واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسنامه اخلاقی جاوید (5)شرح "رساله حقوق" امام سجاد علیه السلام
اشاره:نمی دانم تا به حال نام "رسالة الحقوق" امام سجاد علیه السلام را شنیده اید یا نه؟این رساله، یکی از مکتوبات گرانسنگی است که از سرچشمه وجود فیاض آن امام به حق ناطق جوشیده است.این رساله مختصر در حقیقت درسنامه ای اخلاقی است که ترسیم کننده یک سلسله خط و مشی های رفتاری در حوزه تعاملات فردی و اجتماعی است.آن امام همام در این منشور جاوید، پنجاه و یك حق الهی را در هفت دسته بر می شمارد: اول: حق خداونددوم: حق نفس و اعضای بدنسوم: حق افعال عبادیچهارم: حق سائسان و رعایاپنجم: حقوق خویشاوندانششم: حقوق برخی اصناف اجتماعیهفتم: حق مالیدر اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان جعل شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز می شود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در این سلسله نوشتارها به خواست خدا برآنیم تا شرحی اجمالی از این "رساله حقوقی" به دست دهیم تا چراغ پرتو گستری باشد در راه بندگی و بالندگیمانشکوری - گروه دین و اندیشه تبیانآنچه گذشت: در چهارمین شماره درسنامه اخلاقی جاوید، امام سجاد علیه السلام، از حقوق زعما و رهبران سیاسی جامعه سخن به میان آورد که می بایست توسط رعیت نصیحت شوند، چرا که مردمان اسباب آزمایش و ابتلای زعیمان جامعه اند، در واقع امام سجاد با توجه به شرایط سیاسی و حکومتی آن روزگار ، شیعیان خود را به تقیه فراخوانده است.درباره حقوق رعیت نیز از زبان آن امام همام شنیدیم که فرمود بدان که تو در پرتو برخى ویژگیها و توانمندیها بر آنان سرورى و فرمانروایى یافته اى ، پس سزاوار است كه از موقعیت فرمانپذیرى آنان سوء استفاده نكرده ، بر ایشان رحم آورى و آنان را مورد حمایت و شكیبایى قرار دهى .و در ادامه، امام عبادت پیشگان: پیرامون حقوق نزدیکان همچون پدر و مادر، همسر، برادر، فرزند و...سخنانی نغز و شنیدنی دارد که به گوش جان می شنویم: 19- حقوق متقابل زن و مرد در نظام همسرى حق زنى كه به وسیله ازدواج در دایره سرپرستى مرد قرار مى گیرد، این است كه مرد به فلسفه همسرى و ارزش وجودى وى توجه داشته باشد و بداند كه خداوند، زن را مایه آرامش ، آسایش انس و پاسدارى از زندگى و نظام خانواده قرار داده است . و نباید از او انتظارى مغایر با این امور داشت .اصولا زن و مرد آن گاه كه همسر خویش را موهبتى الهى بدانند كه خداوند به او عطا كرده است . آن گاه با چنین بینش و نگرشى ، ضرورى است كه هر كدام از آنان نعمت خدا به به شایستگى ارج نهاده ، براى هم انیس و همراهى مهربان و رحیم باشند.در این میان هر چند وظایف مرد در میدان مدیریت نظام خانواده و تنظیم آن فزونتر است و جنبه مدیریت وى - در امور مباح - تقویت شده است ولى این تقدم و اولویت هرگز نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد و وسیله بى مهرى به حقوق زن باشد ، زیرا زن به هر حال حق رحمت ، انس آرامش و كامجویى دارد و مرد می بایست كه این حقوق را براى او تامین كند و نباید نحوه مدیریت و برنامه ریزى او مایه از میان رفتن حقوق یاد شده زن گردد.1 20- حقوق مملوكان برمالكان
حق مملوكان بر مالكان این است كه مالك بداند انسان زیردست او، همانند او مخلوق وبنده خداست .مملوك با وارد شدن در ملك مولاى خویش به منزله گوشت و خون مولا مى شود یعنى همان گونه كه انسان از اعضاى وجود خود، هم كار مى كشد و هم نسبت به آنها رافت و دلسوزى دارد، نسبت به مملوكان و خدمتكاران خویش نیز این چنین است .مالك باید بداند كه آفریدگار خدمتگزار و مملوك خویش نیست ؛ تنها مالك اوست. بنابراین مالك بر مملوك خدایى ندارد و در قلمرو قوانین الهى مى تواند از تو كار بكشد و انتظار داشته باشد.مالك و ارباب، نه گوش و چشم خدمتكارش را آفریده و نه واقعا روزى رسان اوست . آفریننده و روزى رسان ، تنها خداست و اوست كه مملوك را تحت فرمان مالك به امانت سپرده است .از این مالك باید رفتارى خدا پسندانه داشته باشد هر چه مى خورد به مملوك خویش هم بدهد و هر چه مى پوشد به مملوك خویش بپوشاند، كار بیش از طاقت بر عهده اش ننهد و اگر نسبت به او نفرت و بیزارى پیدا كرد، او را بفروشد و مورد آزار و شكنجه قرار ندهد. ولا قوة الا بالله.2 حقوق خویشاوندان 21- حقوق مادران حق مادر این است كه بدانى او تو را به گونه اى نگهدارى كرده رشد داده و پروریده است كه نظیر و مانند ندارد. از شیره وجودش به تو خورانده است ، و این كارى است كه جز مادر ، كسی در حق دیگرى انجام نداده و نمى دهد.مادر با تمام وجودش از تو حمایت و مراقبت كرده و تمامى سختیهاى دوران باردارى را بر خویش هموار ساخته است تا تو گام بر زمین نهاده اى .مادر دلخوش بود كه تو را سیر كند، هر چند خود گرسنه بماند؛ تو را بپوشاند، سرت سایه افكند، هرچند خود طعم آفتاب را بچشد؛ خود سختى كشد و تو را به ناز پرورد؛ بیدار ماند و تو را به خواب نوش كند.آرى مادر! تنش ظرف وجود تو، دامنش ، آرامشگاه تو و جانش ، سپر بلاى تو است .سرد و گرم جهان را به خاطر تو به جان خرید و تو باید در خور چنین فداكارى و محبتى ، شكرگزار و حق شناس وى باشى ! و البته این حق شناسى را - با چنین وسعت وژرفایى! - جز توفیق و كمك خداوند نتوانى ! 3حق فرزند این است كه توجه كنى او جزئى از وجود توست . فرزند با هر خیر و شرى كه داشته باشد، منتسب به پدر است. تو نسبت به ادب ، خداشناسى ، رفتار عبادى و دینى او مسوول هستى و در قبال آن پاداش و یا كیفر خواهى داشت. پس فرزندت را چنان پرورشى ده كه در دنیا مایه افتخار و زینت تو باشد و در آخرت نزد خداوند معذور باشى
22- حقوق پدرحق پدر این است كه بدانى اصل توست و تو شاخه وجود اویى . اگر او وجود نداشت تو نیز گام به عالم وجود نمى گذاشتى . پس هرگاه ارزشى در زندگى و وجود خود یافتى ، بدان كه آن نعمت را از پدر دارى . پس بدین پایه و در خور شاءن او، قدردان و سپاسگزارش باش و لا قوة الا بالله 23- حق فرزندان و مسؤولیت سرپرستى آنان حق فرزند این است كه توجه كنى او جزئى از وجود توست. فرزند با هر خیر و شرى كه داشته باشد، منتسب به پدر است .تو نسبت به ادب ، خداشناسى ، رفتار عبادى و دینى او مسوول هستى و در قبال آن پاداش و یا كیفر خواهى داشت .پس فرزندت را چنان پرورشى ده كه در دنیا مایه افتخار و زینت تو باشد و در آخرت نزد خداوند معذور باشى . و لا حول و لا قوة الا بالله 4 24- حقوق برادران حق برادر این است كه او را دست كار آمد و كارگشاى خویش بدانى . و وى را پشتوانه اى امن و مایه عزت و اعتماد به شمار آورى . و بدانى كه او نیروى تو در برابر مشكلات و ناهنجاریهاست . پس او را در گناه و معصیت حق و وسیله ظلم به حقوق الهى قرار نده .او را در اصلاح امور خویش رها مكن و در برابر دشمنان تنها مگذار، میان او و شیاطین مانع شو، از نصیحت كردن او دریغ ننما و در مسیر خدا همواره به او توجه داشته باش اگر فرمانبر خدا و بنده مطیع فرمانش باش - ولى اگر اهل گناه معصیت بود، فرمان و خواست خدا را بر خواست او مقدم دار.5 25- حق مولى و آزاد كننده عبد بنده اى كه بوسیله مولایش آزاد شده باید سپاسگزار لطف مولایش باشد؛ چه این كه مولا را از ذلت بندگى رهانیده و به او عزت آزادى بحشیده است ،...بهره ورى از امور حلال دنیا را بر او ممكن ساخته و تمامى وقت و امكاناتش را در اختیار او نهاده تا به هر اندازه خواست به عبادت خداوند بپردازد...مولایى كه بنده را آزاد مى سازد، نزدیكرین كس به آن آزاد شده - پس از خویشاوندان رحمى رحمى او - است . اگر مولا نیازى به كمك و همیارى پیدا كرد، سزاوارترین كس به یارى دادن او، همان آزاد شده اوست .*6 جمال نیایشگران، تالیف احمد ترابیتنظیم: گروه دین و اندیشه1- و اما حق رعیك بملك النكاح ، فاءن تعلم ان الله جعلها سكنا و مستراحا و مستراحا و انسا و واقید و كذلك كل نعمة الله و یكرمها و یرفق بها و ان كان حقك علیها اغلظ و طاعتكبها الرم فیما احبیت و كرهت مالم تكن معصیة فان لها معصیة لها حق الرحمة و المؤانسة . و موضع السكون الیها قضاء الیها قضاى اللذة التى لا بد من قضائها و ذلك عظیم و لا قوة الا بالله .2- و اما حق رعیك بملك الیمین فان تعلم انه خلق ربك ، و لحمك و دمك و انك املكه لا انت صنعته دون الهه و لا خلقت له سمعنا و لا بصرا و لا اجریت له رزقا ولكن اللله كفاك ذلك . ثم سخره لك و اثنمنك علیه و استدعك ایاه لتحفظه فیه و تسیرته . فنطمعمه مما تاءكل وتلبسه و لا تكلفه مالا یطیق فاءن كرهت خرجت الى الله منه و استبدلت به ولم تعذب خلق الله و لا قوه الا بالله .3- فحق امك فان تعلم انها حملتك حیث لا یحمل احد حدا و اطمعتك من ثمرة قبلها ما لا یطعم احد احدا . و انها وقتك بسمعها و بصرها و یدها و رجلها وشعرها و بشرها و جمیع جوارهها مستبشرة بذلك فرحة مؤآبلة لما فیه مكروهها و المهار و ثقلها و غمها حتى دفعتها عنك سد الهدرة و اخرجتمك الى الارض فرضیت ان تشبع و تجوع فرضیت ان تشبع تجوع هى و تكسك و تعرى و ترورك و تظما و تظللك و تضحى و تنعمك ببؤ سها بالنوم بارقها و كان بطنها لك و عاء، و حجرها لك حواى و ثدیهالك سقاء و نفسهالك وقاء، تبشر حر الدنیا و بردها لك و دونك ، فتشكرها على قدر ذلك و لا تقدر عله الا بعون الله وتوفقه . و اما4- و اما حق و لدك فتعلم انه منك و مضاف الیك فى عاجل الدنیا بخیره و شره و انك مسؤ ول عما و لیته من حسن الادب و الدلالة على ربة و المعونة علیك فیه و احمدالله و اشكره على قدر ذلك ولا قوه الا بالله5- و اما حق اخیك فتعلم انه یدك التى تبسطها و ظهرك الذى تلتجى ، الیه و عزك الذى تعتمد علیه قوتك التى تصول بها فلا تتخذه سلاحا على معصیة الله ولا عدة للظلم بحق الله و لا تدع نصرته عل ینفسه و معنتهه على عدوة والحول بینه و بین شیاطینه و تاءدیة النصیحة الیه و الاقبال علیه فى الله فان انقاد لبربه و احسن الاجابة و الا فلیكن الله اثر عندك واكرم علیك منه .6- و ام حق امنعم علیك بالاء فان تعلم انه انفق فیك ماله و اخرجك من ذل الرق و وحشته الى عز الحزیة و انسها و اطلقك من اسر الملكد و فك عنك حلق العبدیة و اوجدك رایحة العز و اخرجك من سجن القهر و دفع عنك العسر و بسط كل بلسان الانصاف و اباحك الدنیا كلها فملكك نفسك وحل اسرك و فرغمك لعبادة ، ربك و احتمل بذلك التقصیر فى ماله . فتعلم انه اولى الخلق بك بعد اولى رحمك فى حیاتك وموتك و احق الخق بنصرك و معونتك و مكانفتك فى ذات الله ، علا توثر علیه نفسك ما احتاج الیك .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]