تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814792330




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تنهایی یک مادر و تخت خالی پسر + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



تنهایی یک مادر و تخت خالی پسر + عکس
مادر شهید «علی خلیلی» گفت: در آن شرایط امنیت مهم بود و ناموس! انگار که مادر و خواهر او هستند، علی برای کمک به آنها جلو رفت.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، وبلاگ آزاداندیش نوشت: چه چهارشنبه شلوغی! کلی برنامه در این چهارشنبه اتفاق می‌افتاد، تا اینکه با دعوتی خاص، به جای جشن دکتر سلام راهی خانه شهید خلیلی شدیم؛ بین مسیر خیلی حرف‌ها گفته شد، از بیماری، از کما، از دردهایش و هزینه‌ها و بی‌توجهی‌ها...   گفتند اینجا خانه شهید است، یک خانه پر از سادگی و حزن!   انگار اهل خانه منتظر دختران دانشجوی امیرکبیر بودند، کف اتاق یک پارچه مشکی پهن شده؛ یک سفره پر و یک تخت خالی، در این اتاق از همه چیز بیشتر خودنمایی می‌کرد.   همه تصاویر گویا می‌گفت چقدر «علی» خوشرو بود! خوش به حالش...   مادر شهید گفت: علی 9-10 سالگی برای اولین بار از من جدا شد و با هیئت رفت مشهد، وقتی برگشت با غرور بهم گفت که «مادر من راه خودم را انتخاب کرده‌ام» از همان کوچکی انتخاب کرد و سعی کرد؛ علی فوق العاده بچه آرامی بود پر از محبت و پر از خلوص؛ شاید در حیات کوتاه خودش می‌خواست یک چیزهایی را به ما بفهماند.   یکی از دوستان پرسید: اگر می‌دانستید علی یک ساعت دیگر می‌خواهد جلوی اراذل بایسته چکار می‌کردید؟   مادر شهید خلیلی پاسخ داد: خیلی سوال سختی هست...آدم فکرش را هم نمی تواند بکند.   دوستان برای مادر صحبت می‌کردند و از امر به معروف گفتند؛ مادر گفت: در آن شرایط امنیت مهم بوده و ناموس! انگار که مادر و خواهر او هستند، علی از جیغ و داد و کمک کمک آنها و برای کمک به آنها جلو رفت، حتی اگر آنها ظاهر نامناسبی داشتن؛ که ما بر این مسئله واقف نیستیم.   یکی از دوستان از مادر شهید اجازه گرفتند و شعری که یکی از دانشجویان نوشته بود را خواند:   نام تو با مظلومیت‌ها آشنا بود آن شب علی تنهاترین مرد خدا بود این بغض آخر زخم شد روی گلو ماند او حرف می‌زد حرف‌هایش بی‌صدا بود او هم جوانی مثل من رویا به سر داشت اما ببین فرق من و او تا کجا بود آماده شو مادر به دنبال تو آمد عیدت مبارک ای شهید یادت دعا بود   و یکی از دوستان رو به مادر گفت: اول عید کربلا بودیم و یک پارچه متبرک شده با ضریح 5 تا معصوم آورد و به مادر شهید داد. مادر بوئید و گفت: علی همیشه عاشق مهر و تسبیح بود در این روزها برایش چندین بار مهر و تسبیح آوردند.   بین خودمان باشد ما چهار نفری که دیرتر از همه از در خانه شهید بیرون رفتیم، چهار تسبیح سبز به یادگار گرفتیم.  




۰۷/۰۲/۱۳۹۳ - ۱۷:۰۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن