واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
نفرین تاریخ؛ سخنی با برادران غیور افراطی وبلاگ > مطلق، محمد - اینکه افراطی گری و تمامیت خواهی در جامعه امروز ایران ادامه تاریخ بلند استبداد ضدمدنی است، تردید نکنید؛ استبدادی که مدنیت را مضمحل کرد و لااقل هزار سال یعنی درست از انتهای سلسله سامانیان که فرهنگ ایرانی در سایه بلندنظری شان بالید، تا پیش از انقلاب مشروطه، نفس شهروندان را گرفت، صنعت و کشاورزی را نابود کرد و تجارت و اندیشه را از رونق انداخت.
شاید این تنها شاعران بودند که لا به لای پرده ایهام و دالان های تو در توی مجاز و استعاره از جلوه واعظان نالیدند و از مکر زاهدان توبه کردند و جان به در بردند، البته راز که از پرده برون افتاد، دهان شاعر هم دوختند و زنده زنده پوست کندند و بر سر جسد نماز نخواندند و جنازه را از قبرستان مسلمین بیرون انداختند؛ استبداد غزنه ای و سلجوقی و قزلباش و قجر که از شاخصه های مهم آن کله شقی و قیم مابی و سند زدن همه ارزش ها به نام خود و به تعبیر سعدی سرکدویی و بی مغزی است: "کس از سر بزرگی نباشد به چیز / کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز" تنگ نظری های ضدمدنی اگرچه بار دیگر در هشت سال گذشته فرصت ظهور و بروز پیدا کرد و کام بسیاری هنوز سودای آن شیرینی دارد اما آنهمه ناله و نفرین که در نهایت به تلخند و سرشدن در برابر تاراج های هولناک و از هم پاشیدن سرمایه و اعتماد اجتماعی انجامید، ریشه ای به بلندای تاریخ دارد. ضرب المثلی می گوید آدم عاقل گاه مرکبش را سر و ته سوار می شود که ببیند چقدر آمده و چگونه آمده، نه آنکه چقدر مانده. اگر قفل زبان شیرین کامان هشت سال پیش اکنون گشوده شده، خوب است مرکب شان را گاه سر و ته سوار شوند و ببینند نفرین تاریخ چگونه بلند است. باید به زبان دهخدا که در نخستین یادداشت چرند و پرند، نوشت "برادران غیور تریاکی!" داد زد برادران غیور افراطی اگر عقل دارید بدانید در برابر قضاوت سخت تاریخ ایستاده اید. اینکه گفته اند جهان سوم جایی است که برای آباد کردن خانه ات باید وطن را ویران کنی و برای آبادی وطن خانه خراب شوی درست، اما برادران انصاف کنید و ویرانی وطن را، پشت پا زدن به خواسته و رای مردم را، تخته کردن روزنامه و خمیر کردن کتاب را برنگزینید. دادی که امروز رییس جمهور به عنوان تجلی اراده مردم می زند، در گوشه گوشه تاریخ شنیدنی است. این فریادها خیلی ها را بی آبرو کرده. بوستان و گلستان را بردارید و تورقی بکنید ببینید سعدی از چه کسانی می نالید و آیا شباهتی میان آنها و شما نیست؟ سعدی از قدرتمندان فاسدی می نالید که قلم ها را شکستند و اهل فکر و رای را تاراندند و زمین ها از جورشان بسوخت و دروازه های تجارت بسته شد: "شنیدند بازارگانان خبر/ که ظلم است در بوم آن بیهنر/ بریدند از آنجا خرید و فروخت/ زراعت نماند و رعیت بسوخت/ ستیز فلک بیخ و بارش بکند/ سم اسب دشمن دیارش بکند" سعدی هم وقتی حال و روز عین القضات را مرور می کرد و اینکه چگونه شمع آجینش کردند، داد می زد : "دو تن پرور ای شاه کشور گشای/ یکی اهل بازو دوم اهل رای/ ز نامآوران گوی دولت برند/ که دانا و شمشیرزن پرورند/ هر آن کو قلم را نورزید و تیغ/ بر او گر بمیرد مگو ای دریغ" فریاد رییس جمهور بر سر افراطیون در دانشگاه و جشنواره مطبوعات ادامه همین فریاد است. کدوسرهای تاریخ ایران که از دین تذهیب حاشیه قرآن کریم را می فهمیدند و از میهن دوستی دست انداختن سرداری چون عباس میرزا با قطع کردن تدارکات و پشتیبانی در جنگ روس، کاری با تمدن ایران کردند که هزار سال این قافله به خواب رفت. اینکه می گویند تمدن ایرانی در سایه آموزه های اسلامی می بایست قرن چهارم رنسانسی را تجربه می کرد که سده ها بعد اروپا تجربه کرد، حرف بی راهی نیست اما آنچه این تمدن را به کج راهه برد ستم و لودگی سر آغل دارهای تهی از اندیشه بود که هم فرهنگ و تمدن ایرانی از قدرت شان زیان دید هم دین از دینداری و حق به جانبی شان. برادران غیور افراطی! هشت سال از پس پرده برون آمدید و روی صحنه بازی کردید، شیرینی اش را هم چشیدید حالا وقت آن است مرکب تان را سر و ته سوار شوید و کلاه تان را قاضی کنید، اگر درسی گرفتید چه خوب اگر نگرفتید از گردن باریک ما که نمی ترسید از نفرین تاریخ بترسید.
سه شنبه 20 اسفند 1392 - 20:47:38
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]