تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820377851




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بحران سوريه و اوکراين؛ فرسايش هژموني آمريكا


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بحران سوريه و اوکراين؛ فرسايش هژموني آمريكا
امريكايي ها غافل از اين امر بودند كه تحولات بين المللي با وجود تمايزات ساختاري و ارزشي، از يك به هم پيوستگي تكويني برخوردارند. اين بدان معنا است كه پايه هاي هژموني فراگير امريكا به يكباره دچار لرزه شده است


مولفه هاي شكل دهنده توانايي و همچنين الگوهاي رفتاري بازيگران در عرصه روابط بين الملل بستگي زيادي به ماهيت اهداف تعيين شده و موقعيت داخلي و جهاني آنان دارد كه در فرآيند تحقق اهداف خود ايفاي نقش مي كنند.


در اين بين ايالات متحده امريكا همواره در تنظيم رفتار بين المللي و الگوهاي سياست خارجي خود به اتخاذ روش هايي كه مبتني بر ساخت داخلي، نظام بين المللي، الگوهاي فكري و نگرش تصميم‌گيران و شرايط ژئوپلتيكي مي باشد، مبادرت نموده است.


بر اين اساس در دوران جنگ سرد نظام دوقطبي ايجاب مي كرد تصميم گيرندگان و سياستگذاران براي تامين امنيت ملي و بين المللي اقداماتي را انجام دهند كه چالش هاي ناشي از كاركرد گروه رقيب را به حداقل برساند.


با اين حال فروپاشي شوروي و متعاقب آن جايگاه و قدرت امريكا در ساختار نظام بين المللي در دهه 90، به اين كشور فرصت داد تا الگوهاي مداخله گرايانه و همچنين حوزه منافع ملي خود را افزايش دهد و ديگر بازيگران بين المللي را وادار به پيروي از اهداف و الگوهاي خويش سازد و يا ميان آنها و خود هماهنگي به وجود آورد.

در واقع امريكا با اتخاذ اين رويه در پي ايفاي نقش پليس جهاني براي خود بود. از اين رو با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، ايالات متحده كه خود را تنها ابرقدرت باقي مانده در عرصه جهاني مي ديد، به تئوري سازي روي آورد. زيرا فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تنها رقيب هژمونيک آمريکا را از ميدان خارج کرد و عرصه جغرافيايي الگوي اقتصاد ليبرالي را به تمام نقاط قابل سکونت جهان گسترش داد.

بر اين اساس برخي همچون فرانسيس فوکوياما، نظام ليبرال دموکراسي را کاملترين الگو براي ادامه جوامع بشري معرفي كردند و از فروپاشي شوروي به مثابه پايان تاريخ و پيروزي نهايي ليبرال دموکراسي ياد كردند. انها همچنين بي بديل بودن الگوي ليبرالي اقتصاد و دموکراسي ليبرال را نشانه اميدوار کننده پايان تعارضات جدي در برابر ويژگي هاي توضيح فرهنگي غرب قلمداد كردند. از سوي ديگر برخي از انديشمندان نظير هانتينگتون از جهان شمول بودن سيستم دموکراسي و علاقه خاص آمريکايي ها براي سازگاري دموکراسي با تکامل جهاني بحث کردند.


در مجموع اين تئوري ها و اهداف آمريكا موجب شد كه ايالات متحده از تسلط هر دولت معارفي به مناطقي که منابع طبيعي آن مناطق به آن اجازه دستيابي به قدرت قابل توجهي را مي دهد، جلوگيري نمايد. همچنين دولت آمريکا سعي كرد از تلاش هر کشور در جهت به چالش طلبيدن رهبريت آمريکا و بر هم زدن نظم اقتصادي و سياسي تثبيت شده‌اش ممانعت به عمل آورد و اقدام لازم را در جهت جلوگيري از ظهور هر رقيب بالقوه براي اين کشور در صحنه جهاني مبذول دارد. از اين رو سه هدف براي تداوم هژموني امريكا در نظر گرفته شد:

1. مقابله با هر قدرت متخاصم در تسلط بر مناطقي که منابع آن به و ي امکان دهد تا به رده ابرقدرت دست يابد؛

2. ممانعت کشورهاي پيشرفته صنعتي از هر تلاشي در جهت زير سؤال بردن رهبري آمريكا در جهان و يا واژگون ساختن نظم سياسي و اقتصادي حاکم؛

3. پيشگيري از ظهور هرگونه رقيبي در سطح جهاني.

با اين حال امريكايي ها غافل از اين امر بودند كه تحولات بين المللي با وجود تمايزات ساختاري و ارزشي، از يك به هم پيوستگي تكويني برخوردارند. اين بدان معنا است كه پايه هاي هژموني فراگير امريكا به يكباره دچار لرزه شده است و ديگر قادر به انجام و پيشبرد كاركردهاي پيشين خود نيست. زيرا آنچه به نظام بين الملل سلسله مراتبي كه مد نظر امريكا بودف امكان تداوم مي داد، ماهيت تركيب قدرت بود.

 ماهيت قدرتي كه به شدت متاثر از ديدگاه هاي ارزشي، اولويت منافع بازيگران اصلي، عملكرد ساختار هاي داخلي، تعهدات بين المللي، انتظارات جهاني و روابط فراملي، بازيگر الگوساز و پيكربند جهاني است. با اين حال بروز بحران هاي متعدد در سيستمي كه امريكا رهبري آن را بر عهده داشت، نه تنها باعث تضعيف كل سيستم شده، بلكه عملا هژموني، اقتدار و سيطره امريكا را نيز زير سوال برده است.

در نتيجه آمريكا كه سعي مي كرد رهبري هژمونيك خود را يك الزام بين المللي و يك مسئوليت جهاني نمايش دهد، هر چند در مقطعي خاص بيشترين منافع را كسب كرد، اما به مرور زمان دچار فرسودگي هژمونيك شد. چرا كه از يك سو ديگر قادر به بسيج منابع خود براي پيشبرد اهداف جهاني نبود و از سوي ديگر هر نقض و اشتباهي در سيستم عملا به پاي امريكا نوشته مي شد.

در اين بين به نظر مي رسد دو عامل اقتصادي و ژئوپلتيکي در سال هاي گذشته، باعث افول هژموني امريکا در نظام بين الملل شده است:

1. در بعد اقتصادي، بحران مالي جهاني كه در سال 2008 آغاز شد و تا كنون نيز ادامه يافته است، نقش آمريکا را به عنوان تنها قطب مالي جهان زير سوال برده و ضربه‌ي مهلکي به پيکره‌ي ساختار جهان تک قطبي وارد کرده است. در واقع بحران جهاني اقتصاد به معناي پايان نئوليبراليسم و شکست کساني قلمداد مي‌شود که به نفي ضرورت نقش تنظيم‌کنندگي دولت در اقتصاد، دل بسته بودند و اعتقاد داشتند که خود بازار تمامي مسائل توسعه‌ي اقتصادي را حل خواهد کرد. اصول اشتباه سرمايه داري که غده‌ي سرطاني بحران مالي را در ايالات متحده آمريکا و ساير كشورها بوجود آورد، اينك از پايان عصر نئوليبراليسم در کل دنيا خبر مي دهد. زيرا دولت هايي كه همواره بر عدم دخالت در اقتصاد تاكيد مي كردند، اينك با تمام توان به مداخله در امور اقتصادي مي پردازند. در واقع عمده‌ترين اقدامات دولتي از سوي انگلستان و ايالات متحده آمريکا اتخاذ شده كه منادي نئوليبراليسم در اقتصاد جهان بودند.

2. از بعد استراتژيکي، آنچه باعث افول هژموني ايالات متحده آمريکا شده، خطاهاي راهبردي واشنگتن در خصوص مسائل جهاني است. نمونه بارز اين خطاهاي استراتژيک را مي توان در بحران هاي سوريه و اوکراين مشاهده نمود. اين بحران ها که با حمايت و دخالت مستقيم آمريکا شروع شدند، پس از مدتي با شکست واشنگتن ادامه يافتند. د سوريه، آمريکايي ها تصور مي کردند که با برکنار بشار اسد از قدرت، بازوهاي جمهوري اسلامي ايران را قطع خواهند کرد و حاکم بلامنازع خاورميانه خواهند شد. با اين حال گذر زمان و تحولات صورت گرفته نشان داد که امريکايي ها در سوريه با شکست مواجه شدند. همچنين در اوکراين نيز  آمريکايي هافکر می کردند که اگر دولت یانوکویچ  سرنگون شود،  به جای آن دولت هوادار غرب بر سر کار می آید که در مرحله اول به اتحادیه اروپا می پیوندد  و در مراحل بعدی به پیمان نظامی ناتو خواهد پیوست.  اما واقیعت این است که بازی که روسیه در این بحران انجام داد کاملا ورق را به نفع روس ها بازگرداند و امريکا را در تنگناي استراتژيک قرار داد. در نتيجه ایالات متحده آمریکا  و ساير کشور های غربی، در بحران سوريه و اوکراين دچار یک اشتباه محاسباتی شدند  و این اشتباه به قیمت گزافی برایشان تمام شده است.






نویسنده : شعيب بهمن 
منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: 26 فروردين 1393 - 13:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن