تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816205050




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر معلولی که نویسنده، تکواندو کار، شناگر و نقاش است+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
دختر معلولی که نویسنده، تکواندو کار، شناگر و نقاش است+عکس
سیده مهتاب نبوی، دختر 16 ساله‌ای است که از داشتن هر دو دست محروم است اما علیرغم این معلولیت، کتاب چاپ کرده، نقاشی می‌کند، شنا می‌کند و کمربند مشکی تکواندو هم دارد.

خبرگزاری فارس: دختر معلولی که نویسنده، تکواندو کار، شناگر و نقاش است+عکس


به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سیده مهتاب نبوی، دختر 16 ساله ای است که از داشتن هر دو دست محروم است اما با پشتکار و خلاقیت های ستودنی اش توانسته پله‌های تعالی را یکی پس از دیگری طی کند. او حالا در مقطع اول دبیرستان تیزهوشان فرزانگان درس می‌خواند. شیرازه در یک جمعه بهاری و در آستانه میلاد مادر خوبی ها حضرت فاطمه زهرا به سراغ او و خانواده‌اش رفت تا از یک نوجوانِ نویسندهِ تکواندکارِ تیزهوشِ شناگر و البته مومن به خدایی که او عاشقانه دوستش دارد، بیشتر بداند.   * «در نگاه مهتاب» علت نگارش کتاب «در نگاه مهتاب» این بود که من در سال دوم راهنمایی نگارش قوی‌ای داشتم، خانم سیاحتگر دبیر ادبیاتم از نگارشم خوشش آمد و پیشنهاد داد تمام نوشته‌هایم را جمع کنم و منتشرش کنم. نگارش را خودم انجام دادم و ناشر آن آقای حسینی با تغییرات جزئی ویرایشی همچون تصحیح تناقضات و ویرایش ادبی کتاب را چاپ کرد».   * نویسنده‌ای که کمربند مشکی تکواندو دارد علاقه شدیدی به ورزش دارم و در رشته تکواندو کار می کنم و تا سطح کمربند مشکی هم پیش رفته ام. من در ورزش مشکل خاصی ندارم با مربیانم بسیار صمیمی هستم اما تا کنون اساتید این ورزش، صلاح ندیدند در مسابقات شرکت کنم.   وقتی بابا نجار می‌شود مدرسه فرزانگان که الان در آن درس می خوانم امکاناتش ویژه دانش آموزان سالم هست اما من با امکانات آن مشکلی ندارم. در دوران ابتدایی نیازمند یک صندلی و میر ویژه بودم که پدرم آن را درست کرد اما اکنون به آن نیازی ندارم. پدری که کارمند پتروشیمی است، برای دخترش نجاری هم می کند! او می‌گوید که برای دخترش، مشکل بدون حلی وجود نداشته: «هنگام تولد مهتاب مشکلات زیادی وجود داشت، به ما هم خیلی سخت می‌گذشت البته این ناشی از ضعف در ایمان بود».   زندگی چیزی نیست ... زندگی در نگاه من مثل شعر سهراب سپهری است که می گوید: زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود   * معلولیت من، افتخار من مهتاب می‌گوید شعر «خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری» مثال وضعیت من است، هر کس مشکلاتی دارد. مشکل من آشکار است و شاید مشکل دیگران پنهان باشد، اما من به معلولیتم به عنوان مشکل نگاه نمی کنم. من به آن افتخار می کنم. اگر بنا باشد دوباره متولد شوم و سالم هم متولد شوم، مطمئنا قبول نمی‌کنم، چون الان امتیازاتی دارم؛ از لحاظ مادی و معنوی در بهترین شرایط هستم. می‌خواهم در آینده به گونه‌ای می‌خواهم به مردم خدمت کنم که کارهایم به جامعه ضرر نزند. می‌خواهم به افراد نیازمند کمک کنم. دوست دارم در آینده استاد دانشگاه شوم؛ در رشته ژنتیک تحصیل کنم و بیماری‌های ژنتیک را درمان کنم.   * پایی که پیچ خورد و ننوشت! نوشتن با پا برای من مثل انسان های دیگر است که از کودکی تمرین میکنند و نوشتن برایشان با دست آسان می شود. من هم از کودکی نوشتن با پا را تمرین کردم و تکرار این کار برایم آسان و عادی شده است و ممکن است برای دیگران این کار عجیب باشد. در مدرسه برای نوشتن روی تابلو کلاس با برداشتن وسایل در ارتفاع مشکلی ندارم چون به دلیل ورزش کردن از انعطاف بدنی بالایی برخوردارم و تعادلم را حفظ میکنم.   * یک اعتراض پدرانه! در طراحی ساختمان‌های ادرای و غیراداری باید حقوق افراد معلول مد نظر قرار گیرد و امکاناتش مناسب افراد معلول باشد. به عنوان مثال باید ورودی آن ها مجهز به مسیر حرکت ویلچر باشد یا بانک ها باید دستگاه عابر بانک‌شان را متناسب با معلولین بگذارند. در جامعه امکانات برای معلولین بسیار کم است. بعد از هشت سال دفاع مقدس با وجود تعداد زیاد جانبازان و معلولین ، مسئولین برای رفاه آن‌ها برنامه ریزی نمی کنند.   خدا را شکر مشکلی پیش نیامد با تمام مشکلات وقتی موفقیت های مهتاب را می‌بینم خستگی از تنم بیرون می‌رود. این برای من که مادرم، خیلی ارزشمند است. وقتی او را برای کلاس اول ابتدایی می خواستم ثبت نام کنم با نگرانی مدیر مدرسه روبرو شدم که این مدرسه شلوغ مناسب معلولان نیست و ممکن است حادثه‌ای برایش پیش بیاید. البته این از وظیفه شناسی خانم مدیر بود. خدا را شکر مشکلی هم پیش نیامد.  

* با پای چپ، نفر بیستم شد! برای ورود به مدرسه راهنمایی و دبیرستان هم امتحان ورودی داد و تا کنون بدون مشکلی ادامه تحصیل داده. چند سال پیش بنا بود برای مدرسه نمونه دولتی امتحان ورودی بدهد که روز قبلش بر اثر زمین خوردن زانوی پایی که با آن می نویسد، پیچ خورد. دائم گریه می‌کرد که دیگر نمی‌تواند امتحان بدهد. ما هم صبح روز امتحان او را روی ویلچر گذاشتیم و سر جلسه امتحان حاضر شد. امتحانش را با پای چپ داد! بعد از امتحان به بیمارستان رفتیم و پایش را گچ گرفتند. در امتحان ورودی نفر بیستم شد.   * معلولِ نویسندهِ تیزهوشِ تکنواندوکاری که شنا هم می‌کند! در برخورد با مشکلات همیشه خدا با ما بوده، راه را نشانمان داده. همین ورزش شنا؛ این خانم سلمانی - مربی شنا را می‌گویم - بود که جلو امد و پیشنهاد شنا را به مهتاب داد... مهتاب بعد این آموزش، در مسابقات نواحی مدارس سوم شد. اما سال بعد در مسابقات استانییک اتفاق دردناک افتاد؛ یکی از مسئولین مدعی بود حضور مهتاب اثر منفی روی بقیه شرکت کنندگان می‌گذارد! با حضور او مخالفت شد، به همین راحتی! مهتاب ناراحت بود، من و مادرش هم همین‌طور. از آن به بعد، شنا برای مهتاب، فقط یک تفریح شد.   دخترم حالا الگو شده الان مهتاب برای من که پدرش هستم، یک الگوست؛ نمازش ترک نمی‌شود، هر شب هم قبل از خواب، حتما باید قرآن بخواند. دخترم حالا الگو شده. علاقه شدید مهتاب به نقاشی بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/01/31 - 04:24





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن