واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
تاریخ از توافقنامه ژنو چه خواهد گفت؟ درک درست از وقایع مهم تاریخی با مطالعه درونمتنی به دست میآید. از فراز امروز نمیتوان درک درستی از دیروز و فردا داشت چه، الزامات و محدودیتهای هر مقطع زمانی، شرط اساسی در فهم پدیدههای تاریخی است. شاید به همین دلیل است که بهترین تحلیلگران تاریخ (و نه تعریفکنندگان تاریخ) کسانی هستند که آن مقطع تاریخی را درک کرده و در آن زندگی کردهاند.
در تحلیل وقایع اجتماعی و سیاسی باید همواره توجه داشت که پدیده های اجتماعی ـ سیاسی، زمانمند، مکانمند و خاص بوده و لزوما تکرار نمی شود. قیاس و بررسی تطبیقی پدیده های تاریخی نیز برای درک زوایای ناپیدای وقایع خاص تاریخی است که فهمی بهتر از آنها به دست آید. موضوع هسته ای ایران پس از 10 سال افت و خیز در سطح منطقه ای و بین المللی با توافق نامه ژنو، مسیر جدیدی در برابر خود گشود که انتهای این مسیر، موفقیتی تاریخی نه تنها برای ایران بلکه برای همه ملت هایی است که در طول حیات خود، استقلال و استغنا از قدرت های بزرگ را آرزو می کردند. اهمیت این نکته که ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای توانسته است شش قدرت جهانی را به مدت 10 سال پشت میز مذاکره نگه دارد و آنها را با قدرت بازدارندگی مادی و معنوی خود از اقدام نظامی علیه خود باز دارد، چهره ای نوین از نقش جهانی ایران به نمایش می گذارد. حافظه تاریخی ایرانیان، قربانی شدن سرزمینشان در جنگ جهانی اول و دوم را توسط قدرت های متخاصم بین الملل فراموش نمی کند. ایران حتی در دوران پهلوی دوم نیز که با تجهیز قدرت های غربی به یک قدرت منطقه ای تبدیل شده بود، توپ زیر پای بلوک غرب محسوب می شد. به کلامی دیگر قدرت نظامی و سیاسی ایران در دوران پهلوی درون زا نبود، بلکه نتیجه بلوک بندی ساختار نظام بین الملل بود که غرب را به حمایت سیاسی نظامی از ایران مجبور می کرد. ایران در بلوک غرب تعریف شده بود و بلوک غرب از هراس نفوذ کمونیسم در ایران و خلیج فارس مجبور بود ایران را به یک قدرت منطقه ای تبدیل کند. جمهوری اسلامی اما نه به دلیل الزامات ساختاری در نظام بین الملل، بلکه به دلیل منابع قدرت درون زا یک قدرت منطقه ای است. اگر قدرتِ ایده را مهم ترین منبع قدرت تعریف کنیم (که به لحاظ نظری مهم ترین منبع قدرت است) آنگاه قدرت ایده ای انقلاب اسلامی تنها هماورد ایده لیبرال دموکراسی در سطح جهانی است. بنابراین اولین و مهم ترین نکته ای که در توافق ایران و قدرت های بزرگ در تاریخ آیندگان بازگو خواهد شد این است که جمهوری اسلامی ایران با اتکا به منابع قدرت درون زا و بویژه ارزش های نهادساز و فرارونده انقلاب اسلامی، توانست شش قدرت جهانی را به مدت 10 سال پشت میز مذاکره نگه دارد و آنها را (در حالی که توان نظامی غیرقابل مقایسه ای با ایران داشتند،) از حمله نظامی به سرزمین خود بازدارد و از همه مهم تر آن که ایران توانست در طول 10 سال تقابل فعال دیپلماتیک با قدرت های جهانی، اراده خود را بر آنها تحمیل کند و حق صلح آمیز هسته ای خود را در توافق نامه ژنو به دست آورد. وقتی اوباما رییس جمهور آمریکا، خود را در برابر ایران مستأصل می خواند (زمانی که در اسرائیل اقرار می کند؛ «اگر گزینهای وجود داشت که این امکان را به وجود بیاوریم که تک تک پیچ و مهرههای برنامه هستهای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هستهای ایران را کلاً از بین ببریم تا در نتیجه قابلیتهای نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب میکردم.») نشانه تحمیل اراده جمهوری اسلامی ایران به دولت آمریکایی است که نظام بین الملل را تک قطبی و بر شالوده الگوی لیبرال دموکراسی می خواند. فراموش نمی کنیم دولت آمریکا زمانی شرط ورود به مذاکره با ایران را توقف کامل غنی سازی در ایران می خواند. حالا اما وندی شرمن، نماینده آمریکا در مذاکرات با ایران در بیت المقدس و در مقر دشمن ذاتی ایران اقرار می کند که «در توافق نهایی میان ایران و کشورهای 1+5، تهران قادر خواهد بود تا برای مصارف خود به شکل محدود و تحت نظارت غنی سازی کند». درست مانند شرایط چهارگانه امام در آغاز جنگ با عراق که همه آن شرایط در نهایت در قطعنامه 598 لحاظ و اجرا شد، در تقابل دیپلماتیک هسته ای ایران نیز در نهایت خواست اولیه ایران مبنی بر حق غنی سازی در خاک خود به رسمیت شناخته شد. با مطالعه قطعنامه های زمان جنگ و بررسی و تطبیق آنها با قطعنامه 598، این تحلیل به دست می آید که جمهوری اسلامی اراده خود را بر عراق و قدرت های شرق و غرب تحمیل کرد چونان که در موافقت نامه ژنو نیز (با بررسی تطبیقی مذاکرات 10 سال ایران) به این نتیجه می رسیم که ایران خواست و اراده خود را این بار بر شش قدرت جهانی تحمیل کرد. موافقت نامه ژنو در سطح بین المللی دستاوردهای مهم دیگری نیز برای ایران حاصل کرد که به برخی از آنها اشاره می شود: 1ـ تثبیت ایران به عنوان یک قدرت ایدئولوژیک جهانی و یک قدرت سیاسی ـ نظامی منطقه ای. 2ـ خارج کردن ایران از یک external other در گفتمان امنیت بین الملل به یکInternal other ؛ یعنی ایران بر خلاف تبلیغ رژیم اسرائیل و لابی های سعودی مانند القاعده نیست که برای تحقق اهداف خود common norms بین المللی را زیرپا بگذارد، بلکه بازیگری است که با رعایت خطوط قرمزها و چارچوب های بین المللی به نقد وضع موجود می پردازد. 3ـ شکستن نظام و سازمان تحریم جهانی علیه ایران که از سال 1992 با تحریم های داماتو کلید خورده بود و در سال 2011 با تحریم گسترده قدرت های غربی علیه ایران به محصول رسیده بود. 4ـ ارائه تصویری جدید از ایران (برخلاف تبلیغ رسانه های غربی) به طوری که ایران دارای رهبرانی منعطف و عملگراست. دکتر سید محمد حسینی - استاد روابط بین الملل
یکشنبه 25 اسفند 1392 8:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]