واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
استانها > جنوب > اصفهان
موفقیت اصفهانی ها در اشعار طنز/ هنرمندان در تهران خلاصه نمی شوند
اصفهان - خبرگزاری مهر: اصفهانی ها را همیشه به طنزشان شناخته اند. طنزی که ریشه در طبیعت مردم این شهر دارد و شاید همین موجب شده طنزپردازان اصفهانی موفق باشند.
به گزارش خبرنگار مهر، به بهانه انتشار کتاب "دریغ خند، شعر طنز قرن 14" توسط انتشارات لوح محفوظ، جدیدترین مجموعه شعر طنز زهرا دُرّی "پاییز"، طنزپرداز باسابقه اصفهان یعنی بیش از یک ربع قرن فعالیت در حوزه طنز مکتوب از کارشناسان طنز دفتر طنز اصفهان و صاحب بیش از 30 عنوان کتاب کودکانه به سراغ او رفته ایم.
*با سلام و تبریک انتشار کتاب طنز دریغ خند، لطفا کمی از کتابتان بگویید. خیلی ممنون که نگفتید از خودم بگویم! من با این همه حمایت فراوان که از یک خانم طنزپرداز صورت می گیرد که احتیاج به معرفی ندارم، پس برای خالی نبودن عریضه همان کتابم را معرفی می کنم. "دریغ خند" اولین مجموعه شعر طنز من است که به علت تنبلی شخصی اینجانب باید سال 1381 یا فوقش 82 چاپ می شد که نشد. این کتاب 53 شعر طنز دارد که در قالب غزل و قصیده هستند و اکثرا در مطبوعات مختلف منتشر شده اند. بیشتر آن ها طنز اجتماعی هستند.
چرا عنوان دریغ خند را انتخاب کرده اید؟ به خشم و اخم و نفرت ها دچاریم/ همیشه عشق را چشم انتظاریم/ دریغ از طنزهایی که نگفتیم/ دریغ از خنده هایی که نداریم.
قبل از دریغ خند هم کتاب طنزی منتشر کرده اید؟ چون من از کتاب های کودکانه تان زیاد دیده ام. بله. کتاب طنز "مارمولک های باوجدان"، اولین کتاب طنز من به نثر طنز بود که در سال 83 منتشر و سریع نایاب شد، جوری که خودم یک نسخه اش را ندارم.
درباره طراحی خاص جلد کتاب دریغ خند با درونمایه طنز نگفتید. آفرین! از کجا به این کشف رسیدید؟ زحمت طراحی جلد را آقای محمد علی خوشکام کشیده است که خود من هم شخصا از این درونمایه طنز خیلی خوشم می آید و چون هنوز هزینه طراحی را نداده ام، از ایشان تشکر می کنم.
حالا کمی از خودتان بگویید! من دیپلم تجربی و فوق دیپلم تجربی و لیسانس زبان و ادبیات فارسی و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارم، دکتری هم دوست دارم دولتی و روزانه قبول بشوم، ولی سهمیه ها تا حالا دوست نداشته اند.
چرا طنز را دوست دارید؟ من دردسر زیاد دارم ای دوست/ یک کله رو به باد دارم ای دوست/ با اینکه به روزگار بد باخته ام/ بر طنز من اعتقاد دارم ای دوست.
از کی شروع به طنزپرانی کردید؟ من از بچگی دختر شوخ طبعی بودم. بعدها در مدرسه نمایش طنز می نوشتم و با همکلاسی ها اجرا می کردیم. انشاهایم همیشه طرفدار داشت. شعرهم می نوشتم و چون موجب خنده می شد، فهمیدم فرقی با شعر جدی دارد. در نوجوانی طنزهایم را برای کیهان بچه ها می فرستادم و چاپ می شد. برای برنامه "صبح جمعه با شما" هم شعر می فرستادم و مرحوم منوچهر نوذری با منوچهر آذری اجرا می کردند. چند سال هم معتاد به جدول و طراحی جدول شده بودم و در مجله "دنیای جدول"، دو صفحه طنز به نام "طنزالجدول" داشتم و اوایل با نام مستعار "طنزبانو" می نوشتم و به نامه ها هم جواب می دادم! جدول طنز و فکاهی هم طراحی می کردم! در15 سالگی روزگاری داشتم برای خودم! البته همه این کارها رایگان بود.
استاد خاصی داشتید؟ نه. من سده لنجان و اصفهان بودم و اساتید طنز در "گل آقا" و تهران بودند. گاهی برای مرحوم منوچهر احترامی از کارهایم می فرستادم و ایشان تلفنی مرا که نوجوانی بیش نبودم، تشویق می کردند که: "تو آینده داری!" و دیدید که من چه قدر آینده داشتم!
حالا هم دیر نشده! شما که 33 سال بیش ندارید! حالا هم اگر 6 کتاب شعر طنز دیگرم که آماده چاپ است، منتشر شود و فیلمنامه های طنزم تبدیل به فیلم شوند و این شجاعت حرف زدن را از من نگیرند و طنز را به بدبختی و سطحی نویسی نکشانند و بگذارند که این دردهای بی شمار با زبان طنز بیان شود، می فهمم که پیشگویی استاد درست بوده است. شش کتاب طنز دیگر؟! بله! شما نگران نباشید، چون خودم هم تعجب کرده ام. یک مجموعه رباعی طنز، یک مجموعه شعر محاوره طنز، یک مجموعه طنز نوجوان، یک مجموعه ترانه طنز، یک مجموعه نثر طنز به نام "زن در ادبیات فارسی" که دوقسمت آن هم در مجله "خط خطی" افتتاح و چاپ شد و مجموعه شعر طنز "سلام الاغ عزیز"! شد شش تا. دو فیلمنامه طنز و بکر هم دارم که هنوز جایی ارایه نداده ام.
نظرتان درباره جامعه طنز کشور چیست؟ حالا که این قدر بازار عمل بینی داغ است، دست از خودبزرگ بینی بردارند. باور کنند تهران نشین بودن به معنای برتری نیست. چه بسیار هنرمندان اصیل و فاخری که از روستاها بلند شده اند. آن دیوار دروغین خودبرتربینی را که دور خود کشیده اند، بردارند و از هنر دیگران نیز لذت ببرند.
شفاف سازی کنید یا یک مثال بزنید؟ مثلا کتابی توسط یک نفر که سه چهار سال است وارد حوزه طنز شده، تالیف شده و در آن اسم طنزپردازانی که وقتی او هنوز به دنیا نیامده بوده، طنز می نوشته اند، نیامده است این جز خود را دیدن چه می تواند باشد؟ یا در فلان جشنواره طنز حتما باید نفر اول از تهران باشد! یا نفر اول دوست و رفیق دبیر جشنواره باشد که به هم نان قرض بدهند و هزاران مثال دیگر که تقصیر خودشان است.
آیا به عنوان یک طنزپرداز حاضرید کتابتان را که سرشار از انتقاد است، دیگران نقد کنند؟ حتما. نقدا می پذیرم! کتابی که نقد نشود، به درد نسیه هم نمی خورد.
حرف دیگری ندارید؟ من نمی توانم طنزی درباره دماغ عمل کردن یا دعوای همسایه ها و یا افتضاح فلان بازیگر بنویسم، در حالی که حق خوری ها و اختلاف طبقاتی فقیر و غنی و این جور مسایل طنز مرا می سازد. اگر طنز نبود، من از درد منفجر می شدم. البته نیت من خیر است،
............................. گفتگو : الهام باطنی
۱۳۹۳/۱/۱۸ - ۰۸:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]