تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816393745




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ورود جاسوس اكيداً ممنوع !


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ورود جاسوس اكيداً ممنوع !
روي ميز نيم‌خيز شده بود و برخلاف هميشه كه با صداي بلند اسمم را مي‌گفت اين بار تلاش مي‌كرد با لحني آرام اما با ايما و اشاره از من بخواهد كه كنار ميزش بروم.
برايم اين نوع رفتار عجيب بود چون معمولاً اگر با من كاري داشت خيلي راحت، بدون ترس و با صدايي واضح كنار ميزم مي‌آمد و از من مي‌پرسيد اما اين بار انگار اوضاع فرق داشت. وقتي ديدم با كلي اشاره دارد از من مي‌خواهد كه پيشش بروم مسيرم را به سمت ميزش تغيير دادم، جلو رفتم دستم را گرفت و با سرعت به سمت خودش كشيد ناخودآگاه من هم حالتي نيم‌خيز مثل خودش گرفتم. خودم هم كنجكاو شدم كه اين چه مسئله مهمي است كه با اين اصول و رفتارها قرار است بفهمد. به صورتش نگاه كردم و گفتم: چي شده، زود بگو، ميخوام برم، كار دارم. چشمانش را با حالت كنجكاوي ريز كرد و گفت: ببينم اين همكار تازه وارد گروهتون چقدر عيدي گرفته؟! از تعجب داشتم شاخ در مي‌آوردم. براي من كه هميشه ذهنم در حساب و كتاب از ضعيف هم پايين‌تر بوده سؤالي سخت‌تر از اين نمي‌شد مطرح كرد، براي همين در جوابش گفتم: والله نمي‌دانم! چطور؟ مهم است؟ چيزي شده مگر؟ وقتي از رسيدن به پاسخ اولش نااميد شد دستم را كه تا آن لحظه محكم گرفته بود و سمت خودش مي‌كشيد كمي رها كرد. سرش را پايين انداخت و انگار كه ديگر سؤالي ندارد خواستم از كنارش عبور كنم كه يكدفعه باز دستم را محكم‌تر از قبل سمت خودش كشيد و گفت: اصلاً بگو ببينم پايه حقوقه‌شو بگو خودم مي‌فهمم عيدي چقدر گرفته؟ اوضاع خيلي بدتر شد با تعجب نگاهش كردم و گفتم: آخه من چه مي‌دونم چقدر حقوق ميگيره اصلاً چرا بايد بدونم؟! انگار هرچقدر من تلاش مي‌كردم كه با جواب سربالا دادن شر اين فضولي كردن‌ها را از سر خودم باز كنم نمي‌شد كه نمي‌شد براي همين تصميم گرفتم دستم را بكشم و از معركه فرار كنم. همين كار را هم كردم. داشتم از كنارش دور مي‌شدم كه يكدفعه با صدايي بلندتر گفت: حداقل بگو ببينم قرارداده چند ماهه با اون بستند؟ خون خونم را مي‌خورد و از شدت عصبانيت چشم‌هايم جايي را نمي‌ديد برگشتم با خشم نگاهش كردم و گفتم: اصلاً چرا خودت را اذيت مي‌كني خودش آنجا نشسته پاشو برو يكراست جواب سؤالت را از خودش بگير. با چشمان گرد شده نگاهم كرد و گفت: از خودش كه نمي‌شود پرسيد ناراحت مي‌شود! چشمانم را بستم و دور شدم مدام با خودم فكر مي‌كردم كه مگر مي‌شود كسي به خودش اجازه بدهد تا اين اندازه در زندگي خصوصي ديگري فضولي كند با اينكه مي‌داند اگر آن شخص بفهمد از دستش ناراحت مي‌شود؟ اصلاً چرا بايد در زندگي ديگران تجسس كنيم اينكه ديگري چقدر حقوق مي‌گيرد، شوهرش چه كاره است، تعطيلات كجا مي‌رود، در خانه چه لباسي مي‌پوشد يا بيرون از اداره چه پوششي دارد. جواب همه اين سؤال‌ها چه گرهي از زندگي ما باز مي‌كند كه آنقدر براي رسيدن به آنها تلاش مي‌كنيم؟! هر سؤالي مي‌تواند از چند منظر، چند پاسخ داشته باشد درست مثل مسئله فضولي و تجسس كردن كه هم به روانشناسي ربط دارد هم نظرات ديني شايد به همين دليل بود كه تصميم گرفتم جايگاه و تأثير فضولي در جامعه و نظر اسلام را در اين مورد از حجت‌الاسلام والسلمين مهدي‌محمد شريعتي، استاد حوزه و دانشگاه و دكتر فهيمه قبيطي جويا شوم. فضولي با امر به معروف و نهي از منكر فرق دارد! حجت‌الاسلام والمسلمين مهدي محمدشريعتي، استاد حوزه و دانشگاه وقتي صحبت از تجسس مي‌كنيم اولين چيزي كه به ذهنمان خطور مي‌كند فضولي كردن و جاسوس بازي در زندگي شخصي و امور كاري اطرافيانمان است. فضولي كردني كه در اكثر موارد به نتايج منفي و زشت زندگي ديگران ختم مي‌شود شايد به همين دليل است كه از نظر ديني و از لحاظ اجتماعي فضولي يا سركشي كردن در مورد ديگران به هر دليلي منع شده است چون فضول اكثر موارد به دنبال پيدا كردن گزينه‌هاي منفي است و همين مي‌تواند به وجهه اجتماعي و زندگي شخصي افراد آسيب برساند. اسلام دين اجتماع، جمع‌گرايي و اتحاد است در حالي كه تجسس درست نتايجي برعكس اين گزينه‌ها به همراه خواهد داشت. من معتقدم دقيقاً به دليل آثار مخربي كه اين عمل قبيح به دنبال دارد اسلام، ائمه و دستورات ديني ما همه انسان‌ها را از فضولي و سركشي در زندگي ديگران منع مي‌كند. حتي در پاره‌اي موارد كه برخي از افراد نمي‌توانند فضولي كردن را از امر به معروف و نهي از منكر تمييز دهند اسلام حدود شخصي و فردي هر انسان را فصل جدا شدن اين دو امر قرار داده است. يعني در حقيقت هر چيزي كه مربوط به زندگي خصوصي و فردي هر انسان باشد مختص اوست و تنها در صورتي مي‌تواند جنبه امر و نهي پيدا كند كه جلوه اجتماعي به خود بگيرد. اولين رهاورد تجسس در زندگي بدگماني بي‌اساس، سلب اعتماد عمومي و اجتماعي است و هر گونه رفتاري كه بنياد خانواده‌ها و اجتماع را تهديد يا با مشكل مواجه كند از نظر دين و شريعت ما طرد شده و ممنوع است چون اسلام دين اتحاد و حفظ جامعه سالم با روابط سالم است. اين مسئله تا آنجا از نظر خداوند مهم به شمار مي‌رفته كه مكرراً در آيات مختلف از جمله آيه 12 سوره حجرات مي‌فرمايد كه بدگماني‌هاي بي‌مورد در مورد ساير مردم گناه است تا شايد با قبيح شمردن اين عمل از انجام آن توسط مردم خودداري كند. تجسس كلمه‌اي كه اصطلاح لغوي آن در آيه 12 سوره حجرات به كار رفته به معناي خيز يا پرش و در حقيقت همان تلاش است با هدف كشف بدي‌ها و نقطه ضعف‌هاي شخص ديگري برداشته مي‌شود به همين دليل است كه هر گونه رفتار در رسيدن به هدف تجسس ناميده مي‌شود. علامه طباطبايي هم در تفسير‌الميزان عنوان كرده‌اند كه منظور از عبارت تجسس مطلع شدن از رازهاي پنهاني مردم و عيب‌هاي آنها براي انجام دادن امور ناپسند و پنهاني از سوي جاسوس است. نتيجه اينكه تمام مفسران و بزرگان دين بالاتفاق معتقدند فضولي كردن و تجسس رفتاري است كه از سوي فاعل آن تنها براي پي بردن به نكات منفي در طرف ديگر اتفاق مي‌افتد و دقيقاً به همين دليل است كه عمل قبيحي شمرده مي‌شود. نكته جالب در مورد تجسس اين است كه هم شيعه و هم سني به شدت بر تقبيح بودن اين رفتار پافشاري مي‌كنند و تلاش مي‌كنند با هشدار دادن در مورد گناه اين كار مردم را از انجام آن باز دارند. جايي خواندم كه شهيد ثاني از بزرگان تشيع گفته است كه «تجسس يعني اينكه بنده‌اي به خودش اجازه بدهد پرده ستاريتي كه پروردگار روي فعل بنده گنهكارش كشيده را كنار بزند...» در كتاب بزرگان اهل تسنن هم با بيان حديثي از زبان پيامبراكرم(ص) بر دوري از تجسس و حفظ برادري به نقل از پيامبر تأكيد كرده‌اند. بازداشتن مردم از فضولي تا آنجا در دين اسلام مهم به شمار مي‌رفته است كه خداوند تلاش كرده با حرام و گناه اعلام كردن حتي راه‌هاي رسيدن به تجسس در آيات مختلف قرآن همه مسيرهاي اين راه قبيح را بر روي ما ببندد مثلاً در تفسير آيه 27 سوره نور استفاده از هرگونه آلات و ابزار جاسوسي براي ورود به مسائل خصوصي و حريم خانوادگي افراد قطعاً عملي خلاف و حرام عنوان شده است. در آيه 189 سوره بقره نيز حتي ورود بدون مجوز و مخفيانه به حريم خانه ديگري هم حرام اعلام شده تا هيچ كسي نتواند با بهانه كردن ورودش به حريم ديگري در مورد رفتار او تجسس كند. حتي در پاره‌اي موارد اعلام شده كه اگر جاسوس بنا به سهل انگاري يا عدم اطلاع صاحبخانه اجازه ورود به حريم خانوادگي او را پيدا كرد پس از اثبات شدن نيتش يا مشاهده خطايي از سوي او صاحبخانه اين اجازه را دارد كه فضول را از منزلش بيرون كند و عذر حضورش را بخواهد. متأسفانه اين روزها در بسياري موارد شاهد هستيم كه فرد با اظهار نيت خير و انجام امر به معروف و نهي از منكر اقدام به تجسس و فضولي در زندگي ديگران مي‌كند و سپس با علني كردن رفتارش و سرزنش كردن بنده ديگر بساط نفاق و كينه را در جامعه مي‌چيند اين در حالي است كه حتي در صدر اسلام هم كه حكما با تظاهر به انجام امر به معروف و نهي از منكر اقدام به آبروريزي مي‌كردند مقامي به اسم «حسبه» در هر دستگاه اداري كشوري مشخص شد كه عهده‌دار اين مقام يا همان محتسب وظيفه داشت با هرگونه رفتار فضولي از روي تظاهر و با هدف كينه خودداري كند. در اصول مملكت‌داري اسلامي، حاكم حتي با هدف حفظ جامعه از گناه از تفتيش و تجسس در زندگي مردم منع شده است چه رسد به مردم عادي. امير مؤمنان علي(ع) در نامه توصيه‌اي كه به مالك اشتر نوشته در جايي خطاب به مالك مي‌گويد كه «از آنان كه به دنبال عيب‌جويي از مردمند دوري كن، به آنها موقعيت نده. در مردم عيب‌هايي است كه به والي سزاوارتر است كه چنين عيب‌هايي را بپوشاند پس آنچه را از تو پوشانده‌اند برملا نكن. عيب‌هاي آشكار را بايد پاك كني و عيب‌هاي پنهان هم حسابش با خداست پس تا مي‌تواني عيب‌ها را بپوشان تا خداوند هم عيوبي از تو را كه دوست داري پوشيده بماند بپوشاند». همه اينها مصاديقي بود كه براي تأييد ابتدايي صحبت‌هايم در مورد قبيح شمردن تجسس و فضولي از منظراسلام و از زبان قرآن اعلام كردم. نكته قابل تأمل اينكه ما مسلمانان در هيچ كجا از كتاب آسماني‌مان قرآن و در هيچ سخني از بزرگان ديني‌مان اجازه سركشي به زندگي خصوصي و شخصي هيچ فردي را ولو خاطي نداريم حتي اگر از نظر ما اين فرد خاطي و گناهكار باشد هم ما چنين اجازه‌اي نداريم. متأسفانه در چند سال اخير شاهد هستيم بسياري از افراد در چارچوب دين اسلام و امر به معروف و نهي از منكر آبروي مؤمني را مي‌برند تا بلكه به تصور خودشان رفتار زشت او را اصلاح كنند غافل از اينكه خداوند در مسند آفريدگار و حتي پيامبر در جايگاه رهبري مسلمانان چنين اجازه‌اي را نداشته‌اند چه رسد به بنده‌هاي عامي كه خودشان سراپا تقصير و گناه هستند. خندق بلايي كه خودمان حفر مي‌كنيم دكتر فهيمه قبيطي، روانشناس بگذاريد از همين ابتداي اين مسئله مثالي بزنم تا شايد بشود ابعاد آسيب‌رسان فضولي كردن را به خوبي نشان دهم. خيلي قديم‌ترها مثلاً در جنگ‌هاي صدر اسلام يكي از راه‌هاي تدافعي در جنگ‌هاي بزرگ حفر خندق دور تا دور شهر بود. خندق كه دسترسي دشمن را به شهر غيرممكن مي‌كرد و در مقابل امنيت جسمي مردم را تأمين. همين خندق اگر جنگ به پايان مي‌رسيد و اصلاح نمي‌شد مي‌توانست به بلاي جاني براي مردم همان شهر تبديل شود چون محدوديت‌ها را تشديد و دسترسي مردم به آب و غذا را غير ممكن مي‌كرد مي‌توانست بلاي جاني باشد براي مردم همان شهر. فضولي كردن و تجسس درست مصداق عيني همين خندق است با اين تفاوت كه اين عمل از همان ابتدا كار طرد شده‌اي است. فعلي كه ريشه و اساسش بر پايه منفي‌گرايي، جدايي، نفرت ديگري و حتي دعوا بنا شود اگر هم به نتيجه مثبتي برسد چون اساس باطلي داشته مطمئناً جايي به بيراهه مي‌كشد. شما نمي‌توانيد ادعا كنيد قصد كمك، اصلاح رفتار بد يا تشويق به انجام كار خير را داشته‌ايد اما براي اطمينان خودتان دست به فضولي زده‌ايد؛ حتي اگر با تجسس كردن به نتيجه دلخواهتان برسيد اولين اتفاقي كه در اين بين افتاده احساس نفرت و كينه‌اي بوده كه در دل ديگري نسبت به خودتان ايجاد كرده‌ايد چون در كاري دخالت كرده‌ايد كه هيچ فصل مشتركي با شما نداشته است. نكته مهم در مورد اصل كار تجسس است. سؤال من اين است آن چيزي كه افراد نگراني از بابت آن ندارند را علني عنوان مي‌كنند و هيچ ابايي هم از پي بردن اطرافيان يا اشاره كردن به آن ندارند اما وقتي يكي مثل من يك موضوع يا رفتار خاص را در جمع بروز نمي‌دهد و آن را در چارچوب زندگي خصوصي‌اش حفظ مي‌كند يعني در قدم اول او با گذاشتن ديوار حريم خصوصي‌اش بين خودش و شما دارد به زبان بي‌زباني به شما مي‌گويد كه «اين بخش از زندگي‌ام مربوط به خودم است و هيچ ربطي به تو ندارد پس فضولي ممنوع!». درحقيقت آن چيزي كه شاهدش هستيم عملي است كه عكس اين نتيجه‌گيري را رقم مي‌زند مردم هرچه از حريم خصوصي ديگران طرد و منع مي‌شوند بيشتر تلاش مي‌كنند كه وارد اين حريم و زندگي شوند و اين دقيقاً همان نقطه‌اي است كه بلاي جان بسياري از خانواده و تفرقه در جوامع شده است. در نقطه مقابل هم هر انساني كه ببيند مركز تجسس و فضولي براي ديگري شده است احساس آسايش، امنيت و به دنبال آن حس آرامشش را از دست مي‌دهد و زندگي را در سايه‌اي از ترس تجربه مي‌كند.

نویسنده : زينب شكوهي‌طرقي 
منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: 19 فروردين 1393 - 16:16





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن