واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیش نیازهاى اجتهاد از نگاه امام خمینى
در حـال و وضـعـى کـه بسیارى از اندیشه وران حوزوى از بحث ویژگیها و شـرطـهـاى اجتهاد به سرعت گذر کرده و یا از طرح آن غفلت ورزیده اند، امـام خـمینى بیش از هر کس نیاز به طرح پیش نیازهاى اجتهاد را احساس و بحثى را درباره آن در کتاب اجتهاد و تقلید خود سامان داده است. در گـذر زمـان، پـاره اى از گـزاره هـا، به حاشیه مى روند و از مسیر مـنـطـقـى بـحـث و نـظـر بیرون مى افتند. بررسى شرایط و پیش نیازهاى اجـتهاد، زمانى تا حدودى در کوران اندیشه حوزوى قرار داشت و بخشى از ادبـیات اجتهاد را ویژه خود کرده بود، اما در سیرى نزولى هر روز بیش از پـیـش، رنـگ بـاخت و بایستگى طرح آن به بهانه و توهم بدیهى بودن، نـادیده گرفته شد. دیگر سخن، اگر چه تاریخ فقه از تلاشهاى ماندگار در ایـن مقوله خالى نیست، اما این کوششها، هم کم دامنه و گذرا بوده اند و هـم در سـراشـیـب زمـان، هـر روز بـیـش تر از گذشته به پراکندگى و فراموشى دچار گشته اند.بـدیـن سان، بحث شرایط اجتهاد را باید از مباحث نیمه مهجور دانست که بـرخـلاف اهـمـیـت و حـسـاسـیت در خور توجه، هر چه زمان به جلو رفته، مهجورتر گشته است.ایـن در حـالـى اسـت که اجتهاد در مسیر رو به رشد خود، در یک فرایند تـاریـخـى، هر روز نیازمندیهاى جدیدى را پیش کشیده و نیاز خود را به طـرح و استفاده از پیش نیازهاى تازه و گسترده تر، بروز داده است; در مـثل، پیدایش و رشد دانش رجال، پاسخى روشن به یکى از این نیازها بود کـه در یـک برهه تاریخى اجتهاد به ناچار به آن روى آورد، در حالى که پـیـش از ایـن و در زمـان امامان(ع) از چنین جایگاه و سطحى در فلسفه اجتهاد نمى توانست برخوردار شود.انـقلاب اسلامى، پویایى و پویش آگاهانه تر اندیشه فقهى را سبب شد. این دگرگونى، توانست روند رو به نشیب نگاه به پیش نیازهاى اجتهاد را دست کـم، زوایـاى مـهـار شـده و کنترل پذیر ببخشد، اگرچه هنوز هم، زمزمه هـایـى کـه دربـاره ایـن مساله به گوش مى رسد، نه توان پاسخ گویى به نـیـازهاى اساسى را دارد و نه پاسخى سازوار به شکاف ژرف و شکننده اى است که مباحث پیش نیازشناسى، در حوزه دچار آن گشته است.پـیـش نـیـازهاى اجتهاد پـیـش نـیـازهاى اجتهاد را مى توان در سه شاخه اصلى، محور کاوش علمى قرار داد.1 . پیش نیازهاى شناخت مصادر و منابع حکم.2 . پیش نیازهاى شناخت چگونگى دستیابى به حکم از منابع.3. پیش نیازهاى شناخت موضوع.شناخت مصادر حکم از گنجاییهاى مناسبى براى تحقیق بهره مند است که به خـلاف کارامدى و پراهمیتى، کم تر شاهد کاووش عالمانه بوده است، بویژه آن کـه زمینه ها و شاخه هاى ناگفته بسیارى درون آن وجود دارد که اگر بـه بـازگشادن آنها دست نیازیم، راهى به آن سوى نیازها و بایسته هاى اساسى زمان و مکان در فقه و پیچشهاى مقوله فقه و تجدد نخواهیم یافت.پـیـشـیـنـه تـلاشـهـاى حوزه در مقوله پیش نیازهاى اجتهاد، بیش تر به کـوشـشهایى باز مى گردد که درباره (شناخت چگونگى دست یابى به حکم از مـنـابـع) شـکل گرفته اند. بنابراین در این بستر، بیش از بستر منابع شـناسى، توشه اى براى حرکتهاى بنیادى تر و پژوهشهاى ساختارى پیش روى است.بـرخلاف دو زمینه پیش گفته، شناخت موضوع، تنها تلاشى اندک از پژوهشهاى پـیـشـیـنـیـان را درباره خود دارد مى توان گفت: این بستر تا پیش از پـویـایـى و پویش اندیشه فقهى، کم وبیش دست نخورده باقى مانده بود و اینک چشم امید به بررسى و تحقیق جدید، دوخته است.پـرونـده (شـرایـطـ اجتهاد) را بار دیگر باید گشود، البته با آهنگ و نـگـاههایى جدى و جدید! گشودن این پرونده، مجالى مى گسترد تا عالمان از سـویـى، گـذشته را تحلیل، و پیش نیازهاى پنهان مانده و ناگفته را مـطرح کنند و بدان سامانى عالمانه تر بدهند و از سوى دیگر، نیازها و خـواسـتـه هـاى زمـان را نسبت به اجتهاد پیش روى نهند و پیش نیازهاى جدید را شناسایى و به فهرست گذشته بیفزایند.در حـال و وضـعـى کـه بسیارى از اندیشه وران حوزوى از بحث ویژگیها و شـرطـهـاى اجتهاد به سرعت گذر کرده و یا از طرح آن غفلت ورزیده اند، امـام خـمینى بیش از هر کس نیاز به طرح پیش نیازهاى اجتهاد را احساس و بحثى را درباره آن در کتاب اجتهاد و تقلید خود سامان داده است.گـرچه ویژگیهاى اجتهاد را پیش از انقلاب عرضه مى کند، ولى طرح مطالبى اسـاسى و مهم را نیز پس از انقلاب پى مى گیرد که نمایانگر ادامه همین مـبـاحـث در عرصه عملى فقه و استنباط است.امام، از اجتهاد مصطلح، به عـنـوان (اجتهادى ناکافى) نام مى برد، در حالى که پشتیبان و دفاع گر اجـتـهـاد سـنـتى و جواهرى بوده است. جمع کردن میان دو اندیشه و شرح عـالـمانه هر یک، گرچه بحثى مستقل را مى طلبد; اما به اجمال مى توان گفت: ناکافى بودن اجتهاد مصطلح را بیش از هر زمینه، در نبود شناسایى و اسـتفاده از پیش نیازهاى جدید، باید جست وجو کرد. پیش نیازهایى که بخش مهمى از آنها در حوزه (موضوع شناسى) جاى مى گیرند.حـضرت امام را باید آغازنگر نگاههایى دانست که به قلمرو موضوع شناسى به عنوان پیش نیاز اجتهاد افکنده شده است و هم از این روى، کم وبیش، هـر آنـچـه در ایـن زمینه به چشم مى آید، با اندیشه هاى امام آمیخته شده است.آنـچـه پـیـش روى داریـد، بـخش نخست از بررسى پیش نیازهاى اجتهاد از دیـدگاه امام است. در این بخش، بیش تر به دیدگاههاى امام درباره پیش نـیـازهـاى مطرح در پیش، پرداخته ایم; هر چند که هنگام طرح هر مورد، دیـدگـاهـهـاى دیگران و یا نکته ها و پیشنهادهاى جدید براى پژوهش را نـیـز مـطـرح کـرده ایـم. در بخش دوم، پیش نیازهایى را بیش تر پى مى گـیـریـم و از آنها سخن به میان مى آوریم که بار گره گشایى از مسأل زمان را بر دوش مى کشند.این نوشتار، کوششى است تا ثابت کند، حتى بحث از شرایط مطرح در گذشته را هـم نباید بحثى مرده و یا کم اهمیت گرفت; چه آن که زوایاى ناگفته بـسیارى را همان مباحث در خود جاى داده اند که گره گشایى از پاره اى نیازهاى زمان را بر عهده دارند.*******************************در ادامه بایستهای اجتهاد می آید********************************منبع :کاوشی نو ج21-22نویسنده: احمد مبلغی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]