واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
یادبودهایی که ساخته نمیشود/از مزار مشکاتیان تا لطفی وبلاگ > مختاباد، سید ابوالحسن - به رغم گذشت بیش از ده روز از درگذشت استاد محمدرضا لطفی،حضور او و طنیی که چنین حادثهآی پدید آورد ،همچنان بر فضای موسیقی کشور صلب و سنگیناست.
این البته از ویژگیهای نادرههایی چون لطفی است که مرگ و نبودش نیز او را به نقطه عزیمت و ابتدایی هر موضوعی در موسیقی ایران تبدیل کرده است. اگر چه صدا و سیمای ما همانند تمامی موارد فرهنگی و هنری دیگر ، تقریبا تماشاگری بیکار را میمانست اما در مقابل در شبکههای مجازی این آثار و نوا و نغمههای ساخت و نواخت لطفی بود که دست به دست میشد. یکی از بختیاریهای استاد لطفی و البته همشهریانش ، دفن کردنش در شهر زادگاهش است.گرگان شهری است فرهنگی با مردمانی اهل فرهنگ و دانش و نگارنده این فرصت را داشت که در کنار برادرم (دکتر سید مصطفی مختاباد)و به سبب نسبت فامیلی که با یکی از دوستان قدیم مرحوم لطفی (استاد حبیبالله قلیشلی)داشتیم و داریم، هر از گاه سری به این دیار بزنم.آقای قلیشلی که خود اهل شعر و ادبیات است و البته مدتی هم ریاست شورای شهر گرگان را عهدهدار بود،از جمله چهرههای استخوان خردکرده فرهنگ و ادب و هنر در گرگان به شمار میرود که فروتنی ذاتیاش مانع از آن شده است تا نسل کنونی او را بیشتر بشناسند. به گمانم اگر ایشان در این دوره نیز در شورای شهر حضور داشت،انرژی و توان مضاعفی را برای عمل به این وعده و ساخت مکانی در خور نام و شان لطفی فراهم میکرد.
این حضور فرهنگی اهالی گرگان سبب شد تا تشییعجنازهای باشکوه از فردی به عمل اید که به گفته استاد شجریان"یار بیهمتا" بود. تشییع جنازهای در خور نام و اعتبار لطفی بزرگ.برای نخستین بار شاید در تاریخ موسیقی ایران یک چهره ممتاز دینی(آیتالله نورمفیدی) بر پیکر یک موزیسین نماز خواند تا حداقل در چنین موقعیتی آشتی مختصری میان فقه و موسیقی ایجاد شود.استاندار و مقامات شهری گرگان هم وعدههایی برای ساخت مکانی فرهنگی به یاد و نام لطفی بزرگ دادند.
نگارنده قصد جسارت به مقامات اجرایی را ندارد اما به سیاق آن ضربالمثل معروف که "مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد" این وعدهها بیاختیار ذهن نگارنده را به 5 سال قبل پرتاب کرد؛ زمانی که استاد پرویز مشکاتیان بزرگ روی در نقاب خاک کشید و به توصیه خودش او را در کنار مزار عطار و در شهر نیشابور دفن کردند. در روز تشییع پیکر مرحوم مشکاتیان در نیشابور نیز همانند گرگان ،شهر به جنبش درآمده بود تا با یکی از مفاخر هنری ایران و نیشابور وداع کنند. برای استاد مشکایتان تندیسی ساختند که به گمان نگارنده شباهتی به مرحوم مشکاتیان ندارد و در کنار آن وعده دادند که فرهنگسرایی را به نام او تاسیس خواهند کرد.
اما از آن روز تا به امروز نه تنها فرهنگسرای یاد شده ساخته نشده است،بلکه به گونهآی با این فخر موسیقی خراسان و ایران برخورد شده است که گویی وجود خارجی نداشته است؟حال این تازه هنرمندی است که فرزندانش یک سر در هنر و هزار سر در جاهای دیگر دارند. استادی نامدار همانند شجریان با او نسبت خویشی داشت که در این مدت فرصت نکردند حتی یکی از آثار آرشیوی وشخصی او را روانه بازار موسیقی کنند.
اکنون با پیش چشم داشتن تجربه مرگ مرحوم مشکاتیان امیدواریم سخنان مسئولان گرگان در روز تشییع پیکر مرحوم لطفی به مانند وعدههای مسئولان شهر نیشابور نشود و مکانی خاص و ویژه و در خور شان و نام لطفی تمهید و تدارک دیده شود.
پ.ت:هفته گذشته در نگارش متنی درباره استاد لطفی نام استاد داریوش طلایی از خاطر رفته بود. دانشی مردی که شاید برای نخستین بار بود در مراسمی این چنینی سخن گفت و با حضور و سخنانش اجازه نداد بر تعداد نوحهخوانان حرفهای این گونه مراسمها اضافه شود. امید که این حضور در این یکبار متوقف نشود و ایشان که در چند ماه گذشته سعی و جهدی کردهاند تا برخی سارقان فرهنگی را رسوا سازند، بیش از گذشته در حوزههای عمومیتر موسیقی حضور داشته باشند. این یادداشت با اندکی تلخیص و البته حذف دو کلمه (نوحهخوانان حرفهای) و گذاشتن کلمه سخنرانان به جای آن که عملا این جمله مرا بیخاصیت کرد در صفحه آخر روزنامه اعتماد منتشر شد.
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 - 07:27:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]