واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
همه در این خانه سهمی دارند واقعیت آن است که سهم خواهی از قدرت در ساحتِ سیاستِ ایران بدل به عرفِ سیاسی شده است. سهم خواهی البته لزوماً امر مذمومی نیست. این پدیده، از جنبه ای - به رغمِ رواجِ آن- ناپسند تلقی می شود، امّا از جهتی دیگر ممدوح و قابل دفاع است.
در ادامه سر مقاله روز دوشنبه روزنامه ابتکار با عنوان « همه در این خانه سهمی دارند» به قلم « هجیر تشکری» آمده است: اگر چه در این صورتبندی، مخرجِ مشترکِ هر دو نوع سهم خواهی ساختنِ پلی است از سیاست برای نیل به معشوقه ی اقتصاد و لذّتهای ناشی از آن (شهرت، ثروت، رفاه و منزلت).
چهره ی منفی سهم خواهی، خود واجدِ دو لایه است: یکی آنجا که با منعِ قانون مواجه می شود، موضوعی که محل بحثِ ما نیست و شاید همان نکته ای باشد که رئیس جمهور بدونِ صراحت و شفافیت بدان اشاره می کند؛ و دیگری آنگاه که سیاست ورزی به بقالی سیاسی تقلیل می یابد: سیاست ورزی «زرد»! از این منظر می توان از «صنعتِ سیاست» سخن راند.
درست شبیه صنعتِ گیشه محورِ سینما.
به بیانی دیگر آنگاه که «لابی گری سیاسی» به «لاابالیگری سیاسی» می انجامد این لایه از چهره ی منفی سهم خواهی رو می شود.
در مقابل، سهم خواهی مثبت لازمه و مقتضای سیاست ورزی و عنوانِ نه چندان محترمانه ی توزیعِ قدرت بر اساسِ میزانِ مقبولیت و پایگاهِ اجتماعی گروههای سیاسی است.
بدونِ سرشکن کردنِ قدرت (فارغ از موضوعِ تفکیکِ قوا)، فلسفه ی وجودی و اقتضای طبیعتِ سیاست ورزی از میان می رود؛ و همه چیز در اختیار الیگارشی بسته ی مدیریتی قرار می گیرد.
واقعیت آن است که هدف از منازعاتِ سیاسی چیزی جز «کسب»، «حفظ» و «گسترشِ» قدرت نبوده و نیست.
همان چیزی که «جلال الدین خوارزمشاه» از آن به «جهانداری» پس از «جهانگیری» یاد می کند.
و مگر می توان بدونِ سهم خواهی از قدرت به مطالباتِ سیاسی و حقوقی و بیش و پیش از همه مطلوباتِ اقتصادی خود دست یافت؟!
منطقِ سود و زیان / هزینه – فایده در سیاستِ ما درست عینِ اقتصادِ ما حاکمِ بلامنازع است. بدین معنا که بیش از همه، این فواید و منافعِ عیان و نهان است که به مثابه ی موتور محرکه ی سیاست و تحولاتِ جاری عمل می کند، و از آن بالاتر سرشتِ انسان نیز طالبِ تنخواهی و حبِ نفس است.
بر همین مبنا، ما علی العموم به رغمِ مدعیانی که منعِ سهم می کنند، از جمالِ چهره ی نفع برای خود حجتی موجه می سازیم! و حتّا روشنفکرترین های ما نیز حسرتِ داشته های ثروتمندترین ها را نمی توانند در چشمانِ خود پنهان کنند؛ به ویژه آنگاه که با دهان های باز به درهای بسته می نگرند!
این ادعا گزاف نیست که جز اندکی از آدمیان، مابقی منافعِ شخصی و گروهی خود را بر مصالحِ عمومی و منافعِ ملّی ترجیح می دهند. تفاوت تنها در «چگالی» آن است.
برخی آن را با لحنِ روشنفکرانه و تعارف آمیز مطرح می کنند، بعضی با لحنِ مبارزه جویانه و صریح! پراتیکِ سیاسی ایران مؤید این ادعاست.
تقابلِ آنتاگونیستی گروههای سیاسی نیز غالباً بر مبنای سهم خواهی از قدرت صورت می گیرد.
مابقی یا شعار است و پیچیده در زرورقِ مصالحِ عمومی؛ یا ادعاهای پوشالی است و تنیده در لای کپسولِ منافعِ ملّی.
حال چه «مجید انصاری» اقلیتی از مجلسیان را با تازیانه ی سهم خواهی بنوازد، چه «غلامعباس توسلی» گروههای فشار و ذی نفوذ را سهم خواه بنامد! چه اصولگرایان از پیشنهادِ نیمی جدی و نیمی شوخی خاتمی (اتفاقاً اخلاق گرا) برای وزارتِ فرهنگِ دولتِ اعتدال به نامِ «گاف خاتمی» و «سهم خواهی استراتژیک» یاد کنند، و چه «حسین مرعشی» از لزومِ حضور اصلاح طلبان در دولت بگوید.
به راستی، آیا در این آرایشِ سیاسی (با لحاظِ تفاوتها و سطحِ طرفین)، ما همه با سعی تمام به دنبالِ سهمِ ناتمامِ خود نیستیم؟!
کافی است هیچ یک از یاد نبریم که سهم خواهی ما علیرغمِ پوشیدنِ جامه ی اعمالِ حق، به تعبیر نویسندگانِ (اصلِ 40) قانونِ اساسی کشور، دست کم نمی بایست وسیله ی اضرار به غیر یا تجاوز به منافعِ عمومی شود؛ آن وقت همه به سرعت و سهولت به این پرسش پاسخ می دهیم.
اول**1104
انتهای پیام /*
Contact the editor:
[email protected]
01/02/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]