تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816211875




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک گفتگوی جذاب با وودی آلن


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
یک گفتگوی جذاب با وودی آلن
یک گفتگوی جذاب با وودی آلن دوست‌داشتنی درباره شانس، خرافات، ترس، پدر، مادر، و ازدواج: «عاشق آن همبرگرهای غول‌آسایی هستم که سس خردل از بغل‌شان دلبری می‌کند» - وودی الن در 79 سالگی هم از هر مصاحبه‏ای فراری است اما گاهی آگاهانه دم به تله می دهد زیرا می خواهد چیزهای خاصی را بگوید که نوعی توضیح درباره مواردی است که در ارتباط با وی جنجالی از آب درآمده اند و یا دل خودش بعد از سالها تنگ و کوچک شده است و باید چیزهایی را بیرون بریزد و سبک شود. این آخرین مصاحبه او بعد از اکران فیلم تحسین شده و اسکاری «یاسمین غمگین» (2013) است که البته هیچ ارتباطی هم با این فیلم ندارد!

راجع به اینکه واقعاً مرد خانه و خانواده نیستید و به درد این کار نمی خورید هنوز هم انواع حرف ها را می زنند؟
-مختارند هر چه می خواهند بگویند و دو دختر نوجوانم نیز مرا به چشم اشیای عتیقه می نگرند اما این من هستم که هر روز صبح زودتر از آنها بیدار می شوم و در حالی که غرولند میکنند، آنها را بلند می کنم و به زور به مدرسه می فرستم


یک گفتگوی جذاب با وودی آلن
هنوز هم عده ای می گویند سر از حرف های شما در نمی آورند؟
-وقتی به خودتان تلقین کنید که حرف های فلان کس را نمی فهمید اگر درباره روشنی روز هم صحبت کند، باز هم از حرف های او سر در نخواهید آورد و کار به لجاجت می کشد. اگر نمی فهمند چطور وقتی بعضی جوک ها را می گویم، زودتر از خودم زیر خنده می زنند؟

می گویند ذاتاً آدم به شدت ترسویی هستید؟
-صددرصد درست می گویند. اگر ترس در وجودتان نباشد همان روز اول می میرید. این ترس است که شما را از خطرات شدید بالقوه دور نگه می دارد.

و خرافات؟
-من به شدت خرافاتی هستم. سالهاست که هر روز صبح یک موز می خورم اما آن را ابتدا به 7 قطعه تقسیم می کنم و سپس قطعه قطعه و به نوبت می خورم. 2-3 بار که بی توجهی کردم و آن را فقط به 5-6 قطعه تقسیم کردم، تا شب هر بلایی که تصور کنید، بر سرم آمد و پشت دستم را داغ کردم که همان روش 7 قطعه را تا آخر عمرم ادامه بدهم و گرنه دفعه بعد لابد زلزله خواهد آمد!

از پدرتان چه خاطره خوشی دارید؟
-او چیز زیادی را به من یاد نداد و من حتی ریش تراشیدن را از یک راننده تاکسی که با او رفت و آمدی پیدا کردم، آموختم اما پدرم چیزی را گفت که بعداً فهمیدم بسیار مهم و پرارزش است. او می گفت اگر همه چیزهای دنیا را داشته باشی اما فاقد سلامتی باشی عملاً هیچ چیزی نداری. او درست می گفت. تصور کن تمام ثروت ها و نعمت های دنیا را داری اما دچار دندان درد شده ای و یا سرماخورده ای و گلویت درد میکند. در آن صورت هر چه داری، در آن لحظات مفت هم نمی ارزد و به هیچ کارت هم نمی آید.

مادرتان چطور؟
-پدرم به اندازه کافی پول در نمی آورد و در نتیجه اوضاع ما هیچگاه درخشان نبود و این مادرم بود که همان بودجه اندک ما را مدیریت می کرد و رییس خانواده بود. شوخی هم با هیچ کس نداشت و جدی و سرسخت فرماندهی می کرد. من از او یاد گرفتم که سفت و سخت کار کنم و یک ثانیه را هم هدر ندهم.

غذای محبوب تان چیست؟
-عاشق ساندویج های پر و پیمان با سس غلیظ و همبرگرهای کوه پیکر و مک دونالدها و فرانکفورترها هستم و آنهایی که از گوشه شان خردل می ریزد و دلبری میکنند اما 45 سال است که حتی یک دانه شان را هم نخورده ام زیرا به توصیه پزشک غذاهای به شدت کم کالری و غیر چرب و خوراک های کم حجم و بهداشتی می خورم و گرنه تا به حال 100 بار با آن غذاهای خوش منظره مرده بودم.

می گویند امکان ندارد حتی یک ثانیه از فیلم هایتان را ببینید.
-کاملاً صحت دارد. آن قدر آنها را ندیده ام که موضوع و اتفاقات برخی از آنها اصلاً یادم نیست! حتی وقتی در حال جا به جا کردن کانال ها و شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای هستم و ناگهان فیلمی از خودم را می بینیم، بلافاصله آن را رد می کنم و به کانال دیگری می روم. اینها هم دلایلی دارد و مهمترین آن این است که تا فیلمی را ببینم، عیب هایی را در آنها می یابم و خودم را بابت آن سرزنش می کنم و می گویم که باید این کار و آن کار را می کردم و قسمتی را اضافه و بخشی را حذف می کردم. حتی بعضی اوقات به خودم دشنام می دهم و می گویم این چه گندی است که زده ام!

زیر دوش چه می کنید؟ مثل بقیه زیر آواز نمی زنید؟
...وقتی آب با آن وسعت و شدت روی سرتان می ریزد، فکرتان بازتر میشود و به نتایجی می رسید که در خشکی نمی رسید! من بارها زیر دوش طرح هایی را ریخته و گره های فکری را باز کرده ام که در بیرون و در خشکی مرا فلج و به لحاظ فکری عاصی کرده است.

نظرتان درباره مل بروکس چیست؟
-واقعاً کارش را دوست دارم و از کارهای مشترک ام با او لذت برده ام اما هیچ شباهتی بین ما وجود ندارد جز این که هر دو کمدین و هر دو نفرمان نیز کوتاه قد هستیم.ش یوه کار کمدی او به کلی متفاوت با من است و من سالهاست راهی را طی می کنم که کوچک ترین شباهتی با وی ندارد.

و باب هوپ؟
-تفاوت من با هوپ از تفاوتم با بروکس هم بیشتر است و توضیحی بیشتر از این را از من نخواهید.

در مورد ازدواج چه چیزی را برای گفتن دارید؟
-ازدواج و زندگی مشترک یعنی دعوا، با این تفاوت که وقتی جوان اید، پر شر و شورش هستید و از ایده تان کوتاه نمی آیید و کار دعوای شما و همسرتان به جاهای باریک حتی طلاق می کشد اما وقتی مسن تر می شوید، بحث را جمع می کنید و به خودتان می گویید این نیز خواهد گذشت و پایانی بر جهان نیست. به واقع تجربه شما را قادر میکند چیزی را که بد و مضر است، بیشتر و بهتر از گذشته تحمل کنید!

از روزهای شروع کارتان بگویید.
-ترجیح می دهم خاطره ای را برایتان بگویم. چند روز بعد از شروع اکران پول را بردار و فرار کن» (1969) سران یونایتد آرتیست که تهیه کننده فیلم بودند به من گفتند سری به آنها بزنم. دیدم 2-3 گونی نامه آماده کرده اند که حاوی نظرات مردم عادی و از قشرها و صنف ها و ایالات مختلف آمریکا و کانادا درباره این فیلم بود. در آن موقع کامپیوتر رواج امروز را نداشت و اصولاً اینترنت و ایمیل و این جور چیزها نبود که بتوان نامه ها را روی خطوط مختلف دید و مطالعه کرد. گونی ها را باز کردم و سرشار از نظرات متضاد وحتی تا 180 درجه تفاوت بود. یک نفر از شهر تولسا در ایالت اوکلاهوما نوشته بود که این فیلم یک شاهکار است و یکی دیگر در ورمونت در ایالت اوهایو نظر داده بود که این مزخرف ترین چیزی است که در عمرش دیده است. دیدم هیچ نگرش واحد و عقلایی و مشخصی در این نظرها نیست و نمی تواند برای من راهگشا باشد و در نتیجه از همان روز نه تنها خواندن نظر کارشناسان را ترک کردم از مطالعه ایده های مردم عادی و سینما روهای عادی هم دست برداشتم. به واقع با تکیه بر نصیحت مادرم سرم به کارم گرم بوده و با نظرات دیگران کاری نداشته ام.

روزی با اینگمار بر گمان افسانه ای چند سال پیش از مرگ وی دیداری داشتید و ظاهراً با هم شام خوردید، چه احساسی در آن روز به شما دست داد؟
-احساس نقاش و رنگرز عادی یک خانه را هنگامی که با پیکاسو ملاقات کند!

فلسفه تان در زندگی چیست؟
-پوچی مطلق، هر کاری که ما در زندگی انجام بدهیم برای از یاد بردن این حقیقت تلخ است که همگی مدتی کوتاه مستاجر این کره خاکی هستیم و روزی می میریم و همه چیز تمام میشود و می رود. بدتر از آن که بر اثر استهلاک تدریجی، کره خاکی هم ماندنی نیست و به تدریج نابود میشود و خورشید هم به سبب بالا رفتن عمرش مثل کره زمین روزی رو به خاموشی خواهد رفت و آنجا که ما هستیم، یعنی راه شیری و کهکشان مان بر اثر عملیات ایذایی و مضر خودمان و کارهای آلوده کننده مان مضمحل شد و به جای آن یک خلاء بزرگ در فضا ایجاد خواهد شد. بنابراین هر کاری که ما در این دنیا می کنیم، عملاً به وجود آوردن نوعی حواس پرتی برای خودمان به قصد از یاد بردن این واقعیت هاست و توجه به کارهای برجسته هنری و لذت بردن از آنها قسمتی از همین قضیه است. عشق ورزیدن به آثار شکسپیر، بتهون و داوینچی چیزی در همین ارتباط و فقط گم کردن واقعیت های تلخ از طریق لذت بردن از زیبایی های زندگی است. البته می توانید با تمرکز روی کار و شغل تان نیز همین کار را بکنید. هر چیزی که فکر شما را از کوتاه بودن زندگی تان و اجتناب ناپذیر بودن مرگ دور کند، یک نعمت است.

چطور به شانس در زندگی تان معتقد هستید؟
-خیلی زیاد. آدمی را می شناختم که دائماً دم از اقبال بلندش می زد اما روزی موقع رد شدن از خیابان، یک کسی که پیانویی چند صد کیلویی را با طناب های ضخیم از زمین بلند کرده و از پنجره اتاق بیرون کشیده بود و می خواست به سطح زمین برساند کنترل طناب را از دست داد و پیانو درست افتاد روی سر آن بینوای به ظاهر خوش اقبالی که داشت از آن زیر رد می شد و او را در دم کشت. بله کنترل اکثر بندهای زندگی با شما نیست و سرنوشت گاهی چیزی کاملاً خلاف آنچه می خواهید و انتظارش را می کشید برای شما فراهم می آورد و شما را در یک چشم بر هم زدن به درک حواله میکند!




1393/2/4





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن