محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829872567
جوانفکر: احمدی‌نژاد برای حضور در انتخابات مجلس احساس تکليف نکرده‌است
واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: جوانفکر: احمدی‌نژاد برای حضور در انتخابات مجلس احساس تکليف نکرده‌است
دولت محمود احمدي‌نژاد خودش يکي از مجهول‌ها بود که معلوم نبود واکنش‌اش به غيبت در بزرگ‌ترين کارزار انتخاباتي چه خواهد بود، هرچند اين واکنش حتي پس از ردصلاحيت نامزد مورد حمايت رئيسجمهور وقت فقط «سکوت» بود.
به گزارش آخرین نیوز، يک سال پيش در چنين روزهايي، خبرهاي داغ انتخاباتي بر همه مسائل کشور سايه افکنده بود. پازل انتخابات اين بار تا لحظه اعلام نتايج کامل نشده و همه از هم مي‌پرسيدند از تک معادله انتخابات قرار است براي چند مجهول سياسي پاسخي بيرون بيايد؟دولت محمود احمدي‌نژاد خودش يکي از مجهول‌ها بود که معلوم نبود واکنش‌اش به غيبت در بزرگ‌ترين کارزار انتخاباتي چه خواهد بود، هرچند اين واکنش حتي پس از ردصلاحيت نامزد مورد حمايت رئيسجمهور وقت فقط «سکوت» بود.اکنون قريب به يک سال پس از پايان ماجراهاي آن انتخابات، هنوز هم کم و بيش جريان منسوب به رئيسجمهور پيشين راهبرد سکوت خود را ادامه داده است، سکوتي که به گفته مشاور مطبوعاتي محمود احمدي‌نژاد، حامل پيامي شفاف به جامعه است.علي‌اکبر جوانفکر که از مردان پرحاشيه دولت قبل بود و روزنامه ايران را سنگري رسانه‌اي براي دفاع از جرياني کرد که از سوي منتقدان «انحرافي» خوانده مي‌شد، حالا در گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم از «بازگشت احمدي‌نژادي‌ها» مي‌گويد؛ هرچند به‌نظر مي‌رسد توصيه‌اش کليد خوردن اين استراتژي براي سال 96 و فتح دوباره پاستور است و نه رقابت براي حضور در بهارستان. او در اين گفت‌وگو هم انتخابات 92 را تحليل کرده و زبان به نقد دولت برآمده از آن گشوده و هم گلايه از رقباي اصولگرا هنوز در کلامش موج مي‌زند. آنچه مي‌خوانيد گفت‌وگو با يکي از شناخته‌شده‌ترين مردان نزديک به محمود احمدي‌نژاد است، يک ماه پس از پايان دوره محکوميتش.حدود دو سال از اوج مشغله‌اي که در دولت قبل داشتيد، گذشته و به‌نظر مي‌رسد امروز سرتان خلوت‌تر از قبل شده؛ مي‌خواهم بدانم مشاور مطبوعاتي رئيسجمهور پيشين اين روزها چه مي‌کند؟ هنوز مشغوليت‌هاي سياسي داريد يا نه؟کار سياسي خاصي انجام نمي‌دهم. هر فعاليت سياسي نمود بيروني دارد و قابل احصا است، اما من فعاليتي که نمود بيروني داشته باشد، ندارم و ضرورتي هم احساس نکردم چنين فعاليتي داشته باشم.دوره محکوميت‌تان تمام شده يا در مرخصي هستيد؟دوران محکوميت من عبارت بود از شش ماه زندان براي ويژه‌نامه خاتون و يک سال براي اتهام بي‌اساس توهين به رهبري که در مجموع دوره محکوميت يک سال و نيمه‌ام پنجم فروردين امسال به پايان رسيد. در طول اين دوره، حدود سه ماه را زندان بودم و بقيه‌اش را به دليل بيماري و بستري شدن در بيمارستان و پس از اعلام نظر پزشک معتمد دادستاني در بيرون از زندان سپري کردم.گفته مي‌شود هنوز هم جلساتي با محوريت آقاي احمدي‌نژاد و با حضور نزديکان ايشان برگزار مي‌شود. زماني بحث ساختمان لادن بود، حالا بحث جلسات ولنجک مطرح است. آيا در اين جلسات حضور داريد؟معمولا بين کساني که در مقطعي از زمان با هم کار کرده باشند، نوعي دوستي و الفت ايجاد مي شود، جلساتي مي‌گذارند و با يکديگر درباره مسائل شخصي و عمومي صحبت مي‌کنند. برگزاري چنين جلساتي به معناي پي‌جويي يک هدف خاص سياسي نيست. دستور کار اين جلسات بيشتر گفت‌وگو، تبادل‌نظر و رايزني است.خود آقاي احمدي‌نژاد در همه اين جلسات هستند؟نه، در بعضي جلسات هستند و در بعضي نه. اينها جلسات تعامل دوستانه است. روساي جمهور پيشين هم چنين جلساتي را با اعضاي کابينه، مشاوران و نزديکانشان داشته و دارند.اين روزها بحث‌هايي مطرح است تحت عنوان بازگشت دوباره احمدي‌نژادي‌ها و دورخيز نزديکان ايشان براي انتخابات مجلس؛ حتي شايع شده ممکن است شخص آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات مياندوره‌اي مجلس از حوزه انتخابيه نهاوند نامزد شود. با توجه به حضورتان در اين جلساتِ به قول شما دوستانه، بحث‌هاي مطروحه تا چه اندازه جدي است؟من هم اين شايعاتي را که شما مطرح مي‌کنيد شنيده‌ام. اينها بيشتر گمانه‌زني رسانه‌ها و برخي عناصر سياسي است. شايد هدفشان اين باشد که ببينند اين گونه شايعات چه واکنش‌هايي را به دنبال دارد. من تا به حال نشنيده‌ام آقاي احمدي‌نژاد قصدي براي نامزدي مجلس از نهاوند يا جاي ديگري داشته باشند.شما مشاور رئيسجمهور پيشين بوده‌ايد. آيا اگر از شما مشورت گرفته شود، اين بازگشت به عرصه قدرت را به نزديکان آقاي احمدي‌نژاد يا خود ايشان توصيه مي‌کنيد؟البته به زعم بنده آقاي احمدي‌نژاد هيچ گاه از عرصه سياست کشور به دور نبوده است، اما اگر شرايط کشور در سال 96 شبيه وضعيت امروز باشد، به گونه‌اي که مردم عميقا منتقد آن هستند زيرا عزت ملي بشدت مخدوش شده، روند نيل به موفقيت‌هاي بزرگ و دستاوردهاي پياپي متوقف شده و تورم و گراني و بيکاري نيز روند فزاينده‌اي به خود گرفته است، انتظار طبيعي آن خواهد بود که دست‌هاي نيرومند نجات از آستين شخصيت آزمون پس‌داده‌اي مانند دکتر احمدي‌نژاد بيرون بيايد، اما در عين حال توجه داشته باشيد اين گونه بحث‌ها در حال حاضر که بيش از سه سال به انتخابات رياست جمهوري دوره بعد داريم، بسيار زود هنگام است و نمي‌توان به اندازه کافي آن را معتبر تلقي کرد. علاوه بر اين، تصور مي‌کنم حضور مجدد دکتر احمدي‌نژاد در عرصه مديريت اجرايي کشور، نيازمند آن است که برخي افراد و جريان‌هاي سياسي با اذعان به اشتباهات گذشته خود نسبت به ايشان در رفتارها و رويکردهايشان تجديدنظر کنند.براي انتخابات مجلس چطور؟خير، تصور مي‌کنم ايشان براي حضور در مجلس احساس تکليف نکرده‌اند.اطرافيان آقاي احمدي‌نژاد هم وارد عرصه نمي‌شوند؟آنها خودشان مي‌دانند. هر کسي که علاقه و انگيزه‌اي داشته باشد، ممکن است نامزد مجلس شود، من نمي‌دانم.شما از نامزدي آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم مي‌گوييد، در حالي که بسياري معتقدند پيروزي آقاي روحاني در انتخابات سال گذشته به دليل اشتباهات آقاي احمدي‌نژاد و دولت وي بوده و رأي مردم نوعي «نه به احمدي‌نژاد» تفسير مي‌شود. در چنين شرايطي، حضور دوباره آقاي احمدي‌نژاد در عرصه انتخابات چه معنايي دارد؟من از نامزدي آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات دوره بعد هيچ سخني به ميان نياوردم، بلکه به سوال شما در مورد مشورت دادن پاسخ دادم و تاکيد کردم اصولا بحث در اين باره زودهنگام و فاقد اعتبار لازم است.سوال من ناظر به مشاوره شماست. پيشنهاد نامزدي دوباره آقاي احمدي‌نژاد با توجه به نتيجه انتخابات 92 و گرايش‌هاي منفي نسبت به عملکرد دولت ايشان تا چه‌اندازه راهگشاست؟چه کساني و در کدام صحنه انتخاباتي «نه به احمدي‌نژاد» گفته‌اند؟ مگر آقاي احمدي‌نژاد يا نامزد مورد تائيد ايشان اصلا در انتخابات حضور داشتند که بتوانيم چنين تفسيري از انتخابات داشته باشيم؟ من فکر مي‌کنم کساني که اين ادعاها را مطرح مي‌کنند درصدد توجيه شکست خودشان هستند و به نحوي تلاش مي‌کنند توپ را به زمين ديگري بيندازند و خودشان را از اشتباهاتي مبرا کنند که مرتکب شدند.به هر حال کسي در اين انتخابات رأي آورد که بيشترين زاويه را با دولت آقاي احمدي‌نژاد داشت. درست است آقاي احمدي‌نژاد يا نامزد مورد حمايت ايشان در انتخابات نبود، اما وقتي نامزدي در مرحله اول انتخابات پيروز مي‌شود که بيش از ديگران دولت آقاي احمدي‌نژاد را نقد مي‌کرد، پس مي‌شود استنباط کرد مردم از دولت وقت رويگردان شده بودند؟آقاي روحاني چه جايگاهي در دوره دولت دهم داشت؟ اصلا نه جايگاه سياسي داشت و نه وزن سياسي.به هر حال ايشان نامزد منسوب به آقاي هاشمي بود و روشن است آقاي احمدي‌نژاد و آقاي هاشمي فاصله زيادي با يکديگر داشتند.بله، منسوب بود، اما خود ايشان اصلا وزني نداشت. به نظر شما آقاي روحاني در فعل و انفعالات سياسي کشور در دوره قبل اصلا ديده مي‌شد؟ به هيچ‌وجه نامي از ايشان مطرح نبود.پس چگونه بيش از نيمي از آرا را به دست آورد؟در شرايط انتخابات، افراد وارد عرصه رقابت‌هاي گفتماني و برنامه‌اي براي اداره کشور مي‌شوند و من فکر مي‌کنم رقابت‌هاي گفتماني در انتخابات سال گذشته سطح بسيار نازلي داشت.برخي معتقدند رأي به ايشان، رأي به تفکرات نزديک به آقاي هاشمي بود؟اين طور مي‌شود تفسير کرد. به هر حال ايشان در حوزه نفوذ و ارتباط نزديک با آقاي هاشمي تعريف مي‌شود و طبيعي است انتخاب ايشان در سال 92 به معني حضور موثرتر آقاي هاشمي رفسنجاني در عرصه سياسي کشور است که همين اتفاق هم افتاده. همين‌طور اصلاح‌طلبان و جريان فتنه هم در سايه دولت آقاي روحاني سربرآورده‌اند.اين جريان‌هايي را که نام مي‌بريد از مخالفان جدي آقاي احمدي‌نژاد بودند، با اين حال مي‌گوييد نتيجه انتخابات، نه به احمدي‌نژاد نبود؟توضيح دادم آقاي احمدي‌نژاد يا آقاي مشايي ـ که نامزد مورد تائيد آقاي احمدي‌نژاد بود ـ در انتخابات رياست جمهوري حضور نداشتند، بنابراين منتسب‌کردن شکست برخي نامزدها به عملکرد دولت آقاي احمدي‌نژاد، يک کار عبث و دور از عقل و منطق است. کساني که در رقابت‌ها حضور داشتند عملا شکست خوردند. شما خودتان ببينيد چه کساني در انتخابات بوده‌اند. روشن است کسي پيروز شده و کساني شکست خوردند که در بين اينها نماينده مورد تائيد آقاي احمدي‌نژاد نبوده است.شما فکر مي‌کنيد اگر نامزد مورد حمايت آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات شرکت داشت، نتيجه ديگري رقم مي‌خورد؟قطعا. تحليل ما اين است که اگر آقاي مشايي اجازه حضور در انتخابات را مي‌يافت به سبب گفتماني که مطرح مي‌کرد ادامه‌دهنده دولت دهم و تداوم‌دهنده موفقيت‌هاي آن بود، ديدگاه‌هاي انقلابي و ارزشي آقاي احمدي‌نژاد را مي‌توانست ادامه دهد و من فکر مي‌کنم او راي مردم را به سمت خود جذب مي‌کرد.با اين حال در آستانه انتخابات سال گذشته، فضاي کلي کشور نسبتي با اين موفقيت‌ها که شما مي‌گوييد، نداشت و رقابتي بين نامزدها وجود داشت بر سر تبري جستن از اقدامات دولت وقت. اين طور نيست؟مسائل غم‌انگيزي در دو سال آخر دوره آقاي احمدي‌نژاد بروز کرد. اگر بخواهيم نگاهي واقعي به عرصه سياست در ايران داشته باشيم، آقاي احمدي‌نژاد در دو سال آخر بامشکلاتي مواجه شد.به فرض قبول اين ادعا، آيا اين ناشي از اشتباه آقاي احمدي‌نژاد نبود؟نه، اشتباهي از طرف ايشان نبود. مردم انتظاراتي از رئيسجمهور دارند و براساس اختياراتي که در قانون اساسي براي او در نظر گرفته‌اند، مسئوليت‌هاي سنگيني به رئيسجمهور سپرده شده است. دولت او دولت عدالت بود و بايد از عدالت دفاع مي‌کرد و بر سر پيمان خود با مردم ايستاد و همواره بر حق و عدالت پاي فشرد. در مجموع شرايط کشور به گونه‌اي رقم خورد که اجازه نداد در اين دو سال آخر آقاي احمدي‌نژاد برنامه‌هاي خود را بخوبي به انجام برساند. عناصر و دستگاه‌هايي که قانونا بايد مسير حرکت دولت را هموار کنند، رئيسجمهور وقت و دولت او را وادار به حرکت در يک زمين ناهموار کردند.بازگرديم به سازماندهي دوباره جريان آقاي‌احمدي‌نژاد و خبرهايي که درباره تشکيل مجموعه‌اي به نام هما (مخفف هواداران محمود احمدي‌نژاد) منتشر شده است. آيا اقدامات بدنه اجتماعي دولت آقاي احمدي‌نژاد با شما و ديگر نزديکان آقاي احمدي‌نژاد هماهنگ شده است؟من هم اين خبر را در رسانه‌ها ديده‌ام، اما اصلا در جريان شکل‌گيري آن نيستم.توصيه‌اي هم براي راه‌اندازي و اقدامات آن نداشته‌ايد؟اصلا نمي‌دانم اين مجموعه وجود خارجي دارد يا نه. مي‌شود از کساني که بحث را مطرح کرده‌اند يا مسئوليتي دارند پرسيد.براي وحدت اصولگرايان در انتخابات مجلس جلساتي تشکيل شده که گويا آقاي تقوي محوريت آن را بر عهده دارند. از جريان آقاي احمدي‌نژاد و کابينه ايشان هم نماينده‌اي به اين جلسات دعوت شده است؟بايد ببينيم نگاه آنها به چه کسي است. بالاخره در دولت آقاي احمدي‌نژاد کساني بوده‌اند که گرايش‌هاي سياسي اصولگرايي داشته‌اند.مثلا چه کسي؟مثلا آقاي فروزنده که سمتي در جمعيت ايثارگران دارند ظاهرا. ممکن است از اين دست افراد دعوت شده باشند، اما من در جريان نيستم و اينها مي‌تواند شخصي باشد و نسبتي با دولت آقاي احمدي‌نژاد ندارد.اگر به طور جرياني دعوت صورت گيرد، آقاي احمدي‌نژاد نماينده‌اي معرفي مي‌کند؟اين مستلزم اصلاح رويکردهاست. اگر قرار باشد جريان اصولگرايي با همان رويکردهاي گذشته به آقاي احمدي نژاد نزديک شود، راه به جايي نخواهيم برد، آنها بايد برخي رويکردهايشان را اصلاح کنند. اگر اين اتفاق رخ دهد آقاي احمدي‌نژاد با هيچ کس خصومت ندارد و مي‌شود همفکري صورت بگيرد.فکر نمي‌کنيد در اين مقطع جريان نزديک به آقاي احمدي‌نژاد براي بازگشت به عرصه قدرت، نيازمند وحدت با اصولگرايان است؟ما کاري به جريان اصولگرا و اصلاح‌طلب نداريم. آقاي احمدي‌نژاد به طور بلامنازع پايگاه اجتماعي بالايي دارد و از محبوبيت فوق‌العاده‌اي در بين مردم برخوردار است. بنابراين اگر اصولگرايان به دنبال پايگاه اجتماعي باشند، بايد خودشان را به آقاي احمدي‌نژاد نزديک کنند؛ آن هم نه براي رقابت‌هاي سياسي و حزبي و کسب قدرت، بلکه براي اهداف متعالي و خدمت به مردم و آرمان‌هاي انقلاب.چــرا يـک ســال پيـش که شـما بـراي انـتخابـات رياست‌جمهوري نامزد شديد، تصميم به انصراف گرفتيد؟يکي از اتهاماتي که باعث شد من در دستگاه قضايي به زندان محکوم شوم، اتهام بي‌اساس توهين به رهبري بود. اين اتهام في نفسه آنقدر سنگين است که هيچ مجازاتي نمي‌تواند سنگين‌تر از خود اين اتهام باشد. براي من که سال‌ها در اين کشور کار کرده و مدافع نظام و رهبري بوده‌ام، اين اتهام خيلي سخت بود. مي‌خواستم با حضورم در انتخابات تاکيد کنم در صحنه حضور دارم و اتهامات نسبت داده شده بي‌اساس است و رفتارهاي عليه دولت احمدي‌نژاد را قبول ندارم، اما عميقا به نظام جمهوري اسلامي وفادارم.چه شد کنار رفتيد؟حضورم اساسا نمادين بود و وقتي هم کنار رفتم به نفع آقاي مشايي بود.سوالم کمي شخصي است، اما کنجکاو شدم بدانم در انتخابات گذشته به چه کسي رأي داديد؟رأي يک امري شخصي و مخفي است و مايل به علني کردن آن نيستم.بگذاريد بازگرديم به فضاي انتخابات 92. آن زمان بسياري از مردم از دولت آقاي احمدي‌نژاد به دليل قيمت بالاي سکه و ارز گلايه داشتند. مخالفان هم مي‌گفتند چرا دولتي که کارش را با رشد اقتصادي 5، 6 درصدي ـ که ميراث دولت قبل خودش بود ـ شروع کرد، کشوري با رشد اقتصادي منفي 5.8 درصد را تحويل داد. به نظر شما عملکرد اقتصادي دولت آقاي احمدي‌نژاد چقدر قابل دفاع است؟ببينيد، تا وقتي آقاي احمدي‌نژاد يک رئيسجمهور صاحب اختيار بود؛ يعني در همان شش سال اول که قبلا عرض کردم، مي‌شود مسئوليت اقتصاد کشور را هم متوجه ايشان دانست و البته روند اقتصاد کشور در اين سال‌ها بسيار مثبت و اميدوارکننده بود و گزارش‌هاي بين‌المللي هم همين را نشان مي‌داد.در دو سال آخر، دست‌هاي پيدا و پنهان فعال شدند تا به اقتصاد کشور آسيب بزنند و از رهگذر آن، هم چهره دولت را تخريب کنند و هم بستر لازم براي تحريم‌هاي دشمن را فراهم آورند. فرقي نمي‌کند چه دولتي بر سر کار باشد. وقتي عناصر و جريانات ذي‌نفوذ با برنامه قبلي اخلال ايجاد مي‌کنند، کنترل از دست دولت خارج مي‌شود. يک بانک يکباره اقدام به خريد انبوه سکه کرد و با وارد آمدن شوک به بازار، قيمت سکه و متعاقب آن نرخ ارز به صورت نجومي جهش پيدا کرد. هر دولتي بر سر کار باشد تحت تاثير اين گونه اقدامات خارج از اراده دولت قرار مي‌گيرد و مهار اقتصاد از دستش خارج مي‌شود. بايد ابعاد و انگيزه‌هاي پنهان در اين مساله مورد بررسي قرار گيرد.از سوي ديگر توجه داشته باشيد اقتصاد ايران طي چهار دهه اخير همواره تحت تاثير شايعات دچار نوسان مي‌شد. وقتي يک مقام مسئول، اما خارج از اراده و تصميم دولت، برخلاف واقع سخن از تصميم دولت براي بنزين 2000 توماني به ميان مي‌آورد، طبيعي است اين سخن داراي آثار منفي در اقتصاد کشور است و به سياست‌هاي اقتصادي کشور آسيب مي‌زند. در عرصه سياسي هم وقتي رئيسجمهور وقت را دو بار به مجلس احضار مي‌کنند و او را تحت فشار مي‌گذارند، رئيس مجلس مصوبات دولت را پي‌درپي لغو مي‌کند، وزرا استيضاح يا تهديد به استيضاح مي‌شوند يا به طور مداوم از آنها سوال مي‌شود يا در شرايطي که رئيسجمهور وقت در سازمان ملل سرگرم دفاع از منافع کشور است، مشاور او را بازداشت و زنداني مي‌کنند، آيا توقع داريد در چنين فضايي اقتصاد کشور مطابق سياست‌هاي دولت جلو برود؟!شرايط دو سال آخر شرايطي تحميلي بود که نمي‌توانم نفي کنم سرنخ اين کارها بعضا در خارج از کشور بود و از آنجا مديريت مي‌شد. غربي‌ها به دنبال فرصتي بودند شرايطي در کشور ايجاد شود که تحريم‌ها را اثربخش کند. اين شرايط به وجود آمد و آنها تحريم‌ها را در اوضاع نامساعد سياسي و اقتصادي داخل ايران اجرا کردند که اين موضوع نيز به بدتر شدن اوضاع اقتصادي کمک کرد. در اين شرايط بود که مخالفان دولت اعم از مدعيان اصلاح‌طلبي و اصولگرايي، انگشت اتهام را متوجه دولت کردند و گفتند دولت ناتوان است، اما اين مساله ربطي به دولت نداشت.چنين بود که قيمت دلار به مرز 4000 تومان و سکه به 1.5 ميليون تومان رسيد، آن هم درحالي که دولت اراده‌اش اين نبود، قبول هم نداشت و تا آخرين لحظه هم نپذيرفت نرخ رسمي دلار از 1226 تومان فراتر برود، اما دولت آقاي روحاني که آمد قيمت 2500 تومان را براي دلار اجرا کرد.اين تصميم به معناي پذيرفتن يک وضع نامعقول در اقتصاد کشور بود.من فکر مي کنم دولت يازدهم مرتکب يک اشتباه استراتژيک شد و با شرايط غيرمنطقي ايجاد شده در اقتصاد کشور کنار آمد و با آن همسو گرديد، در حالي که به اذعان بسياري از صاحبنظران اقتصاد سقوط ارزش پول ملي به بيش از يک سوم، فاقد منطق اقتصادي است و دولت روحاني بايد با اين بي منطقي در اقتصاد کشور مبارزه مي‌کرد، اما ترجيح داد با آن همصدا و همراه شود و اين مساله براي مردم بسيار خسارت بار بوده است.گفته مي‌شود مشکلات دولت آقاي احمدي‌نژاد، تحريم‌ها و بي‌ثباتي سياسي ناشي از اختلافات شديد در کشور که ريشه در حاشيه‌سازي برخي دولتي‌هاي وقت داشت، باعث اين سقوط ارزش پول شده. کم نيستند کساني که مي‌گويند در همين دو سال آخر، مديران آقاي احمدي‌نژاد اقتصاد را رها کردند. فکر نمي‌کنيد وضعي که توضيح داديد، ناشي از اشتباهات آقاي احمدي‌نژاد بود؟نه، دولت تا آخرين روز فعاليت کرد. آقاي احمدي‌نژاد اختياراتش محدود شده بود، اما براي استفاده از ظرفيت‌هاي باقيمانده تلاش کرد. دولت، طرح‌هاي مهر ماندگار را يک به يک دنبال کرد. متهم کردن دولت به ناکارآمدي يکي از اهداف از پيش طراحي شده براي زمين زدن اقتصاد درون‌زايي بود که با سرعت در مسير پيشرفت و استحکام و ثبات هرچه بيشتر حرکت مي کرد.آقاي احمدي‌نژاد نمي‌گفت حالا که من رئيسجمهور نيستم کار صورت نگيرد؟من نگفتم ايشان رئيسجمهور نبود، بلکه اختياراتشان محدود شده بود، اما اين که مقابل چشمان شما بود و ديديد که تا آخرين ماه‌ها، سفرهاي استاني دنبال شد، اما از بيرون دولت اتفاقاتي رخ مي‌داد، رئيس مجلس مصوبات را لغو مي‌کرد و هرچند اين کار استناد قانون اساسي نداشت، اما تا اين اواخر ادامه يافت. بنابراين من باور ندارم اين مشکلات ربطي به دولت احمدي‌نژاد داشته باشد. چرا دولتي که خودش شرايط اقتصادي را شش سال خوب مديريت و هدفمندي را پيگيري کرد، بايد کار را رها کند؟ مطالبي که من عرض کردم ادعا نيست، مي‌شود آنها را رصد کرد. البته فشار بين‌المللي هم وجود داشت.اين که فشار بود يک بحث است، اما اين که آقاي احمدي‌نژاد آن را جدي نگرفته و قطعنامه‌ها و تحريم را بي‌ارزش مي‌خواند، بحثي ديگر است. اينها دست‌کم گرفتن تهديد نبود؟همين الان در اين دولت هم قطعنامه پارلمان اروپا را مي‌گويند بي‌ارزش است. رفتار غيرقانوني مثل قطعنامه‌هايي که با فشار برخي کشورها عليه ما بود، در هر زمان که باشد بي‌اساس و بي‌ارزش است. هميشه همين است. برخي با طرح اين مساله که آقاي احمدي‌نژاد قطعنامه سازمان ملل را بي‌ارزش خوانده، به دنبال اهداف سياسي خود هستند. البته دقت کنيد رئيسجمهور هميشه بايد به مردم روحيه بدهد و دشمن را ناکارآمد و رفتارش را بي‌ارزش و مذموم بشمارد. طبيعي است رئيسجمهور نبايد از قطعنامه‌ها اظهار نگراني کند. مهم آن است که او و دولتش در عمل تدابيري براي دور زدن و خنثي و بي‌اثر کردن قطعنامه‌ها انجام دهد که چنين نيز شده است.اشاره کرديد به تلاطم‌هاي سياسي کشور در سال‌هاي آخر دولت. يادم هست در سال‌هاي پاياني دولت آقاي خاتمي هم همين بحث‌ها مطرح بود و ايشان مثلا مي‌گفت رئيسجمهور تدارکاتچي است. فکر مي کنيد دولت آقاي روحاني هم روزي دچار همين تحليل مي‌شود؟اين يک امر واقعي است که دولت و رئيسجمهور به واسطه رأيي که از مردم مي‌گيرند، عهده‌دار اصلي‌ترين مسئوليت در اداره کشور هستند. با توجه به مسئوليت‌هاي سنگين دولت، بقيه دستگاه‌ها مانند مجلس و دستگاه قضايي بايد مسير حرکت دولت را براي رسيدن به اهداف هموار کنند. پس روشن است قواي مقننه و قضاييه بايد پشتيبان قوه مجريه باشند.و البته ناظر بر آن...کار خودشان را بکنند، نظارت کنند، اما در همان مسير هموارسازي. وقتي شاهد هستيم رفتارها معکوس مي‌شود و در مسير حرکت دولت سنگ‌اندازي مي‌شود، طبيعي است اين برخلاف انتظار است. لغو مصوبات دولت، احضار رئيسجمهور به مجلس حتي با توجيه قانوني سنگ‌اندازي است. بنابراين فکر مي‌کنم فارغ از اين که دولت آقاي خاتمي است يا آقاي احمدي‌نژاد يا آقاي روحاني، مهم ياري دادن دولت براي رسيدن به اهداف و خارج نشدن از اهدافي چون پيشرفت کشور، خدمت به مردم و شکوفايي اقتصادي و تنظيم درست روابط بين‌المللي است، اما وقتي تنازع و تقابل صورت مي‌گيرد، همه انرژي‌ها خنثي مي‌شود. فکر مي‌کنم ما در چنين چرخه‌اي گرفتار شده‌ايم و اين به‌اساس حرکت کشور آسيب مي‌زند و فرصت‌ها را مي‌سوزاند.در همين مدتي که از روي کار آمدن دولت آقاي روحاني گذشته، فکر مي‌کنيد در مقايسه با دولت آقاي احمدي نژاد، همراهي‌ها با دولت بيشتر شده يا کمتر؟نمي‌گويم همراهي نبوده، بوده. دولت رويکردهايي دارد که البته به آن نقدهاي جدي وجود دارد، اما با مديريتي که در مجلس بوده، نوعي همصدايي و حمايت از دولت وجود داشته است. با اين حال به نظر من، دولت بايد به استقبال نقدها برود. اين که منتقدان را بي‌سواد بخوانند، اشتباه است. دولت بايد فضا را باز کند، بردباري و تحمل را بالا ببرد و اجازه بدهد بحث توافق هسته‌اي که سرنوشت کشور به آن بستگي دارد در فضاي روشنفکري جامعه مورد بحث قرار گيرد، فضا نبايد بسته شود.در مجموع تا الان نسبت به اواخر کار دولت آقاي احمدي‌نژاد، شاهد همکاري بيشتر دو قوه با دولت آقاي روحاني بوده‌ايم. من اميدوارم به دولت کمک شود تا به اهداف اصلي برسد هرچند مراقبت هم لازم است تا از انحرافات احتمالي جلوگيري شود.اين روزها بحث دفن ريچارد فراي، ايران‌شناس مشهور در اصفهان مطرح است. آقاي احمدي‌نژاد نسبت به ايرانيان خارج کشور و ايران‌دوستان نگاه خاصي داشت. با توجه به اين رويکرد فکر مي‌کنيد اگر دولت آقاي احمدي‌نژاد امروز در رأس کار بود، مجوز دفن فراي در اصفهان را با وجود برخي مخالفت‌ها صادر مي‌کرد؟آقاي ريچارد فراي يک ايران‌شناس آمريکايي است که تحقيقات دامنه‌داري در ارتباط با ايران داشته و محققي ايران‌دوست است. من فکر مي‌کنم رفتارهاي صورت گرفته براي ممانعت از دفن ايشان با آموزه‌هاي ديني ما نسبتي ندارد و حتي با فرهنگ ما نيز بيگانه است. ما نسبت به کساني که در ارتباط با دين و ميهن ما تحقيقات کنند، ملت قدرشناسي هستيم، حالا چه آمريکايي باشد و چه متعلق به هر کشور ديگري. بنابراين بداخلاقي را بايد کنار گذاشت و اجازه داد جنازه آقاي فراي در کنار آقاي پوپ دفن شود. دقت کنيد اراده کشور در تصميم دولت است و نبايد اجازه داد بعضي گروه‌هاي بدون هويت مشخص بتوانند با فضاسازي‌هاي بي‌منطق، کشور را دچار التهاب کرده و ذهنيت درست کنند.جلوي اين روند حتما بايد گرفته شود. آقاي احمدي‌نژاد هم اگر بود، حتما تصميمي را مي‌گرفت که قبلا گرفته بود. ايشان از ماندن آقاي فراي در ايران حمايت کرده بود و آپارتماني در اصفهان به ايشان اختصاص داد. بنابراين در کل فکر مي‌کنم واکنش‌ها منطقي نيست و وهن چهره مردم و فرهنگ ماست.اگر بخواهيد در مقام يک مشاور، مهم‌ترين اشتباه آقاي احمدي‌نژاد را فارغ از همه ملاحظات سياسي بگوييد، آن اشتباه چيست؟در کشور ما در اين سال‌ها افراد زيادي درصدد طرح عيوب و اشکالات و ضعف‌ها و حتي وانمودکردن نقاط قوت به عنوان نقاط ضعف بوده‌اند که حتي مورد مذمت رهبري نيز قرار گرفتند. بنابراين من به عنوان مشاور وظيفه ندارم ضعف‌ها را علني بگويم، اگر ضعفي باشد خصوصي مي‌گويم، هستند کساني که نقد و ضعف را بگويند. اين به آن معنا نيست که ما به خودمان نقدي نداريم حتما نقد داريم، اما اصولي نيست که ما اين نقدها را در رسانه علني کنيم. آنچه علني بايد بگوييم نقاط مثبت است و شما بايد نقاط مثبت را از امثال بنده مطالبه کنيد.پرونده بابک زنجاني به روايت علي‌اکبر جوانفکردر سال‌هاي پاياني دولت احمدي‌نژاد، با افشاي فساد 3000 ميليارد توماني، انتقادات زيادي به مقامات دولتي و شخص رئيسجمهور وارد شد و اين انتقادات پس از پايان کار دولت احمدي‌نژاد هم ادامه دارد و حتي با جنجالي شدن موضوع بابک زنجاني، افزايش هم يافته است.هر چند وقتي از جوانفکر پرسيده شد نسبت دولت احمدي‌نژاد با اين پرونده‌ها چيست، او قرص و محکم پاسخ داد: «هيچ نسبتي وجود ندارد» و آن‌گاه که نوبت به بابک زنجاني و پرونده او به عنوان نمونه‌اي از چنين پرونده‌هايي رسيد، جوانفکر اعلام کرد که ميلياردر جنجالي را دست‌کم تا اين مرحله رسيدگي به پرونده‌اش مفسد اقتصادي نمي‌داند:«سوال اين است که با چه استنادي آقاي بابک زنجاني را مفسد اقتصادي مي‌ناميد؟ ايشان در کدام دادگاه محاکمه و محکوم شده است؟ تا زماني که آقاي بابک زنجاني در دادگاه محاکمه نشده و به عنوان مفسد اقتصادي محکوم نشده باشد، شما نمي‌توانيد او را به فساد اقتصادي متهم و دولت احمدي‌نژاد را هم به او مرتبط کنيد! او در بازداشت است و بازجويي مي‌شود. فکر مي‌کنم در اين مقطع کاربرد چنين تعابيري خارج از قواعد قانوني است.»«اصلا ربطي به من و شما ندارد که بگوييم او از مصاديق فساد هست يا نه، او بايد در دادگاه علني و از سوي يک قاضي خبره، منصف و مسلط به قوانين جزايي، محاکمه شود. در ظاهر امر اين گونه پيداست که او داراي هوش اقتصادي همراه با زرنگي‌ها و ارتباطات پيدا و پنهان بوده و با اين ويژگي‌ها توانسته است هزاران ميليارد تومان ثروت‌اندوزي کند. حالا بايد بررسي شود درآمدهاي او مشروع بوده يا نه. نمي‌شود به کسي که محکوم نيست، اطلاق فساد بدهيم.اين غلط است و پشتوانه منطقي ندارد. علاوه بر اين اگر فردي مثل آقاي بابک زنجاني هزاران ميليارد تومان درآمد کسب مي‌کند، بايد دستگاه‌هاي نظارتي را به چالش کشيد که مگر خواب بوده‌اند؟ اگر نام زنجاني رسانه‌اي نمي‌شد، آيا دستگاه قضايي به وجود چنين فردي با اين ثروت نجومي پي مي‌برد؟» «من فکر مي‌کنم در نظام حکومتي ما يک خلأ اساسي براي به صدا درآمدن زنگ‌هاي هشدار در موقع مناسب وجود دارد.دستگاه‌هاي نظارتي، قضايي و اطلاعاتي کشور بايد پاسخ دهند که چرا پيش از اين نسبت به ثروت انباشته شده بابک زنجاني حساس نشده بودند؟!»
یکشنبه, 07 ارديبهشت 1393 ساعت 09:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
-
گوناگون
پربازدیدترینها