واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - طی تاریخ معاصر جهان مرز میان رکود و رونق اقتصادی یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان را جنگ رقم زده است، آیا بحران اقتصادی فعلی هم به جنگی دیگر ختم می کند؟ علی پاکزاد: زمانی که جنگ جهانی اول به پایان رسید تنها برنده واقعی امریکا بود ، کشوری که می رفت به ابر قدرت جهان تبدیل شود و توانست بر خرابه های ابرقدرتهای ویران شده اروپایی پایه های امپراطوری خود را مستحکم کند. در سال 1918 در حالی که چهار سال جنگ ویرانگر و میلیونها کشته دستاورد طرفهای درگیر اولین جنگ جهانی بود امریکا تنها با 175 هزار نیروی خود در سال آخر فاتحانه وارد جنگ شد و فروپاشی امپراطوری اتریش را به نام خود ثبت کرد و با همین هزینه کوچک توانست قاره کهن را تسخیر کند و زمینه تبدیل دلار به ارز بین المللی را فراهم کرد و جایگزینی دلار را به جای نظام بین المللی طلا بر خرابه های جنگ اول ممکن ساخت. غنائم دو جنگ جهانی البته دستاورد اقتصادی این جنگ در امریکا تنها یک دهه دوام یافت و بحران اقتصادی سال 1929 به عنوان بزرگترین رکود اقتصادی تاریخ جهان در نیمه اول قرن بیستم اقتصاد امریکا را در هم فروریخت و همین بحران اقتصادی بود که بازهم با طلیعه های جنگ دوم جهانی روندی معکوس به خود گرفت.جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد که از اصلی تربن آنها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول، و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد. در جنگ دوم جهانی نیز آنچه امریکایی ها به دست آوردند در مقایسه با آنچه از دست دادند بسیار اندک بود، آمارها نشان می دهد میزان کشته شدگان آمریکایی در این جنگ میزان کشته شدهگان امریکایی 418 هزار نفر بود که در مقایشه با 480 هزار کشته انگلیسی، 567 هزار فرانسوی،23 میلیون روسی، 8 میلیون المانی،20 میلیون چینی،7/2 میلیون ژاپنی و 7 میلیون لهستانی رقمی ناچیز است. اما به دست اوردن نیمی از اروپا به عنوان بلوک غرب و مرز بنید در مقابل ابر قدرت سرخی که تا پیش از آن و با تکیه بر بحران اقتصادی در حال بلعیدن اروپا بود بزرگترین دستاورد امریکا از جنگ جهانی دوم باید محسوب شود و با تکیه بر غنیمت های جنگ جهانی دوم امریکا توانست بیش از دو دهه رونق اقتصادی خود را تضمین کند. این رونق اقتصادی تا دهه شصت دوام آورد یعنی دهه ای که در آن اوپک تشکیل شد و رونق اقتصاد جهانی و حضور این تراست جهان سومی در بازار حساس نفت باعث رشد قیمت نفت به بیش از هر بشکه ده دلار شد و رویای امریکایی نفت ارزان را در هم پیچید، رویایی که طی دو دهه قبل اقتصاد امریکا براساس آن شکل گرفته بود و طی آن هفت خواهران نفتی به فربه ترین بخش های اقتصاد جهانی تبدیل شده بودند ولی افزایش تقاضای نفت از یک سو و تلاش کشورهای تولید کننده نفت برای دریافت حق خود از این نعمت خدادادی باعث شد سودهای سرشاری که نفت به اقتصاد امریکا سر آزیر می کرد کاهش پیدا کند و همین مسئله بهانه ای شد که امریکا در سال 1964 به بهانه جلوگیری از رشد کمونیست خود را وارد غائله ویتنام کند. 500 هزار امریکایی بهای دو دهه رونق غائله ای که تا سال 1973 برای امریکا 109 میلیارد دلار هزینه در برداشت، در لحظه امضای قرارصلح میان امریکا و نیروهای ویتنام شمالی شمار نیروهای آمریکایی در ویتنام از رقم 500 هزار تجاوز می کرد. جمع تلفات این نیروها از آغاز جنگ ویتنام 57 هزار کشته، یک هزار و سیصد ناپدید، 600 اسیر و 303 هزار و 640 مجروح اعلام شده بود. اما در پی همین جنگ بود که رکود اقتصادی امریکا رو به رونق رفت و تا ابتدای اواسط دهه هشتاد اقتصاد امریکا دوران طلایی را پشت سر گذاشت که البته در همین دوران بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت های امریکا رغم خورد و کشورهای عربی با خرید سلاح به چرخش اقتصاد آمریکا کمک فراوانی کردند. ولی بازهم سرازیری و بازهم جنگ اینبار در عراق یعنی متحد پیشین که در تله امریکایی ساخته کویت به دام افتاد و قربانی شد تا دوباره برای اقتصاد آمریکا رونقی مجدد به همراه بیاورد. اقتصادی که در دهه نود میلادی و با شکل گیری اتحادیه اروپا و قدرت نوظهور چین در حال از دست دادن بازارهای خود در عرصه جهان بود و در عمل به بزرگترین مصرف کننده کالاهای وارداتی تبدیل شده بود نیاز به محرکی داشت که بتواند جان تازه ای بگیرد. یک دلیل اقتصادی برای حمله به کویت ارتش عراق در زمان حکومت صدام حسین و حزب بعث عراق در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ م.) و با تائید غیر رسمی سفیر امریکا در عراق به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد. عراق با این حمله باعث بروز بحرانی بینالمللی گردید و اخطار شورای امنیت را نپذیرفت. آمریکا در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت و سپس به عراق حمله کرد و ارتش عراق را از کویت بیرون راند. دلیل حمله عراق به کویت هم اقتصادی بود، مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود؛ عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بودهاست، دول عربی باید بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند. کویت زیر بار نرفت و تشنج با کویت بروز کرد. طوفان صحرا عملیاتی بود که امریکا با مشارکت کشورهای اروپایی در کویت انجام داد و عراق را به مرزهای خود عقب راند اگر به فضای اقتصادی امریکا دز زمان حمله به عراق نگاهی داشته باشیم به نکات جالبی بر می خوریم ، در سال 1991 یعنی سال حمله امریکا به عراق رشد اقتصادی این کشور به منفی23/0 درصد رسیده بود، نرخ تورم و بیکاری طی سال 1990 در این کشور به مرز 6 درصد نزدیک می شد و میزان بدهی های دولت امریکا به رقمی معادل 45 درصد کل تولید ناخالص این کشور بالغ شده بود ولی می بینیم پس از یک سال از در گرفتن جنگ کویت در سال 92 میلادی نرخ رشد اقتصادی آمریکا به بالای 3 درصد می رسد نرخ تورم به 3 درصد کاهش پیدا کرده ، اگرچه نرخ رشد اقتصاددی در سال 92 افزایش می یابد ولی بلافاصله در سال 93 دوباره به حدود 6 درصد کاهش پیدا کرده و تا سال 2000 سیر نزولی طی می کند یا به عبارتی جنگی دیگر رونق اقتصادی دیگر. اما دوباره در سال 1998 شاهد سیر نزولی رشد اقتصادی امریکا هستیم، نرخی که در سال 2001 و همزمان با حمله امریکا به افغانستان به حدود 1 درصد کاهش پیدا کرده است و در سال 2001نیز در همین حد باقی می ماند و در سال 2003 و همزمان با حمله آمریکا به عراق سیر صعودی پیدا کرده به حدود 2 درصد افزایش پیدا می کند و تا سال 2007 شاهد کاهش نرخ تورم و بیکاری تثبیت بدهی های دولت امریکا و رشد فزاینده اقتصادی هستیم روندی که با رکود بازار مسکن امریکا در سال 2007 شکل دیگری به خود گرفته است و شاهد ایجاد نرخ بیکاری بی سابقه بالاتر از 9 درصد در آمریکا هستیم. فصلی که بوی جنگ می دهد بررسی شاخص های اقتصادی کشور امریکا طی سالهای 2008 تا 2010 نشان می دهد تورم و رشد اقتصادی به شدت در این کشور کاهش پیدا کرده است، هرچند نشانه های بهبود در سال 2010 مشهود است ولی این وضع با چند شاخص نا مطلوب دیگر همراه است اول میزان بی سابقه بدهی های دولت امریکا ست که در سال جاری میلادی به رقمی معادل 65 درصد از کل تولید ناخالص این کشور رسیده است و همچنین نرخ بیکاری که به مرز 10 درصد نزدیک می شود و رشد اقتصادی حدود 6/2 درصدی این کشورهم نقطه امیدی برای بهبود محسوب نمی شود. حال در این شرایط می بینیم که امریکا به دنبال بهانه دیگری برای گسترش جنگ در خاورمیانه می گردد یعنی سیاستی که اوباما خواست آنرا به تاخیر بی اندازد یا راهی جایگزین به جای ان ارایه دهد در حال به بن بست رسیده است یعنی با توجه به عدم تاثیر گذاری سیاستهای اقتصادی اوباما در مقابل حزب جمهوری خواهی که جنگ را بهترین گزینه جهت بازگشت رونق اقتصادی می دانند اولین رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا در موضع ضعف قرار گرفته است و در این میان بحران اقتصادی اروپا نیز به نوعی انگیزه برای همگرایی این کشورها در زمنیه توسعه جنگ در خاورمیانه کمک می کند. اروپایی های همصدا نکته جالب آنکه نگاهی به شاخص های اقتصادی گروه جی هشت به خوبی نشان می دهد کدام کشورها در قبال خاورمیانه مواضعی خصمانه تری اتخاذ کرده اند. فرانسه در میان گروه جی هشت بیشترین نرخ بیکاری و تقریبا بعد از ایتالیا پایین ترین نرخ رشد اقتصادی در سال 2010 را دارد هم چنین میزان بدهی دولت این کشور به رقمی معادل 74 درصد کل تولید ناخالص داخلی رسیده و در صف اول موافقان گسترش جنگ در خاورمیانه قراردارد. در این میان کشورهای روسیه و چین با رشد اقتصادی بالاتر از دیگر اعضای گروه جی هشت مخالف راه حلهای نظامی در خاورمیانه هستند و تلاش دارند از گسترش جنگ در منطقه جلوگیری کنند زیرا برای رونق اقتصادی فعلا نیازی به آتش افروزی در منطقه ندارند. با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی آمریکا و تجربه تاریخ معاصر می توان حدس زذ درصورتی که اقتصاد جهان اگر راهی برای برون رفت از بحران فزاینده اقتصادی اخیر نداشته باشد، دنیا در آستانه جنگ دیگری ایستاده است که امریکایی ها برای بر افروختنش ثانیه شماری می کنند. البته این جنگ با دیگر جنگهای قرن اخیر یک تفاوت عمده خواهد داشت و آنکه دیگر امریکا در داخل مرزهای خود نیز احساس امنیت نمی کند و هنوز هم در منطقه عراق و افغانستان پرونده باز دو جنگ قبلی را در دست دارد، شاید تاخیر اصلی سیاست بازان امریکایی برای چکاندن ماشه سومین جنگ خاورمیانه از همین نکته ناشی می شود. یعنی نگرانی از تعبیری هالیودی از شرایط که در آن همیشه زمانی آمریکا فرومی پاشد که رئیس جمهور آن یا سیاه پوست است یا یک زن.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 758]