تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804520662




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ (۱۰:۶ق.ظ)
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور آنچه مربوط به معلّمان است، اين است که معلّم عزيز بداند شغل او فقط تعليم نيست؛ يا به تعبيرى فقط تعليمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نيست. معلّم، هم بايد علم بدهد، هم بايد روش تفکّر و کار تفکّر را بياموزد، هم رفتار و اخلاق‌آموزى در کار او باشد.
به گزارش خبرگزاري موج، متن بيانات به شرح ذيل است:
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خيلى خوش آمديد و با حضور گرم و صميمى خودتان - معلّمين عزيز، مديران آموزش و پرورش - فضاى کار و زندگى ما را معطّر کرديد.
اوّلاً ماه رجب است، فرصت بندگى است. همه‌ى عرض و طول زندگى ما ميتواند زمينه‌اى باشد براى بندگى درست، که سعادت واقعى هم در همين است. بعضى از مناسبتها، فرصتهاى ما را افزايش ميدهند، که از جمله ماه مبارک رجب است. خودمان را آماده کنيم، براى هم دعا کنيم که خداوند توفيق بدهد در اين ماه و ماه شعبان و ماه مبارک رمضان خودمان را بسازيم، يک قدم پيش برويم، بالا برويم.
ياد چند شهيد عالى‌مقام هم از جمله فرصتهاى اين ديدار و اين روز است. در صدر، شهيد عزيزمان مرحوم شهيد آيت‌الله مطهّرى [است] که متفکّر بزرگ ما و معلّم ما و مجاهدِ در راه فکر و عقيده‌ى اسلامى بود و اين سعادت را پيدا کرد که با شهادت خود، قبولى اين مجاهدت طولانى‌مدّت را از خداى متعال دريافت بکند؛ خوشا به حال او! همچنين شهيد رجايى و شهيد باهنر که عمرشان را عمدتاً در آموزش و پرورش گذراندند. دو انسان مجاهد و پارسا و خالص، در خدمت آموزش‌وپرورش کشور که ما از نزديک شاهد تلاش اين دو عزيز در اين زمينه‌ها، در طول سالهاى متمادى و در مدّت کوتاه پس از انقلاب بوديم.
جلسه‌ى ما با معلّمان در هر سال، يک هدف اصلى دارد و چند هدف پيرامونى؛ هدف اصلى تکريم نمادين از معلّم است. ما ميخواهيم با اين ديدار ارادت خودمان را به مقام معلّم ابراز کنيم؛ اين حرکت نمادين کار لازمى است، بايد تکريم معلّم و حرفه‌ى تعليم در جامعه‌ى ما همگانى بشود، همه افتخار کنند به معلّم بودن، همه افتخار کنند به اينکه به معلّم سلام ميکنند، احترام ميکنند. مقام معلّم هرچه بالا برود، مقام تعليم و تربيت در جامعه بالا رفته است. نگاه کوته‌بينانه به معلّم براى جامعه يک خسارت است، اين را بايد مانع شد؛ نگاه به معلّم بايد نگاه تکريم‌آميز باشد. بسيارى از مشاغل گوناگون در کشور با زرق‌وبرق، با جلوه‌گرى‌هاى گوناگون وجود دارند که جايگاه همه‌ى اينها از شأن تعليم و حرفه‌ى تعليم بسيار پايين‌تر است؛ اين را بايد همه‌ى ما بفهميم و درک کنيم. وقتى از قول پيغمبر اکرم نقل ميشود که فرمود: اِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً، (۱) اين بالاترين افتخار است که پيغمبر خود را معلّم ميداند. سطح تعليم و محتواى تعليم، طبعاً يک سطح متفاوتى است، امّا در رتبه‌ى عالى و در رتبه‌هاى امثال ماها، حقيقت تعليم يک چيز است؛ اين مايه‌ى افتخار است. اين، مطلب ما است. ما ميخواهيم با اين ديدار نشان بدهيم که براى معلّم احترام قائليم، تکريم قائليم، زير بار منّت معلّميم؛ هم براى خودمان، هم براى فرزندانمان و عزيزانمان و کسانى که آينده‌ى آنها براى ما مهم است. همه‌ى مردم در اين جهت شريکند؛ همه زير بار منّت معلّمانيم. مطلب اصلى ما اين است.
و امّا چند مطلب پيرامونى هم وجود دارد: يک مطلب خطاب به خود معلّمان است. يک مطلب هم خطاب به مديران و مسئولان دستگاه عريض و طويل آموزش و پرورش است. آنچه مربوط به معلّمان است، اين است که معلّم عزيز بداند شغل او فقط تعليم نيست؛ يا به تعبيرى فقط تعليمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نيست. معلّم، هم بايد علم بدهد، هم بايد روش تفکّر و کار تفکّر را بياموزد، هم رفتار و اخلاق‌آموزى در کار او باشد. اگر تعليم را يک معناى وسيعى بگيريم، اين سه عرصه را شامل ميشود:
ياد دادن دانش؛ محتواى کتابها و محتواى علوم و مانند اينها که بايد بچّه‌هاى ما - مردان و زنان آينده‌ى کشور ما - اينها را ياد بگيرند. اين، يک کار است.
کار دوّم که از اين مهم‌تر است، ياد دادن تفکّر است. کودک ما فرابگيرد که فکر کند - فکر صحيح، فکر منطقى - و براى فکر کردن درست راهنمايى بشود؛ سطحى‌نگرى، سطحى‌آموزى در مسائل زندگى يک جامعه را زمين‌گير ميکند، در بلندمدّت بدبخت ميکند؛ بايد فکر کردن را در جامعه نهادينه کرد. لذا شما ببينيد که ما مثلاً از شهيد مطهّرى که نام مى‌آوريم، فقط به علم شهيد مطهّرى اهمّيّت نميدهيم، به تفکّر شهيد مطهّرى اهمّيّت ميدهيم. اگر کسى داراى تفکّر بود، اين روحيّه موجب ميشود که او بتواند مسائل مهمّ علم را هم کشف کند. اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخيره‌ى دانشى که در اختيار او است، ده‌ها و صدها مسئله‌ى جديد مطرح ميکند و پاسخ ميگيرد. پس استفاده‌ى از علم با تفکّر ممکن است.
سوّم، رفتار و اخلاق؛ آموزش رفتارى، آموزش اخلاقى و همين که در بيانات وزير(۲) محترم بود: سبک زندگى، نوع رفتار. ما ملّتى هستيم با آرمانهاى بلند، با حرفهاى بزرگ، با قلّه‌هاى ترسيم‌شده‌اى - که حالا اگر مجال شد، چند جمله‌اى در اين زمينه بعداً عرض خواهم کرد - که ميخواهيم خودمان را به اين قلّه‌ها برسانيم. اين احتياج دارد به انسانهاى صبور، عاقل، متديّن، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلى، مهربان، عطوف، داراى حلم، داراى شجاعت، با رفتارهاى مؤدبّانه، پرهيزگار و انسانهايى که درد ديگران، درد آنها محسوب بشود. بافت انسان و قالب و تراش يک انسان مطلوبِ اسلام چيزى است که با تربيت حاصل ميشود. همه‌ى انسانها هم قابل تربيتند. بعضى ممکن است ديرپذيرتر باشند، بعضى زودپذيرتر؛ بعضى تربيت در آنها ماندگارتر باشد، بعضى کم دوام‌تر؛ امّا همه‌ى انسانها در معرض تغيير و تبديلى هستند که با تربيت حاصل ميشود؛ اين در درجه‌ى اول به‌عهده‌ى چند عنصر اصلى است که يکى از عناصر اصلى معلّم است. البتّه پدر، مادر، رفيق و مانند اينها هم مؤثّرند، لکن تأثير معلّم يک تأثير عميق‌تر و ماندگارترى است؛ اين کارى است که معلّم بايد بر عهده بگيرد.
پس بنابراين معلّم دانش مى‌آموزد، تفکّر مى‌آموزد، اخلاق و رفتار هم مى‌آموزد؛ آموختن رفتار و اخلاق از قبيل آموختن دانش نيست که فقط انسان از روى کتاب بخواند؛ درس اخلاق را با کتاب نميشود منتقل کرد، بيش از کتاب و بيش از زبان، رفتار مؤثّر است؛ يعنى شما در داخل اتاق درس و ميان دانش‌آموزان، با رفتار خودتان به آنها درس ميدهيد. البتّه با زبان هم بايد گفت، بايد نصيحت کرد، امّا رفتار تأثير عميق‌ترى دارد، تأثير همه‌گيرترى دارد. صادقانه بودن سخن را رفتار انسان روشن ميکند؛ اين عرض ما به معلّمين [است]. اين بچّه‌ها امانتند در دست جامعه‌ى معلّم؛ بايستى به معنا توجّه کرد. اگر ان‌شاءالله معلّمين ما در اين صدد برآيند که کودکان را، نوجوانان را با اين شيوه - يعنى با نگاه کردن به اين سه عنصر - بالا بياورند و پيش ببرند، تصوّر بنده اين است که در آينده‌ى جامعه، تأثيرات زيادى خواهد داشت. البتّه پس از انقلاب، کارهاى خوبى در اين زمينه شده است؛ يعنى واقعاً جامعه‌ى معلّمين با تعهّدى که داشته‌اند، با حضور در فضاى انقلابى - چه در سالهاى دفاع مقدّس، چه بعد از آن - تأثيرات زيادى گذاشته‌اند. گاهى من بعضى از اين کتابهايى که درباره‌ى معلّمين است ميخوانم؛ تأثير معلّمى که در جبهه‌هاى دفاع مقدّس حضور پيدا کرده است و شهيد شده است بر روى فکر دانش‌آموزانش، تأثير شگرفى است که انسان اين را مشاهده ميکند.
يک نکته در مورد آموزش و پرورش و مديريّتها، مسئله‌ى سند تحوّل است. سند تحوّل - که بحمدالله در اين سالهاى اخير تنظيم شد و تثبيت شد - يک چيزِ دفعىّ‌الوجود نبود؛ اين از اوايل انقلاب، جزو آرزوها بود. چون نظام آموزش و پرورش در کشور ما، از تقليد از نظامهاى آموزش و پرورش غربى پديد آمده بود، با همان شکل، با همان محتوا، تقريباً با همان ترتيب؛ يک تحوّل اساسى لازم بود در فضاى آموزش و پرورش؛ چه از لحاظ قالب، چه از لحاظ محتوا. خب، اين فکر در خيلى‌ها بود در طول سالها؛ بتدريج پخته شد، به سند تحوّل انجاميد. عرض نميکنيم که اين سند تحوّل حدّ اعلاى خواسته‌ها است؛ نه، براى هر چيزى يک حدّ بالاترى هم متصوّر است - ممکن است ان‌شاءالله شما عمل کنيد، پيش برويد، تجربه بياموزيد، بعد از گذشت زمانى چيزى بر آنچه امروز موجودىِ شما است بيفزاييد - لکن فعلاً اين سند تحوّل در اختيار ما است؛ اين را بايد جدّى گرفت. عرض من و توصيه‌ى من به مسئولين محترم و مديران محترم اين است که سند تحوّل را جدّى بگيريم؛ فراتر از اظهارات رسمى؛ در عمل.
خب، اگر بخواهيم اين سند تحوّل تحقّق پيدا کند - همچنان که اشاره کردند به عرايض قبلى ما - نقشه‌ى راه لازم است، يک برنامه لازم است. اگر تفکّرات ما، کلّيّاتى که مورد نظر مسئولان و دلسوزان است، به شکل يک برنامه‌ى عمليّاتى در نيايد، در عالم ذهنيّات خواهد ماند و خواهد پوسيد؛ برنامه‌ى عمليّاتى لازم دارد. اين برنامه‌ى عمليّاتى را با نظر شوراى عالى انقلاب فرهنگى - که خب، يک مرکز عظيم فرهنگى و مرجع تصميم‌گيرى است و مسئولين در آنجا حضور دارند - تهيّه کنيد، تدوين کنيد و قدم‌به‌قدم اجرا کنيد؛ احساس کنيد که اين قدم برداشته شد، [بعد] برويم سراغ قدم بعدى. بعضى کارها [هم] هم‌زمان و در عرض يکديگر بايد انجام بگيرد.
يک مسئله در دستگاه مديريّتى آموزش و پرورش، مسئله‌ى نيروها است. همين‌طور که اشاره کردند، (۳) آموزش و پرورش بزرگ‌ترين مجموعه‌ى حکومتى در نظام جمهورى اسلامى است. بيش از يک ميليون [نفر] موظّفينِ در اين تشکيلات عظيمند که با بيش از دوازده ميليون مستقيم، و با بيش از ده‌ها ميليون - يعنى با خانواده‌ها - غير مستقيم، سروکار دارند. اين‌چنين شبکه‌ى عظيمى، خيلى مهم است. نيروهايى که بايد در اين شبکه‌ى عظيم به‌کار گرفته بشوند، بايد خصوصيّاتى داشته باشند. يکى از اين خصوصيّات اين است که پرانگيزه باشند، بانشاط باشند؛ از نيروهاى خسته، فرسوده، بى‌ابتکار - کسانى که هرچه بلد بودند، به کار زدند، ديگر هيچ کارى بلد نيستند - نبايد به‌عنوان عناصر اولويّت‌دار استفاده کرد. اولويّت با نيروهاى جوان، بانشاط، پرانگيزه، متديّن، انقلابى و کسانى است که مسئله‌ى آنها در آموزش و پرورش، همان مسئله‌ى اصلى آموزش و پرورش باشد؛ يعنى تربيت انسانها؛ از اينها بايد استفاده کرد؛ اين يک مسئله است. بنابراين در مديريّتهاى کلان و سطح بالاى آموزش و پرورش،اولين مسئله به نظر من اين است که نگاه کنند، ببينند از چه نيروهايى استفاده ميکنند؛ از نيروهاى مؤمن، انقلابى، بانشاط، علاقه‌مند، عاشق کار خود، و آماده‌ى ورود در ميدانهاى دشوار در محدوده‌ى اهداف آموزش و پرورش؛ اين مهم‌ترين کار است.
مسئله‌ى دوّم، پشتيبانى‌ها است. همه‌ى دستگاه‌ها در دولت، وظيفه‌ى پشتيبانى آموزش و پرورش را دارند؛ چه دستگاه‌هايى که به برنامه‌وبودجه ميپردازند، و چه دستگاه‌هايى که آنها را در مجلس شوراى اسلامى تأييد ميکنند و تصويب ميکنند، بايد نگاه همه‌ى آنها به آموزش‌وپرورش يک چنين نگاهى باشد. تصوّر نکنند که اينجا جايى است که فقط هزينه‌بر است - گاهى نگاه، اين‌جورى است؛ ميگويند دستگاه هزينه‌بر - نه، اينجا دستگاهى است که هرچه شما هزينه کنيد، به‌طور مضاعف دستاورد خواهيد داشت؛ اينجا جايى است که ثروت‌سازان آينده، علم‌سازان آينده، تمدّن‌سازان آينده، مديران آينده، از اينجا به‌وجود خواهند آمد و خلق خواهند شد. اين‌جور نيست که ما خيال کنيم آموزش‌وپرورش فقط براى ما هزينه دارد؛ نخير، دستاوردهايى بزرگ‌تر از دستاوردهاى آموزش‌وپرورش وجود ندارد. هرچه شما در سرتاسر کشور از جلوه‌هاى پيشرفت و دستاورد و ابتکار مى‌بينيد، ريشه‌ى آن اينجا است؛ اينجا را درست کنيد تا همه‌جا درست بشود. بنابراين پول خرج کردن براى آموزش‌وپرورش و توسعه‌ى منابع مالى آموزش‌وپرورش، يکى از کارهاى اساسى است که اميدواريم مسئولين دولتى به اين نکته توجّه کنند.
يک مسئله‌ى ديگر اين است که مديرانى که انتخاب ميکنيم - همين‌طور که اشاره کردم در اواسط عرايض - مديرانى باشند که اهتمامشان به آن مسئله‌ى اصلى آموزش‌وپرورش باشد. داشتن نگاه‌هاى جريانى و سياسى و حزبى و جناحى و اين چيزها، براى آموزش‌وپرورش سَم است. ما در طول اين سالهاى متمادى دورانى را ديديم که به اين چيزها اهتمام بيشترى شد، و آموزش و پرورش خسارت يافت. مراقب باشيد! جورى با مسائل گوناگون آموزش و پرورش برخورد بشود که مسئله‌ى مدير هر بخش از اين دستگاه عظيم و عريض‌وطويل، مسئله‌ى «آموزش» و «پرورش» باشد؛ تربيت انسان باشد، تربيت نيروى انقلاب باشد. برادران، خواهران، عزيزان! من همين‌جا عرض بکنم: اينکه ما تکيه ميکنيم بر روى نيروهاى انقلابى و نيروهاى متديّن، به‌خاطر اين است که ما راه طولانى در پيش داريم؛ اين ملّت راه طولانى در پيش دارد. هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، بر اساس آموخته‌هاى عمومى انقلاب در نظر گرفتيم - «ما» که عرض ميکنم، مراد اين حقير نيست؛ مراد، ملّت ايران و مسئولان انقلاب است؛ صاحبان انقلاب - آن هدف، هدف خيلى والايى است. هدف، ايجاد يک جامعه‌ى نمونه است. شما ميخواهيد در محدوده‌ى ايران عزيز - که از لحاظ جغرافيايى در يک نقطه‌ى بسيار حسّاسى از دنيا هم واقع شده است - يک جامعه‌اى بسازيد که به برکت اسلام و زير پرچم قرآن، الگو باشد؛ هم الگو از لحاظ مادّى و پيشرفتهاى مادّى، هم در عين حال الگو از لحاظ معنويّت و از لحاظ اخلاق. غربى‌ها در زمينه‌ى مادّى يک جَستى زدند، در يک دورانى جهشى کردند؛ امّا اين جهش جدا و مباين و معارض با حرکت اخلاقى بود؛ يک جهش صددرصد مادّى بود. اول کسى نفهميد چه اتّفاقى افتاد، امّا حالا دارند ميفهمند، دارند خسارتهاى غيرقابل جبران آن را يواش يواش احساس ميکنند. کسى خيال نکند يک تمدّن مادّى محض و دور از معنويّت خواهد توانست آب خوش از گلوى مردم خود فرو ببرد؛ نخير، پدرشان در مى‌آيد؛ همين حالا دارد پدرشان در مى‌آيد. نه به‌خاطر اين تظاهرات در خيابانهاى اروپا و مانند اينها؛ نه، گرفتارى براى غرب عميق‌تر از اين حرفها است. آنچه براى بشر در درجه‌ى اول لازم است، امنيّت روحى است، امنيّت اخلاقى است، امنيّت وجدانى است، رضايت وجدان است؛ در محيطهاى غربى اين نيست و بدتر از اين خواهد شد. اگر با حرفهاى اين نويسندگان و منتقدان و متفکّرانشان آشنا باشيد، مى‌بينيد مدتّها است، چندين سال است که صدايشان در آمده است؛ گوشه‌هاى فاسدشده و رو به افزايش فساد در جامعه‌شان را دارند نشان ميدهند؛ زندگى مادّى اين‌جورى است. بله، از لحاظ علم و پيشرفتهاى فنّاورى و اين چيزها پيش رفته‌اند، کارهاى بزرگى انجام داده‌اند؛ امّا آن‌طرف قضيّه، زمين ماند و همين زمينشان ميزند. آن جامعه‌اى مورد نظر اسلام است که از لحاظ مادّى، يعنى از لحاظ ثروت، از لحاظ علم، از لحاظ سطح زندگى، در سطح بالايى باشد؛ از لحاظ اخلاق و معنويّت هم در آن سطح و يا بالاتر از آن سطح باشد. اين ميشود جامعه‌ى اسلامى؛ شما ميخواهيد اين را درست کنيد؛ اين راه خيلى طولانى در پيش دارد. و اين شدنى است، کسى نگويد نميشود؛ چرا، خيلى‌چيزها را خيال ميکردند نميشود، شد.
يک ملّت وقتى همّت بکند، کارهاى بزرگ انجام ميدهد، کارهاى تاريخى انجام ميدهد. جوامع ما نشان دادند که ميتوانند بزرگ باشند، ميتوانند شکوفا باشند، ميتوانند بالنده باشند و ثمربخش باشند. بشر يک موجود تمام‌نشدنى است، احصا نشدنى است. اين‌همه علم پيشرفت کرده است، هنوز بخشهاى عمده‌اى از مغز بشر، ناشناخته است؛ اين‌را دانشمندانِ مربوط به اين کار ميگويند. اين وجود جسمانى بشر ناشناخته است، چه برسد به وجود معنوى و روحانى و باطنى انسان. توانايى‌هاى انسان خيلى زياد است، ما خيلى کارها ميتوانيم بکنيم، انسان ميتواند خيلى رشد مادّى و معنوى توأمان بکند. خب، ما ميخواهيم به اين اهداف برسيم؛ اين اهداف، انسان لازم دارد؛ بيش از همه‌چيز، آدم لازم است. از جادّه مهم‌تر، راه‌رونده‌ى در آن راه و جادّه است؛ اگر چنانچه رونده وجود نداشته باشد، جادّه‌ى آسفالته هم به درد نميخورد. اگر رونده‌ى با همّت وجود داشته باشد، نبود جادّه‌ى آسفالته هم ضرر نميزند. مى‌بينيد اين کوهنوردها تا کجا ميروند؛ جادّه که نيست، امّا پا هست و همّت هست. ميتوان پيش رفت، ميتوان بالا رفت، ميتوان استعدادهاى ناشناخته را همچنان شناخت و مورد بهره‌بردارى قرار داد. ميتوان گره‌ها را پى‌درپى گشود. همه‌ى اينها آدم لازم دارد. اين آدم در آموزش پرورش بايد پايه‌گذارى بشود، البتّه دانشگاه‌ها هم مهم است، محيط جامعه هم مهم است، صدا و سيما هم مهم است، امّا هيچ‌کدام به اهمّيّت آن پايه‌ى ابتدايى، پايه‌ى دبستان، نيست. معلّمان و مديران اين دستگاه عظيم، يک‌چنين مسئوليّتى دارند؛ بنابراين ما تأکيد ميکنيم، تکيه ميکنيم که بايد متديّن باشند، بايد انقلابى باشند. با اين روحيّه‌ى تديّن و انقلابيگرى است که ميشود اين راه را پيش رفت؛ سنگلاخ هم باشد، ميشود پيش رفت، مانع هم باشد، از روى آن مانع ميشود پريد؛ به شرط اينکه روحيّه‌ى انقلابى و تديّن و پايبندى به تعهّد دينى و انقلابى وجود داشته باشد. اين هم يک نکته.
يک مسئله مسئله‌ى متون درسى و کتابهاى درسى است؛ خيلى بايد مراقبت کرد از کتابهاى درسى؛ هم بايستى اتقان داشته باشد - حرف سست در اين کتابها مضر است؛ نه اينکه مفيد نيست، زيان‌بار است - [هم] حرفهاى انحرافى، چه انحراف سياسى، چه انحراف دينى، [چه] انحراف از واقعيّتها، در اين کتابها مضر است. کسانى که مسئوليّت اين کار را دارند، بايد در نهايت امانت و در نهايت دقّت مشغول اين کار باشند.
يک مسئله هم مسئله‌ى دانشگاه فرهنگيان است که من حالا در راه به وزير محترم هم اين را گفتم؛ اين دانشگاه فرهنگيان - يا به تعبير قديمى، دانشگاه تربيت‌معلّم - دانشگاه است، لکن با دانشگاه‌هاى معمولى فرق دارد. علاوه‌ى بر امتيازاتى که دانشگاه‌هاى ديگر دارند، امتياز «توليد معلّم» مخصوص اين دانشگاه است؛ اين شرايطى دارد؛ به اين دانشگاه خيلى بايد اهمّيّت داد.
و يک مسئله هم مسئله‌ى پرورش و معاونت پرورشى است. کوتاهى‌هايى شد، بى‌توجّهى شد؛ اين معاونت در يک دوره‌اى تعطيل شد، باز آوردند، باز بردند. معاونت پرورشى - مجموعه‌اى که همّت آن عبارت باشد از پرداختن به مسئله‌ى پرورش، که همان جنبه‌هاى فکرى و معنوى و انقلابى و رفتارى و اخلاقى است - مهم است؛ هم در سطح وزارت، هم در سطوح پايين‌تر.
اميدواريم خداوند متعال همه‌ى شماها را مشمول لطف و رحمتش قرار بدهد؛ ان‌شاءالله روح مطهّر امام عزيزمان که اين راه را او در مقابل ما باز کرد، از شماها شاد باشد؛ ارواح طيّبه‌ى شهداى عزيز، بخصوص شهداى معلّم و شهداى دانشجو ان‌شاءالله مشمول الطاف الهى باشند.
و السّلام عليکم و رحمة الله و برکاته‌













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن