واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي همتي براي پرورش گلر نيست!
بازي ايران و گينه كه به پايان رسيد موجي از نگراني جامعه فوتبال را در برگرفت
بازي ايران و گينه كه به پايان رسيد موجي از نگراني جامعه فوتبال را در برگرفت. گلهايي كه تيمملي در اين ديدار دريافت كرد، نشان داد كه ما بعد از دروازهبانان بزرگ كشورمان چون مرحوم ناصر حجاري و احمدرضا عابدزاده هنوز با مشكل نداشتن يك گلر شش دانگ و مطمئن روبهرو هستيم. مشكلي كه بيترديد بايد با خداحافظي بزرگان دروازهباني فوتبال ايران به فكر حل و فصل كردن آن ميافتاديم اما اينقدر دست دست كرديم تا امروز شاهد اين باشيم كه تيمملي با معضل بزرگي به نام دروازهبان مواجه است.
فوتبال بيدروازهبان
با خداحافظي عابدزاده از تيمملي پاسباني قفس توري تيم ملي به طباطبايي سپرده شد، دروازهباني كوتاه قامت كه البته شوتگير بسيار خوبي بود. او رقيبي به نام نكيسا داشت كه حاشيههاي زيادش هيچ وقت اجازه نداد تا تبديل به سنگرباني مطمئن شود، بنابراين طباطبايي ميتوانست مرد شماره يك باشد. او در جريان بازي دوستانه مقابل دانمارك اينقدر خوب ظاهر شد كه به شير كپنهاگ معروف شد اما ضعفهاي فني او خيلي زود از تيم ملي دورش كرد تا نوبت به پرويز برومند برسد. جام ملتهاي سال 2000 لبنان فرصت مناسب برومند بود اما او نيز نتوانست آنچنان كه بايد و شايد مطمئن ظاهر شود تا خيلي زود با تيم ملي وداع كند، هر چند قابليتهاي فني خوبي داشت اما او نيز چون نكيسا اسير حاشيهها شد.
فاصله بين سال 2000 و 2004 پوستاندازي فوتبال ايران شكل گرفت و تيمي جديد با تفكر تازه روآمد با مربيان كروات و ظهور دروازهباني به نام ابراهيم ميرزاپور كه حتي در خوشبينانهترين تصورات هم جايي در تركيب تيم ملي نداشت اما فوتبال ايران اينقدر به او ميدان داد و اينقدر از او ضربه خورد كه حتي او در جامجهاني هم حاضر شد و چنان ضعيف كار كرد كه يادآور غلامپور سال 94 شد. بعد از ميرزاپور دروازهبانان ديگري در چارچوب دروازه ايران ديده شدند؛ وحيد طالبلو، رحمان احمدي و سيدمهدي رحمتي كه اين سه دروازهبان آخر هر كدام قابليتهاي خاص خودشان را داشتند و ميتوانستند جانشينان خوبي براي عابدزاده باشند اما اولي قدر خودش را ندانست، دومي هنوز راه براي اوجگيري دارد و سومي هم كه خودش براي پيراهن تيم ملي كشورش ناز كرد و رفت. البته نبايد از اين نكته غافل شد كه هيچكدام اين سهتن قابليتهاي عابدزاده را دارا نيستند؛ نه در خروجها، نه در شوتگيريها، نه در پنالتي و نه در تكبهتكها.
ژرمنهاي فعال
پرورش دروازهبان فوتبال امري است كه در تمامي كشورهاي صاحبنام اين رشته به صورت حرفهاي دنبال ميشود و در اين راه بزرگان دنياي فوتبال با بهرهبرداري از استعدادهاي ناب خود نسل آينده را به گونهاي آماده ميكنند كه ديگر با مشكل روبهرو نباشند، به ندرت ميتوان مشاهده كرد كه با خداحافظي يك دروازهبان تيمملي يا تيم باشگاهي يك كشور با مشكلي به نام كمبود دروازهبان روبهرو شود، به عنوان مثال ميتوان به فوتبال آلمان نگاه كرد. ژرمنها بعد از دروازهبان بزرگ دهه هفتادشان يعني سپ ماير، دروازهبانان نامي و بزرگي كه به فوتبال دنيا معرفي كردند هر كدامشان براي موفقيت يك تيم به تنهايي كافي بودند؛ شوماخر، كوپكه، لمان، ايلگنر و حالا هم مانوئل نوير هر كدام علاوه بر درخشش در تيمملي كاري كردند كه دروازهبانان سراسر دنيا با استفاده از متدهاي تمريني و حركات آنها در مسابقات حساس كار خود را پيش ميبرند.
ما موفق نبوديم
آلمانها تنها يك نمونه هستند كه به عنوان سردمداران فوتبال كلاسيك هيچگاه در زمينه آموزش و پرورش كم نميآورند، ميتوان به كشورهاي ديگري چون اسپانيا، فرانسه، آرژانتين و برزيل نيز اشاره كرد اما ما در اين بين تنها فرصتسوزي ميكنيم. تيمملي فوتبال كشورمان از بعد يكي، دو دروازهبان نامدار و تاريخي همواره با مشكل روبهرو بوده است.
به جرئت ميتوان گفت كه بعد از عابدزاده ما موفق عمل نكرديم، حتي وقتي او مصدوم بود غلامپور نتوانست جانشين خوبي براي او باشد و اين نشان از آن دارد كه ما از همان زمان با اين مشكل روبهرو بوديم، ما نتوانستيم از داشتههايمان استفاده كنيم تا امروز با مشكلي بزرگ به نام دروازهبان مواجه باشيم آن هم درست در پاي جام جهاني جايي كه بايد رفت و نتيجه گرفت.
نویسنده : فريدون حسن
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 20 اسفند 1392 - 23:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]