تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816708718




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستانک/ غذای شبِ عملیات!


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
داستانک/ غذای شبِ عملیات!
شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

۳۶ساعت راه رفته بودیم. راه را گم کرده بودیم. جیره غذایی مختصری هم که داشتیم تمام شده بود. آرزو می کردیم عملیات به تاخیر بیفتد ولی این طور نشد و قرار شد همان شب عملیات کنیم. با همان بی رمقی رفتیم و تا نزدکی حلبچه رسیدیم. برای در امان ماندن از ترکش ها دور خودمان با سنگ و کلوخ سنگر مانندی درست کردیم. ضعف شدیدی داشتیم. من دوبار چشم باز کردم. یک بار دیدم یک مرغ درشت و بریان دست بچه های سنگر بغل دست ماست. خوشحال شدم که تحویلمان گرفته اند. به همسنگرم گفتم: «مرغ» نگاهی کرد و گفت: «شوخیت گرفته؟» نشانش دادم: «بابا این که کلوخ است.» بار دوم که بلند شدم دیدم یکی یک نان بربری برد داخل سنگر کناری. این بار که گفتم نان آوردند، همسنگرم باورش نشد گفت: «به خواب دیدم. نانش هم بربریه!» دوباره دقت کردم دیدم سنگ زرد رنگی دست بچه ها بوده است. راستی شما آن فیلم چارلی چاپلین را دیده اید که همدیگر را مرغ می دیدند؟
برگرفته از نشریه خمپاره

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید







تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن