تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827923651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لحظات وداع با شهیدی که «صابر» بود


واضح آرشیو وب فارسی:الف: لحظات وداع با شهیدی که «صابر» بود


یکی از دوستان شهید صابر، در مراسم وداع با پیکر مطهر او می‌گوید که به راستی صابر بهترین نام برای این شهید و خانواده‌اش است. این خانواده شهید پرور رنج و سختی زیادی دیدند.


تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۹
عصر روز گذشته دوشنبه 18 فروردین93 مراسم وداع با شهید فرهاد صابر معروف به حاج محسن صابر در معراج شهدای مرکز برگزار شد.اقوام و دوستانش آمده بودند تا وداع کنند با کسی که چند سالی به خاطر نشستن بر روی ویلچر همه را شرمنده خودش کرده بود. خانواده ناراحت از اینکه مرد خانه رفته است و دوستانش غمگین از اینکه حاج محسن سبک بال خرامید و رفت و آنان را تنها گذاشت؛ اما او اکنون خوشحال بود زیرا این بار آیه وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ را به خوبی حس می‌کرد.

سکوت پیش از شروع برنامه را گریه زنی شکست که پا به پای همسر خویش رنج و مشقت را تحمل کرد و صبر پیشه کرد. تنها حاج محسن، نرگس 7سال داشت. چشمانش پا به پای چشمان مادرش می گریست. حال این کودک باید سالیان سال با عکس پدر بخندد و بگرید و سخن بگوید. و دوباره سکوت ...

این بار نوای لااله الا الله بود که سکوت را شکست. یاران حاج محسن صابر رفیق شهیدشان را بر روی دستان خود می‌آوردند. دیروز حاج محسن برای پرچم کشورش جنگید و امروز تابوتش مزین است به پرچم مقدس کشور. پرچم را کنار می‌زنند تا شهید در جمع دوستان و خانواده اش دوباره خود نمایی کند. دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست. در اینجا گریه نکردن مرد شعاری بیش نیست. آن‌ها شیرمردی را از دست داده اند که سی سال وضعیتی را تحمل می‌کرد که تحملش برایمان حتی به اندازه یک روز غیر ممکن است.

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ... همه شروع می‌کنند به قرائت زیارت عاشورا. چه چیز برای ابوالفضل کربلای ایران بهتر از اینکه در کنار تابوتش زیارت عاشورا بخوانند و بدنش را متبرک کنند به انوارالحسین. دوست داشت دوباره بچه‌های جنگ دور هم جمع بشوند حاج مجید حسینی از دوستان شهید صابر نحوه مجروحیت حاج محسن را اینگونه تعریف می کند: در سال 62 در درگیری با گروه‌های کومله وضد انقلاب شرکت می‌کند و به دلیل انفجار تله انفجاری پای راست خود را از ناحیه مچ از دست می‌دهد و با پای مصنوعی به جبهه بر می‌گردد. وارد واحد تبلیغات لشکر 27 محمدرسول الله می‌شود و همواره به دنبال رفتن به خط مقدم بوده است. به دلیل شهادت برادر بزرگترش و جانبازی یکی دیگر از برادرانش مانع از حضور وی در خط مقدم می‌شوند. تصمیم می‌گیرد که وارد گردان دیگری شود و از این طریق خود را به خط مقدم می‌رساند و درعملیات بیت المقدس6  به دلیل برخورد ترکش خمپاره قطع نخاع می‌شود.

این دوست شهید یکی از ویژگی‌های حاج محسن را تبسم و لبخند همیشگی وی می‌داند و می‌گوید که این اواخر محسن به من می‌گفت که دوست دارد همیشه بچه‌های دوران دفاع مقدس دور هم جمع بشوند. این مسئله خیلی برای حاج محسن مهم بود و او سعی داشت همه بچه‌های جنگ را کنار هم ببیند تا بچه‌ها از حال هم باخبر باشند. همیشه می‌گفت رهبری را تنها نگذارید حاج مجید حسینی در ادامه خاطره‌ای تعریف می‌کند و می‌گوید: محسن برای رفتن به جبهه اصرار می‌کند ولی مادرش که سه فرزند خود را راهی جبهه‌ها کرده بود با رفتن وی مخالف بوده است، تا جایی که در مقابل موتور حاج محسن دراز می‌کشد تا مانع رفتن محسن به جبهه شود. اما اصرار محسن جواب می‌دهد و مادر راضی می‌شود و دعا می‌کند که خداوند فرزندش را سالم به او بازگرداند. محسن همیشه به شوخی می‌گفت: علت اینکه من شهید نشدم این دعای مادرم بود.

توکلی داماد خانواده صابر حاج محسن را اینگونه وصف می‌کند: این شهید بزرگوار بسیار قانع بود. همیشه در مقابل مشکلات و سختی‌ها صبر پیشه می‌کرد و بیش از آنکه به فکر خود باشد به فکر مردم بود. دغدغه اصلی او ادامه پیدا کردن راه شهدا بود. همیشه می‌گفت که مقام معظم رهبری را تنها نگذارید، ما نباید در این وضعیت عقب بکشیم. نام "صابر"؛ برازنده این شهید و خانواده‌اش بود یکی دیگر از دوستان شهید صابر، نام این شهید بزرگوار را برازنده‌اش می‌داند و می‌گوید: به راستی که صابر بهترین نام برای این شهید و خانواده‌اش است. این خانواده بزرگوار و شهید پرور رنج و سختی زیادی دیدند. ما از بزرگان خود شنیده‌ایم که سکوت نشانه حکمت است. محسن خیلی کم صحبت می‌کرد و اگر صحبت می‌کرد سخنان حکیمانه می‌گفت. من هیچوقت ندیدم که حاج محسن به گونه‌ای صحبت کند که کسی از سخنان او رنجیده خاطر شود.

حاج‌محسن صابر متولد سال 1342 در سال 1362 بر اثر انفجار تله‌های انفجاری نیروهای ضدانقلاب و جریان کومله پای راست خود را از دست داد. وی در جریان عمل در یک بیمارستان صحرایی در معرض تزریق خون‌های آلوده واردشده به کشور در سال‌های جنگ تحمیلی قرار گرفت. پس از این عمل جراحی وی برای مدتی در بیمارستان سینا در حسن‌آباد تهران مورد مداوا قرار گرفت. بعد از آن در جریان حضور در جبهه‌های جنگ در خرداد سال 1367 در منطقه شلمچه در عملیات بیت‌المقدس7 از ناحیه نخاع مجروح شد. درسال 1362 برادر بزرگش به‌نام رضا صابر در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید و نیز برادر دیگرش حسین صابر جانباز 45 درصد است.

شهید حاج محسن صابر و دخترش نرگس او چندی پیش به‌دلیل مشکلات جسمانی به کما رفت. این جانباز جنگ تحمیلی که چند هفته پیش برای پیوند کبد عازم شهر شیراز شده بود بعد از اعلام نظر کمیسیون پزشکی موفق به انجام این پیوند نشد. آنزیم‌های سرطانی کبد مانع انجام هرگونه پیوند درباره او شده بود.به‌گفته فرزاد صابر، برادر این جانباز قطع نخاعی، سال 1388 وی در جریان این امر قرار می‌گیرد که مبتلا به بیماری هپاتیتB شده است. از سال 1390 که همراه با خانواده خود عازم کربلا می‌شود حال جسمانی او روز به روز بدتر می‌شود تا اینکه در 6 ماه اخیر بیماری او به وضعیت بسیار بدی کشیده می‌شود. خانواده جانباز صابر در جریان پیگیری مداوای او مطلع می‌شوند که کبد او از کار افتاده است و آنزیم‌های سرطانی دارد.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن