محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855164718
چادر دیگر جزئی از من شده
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: خانم ها حتما بخوانند؛
چادر دیگر جزئی از من شده
تجربه ي اولين سفرم با چادر عربي، از شيرين ترين خاطرات همه ي عمرمه. حتي تيکه هايي که بهم مينداختن بابت همين چادرم، تو ذهنم موندگار شده.خاطره ای که میخوانید توسط آزاد کریمی برای ما ارسال شده است.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانمها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که هر شب در مجله شبانه منتشر میشود آشنا هستید.
اگر شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید می توانید به ایمیل [email protected] ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد نکنید.
----------------------------------------------------------------
من و مادرم تو مساله ی حجاب، درست برعکس همه مادر و دخترای امروزی ایم. اگر ما دو تا رو از پشت سر تو خیابون ببینی دقیقاً حکم می کنی که من مادرم و کنار دستیم(مادرم) دخترمه!مامانم سنگین می پوشه و شیک اما چادری نیست من چادری ام، ساده تیپ می زنم و شیک پوشیامو فقط مرهون خریدای با وسواس مادرمم!!!!بگذریم بزارید از اولش تعریف کنم:تصور کن دختری 8-9ساله بودم. مامانم مانتویی، موقر، سنگین و شیک پوش و همیشه هم خودش برام خرید می کرد تا من هم تیپم شیک باشه.
من اما در اندیشه ام، چادر رو ستایش می کردم!یه روز بالاخره به بابا که افکارش از مامان بهم نزدیک تره،گفتم که منم می خوام مث فلان دوستم، چادر سر کنم. اما حتی از بابا هم جواب شنیدم:نه! هنوز زوده. الآن سرت کنی، خسته میشی؛ ازش زده میشی.
و چادر، برای ماه ها، شد فقط مایه ی حسرتم!بعدش هواش از سرم افتاد و یواش یواش دل بستم به شیک پوشی های مامان پسندم!تا اینکه داداشم جذب ارگانی شد به نام بسیج وای خدای من! عجب آدمایی! اولاش از بعضی دوستای داداشم بدم می اومد. خب سلیقه ام هم یه کم بچگونه بود. قبول دارم. آخه همش10-11 ساله بودم اون موقعها!و بعد، این برادر بسیجی شده، پاشو کرد تو یه کفش که چادر سرت کن.و جواب من چی بود؟!؟ نه...چند وقتی میشد که با کمک و هدایت به موقع مادرم، تونسته بودم پوششی رو انتخاب کنم که در عین "پوشیدگی کامل"، شیک و امروزی هم باشه. درست مث تیپای خودش. کاملاً پوشیده اما نه ساده. این پوششی بود که بهش عادت کرده بودم و کم کم هم داشت ازش خوشم می اومد.اون روزا فک می کردم حد حجاب، همین پوشیدگی کامله و بقیش، دیگه بستگی داره به سلیقه ی افراد و پذیرش عرف و... واسه همین اصلاً دلیل اصرارای برادرمو بر چادر نمی فهمیدم. و فقط مخالفت می کردم.
مدت ها بحثمون، بی نتیجه می موند فقط و فقط بخاطر اینکه درک نمی کردم، حجاب اسلامی چند تا آیتم باید توش رعایت بشه و صرف پوشیدگی کامل، ممکنه کافی نباشه.مامان و بابا هم که دست ما رو تو انتخابامون باز می ذاشتن، و اینم مزید علت می شد که چندسال بحث و مشاجره ی لفظی با داداشم، هم نتونه چادر رو به سرم بشونه؛ چادری که اوایل کودکیام رو با ذوق اینکه زودتر بزرگ بشم تا به سرم بذارمش، سر کرده بودم!!!
چند سالی گذشت تا بالاخره کمی از حجم اصرارای داداش کم شد و من هم که دیگه با تیپم کامل اخت گرفته بودم. هیچ کمبودی احساس نمی کردم. اون موقعا تازه دبیرستانی شده بودم.سال اول داشت تموم میشد که بردنمون راهیان.قبل عید که خبرش رو بهمون دادن خیلی عادی برخورد کردم.سر کلاس بودیم که من و چندتا از دوستام رو صدا زدن تا بریم دفتر پرورشی. خانوم پرورشی ذوقش از ما بیشتر بود وقتی داشت می گفت شماها انتخاب شدین برا اردوی راهیان نور. با خونواده هاتون صحبت کنین واسه رضایت نامه و...
شب هم که تو خونه مطرحش کردم انگار که قراره ببرنمون پارک ارم! همینقدر بی احساس بودم نسبت بهش.حتی شب هم ذوق بابا و داداشم بیش از من بود. خب آخه اونا می دونستن فرق این اردو رو با بقیه اردوها؛ و از پیش، حدس میزدن چه نتایجی رو برای من و دوستام در بر خواهد داشت.بعدِ عید رفتیم راهیان.خیلی عادی؛ مث بقیه اردوها؛ با همون احساس؛ اما فقط به احترام شهدا، این اردو، با چادر.
... از بين دوستام که همسفر راهيان نور هم شده بوديم، بعضيا واقعاً چادري بودن و خيلي سختشون نبود. اون موقعا هم که چادر ملي به اين راحتي نبود که رسماً مانتو رو با تيکه پارچه هاي اضافه تبديل به نوعي چادرش کنن؛ (حالا اين بحثم بماند بعضي چادر مليا خوب و سنگينه اما بعضياشون...) خلاصه يا بايد چادر معمولي رو با تموم سختياش سر مي کرديم يا نهايتاً چادر عربي؛ البته اونم خيلي راحت نبود اما شايد واسه بي تجربه هايي مث من، تو سفر، راحت تر بود. که انصافاً هم همين شد. تجربه ي اولين سفرم با چادر عربي، از شيرين ترين خاطرات همه ي عمرمه. حتي تيکه هايي که بهم مينداختن بابت همين چادرم، تو ذهنم موندگار شده.
رفتيم راهيان، بي احساس ولي با چادر؛ برگشتيم؛ با احساسي خاص به چادر. انگار عطر پوشش محبوب حضرت ياس(س)، شامه مونو تا تونست تو اين سفر چند روزه نوازش کرد.اولاش که هيچ حس متفاوتي نبود. حتي رسيديم به مناطق جنگي و حرفاي اوليه راوي رو هم شنيديم اما شنيدن کي بود مانند ديدن. پام نرمي رملاي فکه رو که حس کرد، يه چيزي تو دلم تکون خورد. انگار همهمه ي شهداي جنگ رو واسه لحظاتي شنيدم. دلم رفت پيش دايي ام که انيس سال هاي کودکي ام بود و البته چند سالي ميشد انگار فراموشش کرده بودم؛ خيلي وقت بود حتي يه جمله ام باهاش درددل نکرده بودم. دلم تنگش شده بود. البته خون او رو خاکاي جبهه هاي غرب ريخته بود اما جبهه همون جبهه اس، و شهيد همون شهيد. و همشون مث هم مي تونن رو آدما اثر بذارن. فقط کافيه باور کني اين خون، اين خاک، مقدسه. همين و همين.
کم کم حس مي کردم اينجا يه جاي ديگه اس. مث همون وادي مقدس که بايد سردر ورودي اش نوشت: فاخلع نعليک.واي خداي من؛ وقتي حجاب کفش، اين حائل بين پاي تو و قداست خاک، برداشته ميشه؛ تازه تازه ميتوني کمي از بوي بهشت رو نفس بکشي. نرم شدم و از قالب قبلي در اومدم اما قالب جديد؟ مي خواستم تا بي شکل، بي هويت، دوباره سخت و سفت نشم. ديگه نوبت خود شهدا بود. بايد به من که مث برگي سرگردون تو اون وادي مقدس شده بودم، جهت ميدادن تا باز طوفان بعدي به بيراهه نبردم. و چه زيبا جهت دادن! الان فک مي کنم شايد تو همون فکه و طلائيه حوالمو نوشتن؛ و سپردنم به دوستاشون تو زيد.
... تو مسير، ناهماهنگي پيش اومد. پاسگاه زيد اصلاً تو برنامه هيچ کارواني نبود. فقط يه ناهماهنگي بود. گفتن شايد صداتون کردن. شايد حکمت جاموندن ما از بقيه کاروان و همزمان پيدا شدن چند شهيد تو پاسگاه، اين باشه که شهدا خواستنتون. حرفاش رو کامل نمي فهميدم اما ميشد حس کرد که اتفاقي داره مي افته که اتفاقي نيس.
تموم زيد، يه کانتينر داغ کوچيک بود و يه وضوخونه. بقيش وسعت خاکي بود از جنس آسمون که با تن شهدا انس گرفته بود و انگار خودش نمي خواست که همه شهدا رو يه جا ازش بگيرن. هر سال، فقط چند تاشونو به زميني ها هديه مي داد.با سختي وضو گرفتيم و بزور خودمونو تو کانتينر جا کرديم. واي خداي من، دست کثيف من و لمس پاکي استخوناي شهيد، از روي يه تيکه پارچه ي کوچيک سفيد؟ واي خداي من، يعني از یک بدن مطهر همين مونده؟ فقط چند تا استخون؟
نشستيم به عاشورا خوندن. آخه کربلايي شده بود اونجا واسه خودش. بايد از عاشورا مي خونديم.گريه امونم نمي داد که يواش يواش حس کردم دايي بالاخره داره جواب درددلامو ميده. بعد اين همه سال انتظار، تو زيد داشتيم با هم حرف مي زديم. مي فهميدم اون چي مي خواد بهم بگه.
... قشنگي اين احساس، واقعاً وصف شدني نيس. فقط اينو بگم وقتي برگشتم و به فاصله ي چند روز، خبر فوت يکي از اقوام رو شنيدم. نتونستم واسه بيرون رفتن، چادرم رو برندارم. داداشمم بالاخره سکوت چند ماهشو شکست و با اشاره به چادرم پرسيد: حالا نظرت چيه؟ جوابي نداشتم جز اينکه تازه فهميدم زيبايي يعني چي!
البته اين فقط آغاز راه چادري شدنم بود. اوايل که انتخابش کردم، مادرم به خودش مي سنجيد که چقدر اذيت ميشه موقع سرکردنش و دوس نداشت منم خودمو اذيت کنم. اما خب زمان مي خواست تا مادرم هم به باور برسه که من و چادرم رو خون شهيد، بهم گره زده.
اين هديه ي دوس داشتني، حتي اذيت کردنش هم برام شيرين تر از عسله. اما خب بهر حال، تا مدتي هنوز اون پايبندي رو که يه چادري واقعي به چادرش داره نداشتم؛ اما هم تيپم ساده تر شده بود و هم اينکه در مقام اعتقاد، حتي يه لحظه هم از اين سياه دوست داشتني، دست نکشيدم. تو عمل، فقط آداب درست سر کردنش رو بلد نبودم که خدا رو شکر، با تصميمات بعديم، اونم مرتفع شد. الان خدا رو شکر، نه فقط تو اعتقاد، که عملاً چادر، جزئي از من شده.
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
آخرین جزئیات از علت حادثه آتشسوزی در مدرسه گیلان/ انتقال دانشآموزان به مدرسه دیگر
آخرین جزئیات از علت حادثه آتشسوزی در مدرسه گیلان انتقال دانشآموزان به مدرسه دیگرمدیرکل نوسازی مدارس استان گیلان گفت آتشسوزی مدرسه شهرک چوکای رضوانشهر به دلیل اتصال سیم برق سقف کتابخانه مدرسه به وقوع پیوسته است عمران حسنزاده مدیرکل نوسازی مدارس استان گیلان در گفتوگو باجزئیات دیگری از پرونده حق ماموریت 12 میلیاردی
جزئیات دیگری از پرونده حق ماموریت 12 میلیاردیبخش داخلی الف 20 اسفند 92تاریخ انتشار سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۸ ۳۰ چندی پیش سخنگوی قوه قضاییه خبری را بیان کرد که طبق آن یک مدیر حق ماموریتی به مبلغ ۱۲ میلیارد تومان دریافت کرده و هزینه غذای او هم 500 میلیون تومان شده است که رییاشتون تا ساعاتی دیگر وارد تهران می شود/ جزئیات برنامه های رئیس سیاست خارجی اروپا
سیاسی سیاست خارجی اشتون تا ساعاتی دیگر وارد تهران می شود جزئیات برنامه های رئیس سیاست خارجی اروپا کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا عصر امروز در رأس هیأتی متشکل از هلگا اشمید و مایکل مان معاون و سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران سفر می کند به گزاراگر ترکیه بخواهد گاز ما را به جای دیگری صادر کند، باید در قراردادها لحاظ شود
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹ ۲۹ یک عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اخباری که در مورد احتمال خرید گاز مازاد بر نیاز توسط ترکیه از ایران مطرح شده است گفت اگر هدف ترکیه از این کار آن باشد ;i گاز ایران را با قیمت کمتر بخرد و آن را به مشتریان دیگری با قیمت بالاتر بفروشجزئیات سقوط هواپیما در کیش از زبان معاون مناطق آزاد
جزئیات سقوط هواپیما در کیش از زبان معاون مناطق آزاد دانلود یک فروند هواپیمای جت فالکون غیرمسافربری دوشنبه در آب های ساحل شرقی جزیره کیش سقوط کرد ّآقای خیاطیان معاون رئیس سازمان منطقه آزاد کیش گفت این هواپیما در حال آزمایش نور فرودگاه کیش بود که دچار حادثه شد لینک را کپی کنیدآخرين جزئيات سانحه سقوط هواپيماي فالكن در جزيره كيش + تصاوير
آخرين جزئيات سانحه سقوط هواپيماي فالكن در جزيره كيش تصاوير روز دوشنبه ساعت 18 46 يك فروند هواپيماي فالكن 20 در 5 مايلي شرقي جزيره كيش دچار سانحه شد و سقوط كرد به گزارش خبرنگار اقتصادي باشگاه خبرنگاران شامگاه دوشنبه يك فروند هواپيماي فالكن 20 كه براي آزمايش تجيزات فرودگاهي به ججزئیات توافق جدید ایران و جمهوری آذربایجان/ رودخانههای مشترک مرزی ساماندهی میشود
اقتصادی انرژی جزئیات توافق جدید ایران و جمهوری آذربایجان رودخانههای مشترک مرزی ساماندهی میشود مديركل رودخانههاي مرزي و منابع آب مشترک وزارت نیرو از نهایی شدن دستورالعمل مشترک ساماندهی تثبیت و کناره بندی رودخانه های مرکزی ایران و جمهوری آذربایجان خبر داد به گزارش خبرنگار مواکسن ایدز یک گام دیگر به واقعیت نزدیک شد
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۲۹ محققان آمریکایی دریافتهاند سیستم ایمنی بدن اقدام به تولید پادتن پرقدرتی میکند که با هدف قرار دادن یک محل بر روی ویروس V1V2 از آلوده شدن سلولها به ویروس اچآیوی جلوگیری میکند به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا محققان موسسه مآخرین جزئیات سانحه سقوط جت فالکن 20 متعلق به سازمان هواپیمایی + عکس
آخرین جزئیات سانحه سقوط جت فالکن 20 متعلق به سازمان هواپیمایی عکسساعت 18 46 روز گذشته یک فروند هواپیمای جت فالکن 20 مخصوص بررسی تجهیزات ناوبری فرودگاهی و تست این تجهیزات متعلق به سازمان هواپیمایی کشوری در سواحل شرقی جزیره کیش و کنار برجهای دوقلو دچار سانحه شد و هر 4 سرنشینرونمایی از 2 مسافر دیگر سرزمین کانگوروها
مقدماتی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ استرالیا رونمایی از 2 مسافر دیگر سرزمین کانگوروها با برگزاری بازیهای روز پایانی مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ استرالیا چهره ۲ تیم صعود کننده دیگر مشخص میشود تا فقط یک جای خالی در ترکیب مسافران سرزمین کانگوروها باقی بماند تسنیم با برگزاریجزئیات محدودیت ترافیکی نوروز ۹۳
جزئیات محدودیت ترافیکی نوروز ۹۳ وزارت راه و شهرسازی اعلام کرد با توجه به افزایش حجم سفر در تعطیلات نوروز و نیز رشد ظرفیت تردد در جاده های اصلی کشور و به منظور ارتقاء ضریب ایمنی و ایجاد کشش و روانی ترافیک طرح نوروزی از ۲۶ اسفند تا ۱۶ فروردین ماه اجرا می شود تسنیم عبور و مرور اجزئیات حمله مسلحانه به کارمند فرمانداری ایرانشهر
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۴۴ جزئیات حمله کارمند فرمانداری ایرانشهر اعلام شد به گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا یک مقام مطلع در این خصوص گفت ساعتی قبل وقوع تیراندازی در خیابان مولوی روبروی خانههای سازمانی در شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان به مافزایش سرمایه گذاری ضامن موفقیت استرالیا و دیگر کشورهای منطقه است
بین الملل آسیا اقیانوسیه تونی آبوت افزایش سرمایه گذاری ضامن موفقیت استرالیا و دیگر کشورهای منطقه است نخست وزیر استرالیا افزایش سرمایه گذاری و تقویت فعالیت های تجاری را ضامن موفقیت استرالیا و دیگر کشورهای منطقه برشمرد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شینهوا تونی آبوت نخست وزیرتوفیق: در این لیگ قهرمانی را میتوان خرید/ ما مثل تیمهای دیگر صندوق پری نداریم
توفیق در این لیگ قهرمانی را میتوان خرید ما مثل تیمهای دیگر صندوق پری نداریم سرمربی تیم بسکتبال صنایع پتروشیمی گفت با شرایطی که در سوپرلیگ وجود دارد نزدیکترین حس ما این است که قهرمانی را میتوان با بیشتر خرج کردن در مراحل بالا خرید علی توفیق به خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاراسليقه مردم بالا رفته دیگر تلويزيون نمي بينند!
سليقه مردم بالا رفته دیگر تلويزيون نمي بينند امير نوري در ارزيابي برنامههاي تلويزيون گفت مردم با تلويزيون قهر کردند و براي تلويزيون يک کشور خيلي زشت است که مردم با آن قهر کنند مسئولان خودشان نيز ميدانند که تلويزيون درصد زيادي بيننده ندارد و کيفيت برنامههايمان پايين است خبرآنها که در کلاس اول اخلاق لنگ هستند چگونه میخواهند دیگران را تربیت کنند
پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴ ۱۷ یک کارشناس دینی و استاد حوزه علمیه با اشاره به مولفههای اثرگذاری تبلیغ تصریح کرد دوری از حسد غرور خود بزرگبینی تخلق به اخلاق و ضعیف دانستن خود در برابر خداوند از جمله مولفههای موثر در اثرگذاری تبلیغ است به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاگر پدرم بود حتما به چادرم افتخار می کرد
خانم ها حتما بخوانند اگر پدرم بود حتما به چادرم افتخار می کرد یک روز تصمیم گرفتم توکل کردم دلو زدم به دریا فهمیدم سالها سردر گم بودم فهمیدم راه من اینه راه درست اینه راهمو پیدا کرده بودم خوشحال بودم که توان شروع کردنشو دارم مجله شبانه باشگاه خبرنگاران حتما با-
گوناگون
پربازدیدترینها