واضح آرشیو وب فارسی:الف: استدلال ژاپنی
بخش تعاملی الف - مهدی حسینی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۱۷
این روزها خبر مذاکرات هسته ای و رابطه با آمریکا داغ است و گروهی می گویند چه اشکالی دارد ما با آمریکا رابطه داشته باشیم باید با تدبیر و تفکر و اتخاذ یک سیاست درست با آمریکا تعامل کنیم. نمی خواهم جواب چرایی این سوال یعنی رابطه با آمریکا را بدهم. مقصود من پرداختن به یک استدلال است و آن استدلال ژاپنی است، کسانی که این استدلال را مطرح می کنند می گویند با عقل ودرایت با دشمنان تعامل کن از آن ها بهره برداری کن کاری که ژاپن کرد ظلمی که آمریکا به ژاپن کرد با هیچ کشوری نکرد اما آنها به جای رجز خوانی وفحاشی و پرچم آتش زدن ولگد مال کردن پرچم آمریکا و برعکس تو ومن به او نزدیک شدند علمش را از چنگش در آوردند وبا پیشرفت تکنولوژی او را به زانو در آوردند این یعنی اقدام موثر نه شعار وپرگویی بی فایده از فریاد بر سر زور گویان بی صفت فقط حنجره خودمان پاره می شود وبس! این است استدلال برخی هموطنان ما خب باید تک تک این جملات پرداخته شود آیا اساسا ژاپن با آمریکا تعامل کرد؟ و آیا پیشرفت تکنولوژیک ژاپن بر پایه کمک علمی آمریکا و غرب به این کشور بوده؟ و آیا ژاپن بر پایه کمک و همکاری غرب توانسته به این سطح از اقتصاد جهان برسد؟ آیا دیگر کشور ها که با آمریکا رابطه داشتند به قدرت اقتصادی ژاپن رسیدند؟همه می دانند که زیر ساخت های اقتصادی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم به کلی نابود شد و و دیگر تولیدی نداشت و با توجه به این نکته که ژاپن هیچ نفت و گازی ندارد به سادگی می توان فهمید ژاپن در بعد از جنگ جهانی یک بازار مصرف بزرگ برای کالاهای آمریکایی و یک مشتری بزرگ برای خرید نفت آمریکا بوده است. این رابطه یک رابطه ی برد – برد برای آمریکا بوده است و آمریکا هرگز دوست نداشته تا این رابطه برد – برد را برهم بزند. نباید فراموش کرد که رگ خواب ژاپن نزد آمریکا است و آن نفت است، نباید فراموش کنیم ژاپن ارتش ندارد. حالا می رسیم به پیشرفت، پیشرفت یک ملت هیچ وقت وابسته به خارج نبود برای مثال ژاپن و آلمان که در جنگ جهانی نابود شدند دوباره توانستند قدرت خود را بازیابند اما دیگر کشورها که رابطه بسیار مسالمت آمیز با غرب داشته اند هرگز نتوانستند به این جایگاه برسند که مثال بارزش مصر که بهترین روابط را با آمریکا داشته و تاکنون نه تنها اقتصادی نداشته بلکه مردمش به نان شبشان هم محتاج هستند پس پیشرفت یک کشور بر اساس رابطه با دیگران نیست ممکن است روند پیشرفت را تسریع کند ولی هرگز نمی تواند باعث پیشرفت آن کشور شود.پیشرفت کشور بر پایه تلاش و پشتکار و همبستگی و نظم یک ملت است نه چشم دوختن به دست دشمن اگر تلاش و نظم ژاپنی ها و آلمان ها نبود بدانید انقدر پیشرفت نمی کردند. ما نباید این نکته را فراموش کنیم که حضرت امام خمینی ره فرمودند ما به آمریکا نیاز نداریم و آن ها به ما نیاز دارند و اینکه رابطه ی ما با آمریکا، رابطه گرگ و میش است. اما مقصود نگارنده جنبه اقتصادی نبود بلکه آنچه که حالا مهم است عقیده و شیوه ی زندگی انسان هاست و بهتر بگویم سبک زندگی انسان ها که راه سعادت دنیوی و اخروی آن ها را معلوم می کند در جهان کنونی دو سبک زندگی بیشتر وجود ندارد اول سبک زندگی اسلامی و دوم سبک زندگی آمریکایی (American life style) دیگر مثل قدیم نیست که بر شما مسلط شوند و شما را استعمار کنند بلکه بدون آنکه شما بفهمید بر ذهن و فکر شما چیره می شوند.این هدف اصلی آمریکا است، وقتی شما سبک زندگی آمریکایی را پذیرفته اید شیوه فکر کردن شما به همه چیز تغییر می کند باور هایتان دگرگون می شود زیبایی را در چیز دیگری می بینید ارزش هایتان تغییر می کند به طور مثال مصرف گرایی و تجمل برای شما یک ارزش می شود، چشم و هم چشمی زیاد می شود الگو هایتان می شوند بازیگران هرزه بازیکنان بی مایه، دغدغه ما می شود دنیا و شهوت و... این است هدف اصلی غرب، هدف غرب این نیست که با علم و اقتصاد بر شما چیره شوند البته این دو دو اهرم موثر هستند اما هدف اصلی نیستند. غرب می خواهد بر فکر های شما چیره شود وقتی بر فکر شما چیره شد دیگر اقتصاد و علم مهم نیست وقتی فکر شما را داشته باشد آرزویتان می شود به هدفی که او می گوید برسید و آن ها می توانند اهداف شما را تعیین کنند و وقتی اهداف شما را تعیین کنند بدانید علم و اقتصادتان در دست آن هاست. حالا اینجا است که امام خامنه ای با هوشیاری تمام می فرمایند دغدغه اصلی من مسئله فرهنگ و تهاجم فرهنگی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]