واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
روزنامه خندان دوبیتیهای بابا ناصر طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
شرق: معرفی رسمی مشاغل جدید یک اختلاف حساب جزیی بین مسعود نیلی، مشاور اقتصادی حسن روحانی و وزارت کار دولت آقای محمود احمدی نژاد وجود دارد. مدت ها پیش نیلی توی تلویزیون گفت: «در هشت سال گذشته در کل سالی 14هزار شغل ایجاد شده.» 14هزار را ضربدر هشت سال بکنیم می شود 112هزار شغل.ولی دولت مهرورزی پاسخ محکم و مستدل و منطقی و مستند داد که «نخیر هم.ما پنج میلیون و 200 هزار شغل درست کردیم.» معلوم نیست مهرورزی چطوری 112هزارتا را گرد کرده که شده پنج میلیون و200هزارتا. ولی به نظر ما منطقی است.
خلاصه، ما از آن روزی که این حرف ها شد، یک گروه را مامور کردیم پنج میلیون و200هزار شغلی که مهرورزی می گوید ساخته را کشف و ثبت کنند. نتیجه شد این؛ پارکبان (از مشاغل تازه تاسیس، اختراع شده توسط دانشمندان وطنی) 25هزارتا. البته قرار بوده به تعداد هر ماشین در تهران یک پارکبان استخدام شود که متاسفانه این مهم با تغییر دولت از بین رفت.
هیات همراه (سفرهای خارجی) 500تا. که به عنوان شغل ثابت حقوق می گرفتند و الان بیکار شده اند متاسفانه.
هیات همراه (سفرهای استانی) 3500 تا.
بازکننده نامه های مردمی 800 نفر.
خواننده نامه های مردمی 200 نفر.
مسوول درست کردن موشک با نامه های مردمی 172 نفر.
دکتر (تحت لیسانس فتوشاپ) 2000نفر.
هنرمند 63 نفر. (که هنرشان این بود که به عنوان هنرمند حقوق و بودجه بگیرند و الان بیکار شده اند متاسفانه.)
هنرمند جوان 73 نفر. (که برای جوان گرایی به فرزندان جوان مسوولان و آشنایان عنوان هنرمند داده شد تا فیلم بسازند یا مشاور و رییس و مدیرعامل شوند.)
واردکننده پورشه (به صورت تخصصی) دونفر.
فروشنده ارز دولتی در بازار آزاد (به صورت تخصصی) شش نفر.
نویسندگان نامه مردمی به رییس جمهور سه میلیون و450هزارنفر.
مسوول خیس کردن پشت تمبر برای چسباندن پشت نامه مردمی 723نفر.
دوندگان پشت سر ماشین 2000نفر.
گیرنده وام 500هزارنفر. (که به صورت تخصصی گرفتن وام و تسهیلات خُرد شغلشان شده بود.)
شرکت کننده لاتاری، ایستاده در صف سفارتخانه، اپلای کننده دانشگاه خارجی و... سرجمع 14970نفر.
فیس بوک چی 1200001 نفر. (که کار در فیس بوک را به عنوان شغل حساب کردند و به هرحال کار که عار نیست.) تهران امروز : «دوبیتی های بابا ناصر» ندونُم ایور و او ور کدام است
ز بس سرگرم کارم سر کدام است
به هر شو که به خانه پا گذارم
ندونم دل که و دلبر کدام است
به سینه آتشی دیرُم خدایا
جوانی عینهو پیرُم خدایا
ز بس که گشنگی دادُم به این دل
دیَه از زندگی سیرُم خدایا
ته که ناخوانده ای علم سماوات
ته که کارِت درسته در خرابات!
چه دونی آسمون ما چه رنگه
بَرو او لا وینیم ارواح بابات!
شدم حیرون من از کار محبت
زدم بیرون ز بازار محبت
محبت چون نداره پول، لازم
دلی دیرٌم خریدار محبت
خدا را شکر اقلّاً این سبد هست
شدی مست و به دنبالت شدم مست
قدح از دست تو افتاد و بشکست
سبد از دست مو افتاد و نشکست!
نه دشمن می شناسه ما رِ، نه دوست
دیه حتّی قیافه م عین لولوست
فقط یک مشتِ پُر از استخونُم
اگر قصابُم از تن واکره پوست
به غیر از پُست امدادی مبیناد
دیه وضعیت عادی مبیناد
ز بس که دوده تهرون از دو متری
چشام میدان آزادی مبیناد!
یکی محصول رفسنجان پسندد
یکی هم پسته ی کرمان پسندد
یکی هم مثل من چون «بچه قم هِه!»
برا پُز شُم شده ،سوهان پسندد
میاد نزدیک لب جونم شب و روز
نمی جوشه ولی خونم شب و روز
کف دستم گرفتم آبرومو
پیِ یک لقمه ی نونم شب و روز
تو که حتی یه دوزاری نداری
گواهینامه ی گاری نداری
با مو هرگز سر یاری نداری
بَرو او لا با مِه کاری نداری!
برای عده ای نان آفریدند
چرا نان بلکه ناندان آفریدند
نه سر دارم نه سامان با چه رویی
برایم بانک سامان آفریدند! کیهان : نَفَس!(گفت و شنود) گفت: وزیر خارجه آمریکا بار دیگر ادعا کرده است که همه گزینه ها روی میز است!
گفتم: مگر طی سی و چند سال گذشته، همه گزینه ها و از جمله گزینه نظامی روی میز نبوده است؟! در این سی و چند سال چه غلطی کرده اند که حالا لاف حمله نظامی می زنند؟!
گفت: از سران فتنه هم حمایت کرده است.
گفتم: خودش را به آن راه زده است که مرگ فتنه 88 را به روی خود نیاورد!... یارو کنار استخر نشسته بود و می گفت؛ آفرین، آفرین، بنازم به این نَفَس! پرسیدند به چه کسی آفرین می گویی؟! گفت؛ رفیقم را می گویم، چند ساعته که رفته زیر آب هنوز بیرون نیامده! ایول! بنازم به این نَفَس! قدس :مش غضنفر و اتوبوس های بخش خصوصی تو دنیا از هیچّه به اَندِزه دیدنِ رویِ ناشورِ رئیسُم اوَختاییکه دیر به سَرِ کارُم مِرِسُم، نِمِتِرسُم.
امروزَم که واز دیر رِسیدُم ادارَما، هَم لِنگُم رِ گذاشتُم تو اتاقُم، رئیسُم جولوم سبز رَفتُ گفتِگ بِریچی وازَم دیر آمَدی؟ گفتُم بُخُدا تَخصیرِ ای اُتوربوسِ بود که ایقذَر فِس فِس کِرد. گفتِگ دُرُغ نِگو یَره. تو هَمِّشه با اُتوربوس میِی پس بِرِیچی قَبلَنا ایقذَر دیر نِمِرِسیدی؟
گفتُم بِرِیکه قَبلَنا اُتوربوسا دولتی بودُ رارَنده ها یَک حوقوقِ ثابتی از اُتوربوسرانی مِگیریفتَن بِرِیهَمی سَرِ وَختِشا میِمَدَنُ فِقَطَم تو ایسگایا وایمِستادَنُ هَم مسافراشایَم سِوارُ پیِده مِکِردن جینگی را میُفتادنُ مویَم هَمِّشه سَرِوَخت مِرِسیدُم ولی از وَختی اُتوربوسارِ دِدَن به بخش خوصوصی، ای رارَنده ها عینِ تاکسیا هَم هرجا یَک مسافری رِ مِبینَن که دِره از تو میلانی جایی مُدُوه، مِزِنَن رو ترمز تا یَرِگه بیه سِوار بِره. تو رایَم لِخ مِکیشَنُ راه مِرَن تا مسافرا بیشتر تو ایسگایِ بعدی لوکّه بِرَن.
بِرِیهَمیَم هَستِگ که هَرچیَم زود راه میُفتُم وازَم دیر مِرِسُم.حالا مویِ مَش غضنفر موندُم سازمانِ اُتوربوسرانیما کِی مِخه بفهمه که سُپُردَنِ اُتوربوسا به بخش خوصوصی به ای معنا نیستِگ که دِگه هیچّه نظارت روشا نِدِشته بِشه تا رارَنده ها هَرجور که دِلِشا مِخه کار کُنَن.
شنبه 10 اسفند 1392 9:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]