واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
اظهارات جالب بهنوش بختیاری: با دو طبقه کلیپس میآیم! +عکس
چند وقت پیش داشتم از جایی چیزی می خریدم وقتی کمی توضیح دادم و صحبت کردم مرد فروشنده گفت صدایت چقدر شبیه این دختر دلقکه تو تلویزیون است. دلقک؟! هنوز مردم فکر می کنند کسی که می خنداند، دلقک است! شبکه ایران: بهنوش بختیاری از آن دست بازیگرانی است که ادا در نمی آورد. خود خودش است. برای همین خیلی راحت صحبت می کند بدون اینکه نگران باشد انگ غیر روشنفکری نصیبش شود. بختیاری که در ایام نوروز با نقش بهنوش در سریال «خوب، بد، زشت» مهمان مخاطبان شبکه دو سیما است درباره نقش خود و همکاری با منوچهر هادی حرف های جالبی دارد. بازیگری که شاید همیشه او را در نقشهای طنز دیدهایم ولی دوست دارد نقش تلخ را هم تجربه دارد. به همین بهانه گفتوگویی با وی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
نقش تلخ را دوست دارم
دوست دارم به سمت کارهایی بروم که بیشتر درام و جدی باشد. دوست دارم ژانرهای دیگر را هم تجربه کنم. چون فکر میکنم بازیگر باید نقش تلخ؛ جدی و درام داشته باشد. البته من یک نقش خیلی تلخ داشتم که پخش نشد.
از مردم انرژی می گیرم
نمیدانم مردم مرا در نقش جدی میپذیرند یا نه. ولی مردم نسبت من حس خوبی دارند. من را مثل خانوادهشان میدانند. به همین دلیل بارها خدا را شکر کردم. چرا که اگر در زندگی چیزهای زیادی را از دست دادم و سختی زیادی کشیدم ولی خداوند مسیر زندگیم را به جهتی برده است که مورد علاقه مردم هستم. همین انرژی که از مردم می گیرم انرژیم را زیاد می کند.
صداقت؛ راه ماندگاری است
راه ماندگاری صداقت است. لایک و اینستاگرام و تبلیغات راه ماندگاری نیست. بازیگر باید در میان مردم باشد و با آن ها حرف بزند همدردی کند. به این شکل می توان خودمان را در ذهن ها ماندگار کنیم. متاسفانه دیدهام که شایعاتی برای خود درست می کنند تا سرزبانها باشند.
حرف انسانی در قالب شیرین
کار منوچهر هادی خیلی خوب است و فکر می کنم مورد استقبال قرار بگیرد. منوچهر هادی کارگردان خیلی خوبی است. اعتقاد داشتم که کار «خوب بد زشت» کاری نیست که فقط برای خنداندن باشد. چون قرار است حرفی انسانی در قالب شیرین زده شود. حتی سکانس های غم انگیزی هم دارد. حتی خود من در جاهایی گریه هم کردم.
با دو طبقه کلیپس میآیم
آقای هادی شناخت خوبی از بازی ها دارد. اتفاقا چیزی که از بازی من گرفتند و برای من خیلی ارزشمند است این است که او اگزجره بودن را از من گرفته است. حتی من سعی کردم در این کار خیلی طنز نباشم چون بچههای دیگر خیلی عادی هستند و اگر می خواستم بازیهای قبلی را داشته باشم گل درشت به نظر می آمد.
این کار موقعیت خوبی برای من پیش آورد و نقشم را هم خیلی دوست دارم. دو طبقه کلیپس روی سرم است. این ویژگی را خیلی دوست دارم. چون این کلیپس به یک قانون برای دخترها تبدیل شده است و به نظر میرسد که یک دست و پا هستند که به یک کلیپس وصل شدهاند. این ویژگی را خودم به نقش اضافه کردم.
نقش من در خوب، بد، زشت
بهنوش مادر دو فرزند است که زندگی اش در حال فروپاشی است. ولی با این حال دست از فیس بوک و اینستاگرام بر نمی دارد. دنیای مجازی برایش تصمیم می گیرد. البته در این کار ما به هیچ عنوان دنیای مجازی را زیر سوال نمیبریم. ولی اگر حد و مرز را رعایت نکنیم واقعا تاثیر بدی در زندگیمان خواهد گذاشت.
این شخصیت در جایی به بی پولی و بدبختی میرسد و در نهایت میگوید؛ دوستان مجازیام فقط لایک میکنند، ولی پول قرض نمیدهند. مریض بشوید دیدنتان نمیآیند ولی همدردی می کنند. بهنوش شخصیت امروزی است ولی کمی احمق است. حتی بلد نیست کارهای بچههایش را انجام دهد. ولی خب مادر مهربانی است. شوهرم هم دراین کار سیروس همتی است.
پیش بینی سریال های نوروز
شخصا سریال «پایتخت« را خیلی دوست دارم و بیننده پر و پاقرص آن هستم. سعید آقاخانی هم امتحان خود را در طنز پس داده است. خانم سام که شبکه تهران سریال دارند کارهای زنانه دارند و بی شک برای خانمها دلچسب است. ولی معتقدم در این رقابت نمیتوان پیش بینی کرد که کدام کار بیشتر دیده میشود. چون که هر کدام شیوه و نوع کار خودشان را دارند. کار ما شبیه هیچ کاری نیست.
دودستگی آزار دهنده بازیگران
متاسفانه در بین بازیگران ما دوگانگی ایجاد شده است. خیلی از بازیگران ما که در آثار روشنفکری بازی می کنند، جواب بازیگرانی که کارهای تجاری بازی می کنند را نمی دهند. بگذریم از سیاسی شدن همه چیز، که اگه در فلان فیلم بازی کنید جوابتان را نمی دهند، این دودستگی واقعیت آزار دهنده است. یک عده از همکاران که ادعای دموکراسی دارند به شدت رفتارهای دیکتاتوری دارند. چرا اصلا عوامل کارهای روشنفکری با بچههای کارهای تجاری لج هستند. سینمای همه جور کاری نیاز دارند. در سینمای جهان همین شکل است. در حالی که در اینجا کمدین ها را چیپ می دانند.
در جایزه دادن ها هم همینطور است. به طور مثال من به عنوان پرکارترین بازیگر سریالهای نوروزی شناخته شدم ولی درجشنواره سریالهای طنز تلویزیون حتی کاندیدا هم نبودم. در صورتی که کمدی و خنداندن مردم یک علم است. خیلیها هستند که نمیتوانند یک جوک تعریف کنند. متاسفانه چند وقت پیش داشتم از جایی چیزی می خریدم وقتی کمی توضیح دادم و صحبت کردم مرد فروشنده گفت صدایت چقدر شبیه این دختر دلقکه تو تلویزیون است. دلقک؟! هنوز مردم فکر می کنند کسی که می خنداند، دلقک است.
می خواهم بین المللی باشم
برنامه ای که برای آینده دارم این است که در کشورهای خارجی کار کنم و دوست دارم کارم بین المللی شود. نمی خواهم مهاجرت کنم ولی دوست دارم کارم را به کشورهای دیگر گسترش دهم. حالا کمدی باشد، مستند سازی یا موسسه های خیریه؛ فرقی نمی کند. دلم می خواهد کارم تنها به ایران محدود نشود. اگر ایران این طور بخواهد بماند هیچ جای پیشرفتی وجود ندارد پس رفتن بهتر است.
در این سال ها هیچ تقدیری از ما نشد و تنها چیزی که بود باز خواست و مواخذه بود. پول هم که درست نمی دهند. پس انگیزه ای برایمان باقی نمی ماند.
شوخی ممنوع!
متاسفانه در ایران هیچ شوخی نمی توان کرد. نمونه بارز آن هم سریال «سرزمین کهن» بود. خود من اصالتا بختیاری هستم و خیلی از هم شهریهایم گفتند که تو وظیفه داری از کمال تبریزی شکایت کنی. در صورتی که باید منتظر بودند تا سریال ادامه پیدا کند و ببیند که کارگردان به هیچ عنوان قصد توهین به این قوم شریف را نداشت. بختیاری ها آدم های خوب و متحدی هستند ولی خب همانقدر که پشتشان ایستاده ام از همه شان خواهش می کنم کمی صبورتر باشند و زود قضاوت نکنند.
مشکلات هنرمندان در مستند من
به تازگی ساخت فیلم مستندی را با عنوان «فصل انگور» را آغاز کرده ام که درباره بازیگرانی که سالهاست فراموش شدهاند. خانه بازیگرانی رفتم که مدتهاست از دنیای بازیگری دور هستند. باور کنید یکی از آنها جلوی دوربین قسم میخورد که شش ماه است که نتوانستم گوشت بخرم. خیلی دردآور است که می بینم همکارم به این شکل زندگی می کند و نمی توانم بنز آخرین سیستم سوار بشم.
1392/12/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]