محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831401392
شبه روشنفکران کهنسال یا جوانان مومن انقلابی دولت یازدهم چتر حمایت خود را بر سر چه کسانی باز کرده است؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شبه روشنفکران کهنسال یا جوانان مومن انقلابی
دولت یازدهم چتر حمایت خود را بر سر چه کسانی باز کرده است؟
حالا که حدود ده ماه از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذرد، میتوان رفتار این دولت را که ادعای اعتدال دارد، در قبال گروههای مختلف حوزه فرهنگ و هنر سنجید.
سایت رجانیوز طی گزارشی نوشت: هر دولتی که روی کار میآید، خیلی زود معلوم میشود که قرار است چه کسانی در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ به عرش بروند و چه کسانی بایکوت شوند. گاهی نوبت به این جناح و گاه نوبت به آن جبهه میرسد. ممکن است گاه به دلیل روشنفکر بودن تقدیر شوی و گاه به همین خاطر خانهنشین. ممکن است مومن بودن و انقلابی بودن در دورهای نقطهی ضعف باشد و در دورهای دیگر، امتیاز. ممکن است در دولتی به این دلیل که اپوزوسیون هستی تکریم شوی و در دورهای دیگر ملامت. به گزارش رجانیوز، حالا که حدود ده ماه از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذرد، میتوان رفتار این دولت را که ادعای اعتدال دارد، در قبال گروههای مختلف حوزهی فرهنگ و هنر سنجید و آن را در نسبت با منویات رهبر انقلاب در سالی که عنوان فرهنگ را به دوش میکشد ارزیابی نمود. به خصوص آنکه رهبر معظم انقلاب در ماههای پایانی سال 92 با ابراز نگرانی از اوضاع فرهنگ، خواستار تقویت جناح مومن فرهنگی شدند: «یک مسئله هم مسئلهى فرهنگ است؛ که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانى دارید، بنده هم نگرانم. مسئلهى فرهنگ، مسئلهى مهمى است. اساس این ایستادگى، این حرکت و در نهایت انشاءالله پیروزى، بر حفظ فرهنگ اسلامى و انقلابى است و تقویت جناح فرهنگى مؤمن، تقویت این نهالهایى که روییده است در عرصهى فرهنگ؛ بحمدالله جوانهاى مؤمنِ خوبى داریم در عرصهى فرهنگ و هنر؛ فعالیت کردند، کار کردند؛ حالا بعضى جوانند، بعضى دورهى جوانى را هم گذراندهاند؛ ما عامل فرهنگى کم نداریم. ما حتماً در مسئلهى فرهنگ[باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند.» (بیانات مهم رهبر معظم انقلاب در 15 اسفند 92 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری) گزارش زیر، به بررسی رفتارشناسی دولت در نسبت با تعدادی از بدسابقهترین فعالان جبههی شبهروشنفکری این آب و خاک در قبال انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 57 و مقدسات این مردم میپردازد. باشد که شاید ریشهی نگرانیها مشخص شود. 1-بهمن فرمانآرا: «بهمن فرمانآرا» که یکی از مدیران تأثیرگذار فرهنگی تلویزیون در دوران پیش از انقلاب بوده و سابقهی همکاری با دکتر «بوشهری» همسر اشرف پهلوی و ادارهی شرکت «گسترش صنایع فیلم ایران» را در کارنامه دارد که این شرکت به عنوان تهیهکنندهی تعدادی از مهمترین فیلمهای روشنفکری قبل از انقلاب و نیز آثار نازل و منافی عفتی چون فیلم «در امتداد شب» شناخته میشود. «فرمانآرا» بعد از انقلاب از ایران مهاجرت کرد و در پایان دههی شصت به ایران بازگشت. او در دورهی اصلاحات، از سوی وزارت ارشاد به مدیریت «عطاءالله مهاجرانی» دعوت به کار شد و چندین فیلم ساخت. از جمله «بوی کافور، عطر یاس»، «خانهای روی آب»، «یک بوس کوچولو» و «خاک آشنا» که در قریب به اتفاق این فیلمها رگههای سیاسی انتقادی وجود دارد. از جمله در فیلم «خاک آشنا» که صریحترین فیلم «فرمانآرا» و نوعی دعوت به قیام او به شمار میرود که ابتدا مدتی توقیف شد و سپس با اصلاحات فراوان به نمایش درآمد. «فرمانآرا» بعد از حوادث انتخابات دهم بیانیهای را در تاریخ 1388/4/3 صادر نمود که حاوی ابراز تاسف وی از شیوهی برخورد حکومت با فتنهگران بود. او در فروردین 1389 همراه جمعی از سینماگران همیشه اپوزوسیون کشور، همراه با خانوادههای خود و بستگانِ دیگر زندانیان سیاسی، در لحظهی تحویل سال در مقابل زندان اوین تجمع کرده وهمزمان با درخواست آزادی زندانیان سیاسی کشور، خواستار آزادی «جعفر پناهی» و زندانیان سیاسی شد. «فرمانآرا» در 18 دی 1390 در اعتراض به بسته شدن خانهی سینما دو سیمرغ بلورین خود را به دفتر جشنوارهی فجر تحویل داد و رسید گرفت که در نوع خود بینظیر بود. او همچنین سینماگران را دعوت کرد تا این کار را تکرار و جشنوارهی فجر را تحریم کنند: «اعضای محترم خانه سینما اگر متحد بمانید و همگی از دادن فیلمهایتان به جشنواره فیلم فجر خودداری بنمایید، این اعمال ناشایست به سرعت خاتمه مییابد.» که البته این اتفاق رخ نداد. مدتی بعد، از اواخر سال 91 ، نمایش نسخهی بدون ممیزی فیلمهای «فرمانآرا» از برنامهی آپارات شبکهی بیبیسی فارسی با حضور خودی وی در این شبکه آغاز و به مدت یکی دو ماه ادامه پیدا کرد. تا جایی که تصویر «فرمانآرا» هماکنون به یکی از نمادهای تیتراژ برنامهی آپارات بیبیسی فارسی تبدیل شده است. با این توصیفات، در 23ام آذر 92 خبری توسط خبرگزاری ایسنا اعلام شد مبنی بر اینکه آقای ایوبی –رئیس سازمان سینمایی- با عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، بهمن فرمانآرا و خسرو سینایی، دیدار و طرحهای آنها را برای ساخت فیلم جدیدشان بررسی کرد و قول مساعد داد تا به زودی شرایط فیلمسازی برای این پنج کارگردان را فراهم کند. کمی بعد، در جلسه چهارم دی ماه 1392 شورای صدور پروانه ساخت فیلمسازی 35 میلیمتری، فیلمنامهی «دلم میخواد» که عنوان شده اولین قسمت از یک سهگانه با موضوع زندگی است، پروانهی ساخت گرفت. جالب است بدانید که عنوان اولیهی فیلم «دلم میخواد برقصم» بوده که با آن موافقت نشده است. در خلاصه داستان این طرح آمده است: «بهرام فرزانه نویسندهای است که مدتهاست نمیتواند داستان بنویسد. اما ناگهان بر اثریک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار میشود که اورا به رقص میآورد. همین اتفاق شوق نوشتن را در او بر میانگیزاند. ولی این همه ماجرا نیست...» جالب است بدانید که «حجتالله ایوبی» در تاریخ 14 اسفند 92 هم سر صحنهی این فیلم حاضر شد و از فیلمبرداری و پروسهی تولید «دلم میخواد» بازدید کرد. 2-رخشان بنیاعتماد یکی از فعالترین چهرههای سینمای ایران در فتنهی 88 که به نوشتن بیانیههای علیه نظام در این سال اشتهار دارد. از جمله بیانیهی مستندسازان در اعتراض به نظام و با مضمون تحریم جشنوارهها. او تا مدتها حتی تا چهاردهمین جشن خانهی سینما در سال 89 همراه با دخترش با نمادهای مربوط به جنبش سبز در محافل عمومی حضور پیدا میکرد. وی در سال 90، فیلمی به نام «قصهها» ساخت که در آن، اشارات واضحی به فتنهی 88 و کلیدواژههایی همچون دانشجوی ستارهدار اخراجی وجود دارد. این فیلم از چندین اپیزود تشکیل شده که در هر کدام از آن، کاراکترهای قبلی فیلمهای «بنیاعتماد» را میبینیم که هر کدام به نوعی غرق در فلاکت و بدبختی هستند؛ از روسپیگری و فقر شدید و بیکاری گرفته تا ابتلا به ایدز و اعتیاد شدید و دستگیری توسط حکومت... اشارات پررنگ این فیلم به فتنهی 88 و سیاهنمایی افراطی فیلم، باعث شد تا «قصهها» در دولت دهم توقیف شود. اما با حضور ایوبی بر مصدر ریاست سازمان سینمایی، این فیلم رفع توقیف و در جشنوارهی سی و دوم فجر به نمایش درآمد و حتی نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلم شد. ضمن اینکه «ایوبی» در همان سه ماههی نخست کاری طی دیداری با «بنیاعتماد» خواستار بازگشت او به عرصهی فیلمسازی شد. 3-محمود دولت آبادی: «محمود دولتآبادی» نویسندهی مشهور روشنفکر، از اعضای کانون منحلهی نویسندگان و از جمله امضاکنندگان بیانیهی معروف به 134 نویسنده علیه سانسور در جمهوری اسلامی و نیز یکی از افراد شرکت کننده در کنفرانس برلین بوده است. در سالهای اخیر، نام «محمود دولت آبادی» با رمان «زوال کلنل» و خبرهای مربوط به انتشار یا عدم انتشار آن گره خورده است. او این کتاب را که به تعبیر خودش، در آن روایت خود را از «انقلاب اسلامی» بیان میکند، بین سالهای 1362 تا 1364 به رشتهی تحریر درآورده است. جالب است بدانید که این رمان که به جهت مشکلات مضمونی در ایران مجوز انتشار نگرفته، اما به زبان آلمانی، انگلیسی و عبری ترجمه و در اسرائیل نیز منتشر شده است. «زوال کلنل» رمان تلخ و گزندهای است که دولت آبادی خود در جایی عنوان کرده که به جهت فشاری که آن سالها متوجهاش بوده و برای اینکه خودش را تسکین دهد آن را نوشته است. او در مراسم رونمایی نسخه انگلیسی کتابش در لندن عنوان کرده بود که اگر این رمان را نمی نوشت، سر از دیوانه خانه در می آورد. خبرگزاری فارس در مورد این رمان مینویسد: «زوال کلنل» روایت یک افسر رژیم پهلوی(کلنل) است که در دورهی انقلاب و ابتدای جنگ تحمیلی قرار گرفته است. کلنل 5 فرزند دارد که همهی آنها بعلاوه خودش به نوعی قربانیان انقلاب شدهاند. «امیر» که بزرگترین پسر کلنل است و در طول داستان متوجه می شویم گرایشات چپ دارد، در دورهی پهلوی شکنجه شده و همسرش را نیز بواسطهی مبارزات از دست داده و حالا در دورهی انقلاب در زیرزمین خانهی پدری کنج عزلت گرفته و پشیمان و خشمگین شب و روز را با کابوس میگذراند: «انقلاب که رخ داد، در غایت ناباوری تسلیم تلقیناتی شد که او را در صف حامیان بیجیره و مواجب قدرت غالب قرار میداد و قرار داد، و در این راه چندان پیش رفت که ناگاه انگار لال شده باشد، یکسره خاموش و بیشتر متأمل شد و چون تیغ بر گلوها نشانده شد، امیر که خود را در تیز کردن این تیغ بیسهم نمیدانست، یکسره از پای درآمد. از آن پس بود که شک، تمام وجود او شد...حاصل تفکر و تأمل او جز نفرت نمیتوانست باشد، نفرت ناشی از فریبی که خورده بود.» «محمدتقی» یکی از پسران کلنل، عضو گروهکهای سیاسی است و در جریان انقلاب کشته می شود. «مسعود» تحت تاثیر مبارزات مذهبی قرار گرفته و در جریان جنگ ایران و عراق «شهید» میشود؛ شهادتی که برای پدر نه یک افتخار بلکه خسرانی ناشی از عدم انتخاب درست راه توسط فرزندش شمرده میشود. «پروانه» دختر کوچک کلنل که در رمان تلویحا متوجه می شویم عضو گروهک منافقین است در 14 سالگی و در دوران انقلاب، هنگام فروش نشریه بازداشت و اعدام میشود. «فرزانه» ازدواج کرده و با سختی و زیر سایه ترس از شوهرش که از وابستگان حکومت اسلامی است، به همراه فرزندانش زندگی میکند. چکیده رمان «زوال کلنل» تیرگی، مسخ شدگی، تباهی و سلاخی است و همه اینها نتیجه انقلاب اسلامی معرفی می شود. انقلابیون در «برداشت غیرکلیشهای» دولت آبادی یا جوانانِ فریب خورده اند و یا هیولاهای منفعت طلبی هستند که وقتی شب ها به خانه می روند بوی خون می دهند! و قربانیان خود را «با انواع و اقسام قصاص که به حدود دو هزار و چهارصد و اندی میرسد» مجازات میکنند. فرزانه، دختر کلنل که همسرش از وابستگان حکومت اسلامی است در درددلی که با پدر می کند می گوید که قربانیِ حجاج (شوهرش که در رمان گاهی از او با طعنه با عنوان حجاج یوسف نام برده می شود) شبها یا نزدیکی صبح که به خانه میآید پیراهن و بدنش بوی خون می دهد و روی لباسهایش هم لکه های خون دیده است. «دولتآبادی» در این کتاب، انقلاب را «جنایت علیه بشریت و به دست بشر» و «تلاشی برای بی اعتبار جلوه دادن تمام ارزشهای انسانی به ارث رسیده از پدران و مادران این سرزمین» معرفی میکند و مینویسد: «پس جنایتی که بر ما می رود، نه همین تباهی تن است و نه همین که فرزندانمان را با دست های خود خاک کنیم، بلکه هولناکتر آیندهی این جنایت است، آیندهای که در آن نامی از حقیقت و مردم نخواهیم توانست برد.» «دولتآبادی» که اصرار زیادی در از بین رفتن هویت ایرانی بواسطهی انقلاب اسلامی دارد، مردم را نیز از این دایره خارج نمیداند و آنها را «دهان های باز و گشادی که هر از گاه صداهایی ازشان بر میخواست تا فضای رعب و و حشت را شدت بخشد» میبیند. «دولتآبادی» در رمانش مردم را «جماعتی بیهویت» میداند که «با چشمان دریده و دهشت بار گویی با دارویی مرگبار مست شدهاند.» نویسنده که از درک رفتار مردم در قبال انقلاب و شهادت فرزندانشان عاجز مانده عنوان می کند که از «جماعتی که خود را به عمد این همه شیفته و شیدایی مرگ نشان میدهند، میترسد» و آن را دال بر یک جور احساسات کور ناشی از فریفتهگی میداند. فریفتگی از دروغی که خودشان به خودشان گفته اند: «اگر آیندگان بخواهند ما را داوری کنند، اگر به آیندگان مهلت داوری درباره گذشته خود داده بشود، خواهند گفت: اجداد ما مردمی بودند که به خود دروغ گفتند، دروغ خود را باور کردند، در راه آن قربانی شدند و هنگامی به باور خود شک کردند که یکسر قربانی شده بودند و دیگر سری به روی شانههای شان نبود!» با چنین توصیفاتی بد نیست بدانید که از ابتدای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، چندین بار روزنامههای زنجیرهای و مجلات شبهروشنفکری خبر از صدور مجوز انتشار این کتاب از سوی وزارت ارشاد دادهاند و عجیبتر آنکه مسئولان ارشاد هم در واکنش به این خبر، به گفتن این نکته بسنه کردهاند که اصلاحیههایی را به ناشر اعلام کردهاند! به عبارت بهتر، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم، کتاب را با وجود چنین ایراداتی قابل اصلاح میدانند! البته بعد از اعتراضات رسانههای ارزشی، وزارت ارشاد صدور مجوز برای «زوال کلنل» را فعلاً تکذیب کرده است. فارغ از صدور یا عدم صدور مجوز برای این کتاب، «محمود دولتآبادی» خود به چهرهی محبوب دولت یازدهم تبدیل شده که در تمام مراسم و میتینگها در کنار وزیر ارشاد در یک قاب قرار میگیرد و از بعد از روی کار آمدن دولت جدید، کاملاً احیا شده است. 4-محمد رحمانیان: «محمد رحمانیان» نمایشنامهنویس و کارگردان مشهور تئاتر که با آثاری چون «مانیفست چو»، «عشقه» و «فنز» در تئاتر و با مجموعههایی همچون «نیمکت»، «توی گوش سالمم زمزمه کن» در تلویزیون و نویسندگی فیلم «کتاب قانون» در سینما شناخته میشود. او جز نخستین کسانی است که یک قصهی مرتبط با تاریخ اسلام و معصومین (علیهماالسلام) را با ادبیات کافهای روی صحنه برد و در تئاتر «عشقه» زندگی حضرت خدیجه (ع) و عشق پاک او به حضرت رسول (ص) را به مبتذلترین شکل ممکن و در حد عشقهای موجود در پاورقیهای زرد مجلات عامهپسند به تصویر کشید. اما «رحمانیان» از سال 88 به بعد، بیش از هر چیز، با نمایشنامهی «روز حسین» شناخته میشود. نمایشنامهای که پیش از اجرای نخست توقیف شد و با وجود تلاشهای فراوان «رحمانیان» و حتی عصیان او در برابر تصمیم وزارت ارشاد، به دلیل شدت توهینهای این نمایشنامه، هیچگاه مجوز اجرا نگرفت. نمایشنامهی «روز حسین» یک مانیفست انحرافی مملو از التقاط اعتقادی است. در جای جای نمایشنامه میتوان مواردی را دید که نشان از نگاه منحرف و غلط نویسنده به مقولههایی چون ولایت، جهاد، ایثار و شهادت و... دارد. برای نمونه به این موارد توجه کنید: از زبان امیر که در اینجا نقش امام حسین (ع) را در شبیهخوانی بازی میکند، گفته میشود: «خستهام خواهرانم، برادرانم... مادرم... علی (منظور حضرت علی (ع)) که رفت ازش پونصد و سی درهم موند و قرآن و ذوالفقارش.... از ما چی میمونه؟... یعنی هیچ کی نیست ما رو یاری کنه؟» یا در جایی از زبان حضرت امالبنین خطاب به حضرت امیر (ع) مینویسد: «روزگارش به جنگ میگذرد و جنگ... من این خلیفگی نخواهم یا علی!» جایی دیگر راوی میگوید: «جنگ تمام شد و حالا می تونین منتظر جنگ بعدی بشینین. بچههایی به دنیا بیارین برای انتقام و اونها بچههایی به دنیا بیارن برای خونخواهی و بچههای بچههای اونا بکشند بچههای بچههایی که پدرانشونو کشته بودن.» آیا این نوشتهها برایتان آشنا نیست؟ یک دهه پیش چنین مضمونی در مقالهای به قلم «اکبر گنجی» منتشر نشده بود؟ آیا او نیز مانند «رحمانیان» ماجرای کربلا را نتیجهی جنگطلبی و خون ریختن امام علی (ع) ندانسته بود؟! اما این بخش که در ادامه خواهد آمد، شاید زشت ترین قسمت نمایشنامه باشد؛ چرا که نویسنده از زبان «ابنزیاد» خطاب به امام حسین (ع)، قیام عاشورا را نه نقطه آغازی برای حرکتهای آزادیطلبانه و حق مدارانهی تاریخ، بلکه پایانی بر این حرکتها میداند و عملاً همهی جهادهایی که بعد از عاشورا صورت گرفته را با واژههایی زشت توصیف میکند. دقت کنید که همه قیامها یعنی حتی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله. «بدبخت شدی رفت قربونت! نه الآن که تا همیشهی این دست خر، چی میگن، تاریخ! از مظلومیتت پرچمی میسازند و میدهند دست یک مشت قلدر یالانچی که به اسم تو همچین بزنن، ملت رب و ربشونو یاد کنن... خون آلوده به ویروس HIV خودشان را ثار میخوانند تا آبروی ایثار را همه ببرند... همه سندلوم «خودحسین بینی» میگیرن در این ملک، میخوابن و پا میشن میگن حسینیم و انگشت در جهان کرده یزیدی میجویند! جنگ ما آخرین جنگ مردانهی حق و باطله حسین جون! از فردای عاشورا همه خودشونو کس و کارشون حسینیان و بقیه جماعت یزیدی! از پس فردای عاشورا، حسینی فقط با حسینی میجنگه و از پس اون فردای عاشورا حسین و یارانش دیگه به هیچ دردی نمیخورن جز واسه مصادره به مطلوب! آقا من متأسفم واسه شما و اهل بیتت؛ ولی بلایی که امتت فردا و پس فردا سرت میآرن در مقابل پخ پخ ما، هیچی نیست... من و این شمر بدبخت و حکیم طفیل و حادث و ابن سعد و خولی در مقابل امتی که بعد ما می آن هیچی نیستیم جز چارتا طفل معصوم که فردای قیامت روسفیدیم به جدت!» «رحمانیان» با آگاهی نسبت به اینکه این همه اهانت حساسیت برانگیز خواهد بود، سعی کرده اغلب این اهانتها را در دهان «ابنزیاد» که نقشش را مثلاْ یک بیمار روانی (جانباز روانی!) بازی میکند، بگذارد تا بعدها بتواند راه فراری برای خود جور کند. تاکید بر همین نکته هم اصلیترین بخش دفاعیاتی است که او تا کنون از خود انجام داده. اما آیا واقعاً همین گونه است؟ آیا توهینهایی که در نمایشنامه وجود دارد، فقط از زبان «ابنزیاد» گفته شده است؟ جالب است بدانید که نویسنده در برخی قسمتهای نمایشنامه بدون اینکه ضرورتی از نظر منطق داستانی وجود داشته باشد، از زیان یکی از شخصیتها به تمسخر روضهها پرداخته است. برای مثال به این دو نمونه توجه کنید: «منوچ: ایناها! بفرما! میگه به دو دست بریده! جابری زاده: دو دست بریده که مال عباس بود... همه: همونه... همونه... جابری زاده: پس سقای تشنه لب... همه: همونه... همونه... جابری زاده: اون وقت.... قمر بنی هاشم... همه: اینم هست... جابری زاده: یک آدم و اینهمه نشانه... من بینوای فراموشکار چطور اینهمه رو از بر کنم؟» یا در جایی دیگر از نمایشنامه که به مجلس خواستگاری عقیل از امالبنین برای حضرت علی(ع) می پردازد، از زبان مادر امالبنین و با اشاره به حضرت رسول(ص) چنین آمده: «قحط الرجال شده در یثرب؟ یک نفر هم میشود پسر عمو، هم پدر زن، هم فرستادهی خدا؟ الله اکبر!» یا مثلاً به این قسمت و استهزایی که از زبان حضرت جعفر -برادر قمر بنیهاشم- صورت گرفته است، دقت کنید: (در اینجا هر کدام از یاران سید الشهدا خود را معرفی میکنند و امام برای آنها رجزی تعیین میکند. حالا نوبت به بشر –یکی از یاران اباعبدالله- رسیده است) «امیر(در نقش امام حسین (ع)): پسرت در ری اسیر است و من بیعت از تو برداشتم... ولی تو ماندی و نرفتی! چنین مردی را چه بگویند برادرانم؟ جعفر: کله خر!» و به همین سادگی به یکی از شهدای کربلا توهین میشود و اینبار نه از زبان «ابنزیاد» که از زبان یکی از پسران امالبنین! یا در جایی دیگر اینبار هم نه از زبان «ابنزیاد» که از زبان بحریه، همسر و مادر دو تن از شهدای کربلا که اتفاقاْ این یکی حتی جزو بیماران روانی هم نیست چنین میگوید: (امام حسین (ع) نحوهی شهادت همسر و پسر او را بیان میکند تا اینجا که:) «امیر(در نقش امام حسین): شمشیر شمر بزچران به یک ضربت سر از تنش جدا کند... بحریه: لابد خوب تیزش کرده!و این تعبیر تمسخر آمیز مثلاً از زبان یک مادر شهید در واکنش به شنیدن نحوه شهادت فرزندش بیان شده است. جالب است بدانید که «رحمانیان» بعد از توقیف این نمایشنامه، به کانادا رفت و در این کشور، چندین نمایشنامه اجرا کرد. مدتی بعد هم «نشر چشمه» عزم انتشار این نمایشنامه را کرده و آن را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد وقت در دولت دهم ارائه کرد، اما این نمایشنامه هیچگاه مجوز نگرفت. با این توصیفات، به محض استقرار دولت یازدهم، «رحمانیان» به ایران بازگشت و در مدتی کوتاه، چندین تئاتر را روی صحنه برده است و هماکنون در آرامش و امنیتخاطر، پرکارترین هنرمند تئاتر ایران است. 5-یدالله رویایی: شاعر ایرانی مقیم پاریس که در جوانی تمایل به مارکسیسم و حزب توده داشته و تجربهی کار با افرادی همچون «احمد شاملو» و «ابراهیم گلستان» و نیز کار در دفتر فرح و تلویزیون ملی ایران را در سالهای پیش از انقلاب در کارنامهی خود دارد. با وقوع انقلاب اسلامی، «رویایی» برای همیشه ایران را ترک کرد. اما «یدالله رویایی» را فارغ از اینکه سالهاست از ایران کوچ کرده و کتابهایش مجوز دارد یا نه میتوان در پس نوشتههای وبلاگش شناخت: «در 28 مرداد سال 1332 به ما دروغ گفتند، در بهمن ماه سال 1357 به ما دروغ گفتند، در دوم خرداد سال 1377 (1376!) به ما دروغ گفتند و به قول کارو غیر از مامان همه به ما دروغ گفتند.» (مصاحبه با نشریهی ضدانقلابی نیمروز چاپ لندن) «اما برعکس پاپ فرانسوا ، فقیه سیدعلی فتواهای ... میدهد...» «فرزندان ما، زیر تب و تعفن و بیماری در زندانهای جمهوری اسلامی از خود میپرسند: آیا در بیرون همه چیز تمام شده است؟ قصابهای خمینی بر سر ما آیا معاملههائی پنهان دارند؟...» «حلاج هم که با «لا»ی خود «بالا»ی دار رفت، بالاتر از دار رفت، قربانی تروریسم آیهها شد. قربانی زیر پای خود، مردم کوچه و بازار، شد. جنبش سبز عالی بود، دارد عامی میشود. سبز ایرانی سبز اسلامی میشود. تروریسم آیهها و آفوریسم خمینی دوباره محور و معیار میشود. فریب و فاجعه تکرار میشود. شیعهی ایرانی به ایرانی خیانت میکند. ما باید یاد بگیریم به آنچه به ما خیانت میکند، خیانت کنیم... باید این ظاهر را از آن ظاهر عبور دهیم. وگرنه باز لائیکها پشت در میمانند. باز ورق به دست اوباش میافتد. و همه چیز دوباره با گزِ خمینی «سبز» میماند.» «تو فکرمیکنی که این روزها، در «جمهوری فتوا» کی خر است؟ و کی خرسوار؟ و این ولیّ، دراین فتوایش، فقیه است یا (...) ؟ خرسواری که دارد سواری از (...) میگیرد.» «ما درایران کشتههامان را میشماریم و آخوندها دردنیا دندان دنیا را.» «سیاستِ مذهب را که قبول کنیم، مذهب را وارد سیاست میکنیم. و هر دو بایر میمانند. دراین میانه هنر نیز. مذهب هیچوقت هنرنداشته است. هنرهائی هم که ازمقدسات برخاستهاند، راندهی مقدسات بودهاند و درماندهی مقدسات. نمونههائی که مذهبها درتاریخ ارائه کردهاند، ارائهای بوده عقیم و بربر و وحشی، که به جهت مردمی بودنش، و یا شدنش، سنتِ وحشت را از وحشی میگرفته است. هنوزهم میگیرد. مثل ایرانیان ِعصرساسانی در هجوم عرب، و مثل مردم ِعصر ما درخیابانهایعصر. آنها در برابر قدرت شمشیر و شتر، و اینها در برابرقدرت باتون و موتور. و هر دو اهل مدارا، و «مخملی». هردو خودشان را به کلمه دادهاند. به قدرت کلمه. حساسیت ما در برابر کلمه همیشه ما را به تسلیم و قربانی شدن کشانده است. ایرانیها برخلاف اسطورههای قهرمانی شاهنامه شجاع نبودند. و اگر بودند درشجاعت وحشی نبودند. فتح راهم کلمه کرد، که «نزد خدا بود»، نه در فرهنگ عرب. امروز هم درخیابانهای ایران، وقتی که «الله اکبر» تبدیل به «مرگ بر دیکتاتور» میشود یعنی ما به دموکراسی احتیاج داریم و دموکراسی احتیاج به خدا ندارد.» «کشتن کشتن است، دفاع از عقیده نمیتواند باشد. هیچ توجیهی ندارد. هیچوقت نداشته است. معذالک، کلمۀ «قتل» و مشتقات آن، ٢٠7 بار در «کتاب مُبین» تکرار شده است. ٢٠7بار، و همه فی سبیل الله...» «...گفتم که بربریت، سبعیت و بیرحمی که در ایران اسلامی، و یا اسلام ایرانی میگذرد، پس چیزی از مفاخرخود با خود دارد، چیزی از ذوالفقار و چیزی از ذوالجناح، از خون و از خشم. گفت این کتابخانه اگر بود امروز، خون و خشم و خرافه درحوالی اسلام کمتر بود...» «... در زبانهای دیگر، فعل امر دیدن از دیدن مشتق میشود جز در فارسی ِما که «دیدن» در وجه امر خودش، میخواهد «بینیدن» باشد: یعنی ببین، بجای «بدین». چرا وقتی از چیدن «میچینم» میآید، نباید از دیدن «میدینم» بیاید؟ ونمیآید! «میبینم» میآید چونکه دیدن برای آنها، پارسیها، اهمیتی عظیم داشته است. پرسید: پس آنکه میدیند نمیبیند؟ شاید عکس آن درستتر بوده است، یعنی آنکه میبیند، نمیدیند. طبعا!» با این توصیفات جالب است بدانید که در 19 اسفند 1392 خبری منتشر شد با این مضمون که «بعد از 34 سال، یدالله رویایی، شاعر به ایران بازمیگردد تا این بار به عنوان شاعر مدعو در هشتمین جشنوارهی شعر فجر شرکت داشته باشد.» خبری که سخنگوی جشنواره آن را به رسانهها اعلام کرده بود. 6-نورالدین زرینکلک: در ویکیپدیای فارسی در مورد «نورالدین زرینکلک» - نویسنده و نگارگر کتاب کودک، فیلمساز انیمیشن، مشهور به پدر انیمیشن ایران و استاد دانشگاه- چنین آمده است: «نورالدین زرینکلک در 20 فروردین 1316 در مشهد بهدنیا آمد. مادرش امینه بانو اهل باکو و پدرش میرزا محمدخان اهل همدان بود. از طرف پدر، نوادهی میرزا تقی خان، معروف به «مدیر» بنیانگذار آموزش نوین در همدان است. میرزا تقیخان همرزم مرحوم رشدیه در تبریز بود و اولین مدرسهی مختلط (دخترانه و پسرانه) را تأسیس کرد. هم او بود که نام «زرین کلک» را برای خاندان خود برگزید. وی که دارای مدرک تحصیلی دکترای داروسازی از دانشگاه تهران، کارگردانی انیمیشن از آکادمی سلطنتی بلژیک و کارگردانی فیلم عروسکی از استودیو ییژی ترنکای پراگ است، در سال 1386 به علت توهین به یک دختر دانشجوی محجبه و تلاش برای برداشتن حجاب او از دانشگاه تهران اخراج شد. ویکیپدیا ماجرا را این چنین شرح میدهد: «دلیل این امر هتک حرمت یک دانشجوی چادری اعلام شد. ماجرا از این قرار بود که: «در کلاس درس «نورالدین زرینکلک» به یکی از دانشجویان خود که فرشتهی بدون مویی را نقاشی کرده بود، میگوید فرشتهی کچل زیبا نیست. یکی دیگر از دختران دانشجو میگوید زیبایی به کچل و مودار بودن نیست. در این زمان نورالدین زرین کلک به سمت همین دختر میرود، (دست زیر روسری او برده) چند تار موی او را نشان میدهد و میگوید این دختر کچل نیست.» جالب آنکه «زرینکلک» بعدها در واکنش به این اخراج مدعی شد که: «افتخار میکنم استاد اخراجی دانشگاه جمهوری اسلامی هستم.» اما حالا جالب است که در دولت جدید، آثار این استاد اخراجی طی مراسمی ویژه به موزهی سینما اهدا میشود و سید عبدالحسین مختاباد، رئیس کمیته هنری شورای شهر تهران، طی دیداری با او با ابراز تاسف از تصمیم پدر انیمشین ایران برای مهاجرت از کشور، تاکید میکند که: «باید با فراهم کردن زمینههای مناسب فعالیت نخبگان هنری مانع از دلسردی آنها شد. در سالهای اخیر به بسیاری از هنرمندان و از جمله «استاد زرینکلک» کمتوجهی و حتی بیتوجهی شده است و همین رفتارهای نامناسب سبب شده که هنرمندانی چون زرین کلک که باید در وطن بمانند و هنر خود را در این سرزمین عرضه کنند وشاگردان فراوانی تربیت کنند، دلسرد شوند و یا خانهنشین شوند و یا جلای وطن کنند.» * این همه ماجرا نیست به نظر میرسد توضیح بیشتری نیاز نیست. اینها را بگذارید کنار لغو جشنوارهی ضد آمریکایی افق نو، بایکوت فیلم «شیار 143» در هیئت انتخاب جشنوارهی فجر و البته عقبنشینی در اثر اعتراض رسانهها، توقف انتشار دائرهالمعارف 80 جلدی اسارت مسعود دهنمکی، شکایت رسمی دولت از موسسهی فیلمسازی شفقمدیا، بایکوت شخص «ابراهیم حاتمیکیا» در جشنوارهی فجر و ... با این توصیفات آیا نباید دلواپس این فرهنگ شد؟ در چنین شرایطی و با چنین سیاستهای فرهنگی، هیچ عجیب نیست که خبرگان ملت در محضر رهبر خود از اوضاع فرهنگ ابراز نگرانی کنند و رهبری هم بر آن مهر تأیید بزند. ظاهرا از نگاه مقام معظم رهبری به فرهنگ تا نگاه دولت، فاصلهای است به بلندای فاصلهی افکار کهنسالان شبهروشنفکر پوسیده تا جوانان مومن انقلابی. مطالب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/02/21 - 11:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]
صفحات پیشنهادی
تخصیص ارز مبادلهای به خودروسازان ظلم است/چتر حمایتی دولت از خودروسازان مانع از رقابتی شدن این صنعت میشود
علیلو در گفتگو با باشگاه خبرنگاران تخصیص ارز مبادلهای به خودروسازان ظلم است چتر حمایتی دولت از خودروسازان مانع از رقابتی شدن این صنعت میشود عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با بیان اینکه تخصیص ارز مبادلهای به خودروسازان ظلم است گفت چتر حمایتی دولت از خودروسازان مانع از رقابتیتکذیب خبر گلایه آیت الله هاشمی رفسنجانی از دولت یازدهم/ انحرافیون و افراطیون دروغ پردازی را دستور کار خود قرار
تکذیب خبر گلایه آیت الله هاشمی رفسنجانی از دولت یازدهم انحرافیون و افراطیون دروغ پردازی را دستور کار خود قرار داده اند دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی با انتشار اطلاعیهای برخی خبرسازیها مبنی بر گلایه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از روند کار دولت یازدهم را از اساس کذب خواند به گزایونسی: دولت یازدهم مورد حمایت مقام معظم رهبری است/ حکومت و ولایت متعلق به تمام مردم است
یونسی دولت یازدهم مورد حمایت مقام معظم رهبری است حکومت و ولایت متعلق به تمام مردم است دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی گفت حکومت و ولایت متعلق به هیچ گروه و جناح خاصی نیست متعلق به همه مردم است به گزارش نامه نیوز حجتالاسلام یونسی شامگاه شنبه درشهربانو امانی: ترمیم اعتماد عمومی یکشبه ممکن نیست/دولت باید حمایت شود
چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸ ۱۲ یک عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه در انتخابات 24 خرداد سال 92 اعتماد عمومی تا حدودی ترمیم شد گفت ایجاد اعتماد عمومی در جامعه فقط بر عهده دولت نیست شهربانو امانی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنادر دیدار با وزیر امور خارجه موزامبیک لاوروف: آمریکا باید مسئولیت کارهای دولت مورد حمایت خود در کییف را بپذیرد
در دیدار با وزیر امور خارجه موزامبیکلاوروف آمریکا باید مسئولیت کارهای دولت مورد حمایت خود در کییف را بپذیردوزیر امور خارجه روسیه در دیدار با وزیر امور خارجه موزامبیک ضمن اعلام حمایت از توسعه صلح و امنیت در آفریقا پروژه کشورهای غربی برای انزوای روسیه را پوچ خواند به گزارش خبردولت بايد در ارائه بسته هاي حمايتي، خود دست به کار شود / فاينانس تنها در بخش زيرساخت ها جوابگوست
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۰ ۴۸ق ظ ريسک بالاي سرمايه گذاري در بخش کشاورزي دولت بايد در ارائه بسته هاي حمايتي خود دست به کار شود فاينانس تنها در بخش زيرساخت ها جوابگوست صنعت کشاورزي نسبت به ساير صنايع از درصد ريسک و خطرپذيري بالاتري برخوردار است و از طرف ديگر حاشيه سود چشم گيري نداردصنعت خودرو نیاز به حمایت دولت دارد/ لزوم خروج خودرو از قیمتگذاری دستوری
دبیر انجمن صنایع همگنسازی قطعات خودرو در گفتگو با باشگاه خبرنگاران صنعت خودرو نیاز به حمایت دولت دارد لزوم خروج خودرو از قیمتگذاری دستوری محبینژاد گفت صنعت خودرو به حمایتهای دولت نیاز دارد چرا که هماکنون از عدم وجود یک برنامه راهبردی رنج میبرد آرش محبینژاد دبیر انجسیمای جوان در قرآن سراسر فضیلت است/ ضرورت حمایت از کارهای فرهنگی خودجوش جوانان
استانها غرب لرستان حجت الاسلام میرعمادی سیمای جوان در قرآن سراسر فضیلت است ضرورت حمایت از کارهای فرهنگی خودجوش جوانان خرم آباد - خبرگزاری مهر نماینده ولی فقیه در استان لرستان و امام جمعه خرم آباد با بیان اینکه سیمای جوان در قرآن کریم سراسر فضیلت است بر ضرورت حمایت از کارهنماینده مردم ارومیه در مجلس: خانوادههای کمبضاعت زیر چتر حمایتی دولت قرار گیرند
نماینده مردم ارومیه در مجلس خانوادههای کمبضاعت زیر چتر حمایتی دولت قرار گیرندنماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی گفت خانوادههای بیبضاعت و کمدرآمد باید زیر چتر حمایتی دولت قرار گیرند عابد فتاحی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در ارومیه اظهار داشت خانوادههایی که باحمایت از دولت را وظیفه خود می دانیم/ نباید اختلافات منجر به مخدوش شدن منافع ملی شود
نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی حمایت از دولت را وظیفه خود می دانیم نباید اختلافات منجر به مخدوش شدن منافع ملی شود تهران بزرگ -ایرنا- نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه همه باید تیم هسته ای را حمایت و پشتیبانی کنیم گفتند تا کنون بین دولت و مجلس تعامدبیرکل جامعه اسلامی مهندسین عنوان کرد حمایت کامل از دولت یازدهم به شرط توجه به ارزشهای اصیل انقلاب
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین عنوان کردحمایت کامل از دولت یازدهم به شرط توجه به ارزشهای اصیل انقلابدبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت اعلام کردهایم به شرط توجه جدی به ارزشهای اصیل انقلاب و مردم خردورزی و اعتدال از همه توان برای حمایت از دولت بهره میگیریم به گزارش خبرگزاری فارسسازندگان داخلي به حمايت نياز دارند نه کمک/خود تحريمي در دولت گذشته به ما ضربه زد
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۵ ۱ب ظ رئيس هيئت مديره انجمن سازندگان تجهيزات صنعت نفت سازندگان داخلي به حمايت نياز دارند نه کمک خود تحريمي در دولت گذشته به ما ضربه زد در سال هاي گذشته مجموعه سازندگان تجهيزات صنعت نفت در بحث هاي تبادلات مالي اجراي قراردادها و فرار نخبگان و عدم اشتغال مناسبکارهاي فرهنگي خودجوش جوانان مورد حمايت قرار ميگيرد
۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۹ ۳ق ظ امام جمعه خرمآباد کارهاي فرهنگي خودجوش جوانان مورد حمايت قرار ميگيرد مجمع مشورتي جوانان دفتر نماينده ولي فقيه در لرستان امسال در نظر دارد يک اقدام اساسي در رابطه با جوانان انجام دهد و در لبيک به نداي رهبر انقلاب پيشگام باشد به گزارش خبرگزاري موج از خعارف:عدهای که سابقهای در انقلاب نداشتند اکنون خود را انقلابی معرفی میکنند/جریانی خاص در پی اختلافافکنی بین
عارف عدهای که سابقهای در انقلاب نداشتند اکنون خود را انقلابی معرفی میکنند جریانی خاص در پی اختلافافکنی بین اصلاحطلبان و دولت تدبیر و امید است عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر ضرورت حفظ فضای آرامش در کشور نسبت به تحرکات برخی جریانات برای از بین بردن فضای امید در جامعه هشاعتماد عمومی از عملکرد دولت یازدهم رضایتبخش است
یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱ ۴۳ دبیر انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت حضور مردم در صحنههای مختلف جامعه مهمترین شاخصه اعتماد ملت به دولت است و دلزدگی مردم از عملکرد دولت به دلسردشدن آنها ازحضور در انتخابات مختلف کشور منجر میشود نیما قاسمی در گفتوگو با خبرنگنماینده سمیرم خواستار رسیدگی به وضعیت اشتغال جوانان و حمایت از مشاغل خانگی شد
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲ ۳۴ یک عضو کمیسیون کشاورزی گفت کافی نبودن حقوق و دستمزد جوانان موجب شیوع بیماریهای روحی- روانی و گسترش طلاق و اعتیاد شده است به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سکینه عمرانی در جلسه علنی امروز مجلس در تذکری به وزیر تعاونمعاون پارلمانی رئیس جمهور: تقسیمات سیاسی کشور در دولت یازدهم اصلاح میشود
معاون پارلمانی رئیس جمهور تقسیمات سیاسی کشور در دولت یازدهم اصلاح میشودمعاون پارلمانی رئیس جمهور گفت طی سالهای اخیر تغییراتی در تقسیمات جغرافیایی کشور بهصورت بیرویه ایجاد شد که از وحدترویه و قانونمندی تبعیت نمیکرد که این تغییرات در دولت تدبیر و امید اصلاح میشود تا خواسته-
گوناگون
پربازدیدترینها