به جایزه كتابخانه مونيخ، براتیسلاوا، جایزهibby و ... اشاره کرد. یا همینطور نقش شورای کتاب کودک را واقعا نمیتوان در پیشبرد و درخشانتر شدن ادبیات کودک انکار کرد؛ چیزهایی که پیش از انقلاب به واقع در این حوزه وجود نداشت.شما در سال 1996 با کتاب «حسنی به مکتب نمیرفت» دیپلم افتخار کنگره جهانی ibby را از هلند گرفتید و 2سال بعد نیز همان جایزه را برای کتاب «ستارهای به نام غول» دریافت کردید. در سال 2000 کاندیدای جایزه آندرسن شدید و یک بار هم کتاب «دختر سیاره سبز» شما کاندیدای جایزه کریامای آمریکا شد. ضمن اینکه درباره نفس برگزاری این جوایز صحبت میکنید، بگویید داوران خارجی اصولا چه مشخصهای را برای برگزیده کردن یک اثر مثلا ایرانی در نظر میگیرند؟جایزه آندرسن داوران جهانی دارد و جایزه ibby به وسیله نمایندگان ایرانی آثار را مورد گزینش قرار میدهد. همانطور که میدانید ما در جایزه آندرسن تاکنون 5 کاندیدا داشتهایم هرچند جایزه نگرفتهایم. اما درباره سوال شما باید بگویم، آنچه بیش از هرچیز نظر کشورهای دیگر را نسبت به کتابهای ما جلب میکند، زیبایی نهفته در افسانهها و باورهای فولکلور و همینطور مناسبات اجتماعی ما است که برای آنها جذاب است. مسلما برای ما نیز همین جنبهها از این کشورها جذابیت دارد، ضمن اینکه امروز نویسندگان ما توانستهاند بر قلههای فانتزی بایستند و این برای جهان خیلی مهم است. به طور کلی، اسطورهها و حماسههای ملی ما باعث میشود کشورهای دیگر در جریان برگزاری جشنوارهها و جایزههای ادبي به سمت ما متمایل شوند و ویژگیهای فرهنگی ما را بشناسند. آنها بیشتر دوست دارند بازآفرینی متون کهن ما را بخوانند، ما هم همینطور.زمانی که شما به عنوان یک دانشجو وارد دانشگاه شدید، فضای مخصوصی به لحاظ علمی و آموزشی حاکم بود، یعنی شما از محضر استادانی چون باستانیپاریزی، دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی، جمال میرصادقی و ... بهره میبردید. سوال من این است که آیا امروز به زعم شما فضای دانشكدههای ادبیات آنطور که باید، راضیکننده است؟به هیچوجه. میتوانم بگویم دوران دانشجویی ما دورانی طلایی بود. هرچند همیشه بر این باور بودهام كه ما از این دوران هم خوب بهره نگرفتهایم.به نظر شما آیا این وظیفه دانشگاه نیست که نویسنده و شاعر تربیت کند و اگر پاسختان مثبت است چرا هرچه نویسنده و شاعر داریم اصولا در خارج از بستر آکادمیک و دانشگاهی رشد میکنند؟واقعیت این است که دانشگاه موظف نیست به پرورش نویسنده و شاعر بپردازد. فراموش نکنیم دانشگاه تنها یک مسیر و معبر به شمار میرود یا بهتر بگویم یک عبورگاه. استعدادهایی که بهتدریج قابلیت نویسنده و شاعر شدن مییابد، پیش از اینکه در دانشگاهها شکل بگیرد، در مدرسه، خانواده، نگاه و فکر آدمها شکل گرفته است. روی این اصل است که معتقدم آموزش و پرورش بویژه در سالهای ابتدایی تحصیل روی بچهها نقشی اساسی دارد.آقای یوسفی! وقتی صحبت از ادبیات کودک و نوجوان به میان میآید بیاختیار با واژه فانتزی همنشین میشود. از این رهگذر شاهد انتشار کتابهایی هستیم که با درونمایه فانتزی ارائه میشوند. اما آیا هر آنچه از حقیقت فاصله بگیرد و با خیال امتزاج یابد نام فانتزی به خود میگیرد یا فانتزی نیز مثل دیگر مباحث دارای تعریف مشخصی است؟من در جریان تالیف کتاب «زمینه شناخت ادبیات کودک و نوجوان» به مساله فانتزی مفصل اشاره کردهام اما به بیان همین نکته بسنده کنم که هیچیک از تعاریفی که ما از مباحث گوناگون در دست داریم، جامع و مانع نبوده و نیست. ما حتی از ادبیات ناتورالیسم که فکر میکنیم تعریف مشخصی دارد، میتوانیم 11 هزار تعبیر وام بگیریم، بنابراین تعاریف ارائه شده در این میان کاملا نسبی است. در پاسخ به سوال شما که میگویید آیا هرچه از واقعیت فاصله میگیرد نام فانتزی دارد یا نه؟ باید بگویم فاصلهگیری از واقعیت میتواند سمبلیک هم باشد. تصور میکنم این بازمیگردد به این نقطه که دریافت ما از فانتزی چیست. «بز زنگوله پا» را در نظر بگیرید. این داستان از جهاتی میتواند فانتزی باشد و از جهات دیگر سمبلیک. بستگی به نویسنده کتاب دارد. یا همینطور «رستم و اسفندیار» که میتواند از زاویه دید یک نویسنده حماسی باشد، دینی باشد، فلسفی باشد یا ... .تعریف شخص شما از فانتزی چیست؟شاید اگر بگویم تعریفی ندارم راحتتر باشم چون قصد ندارم خودم را در این زمینه محدود کنم اما به طورکلی، فراروی از واقعیت عینی- بصری که با مجموعه حواسمان دریافتش میکنیم را میتوان فانتزی نامید.جایی گفته بودید داستانکهای شما در واقع نقطه عطفی برای شما و محصول زندگی میدانی و حضوری شما با بچهها به شمار میرود. اگر ممکن است در اینباره توضیح بیشتری دهید.من داستانکهایم را مرهون بچهها هستم. در ارتباطهایی که با آنها داشتم یا به مدارسی که میرفتم، میخواستم با بچهها ارتباط برقرار کنم و در این مسیر به المانهایی احتیاج داشتم. نمیخواستم وقتی سر کلاسهایشان میروم تماما درباره عناصر داستانی و شیوههایی روایی و تکنیکهای نوشتن صحبت کنم که کلاس حالت درسی صرف پیدا کند و از جذابیت خارج شود. خیلی به راهحل این مساله فکر کردم و دست آخر به این نتیجه رسیدم که به سراغ ادبیات کلاسیک بروم یعنی شعرهایی از شاهنامه و مثنوی بویژه آنهایی که در قیاس با دیگر اشعار طنزآمیزتر بودند را انتخاب کردم و برای بچهها خواندم. آنها هم بر اساس برداشتهای خودشان از این شعرها داستان میساختند. من هم همین داستانها را به داستانهای دیگری تبدیل کردم. تاکنون 20 جلد از این داستانکها به چاپ رسیده است.یعنی داستان در داستان؟به نوعی بله. چندی پیش به نهاد کتابخانههای عمومی پیشنهاد دادم که یک مسابقه داستانکنویسی برگزار کنیم که فکر میکنم در طول امسال برگزار شود.فعالیت شما طی سالهای گذشته در عرصه ادبیات کودک و نوجوان این نکته را به ذهن متبادر میسازد که پیوند مستحکمی میان شما و بچهها وجود دارد و از برآیند همین پیوند است که توانستهاید آثار قابل لمسی ارائه دهید. آیا امروز چنین پیوندی را میان نویسندگان کودک و بچهها حس میکنید؟البته فکر میکنم شرایط من در قیاس با نویسندگان کودک و نوجوان خاصتر است. زیرا من هیچوقت کارمند دولت نبودهام و همیشه به شکل آزاد و مستقل با بچهها ارتباط برقرار کردهام اما نویسندگان دیگر بیشتر درگیر کارهای اداری و شغل دوم خود هستند. امیدوارم آموزش و پرورش از خوابی که به آن دچار شده بیدار شود و برای برقراری این پیوند فکری کند. یک بار به مدرسهای در ولنجک رفته بودم و بعد از اینکه داستانی را برای آنها خواندم، دختری نزد من آمد و با تعجب گفت، تا قبل از خواندن این داستان فکر نمیکردم بشود با اسامی «نرگس» و «علی» داستان زیبایی نوشت. این نشان از عمق فاجعه دارد.شما از مدتها پیش مشغول نگارش فیلمنامه انیمیشن «افسانه آرش» بودهاید. این کار در حال حاضر در چه مرحلهای است؟نگارش 10 قسمت آن به پایان رسیده است و باید برای صداگذاری آماده شود. امیدوارم بتوانیم این انیمیشن را با همکاری موسسه پویانمایی صبا برای امسال آماده کنیم.در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟مجموعه 12 جلدی را در دست نگارش دارم که نام احتمالی آن «قصههای فولکلوریک» بوده و قرار است از سوی نشر پیدایش منتشر شود.طی سالهای اخیر به همت دکتر مرتضی خسرونژاد رشته ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه شیراز تاسیس شد. آیا به این مساله خوشبین هستید که این موج به تهران هم برسد و ادبیات کودک در تمام دانشگاهها شکل آکادمیک به خود گیرد؟این آرزوی هر نویسنده است که بداند ادبیات معاصر چه در وادی بزرگسال و چه در حیطه کودک و نوجوان دانشگاهی میشود. دلیلش هم این است که دانشگاهی شدن برای ادبیات یک امتیاز به شمار میرود. همه مردم با ادبیات سر و کار دارند. بماند که ادبیات طی سالهای اخیر در دانشگاهها مورد بیمهری قرار گرفته است، بنابراین حتی تاسیس یک گرایش تازه از زیرشاخههای ادبیات نیز میتواند در جبران این نقص اثر زیادی داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]
صفحات پیشنهادی
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان آزاده صالحیمحمدرضا یوسفی در سال 1332 در همدان متولد شد. وی نوشتن را با شعر و نمایشنامه آغاز ...
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان آزاده صالحیمحمدرضا یوسفی در سال 1332 در همدان متولد شد. وی نوشتن را با شعر و نمایشنامه آغاز ...
كتابخانه جامع انيميشن تأسيس ميشود
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم در درجه نخست آموزش و پرورش میتواند با مهیا کردن فضای آموزشی مناسب، بچهها را به ... دست یافتیم که از این میان میتوان به جایزه ...
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم در درجه نخست آموزش و پرورش میتواند با مهیا کردن فضای آموزشی مناسب، بچهها را به ... دست یافتیم که از این میان میتوان به جایزه ...
نمايشگاه 30سال کتاب شعر انقلاب برپا ميشود
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم وی نوشتن را با شعر و نمایشنامه آغاز کرد و پس از آن با داستان و فیلمنامه ادامه داد و اولین کار خود ... در نمایشگاههای کتاب مانند نمایشگاه ...
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم وی نوشتن را با شعر و نمایشنامه آغاز کرد و پس از آن با داستان و فیلمنامه ادامه داد و اولین کار خود ... در نمایشگاههای کتاب مانند نمایشگاه ...
در گذشت نويسنده رمان يازده جلدي
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · نويسنده: مسعود رضائي وزير امور محارم (قسمت اول) · نقد و نظر دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «انقلاب ... داستان نويسان در ...
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · نويسنده: مسعود رضائي وزير امور محارم (قسمت اول) · نقد و نظر دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «انقلاب ... داستان نويسان در ...
4 نشانه دروغگویی مردان
متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · پيامدهاي مغفول هدفمندسازي ...
متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · پيامدهاي مغفول هدفمندسازي ...
شير وحشي در شهر رشت
متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · پيامدهاي مغفول هدفمندسازي ...
متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · پيامدهاي مغفول هدفمندسازي ...
گرانقيمتترين کالا در اکسپو شانگهای چیست؟
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · رضازاده: با زدن من، وزنهبرداری را ...
داستانکهایم را مرهون بچهها هستم · 40كشته و 500مجروح در تصادفات 24 ساعت گذشته · متکی:ژاپن بخشی از فرایند تبادل سوخت است · رضازاده: با زدن من، وزنهبرداری را ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها