تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816172237
خاطرات خلبان آزاده احمدبیگی وقتی بعثیها قبله را هم به اسرا اشتباه میگفتند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خاطرات خلبان آزاده احمدبیگی
وقتی بعثیها قبله را هم به اسرا اشتباه میگفتند
در طول دوماه، پشت به قبله نماز میخواندم و بعثیها سمت قبله را به من اشتباه گفته بودند، خدا میداند، شاید هم عمداً این کار را کرده بودند و شاید هرگاه هم میدیدند که من پشت به قبله نماز میخوانم کلی به من میخندیدند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت جامع آزادگان نوشت: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات خلبان آزاده تیمسار محمدیوسف احمدبیگی است: مدت دو ماه می گذشت که در سلول جدید تک و تنها بودم و مسائلی را که در اطرافم می گذشت ـ مثل رفتار عراقی ها با آن زن مظلومه و... ـ بر اعصاب و روانم خیلی تأثیر گذاشته بود. یک شب خیلی دلم گرفته بود. همش در این فکر بودم که خدایا! به سر زن و فرزندم چه آمده؟ آنها الان در نبود من چه حالی دارند؟ و... . فردای آن شب در باز شد. شخصی آمد و دوباره مشخصات مرا گرفت و گفت: «عرب زبانی؟» گفتم: «نه» گفت: «پتویت را بردار و بیا بیرون!» خوشحال شدم. برای چندمین بار بود که احساس کردم لحظه ی آن فرا رسیده تا نزد سایر دوستانم بروم؛ اما او چشمانم را بست و به آن طرف راهرو برد. صدای باز شدن در سلول به گوش رسید. فهمیدم که باز از چاله به چاه افتاده ام! در سلول را بست و رفت. مردی قد بلند و قوی هیکل درون سلول ایستاده بود. بلافاصله گفتم: ـ سلام، ایرانی هستی؟ ـ سلام علیکم. لا. توی دلم گفتم: «به درک، آدم که هستی.» دو تکه اسفنج کف سلول پهن شده بود. با اشاره ی دست به من گفت که بنشین! روی یکی از اسفنج ها نشستم. شروع کرد به سئوال کردن و مشخصاتی از قبیل اسم و درجه و شغل و دین و... مرا پرسید. سپس بلند شد و دست هایش را روی شکم اش گذاشت و گفت: ـ این طور نماز می خوانی؟ گفتم: «نه، من شیعه هستم و این طور نماز نمی خوانم.» سری تکان داد و گفت: «زین!» نوبت به من رسید تا مشخصات او را بپرسم. اسمش را پرسیدم. در جواب گفت: ـ خلاف. تعجب کردم! با خودم گفتم چرا او از گفتن اسمش امتناع می کند! دوباره پرسیدم: ـ اسمت چیه؟ ـ خلاف. برداشتم از کلمه ی خلاف که او در جواب من می گفت این بود که صحبت کردن با من خلاف، یعنی ممنوع است. مانده بودم که چرا خودش را معرفی می کند و اسم واقعی اش را به من نمی گوید که صدایی در راهرو پیچید و گفت: خلاف! خلاف! این آقا زودی برخاست و به در سلول کوبید و گفت: «نعم! نعم!» تازه فهمیدم که اسم این بابا واقعاً «خلاف» است. به وضع ظاهری «خلاف» و داشتن تشک اسفنجی و لباس مرتبی که بر تن داشت نگاهی انداختم، شک کردم که او یک زندانی معمولی باشد، لذا در ادامه ی سئوال هایم پرسیدم: ـ چرا اینجا هستی؟ جرمت چیه؟ آهی کشید و گفت: ـ قاتلو ـ قاتل؟ ـ نعم. ـ چه کاره ای؟ ـ راننده. (سائق) پنج بچه دارم. دو تا پسر و سه دختر. روزی که مرتکب قتل شدم آخرین بچه ام بیست روزش بود. دوباره به سر و وضع او نگاهی انداختم و گفتم: ـ تو قاتل نیستی! ـ چرا؟ ـ برای اینکه اینجا زندان سیاسی است. جای قاتل ها نیست! ـ نه، قاتلم. پس از اینکه مدتی با زبان درهم و برهم فارسی و عربی صحبت کردیم، متوجه شدم سئوال هایش رنگ و بوی سئوال هایی است که بازجوها می پرسیدند. شک بردم که نکند عامل نفوذی باشد. لذا هر چه می پرسید یا جواب نمی گفتم و یا اینکه جواب های بی ربط می دادم. شروع کرد از زندان های ایران بد گفتن. به او گفتم: «در ایران با قاتلان این طور رفتار نمی کنند. آنها در زندان عمومی نگهداری می شوند. هر چند وقت یکبار هم با خانواده شان ملاقات دارند. شما هم اگر قاتل هستی نباید در این زندان باشی! گذشته از آن، بعثیون خودشان قاتل اند.» یک دفعه تکانی خورد و گفت: ـ نه، نه، همه قاتل نیستند! بیچاره با این جواب خودش را لو داد. فهمیدم که کاسه ای زیر نیم کاسه است. همین باعث شد تا قفل دهان را محکم تر کنم و هیچ گونه اطلاعاتی به او ندهم. من هم شروع کردم از بدرفتاری های عراقی ها با زندانیان صحبت کردن و از اینکه در این مدت دو ماه چه بر من گذشته و چه اذیت ها و آزارهایی را بر من روا داشته اند، شکوه و شکایت می کردم. او تنها با اشاره ی سر تأیید می کرد و هیچ چیز نمی گفت. آن روز تا شب با خلاف در سلول بودم. زمانی که برای نماز می ایستادم و می خواستم نماز بخوانم. خلاف گفت: ـ چرا این طور می ایستی؟ قبله آن طرف است. تازه فهمیدم که در طول این دوماه، پشت به قبله نماز می خوانده ام و آنها سمت قبله را به من اشتباه گفته بودند. خدا می داند، شاید هم عمداً این کار را کرده بودند و شاید هم هرگاه می دیدند که من پشت به قبله نماز می خوانم کلی به من می خندیدند. به هر حال، آن شب آنقدر از عراقی ها بد گفتم و در جواب سئوال هایش خودم را به گنگی زدم که او خسته شده بود و دیگر کمتر حرف می زد. فردا صبح که بلند شد با نگهبان کمی صحبت کرد و لابه لای حرف هایش می دیدم که به من اشاره می کرد.. گویا با او در مورد لباس من صحبت می کرد. بعد از ناهار روز دوم بود که دو نفر آدم عجیب و غریب با چهره هایی وحشتناک به سلول آمدند. یکی از آنها با خشم به من نگاهی کرد و گفت: ـ نقیب طیار؟ ـ بله. سپس نگاهی به خلاف کرد و اطراف را ورانداز کرد و به من گفت: ـ امشی! حرک! من که از خدا خواسته بودم، فوری بیرون پریدم. زندانبان دوباره مرا به همان سلول قبلی ام برد و در را بست. نگاهی به اطراف انداختم. پتویی تمیز در گوشه ی سلول پهن شده بود و یک لباس عربی هم روی دیوار گذاشته بودند. بسیار خوشحال شدم! زودی لباس را پوشیدم و از اینکه یک لباس تمیزی گیرم آمده بود سر از پا نمی شناختم. بلند شدم و در سلول شروع به قدم زدن کردم. انگار جان تازه ای گرفته بودم. دستم را در جیب لباس بردم. نخ ضخیم سفیدی شبیه بند پوتین در آن بود که سی و سه گره داشت. با خود گفتم: «به به! این هم تسبیح. حالا تا می توانی تسبیح بگو و شکر خدا را کن.» بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پبام/
92/12/13 - 18:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
صفحات پیشنهادی
خاطرات خلبان سوئیسی از ایرانِ عصر قاجار در راه است
فرهنگ و ادب ادبیات جهان با ترجمه فیروزآیادی خاطرات خلبان سوئیسی از ایرانِ عصر قاجار در راه است خاطرات میتل هولستر خلبان سوئیسی که در اواخر عهد قاجار با هواپیما به ایران سفر کرده بود برای انتشار توسط نشر فرهنگ معاصر ترجمه و ویرایش میشود به گزارش خبرنگار مهر «پرواز بوقتی اشتباه میکنید باید بهای آن را بپردازید اسپالتی: همواره شانس جبران بدترین نتیجهها وجود دارد
وقتی اشتباه میکنید باید بهای آن را بپردازیداسپالتی همواره شانس جبران بدترین نتیجهها وجود داردسرمربی زنیت سنت پترزبورگ پس از شکست مقابل دورتموند در زمین خودی تاکید کرد همواره این شانس وجود دارد که از پس بدترین نتیجهها برآمد به گزارش خبرگزاری فارس زنیت سنت پترزبورگ در دیداروقتی بهزاد نبوی طرح حمله به اسرائیل میدهد
وقتی بهزاد نبوی طرح حمله به اسرائیل میدهدجریانی که امروزه دم از تساهل و مدارا آن هم در حساسترین و حیاتیترین منافع ملی و مملکتی میزند سالها پیش میخواست با بیتدبیری و نابخردی خود کشور را درگیر بحران بزرگی کند که البته با دوراندیشی خیرخواهان مملکت از آن عبور کرد به گزارشوقتی اقدام ضدایرانی هند با واردات کالاهای بی کیفیت پاسخ داده می شود/ اجرای سیاست های امریکایی-اسرائیلی از سوی
سیاسی سیاست خارجی وقتی اقدام ضدایرانی هند با واردات کالاهای بی کیفیت پاسخ داده می شود اجرای سیاست های امریکایی-اسرائیلی از سوی دهلی هند ایران را از 180 کشوری که حق دریافت تسهیلات روادیدی دارند مستثنی کرده است این اقدام خصمانه همزمان با طرح روی میز بودن گزینه پوشالی نظامی علیهخاطرات آزاده 14 ساله دفاع مقدس با نام تجمع ممنوع منتشر شد
استانها شمال آذربایجان شرقی میلانی خاطرات آزاده 14 ساله دفاع مقدس با نام تجمع ممنوع منتشر شد تبریز – خبرگزاری مهر رئیس حوزه هنری استان آذربایجان شرقی گفت کتاب خاطرات آزاده سرافراز محمد علی ملتجایی فرید با نام تجمع ممنوع به قلم مسعود زین العابدین توسط حوزه هنری آذربایجوقتی رضا رشیدپور خلبان می شود! + عکس
وقتی رضا رشیدپور خلبان می شود عکس رضا رشیدپور چند روز گذشته این عکس را در صفحه شخصی اش به اشتراگ گذاشت و نوشت رضا رشیدپور چند روز گذشته این عکس را در صفحه شخصی اش به اشتراگ گذاشت و نوشت امروز نزدیک به سه ساعت بر فراز آسمان کشورمان پرواز کردم بسیار لذت بخش بود جای همه شموقتی اتوی داغ را کف پایش نهادند؛خاطرات امیر شاهبندی از شکنجهگران بعثی
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹ ۲۹ خاطرات اسارت در کنار همه سختیها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامهای بود که آخرش خوش درآمد آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده محمدجواد سالاریان است یادم میآید چند سالوقتی مامور امنیتی اسرائیل عکاسان خبری را هدف می گیرد
وقتی مامور امنیتی اسرائیل عکاسان خبری را هدف می گیرد بین الملل > خاورمیانه - یک مامور امنیتی رژیم صهیونیستی در شرق بیت المقدس عکاسان خبری را نشانه رفته است منبع صفحه توئیتر خبرگزاری فرانسه 4949 جمعه 9 اسفند 1392 - 22 39 28بادامچیان: درخصوص هدفمندی یارانههااشتباه بزرگ در حال رخ دادن است/ جبهه پیروان به مقام معظم رهبری نامه سری ارس
بادامچیان درخصوص هدفمندی یارانههااشتباه بزرگ در حال رخ دادن است جبهه پیروان به مقام معظم رهبری نامه سری ارسال کرده است نایبرئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت جبهه پیروان خط امام و رهبری اخیرا یک نامه سری به مقام معظم رهبری و یک تا دو نامه سری دیگر به حجتالاسلام روحانی رساچین از آمریکا خواست اشتباهاتش در مورد تبت را اصلاح کند
چین از آمریکا خواست اشتباهاتش در مورد تبت را اصلاح کند تهران - ایرنا - سخنگوی وزارت امور خارجه چین در بیانیه ای از آمریکا خواست سیاست های اشتباهش در مورد تبت را اصلاح کند به گزارش روز یکشنبه خبرگزاری شین هوا کین گانگ سخنگوی وزارت امور خارجه چین در این بیانیه که در واکنش به دیدادیلی تلگراف: هشدار رمزی آمریکا به اسرائیل در مورد مذاکرات هسته ای با ایران
دیلی تلگراف هشدار رمزی آمریکا به اسرائیل در مورد مذاکرات هسته ای با ایران آمریکا می گوید تجار اسرائیلی اسلحه سعی در ارسال قطعات جت به ایران داشته اند اما برخی بر این باورند که انتشار چنین خبری با هدف انتقاد و سرزنش اسرائیل به خاطر موضعش در قبال مذاکرات هسته ای با ایران صورت گردرمان بیش از 1600 تروریست در بیمارستانهای اسرائیل با پول آل سعود
بین الملل آفریقا و خاورمیانه افزایش دخالت صهیونیستها در سوریه درمان بیش از 1600 تروریست در بیمارستانهای اسرائیل با پول آل سعود یک رسانه عرب زبان از درمان بیش از 1600 تروریست در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی خبر داد که هزینه های آن را رژیم سعودی پرداخت کرده است به گزارش خبرگزاریمارتینو: تعویضهایم اشتباه بود/ شکست دردناکی بود
مارتینو تعویضهایم اشتباه بود شکست دردناکی بودسرمربی آرژانتینی بارسلونا معتقد است که عامل شکست وی مقابل سوسیداد تعویضهای اشتباه وی بوده است به گزارش خبرگزاری فارس جراردو تاتا مارتینو پس از شکست سه بر یک شاگردانش مقابل سوسیداد در هفته بیست و پنجم رقابتهای لالیگا اعلام کرد کهماگات: در نیمه دوم اشتباهات زیادی داشتیم/ بازی بعد برنده میشویم
ماگات در نیمه دوم اشتباهات زیادی داشتیم بازی بعد برنده میشویمسرمربی فولام اعلام کرد که با وجود اینکه از عملکرد تیمش در نیمه اول راضی بوده اما در نیمه دوم اشتباهات زیادی داشته است به گزارش خبرگزاری فارس فلیکس ماگات معتقد است که استکلنبرگ تقصیری در گل خوردن فولام و از دست رفتنوقتی در جودو، مضروب محکوم می شود!
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۲۷ داور بینالمللی جودوی ایران که حدود شش ماه قبل مورد ضرب و شتم قرار گرفت از نوع برخورد با ضارب و محرومیت خودش ابراز تعجب کرد حسن روشنایی در گفت و گو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا اظهار کرد شهریور ماه و در جریان مسابقات استان تهرانخاطرات فائزه هاشمی از دوران دانشجویی و زندگی خصوصی
خاطرات فائزه هاشمی از دوران دانشجویی و زندگی خصوصیروزنامه فرهیختگان در ویژه نامه روزانه نیمکت خود گفت گویی با فائزه هاشمی دختر آیت الله هاشمی انجام داده است متن کامل این گفت و گو در پی می آید نیمکت - مرجان طباطبایی - فائزه هاشمیرفسنجانی بهرمانی نامی که در تمام این سالها ااعتراف تاتا به ترکیب اشتباه بارسلونا برابر سوسیداد
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹ ۳۰ سرمربی بارسلونا مسئولیت شکست برابر سوسیداد را بر عهده گرفت به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا بارسلونا با شکست سه بر یک برابر رئال سوسیداد صدر جدول لیگا را از دست داد و در صورتی که امشب یکشنبه آتلتیکو مادرید برابر اوساسونا به پیروزی برسد به-
گوناگون
پربازدیدترینها