تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802725853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عصر يخبندان کوچک و تاثير آن بر ايران‌زمين | معرفی جاذبه های گردشگری ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سیری در ایران: گه تير مه باد دريای هند بشويد به سيلاب از چين به سند به موسم کند زنده او نيمروز به خورشيد تابان ماه تموز
هيچکس در هيچ زمانی قله کوه دماوند را خالی از برف نديده است و چنانچه هنگامی بدون برف بماند، در جهتی که کوه بی برف نمايان گردد، فتنه و آشوب برپا و خون و خون‌ريزی خواهد شد. (سفرنامه ابودلف) برای تمام ساکنان سياره زمين، تغييرات آب‌وهوايی نکته‌ای بسيار آشناست. سرعت اين تغيير‌ها به اندازه‌ای زيادست که ما می‌توانيم هر روز افت‌وخيز دما، تغيير رطوبت هوا و سمت و سرعت باد را احساس کنيم. تغييرات فصلی آب‌وهوا به صورت يک چرخه معمولا پيش‌بينی‌پذير است. بهار هميشه پس از زمستان و پاييز بعداز تابستان می‌‌آيد. ترکيبی از عوامل آب‌وهوايی که در منطقه معينی به مدت چندين سال مشخص و نمايان شده باشد را اقليم می‌نامند. هر منطقه اقليمی هم می‌تواند جزيی از يک منطقه اقليمی بزرگتر، مانند اقليم قطبی، باران‌های موسمی، حاره‌ای، بيابانی و … باشد. هنگامی که اقليم خاصی برای منطقه‌ای مشخص شد، پديده‌های نادری مانند توفان‌های شديد و بارندگی‌های سيل‌آسا، ويا بادهای ناگهانی، موجب نمی‌شوند که اقليم اصلی يک ناحيه تغيير کنند. به بيان ديگر اينکه، آنچه که به نام يک اقليم می‌ناميم، ميانگين اندازه‌گيری متغيرهای آب‌وهوايی در يک دوره زمانی طولانی است. بسيار دشوار است که ما بخواهيم، اندازه‌گيری تغييرات طولانی مدت آب‌وهوايی در دهه‌ها يا سده‌ها را ارزيابی کنيم. به ويژه اينکه اندازه‌گيری متغيرها در زمان‌های گذشته هم امری ناممکن است. از اين رو از روی نشانه‌ها و شواهد به بررسی اين امر می‌پردازيم. شدت زمستان‌ها در ادوار گذشته از روی دانه‌های بلور نمکی سنجيده می‌شود. اما اين اندازه‌گيری پرسش زير را هم مطرح می‌کند: آیا در طی سده‌ها، در نقاط گوناگون زمين، اقليم تغيير کرده است؟ هرچند که در آغاز پاسخ بلی نمايان می‌شود، اما چنين پاسخی بايد بر استنتاج داده‌ها قرار داشته باشد. ما در اين نوشتار به دوره ساليان 1450 تا 1850 ميلادی (برابر با حدود 800 تا 1200 خورشيدی) می‌پردازيم. در اين دوره دست‌کم در نيم‌کره شمالی دما از زمان کنونی پايين‌تر بوده است. زمانی که آن‌را عصر يخبندان کوچک می‌ناميم. در اين دوره زمانی است که مسير آمودريا (جيحون) تغيير کرده ارتباط دريای مازندران و درياچه وخش (آرال) قطع شده است. رودخانه‌ها و درياچه‌های محلی بسياری در آغاز اين دوره پر آب بوده و در پايان آن خشک شدند. پهنه گسترده‌ای از جنگل‌های تنک، علف‌زارها و مرغزارهای ايران‌زمين و همچنين زمين‌های کشاورزی در پايان اين دوره از ميان می‌روند. همچنين تنوع حيات وحش هم رو به کاهش می‌گذارد. گستره زندگی گربه‌سانان بزرگ در ايران کوچک و کوچک‌تر می‌شود تا اينکه ببر مازندران و شير ايرانی که هر دو نماد کشور و تمدن ايران بودند درپايان اين دوره به شدت کاهش يافته سپس منقرض می‌شوند. همچنان که گفته شد، بسيار مهم است که دلايلی برای يک تغيير اقليمی ريشه‌ای و اساسی يافت شود، اما چنين دلايلی تا کنون يافت نشده‌اند. اين تعادل ظريف طبيعت است که زندگی روی زمين را امکان‌پذير ساخته و در اين تعادل پيشامدهای ناگوار غيرمترقبه، فاجعه و مصيبت ناميده می‌شوند. به طور يقين، در بررسی و مطالعه تاريخی اقليم، مشکلات زيادی وجود دارد. بسياری از ابزارهای اندازه‌گيری که امروزه به طور گسترده‌ای استفاده می‌شوند، مانند دماسنج، بادسنج، فشارسنج، باران‌سنج، در ساليان اخير گسترش يافته‌اند. ازاين‌روست‌که برای دستيابی به اقليم در سده‌های گذشته، استنتاج داده‌ها از منابع ديگر معنی پيدا می‌کند. اين داده‌ها منابعی مانند روزنگار ناوگان دريايی، جدول‌های مالياتی، تاريخ جوامع انسانی و مهاجران، ميزان توليدات کشاورزی، و از همه جالب‌تر اطلاعاتی از درون هنر و به ويژه ادبيات است. در سال 1289 رودخانه زاينده‌رود خشكيد. مردم در آن چاهي كندند به قرب سي زرع و آبي به زحمت مي‌كشيدند براي مشروبات. (تاریخ مسعودی) هنگامی‌که از عصر يخبندان کوچک صحبت می‌شود، عصر يخبندان بزرگ هم معنی پيدا می‌کند. تصور می‌شود که در دوران چهارم زمين‌شناسی (پليستوسن) توده‌های يخ در مقياس‌ عظيم، حرکت کرده‌اند. شواهدی وجود دارد که کلاهک‌های يخی قطب‌ها، از مرزهای کنونی به نحو بارز و چشمگيری به اطراف گسترده شده بوده‌اند. در نيم‌کره غربی، شواهد يخبندان مانند خاک يخ‌زده، نشانه‌های صيقلی، خط روی صخره‌ها، يخ‌رفت، تخت‌سنگ‌های سرگردانی که از منشا خود بسيار دورشده‌اند در بيشتر کانادا و بخش‌هايی از شمال امريکا چشمگير هستند. تمامی اين نشانه‌ها دليلی بر وجود مقدارهنگفت يخ و حرکت آن در مقياس بسيار بزرگی بوده است. اما مشخصه عصر يخبندان کوچک، حرکت مقدار هنگفت يخ از قطب به‌سوی جنوب نيست، بلکه به‌وسيله زمستان‌های بسيار سخت يک دوره چندصدساله درنيم‌کره شمالی مشخص می‌شود. به علاوه، ديگر پديده‌های هواشناسی مانند تابستان‌های خنک‌تر، تغيير عمده در مقدار بارش باران و جابجايی عمده در الگوی باد، همچنين تغيير چشمگيری در اندازه يخچال‌های کوهستانی مشاهده می‌شود. دوره بلافاصله پيش از عصر يخبندان کوچک، دوره سال‌های 1100 تا 1300 ميلادی ( حدود 500 تا 700 خورشيدی) يک آب‌وهوای نامتعارف و نامرتب را نشان می‌دهد. مشخصات آن با امروزه متفاوت بوده و ميانگين دمای آن از امروز هم بالاتر بوده است. از اين روست که در متون تاريخی جابجايی چشمگيری به‌سوی سرما به چشم می‌خورد. در اين دوره استپ‌های بی‌پايان آسيا مملو از مواد غذايی برای انسان می‌گردد. در نتيجه در ميان اقوام اين ناحيه رشد جمعيت زيادی به چشم می‌خورد. هم اينان با يورش خود تحت عنوان کلی قوم مغول به سوی سرزمين‌های متمدن، تاريخ جهان را دگرگون ساختند. شاخص‌های تاريخی تغيير اقليم در آغاز از آثار دگرگونی اقليم بر روی گياهان و جانوران سخن می‌گوييم. تاکستان‌های جنوب انگلستان در حدود دوره سال‌های 1100 تا 1300 ميلادی (حدود 500 تا 700 خورشيدی) باردهی بالايی داشته است. و اين حدود 500 کيلومتر بالاتر از مدار کنونی کشت انگور در آلمان و فرانسه است. در زمان ياد شده انگور در شمال فرانسه و آلمان هم کشت می‌شده است، جايی که امروزه نگهداری تاکستان‌های آن هيچ‌گونه توجيه اقتصادی ندارد. انگور توليدشده در انگلستان بسيار بيشتر از مصرف محلی آن بود و صادرات انگور و فراورده‌های آن به ويژه به فرانسه رونق فراوان داشت. در سال‌های سده 1400 ميلادی (حدود سده 800 خورشيدی) دما برای ايجاد فراورده‌های انگور بسيار پايين بود و کشت تاکستان در مدارهای شمالی متوقف شد. حتی در زمان کنونی هم امکان کشت تجاری انگور در اين نواحی وجود ندارد. اينک می‌توان به طور تقريب ميزان اختلاف دما در اين دو دوره را حدس زد. در آلمان، در زمان اين گرما، تاکستان‌ها در ارتفاع 780 متری از سطح دريا يافت می‌شدند. آنها هم‌اکنون در ارتفاع 560 متری از سطح دريا ديده می‌شوند. اگر در هر 100 متر ارتفاع حدود 6/0 تا 7/0 درجه سانتيگراد کاهش دما داشته باشيم (لاپس‌ريت)، اين داده‌ها به ما می‌گويند که دمای هوا حدود 0/1 تا 4/1 درجه سانتيگراد گرم‌تر از امروز بوده است. برای يک محصول انگور عالی، به يک بهار معتدل و به نسبت گرم پس از پايان شکفتن شکوفه‌ها نياز است. همچنين، برای افزايش قند موجود در آن، يک تابستان گرم و پاييزی معتدل ضروری است. محصولات بايد پيش از نخستين يخبندان گردآوری شوند. شاهد گياه‌شناختی ديگر بر اين کاهش دما، خط رويش درختان در کوه‌های آلپ است که حدود 70 تا 300 متر پايين‌تر آمده است. اين مشاهدات با بازمانده ته‌نشست‌های گياهی و جنگلی در ارتفاعاتی بالاتر از آنچه امروزه هستند تاييد می‌شود. همچنين در آلمان خط رويش درختان بين 100 تا 200 متر پايين‌تر آمده است. در ايسلند اين خط 300 متر پايين‌تر آمده است. هنوز هم در انتهای دنباله‌های يخچال‌های موجود در ايسلند، تنه درخت‌چه‌های غان و غوشه به چشم می‌خورند. همچنين، کاهش دما به معنی کاهش در مدار کشت ميوه‌ها، همانند جابجايی خط کاشت خرما در ايران، و پهنه توليد غلات و افزايش حدود 20 روز به زمان رسيدن انگورهای تاکستان‌هاست. بقايای آرامگاه‌های Norse در گرين‌لند، جايی است که اکنون خاک آن پيوسته يخ‌زده است. حدس زده می‌شود که دمای Norse در آن زمان بين 2 تا 4 درجه گرم‌تر از امروز بوده است. همچنين يافتن ريشه‌های گياهان در چنين سطحی اين ديدگاه را تقويت می‌کند، آن‌هم در جايی که امروزه سرمای پايدار و يخ‌بندان هميشگی جلوی رويش هرگونه گياهی را می‌گيرد. شواهدی نيز دردست است که اسکيموهای امريکای شمالی، سرزمين‌های شمالی گرين‌لند، جزيره Ellesmere و جزاير سيبری شمالی را اشغال کرده بوده‌اند. در اين مکان‌ها، شواهد بسياری از اقامت کسانی که از راه دريا نقل‌ومکان می‌کرده‌اند، يافت شده است. باستان‌شنان هم شواهد زيادی از وجود دهکده‌های صيادی باستانی که ماهيگيری و شکار نهنگ آنها را گسترش داده بود يافته‌اند. اين مهاجرنشين‌ها با تغيير هوا مجبور به حرکت به سمت جنوب شدند، تا جايی که با وايکينگ‌ها در گرين‌لند جنوبی روبرو شدند. برخورد به‌ناچار رخ‌داد و مهاجرنشين‌های وايکينگ به ناگاه در سال‌های سده 1400 ميلادی ( حدود سده 800 خورشيدی) ناپديد شدند. تماس اين سرزمين با اروپا در 1420 قطع شد و تا دهه 1720 دوباره برقرار نشد. اروپايی‌ها تا سده 1800 ميلادی ديگر در آنجا مهاجرنشين نساختند. در کاوش‌ها و حفاری‌ها در مراکز مسکونی وايکينگ‌ها در گرين‌لند، دانه‌های غلات يافت شده است، که نمايانگر کشاورزی غلات است. شواهد تاريخی، نيز دال بر کشت غلات در مهاجرنشين‌های وايکينگ پيش از عصر يخبندان کوچک است. موردی که تا دوران معاصر تکرار نشده بود. در ايسلند هم تا سده چهارده ميلادی غلات کشت می‌شده است. در سال 1695 (1074 خورشيدی) آب پيرامون اين جزيره ، به‌جز بخش کوچکی از آن، کاملا يخ زد، از اين رو نام اين جزيره را سرزمين يخی نام نهادند. حتی از سوی کوه‌های بلند هم جريان آب به هيچ سويی وجود نداشت. يخچال‌های کوهستان اطلاعات زيادی را در باره آب‌وهوا در يک مدت طولانی در خود ذخيره کرده‌اند. يخچال‌ها موجوديت خود را از کوه‌های مرتفع پوشيده از برف آغاز می‌کنند. برف فشرده‌شده در اثر جاذبه (گرانش) زمين، چون رودی از يخ به سمت پايين کوه حرکت می‌کنند. در اثر اين حرکت، لايه‌های پايينی يخ شکسته شده، ذوب می‌شوند. اگر ميانگين دما گرم‌تر بشود، يک ناپايداری رخ می‌دهد که در آن آهنگ ذوب يخ بيشتر از آهنگ تشکيل آن است. آنگاه ابعاد يخچال کوچکتر شده و به ارتفاعات بالاتر پس خواهد رفت. اگر ميانگين دما سردتر شده باشد، ناپايداری در جهت برعکس اتفاق خواهد افتاد و رطوبت در جهت افزايش ابعاد يخچال تامين خواهد شد. در دوره گرمايی، جمعيت استپ‌های آسيا، به ويژه تيره‌های مغولی، رشد چشمگيری داشت. سپس اين جمعيت همچون سيلی ويرانگر به سوی سرزمين‌های متمدن جنوبی سرريز شدند و فاجعه يورش مغول را پديد آوردند. مشخصات فيزيکی عصر يخبندان کوچک تا اينجا ما از شواهد اقتصادی و اجتماعی عصر يخبندان کوچک گفتگو کرديم. اينک بايد به دنبال شواهد فيزيکی اين فرضيه باشيم. گياهان، از محيط پيرامونی تا ساختار درونی آنها، از درهم‌آميختگی اتم‌های گوناگون (کربن، هيدروژن و اکسيژن) تشکيل شده‌اند. ترکيب شکل يافته از اين اتم‌ها تا دهه‌ها تغيير نمی‌کند. بنابراين، ترکيب شيميايی يک گياه می‌تواند اثرانگشت تغييرات آب‌وهوايی در طول رشد آن باشد. در جانداران، ايزوتوپ‌های گوناگون کربن، هيروژن و اکسيژن وجود دارد. با تغيير فراوانی اين عناصر، سنگينی ايزوتوپ‌های آنها هم تغيير می‌کند. نسبت تغيير ترکيب اين ايزوتوپ‌ها در گياهان، تابع دما است. همچنين اين نکته نيز قابل توجه است که غلظت مقدار کربن 14 گياهان هم در زمان افزايش دما افزايش می‌يابد. مشاهده اين عامل می‌تواند سرنخی برای موجبات عصر يخبندان کوچک باشد. شواهد ايزوتوپی ديگری در درون يخ‌های گرين‌لند، نمايانگر سرما در اين دوران است. در آب، بيشترين فراوانی را اکسيژن با وزن 16 دارد و اکسيژن با وزن 18 به ندرت يافت می‌شود. اگر اندازه نسبت 18O/16O در آب حاصل از يخ تغيير کند، اين تغيير نشانگر اين است که رابطه ميزان تئوری هماهنگ با دما تغيير کرده است. شاهد ديگر بر وجود عصر يخبندان کوچک، حلقه‌های تنه درختان است. پهنای هر حلقه نشان می‌‌دهد که در آن سال آب‌وهوا تا چه اندازه برای رويش درخت مناسب‌تر بوده است. هر چه حلقه پهن‌تر باشد، شرايط مناسب‌تر بوده و هرچه حلقه باريک‌تر باشد، شرايط نامناسب‌تر بوده است. چنين مطالعه‌ای بر روی مرجان‌های دريايی هم انجام شده است. ايزوتوپ‌هايی که در رشد سالانه توسط مرجان‌ها جذب شده‌اند، در عصر يخبندان کوچک کاهش چشمگير يافته‌اند. دلايل احتمالی عصر يخبندان کوچک هرچند يافتن شواهدی مبنی بر گسترش سرما ساده است، بيان دليل اصلی اين پديده بسيار مشکل خواهد بود. در اينجا ضروری است که توضيح مختصری در باره ساختار گرمايی زمين بدهيم. آشکار است که سرچشمه اصلی گرمای سياره ما، خورشيد است. افت‌وخيزهايی در ميزان انرژی جذب شده توسط زمين، مسبب و دليل اصلی مقدار گرمای ذخيره شده يا از دست رفته است. ذرات معلق در هوا، هواويزها، که بخشی از انرژی گسيل شده را در خود نگاه می‌دارند، می‌توانند دليل اصلی سرمای هوا در کوتاه مدت باشند. تا دوران حاضر، دليل اصلی اين هواويزها، فعاليت‌های آتشفشانی بودند. از سال‌های دهه پنجاه، مسبب اصلی هواويزها شناخته می‌شوند. در سده 19 ميلادی، فعاليت‌های آتشفشانی، مسبب اصلی سرمای سال‌های بعد بودند. انفجار آتشفشان Tambora، در سال 1815، که بيش از 150 کيلومترمکعب غبار به فضا گسيل کرد، دليل اصلی سال بدون تابستان در 1816 ميلادی، (1195 خورشيدی همزمان با …)، بود. انفجار دهشت‌بار آتشفشان کراکاتوا در سال 1883 ميلادی، برای چندين سال، ميانگين دمای کره زمين را يک درجه پايين آورد. از آنجا که اين ذرات هواويز به عنوان هسته ميعان هم عمل می‌کنند، موجب افزايش بارندگی در سراسر سياره زمين بوده‌اند. بدون اين ذرات بايد ذرات آب پيرامون زمين به حالت فوق‌اشباع می‌رسيدند تا بارش‌های جوی رخ‌می‌داد. علاوه بر اين ذرات، جذب ميزان بيشتری از انرژی خورشيد توسط ترکيبات گوگردی هم به سرد شدن هوا کمک می‌کرد. اين ترکيبات گوگردی، حتی موجب باران‌های اسيدی شده و تا سال‌ها در جو بالايی باقی می‌ماندند و موجب ضخيم‌تر شدن لايه‌های ابر و انعکاس بيشتر نور خورشيد، در نتيجه سردتر شدن هوا می‌شدند. در سال 1982، آتشفشان ElChichon در مکزيک فعاليت چشمگيری کرد. هواشناسان برای آن سال زمستان سختی را پيش‌بينی نمودند، که درست بود. ما نيز در زمستان آن سال شاهد باران شديد و سيل‌آسايی در سراسر ايران، به ويژه در تهران بوديم. اما، آيا فعاليت‌های آتشفشانی می‌توانند موجب سرمايی شوند که سده‌ها ادامه يابد. به نظر نمی‌رسد که فعاليت‌های آتشفشانی بتوانند موجب چنين سرمايی باشند. يک آتشفشان منفرد نمی‌تواند چنين مقداری از غبار را به جو پيرامون زمين گسيل کند. در تاريخ هم چنين آتشفشانی ثبت نشده است، اما در همين دوره چندين اتشفشان کوچکتر در سراسر کره زمين به ثبت رسيده است. پس از آنکه سرد شدن هوا آغاز شد، پديده هميشگی شدن رخ داد. با فزايش پوشش برف که انرژی جذب شده توسط خورشيد را کاهش می‌دهد، بيش از 80% انرژی خورشيدی توسط برف و يخ بازتابش پيدا می‌کند. اين کاهش معنی‌دار انرژی ذخيره شده، موجب تشديد اثر سرما می‌شود. منطقه مدار قطبی، شمالگان و جنوبگان، محلی برای چنين کاهشی از دما در نظم جهانی آب‌وهوايی است. گرمايی که در تابستان جذب می‌شود، به هيچ وجه، به اندازه گرمايی که در زمستان از دست می‌رود، نمی‌شود. همچنين در مناطق استوايی هم ميزان جذب دما 5/2 برابر مقدار از دست دادن آن است. تعادل گرمايی ميان منطقه استوايی و قطبی، موجب پايداری و ثابت ماندن دما در سياره زمين می‌شود. مقدار انبوه آب اقيانوس‌ها به تعديل سرما بر روی قاره‌ها کمک می‌کند. با کاهش دمای هوا و آب، آب کمتری تبخير می‌شود، با کاهش ميزان آب در جو باران و برف کمتری هم خواهيم داشت. با کاهش بارش، … گرم‌تر شدن جو موجب افزايش سطح CO2 می‌شود. تاثير CO2بر روی جو، در زمان حاضر، يکی از مهمترين مطالبی است که بر روی آن بررسی می‌شود. تا زمانی که خورشيد به زمين می‌تابد، پرتوهای نور جذب نشده، مطابق قانون استفان-بولتزمن، با طول موج بلندتری به درون جو باز می‌گردند. گاز CO2موجود در جو، مقداری از اين پرتوهای فروسرخ را جذب می‌کند. اين گرمای افزوده، موجب تحرک بيشتر مولکول‌های جو می‌گردد. اين اثر گلخانه‌ای زنگ خطری است که استفاده فراوان از سوخت‌های فسيلی، موجب ذوب شدن کلاهک‌های قطبی، همچنين افزايش ميانگين دمای سطح اقيانوس‌ها و گسترش بيابان‌ها می‌شود. شايد پيامدهای انقلاب صنعتی، از جمله توليد CO2بيشتر در اثر سوزندن سوخت‌های فسيلی به عصر يخبندان کوچک پايان داده باشد. لکه‌های خورشيدی فرضيه ديگری که برای اين کاهش دما بيان شده، تغيير در انرژی گسيل شده از خورشيد به‌سوی زمين است. کاهش حتی کمتر از 1% در انرژی خورشيدی، منجر به بروز اختلالات چشمگير در آب‌و‌هوای زمين می‌شود. نکته قابل توجه همزمانی پرمعنای کاهش شديد فعاليت لکه‌های خورشيدی در طی عصر يخبندان کوچک، به‌ويژه در سال‌های سردتر آن است. اما راه دستيابی به تعداد و ميزان لکه‌های خورشيدی در دوره‌های تاريخی چيست؟ در زمان کنونی لکه‌های خورشيدی، مناطقی که دمای آنها کمتر اما فعاليت مغناطيسی آنها به شدت بيشتر است، در يک دوره 11 ساله کم و زياد می‌شوند. اين تغيير موجب تغيير در آهنگ توليد کربن-14 14C در سطح زمين شده است. از اين رو با بررسی ميزان 14C می‌توان به تغييرات لکه‌های خورشيدی پی برد. مشاهدات مستقيم از قرن هفدهم به اين سو، نظم مشخصی را در تغييرات لکه‌های خورشيدی نشان می‌دهد. در طی اين سال‌ها تلاش زيادی برای يافتن پيوندی ميان تغيير لکه‌ها و تغييرات آب‌وهوايی صورت پذيرفته است. هرچند بررسی و مطالعه لکه‌ها_آب‌وهوا هيچ‌گونه ارتباط و پيوندی را ثابت نکرده است، اما با تغيير لکه‌های خورشيد، آب‌وهوای روی زمين هم تغيير می‌کند. اما در سال‌های سده شانزدهم و اوايل سده هفدهم ميلادی، کاهش شديدی در تعداد و ميزان فعاليت لکه‌های خورشيدی به چشم می‌خورد، اين سال‌ها سردتريد سال‌های ثبت شده در عصر يخبندان کوچک است. نتيجه‌گيری دلايل و شواهد زيادی وجود دارد که سرمای شديدی از حدود 1450 ميلادی آغاز شده، و چندين قرن ادامه داشته است. اين سرما تغييرات مهمی را بر زندگی گياهان و جانوران گذاشته و تمدن بشری، به‌ويژه ايران را تحت تاثير قرار داده است. دلايل چنين سرمايی می‌تواند ترکيب چندين متغير از جمله تغيير انرژی ورودی از خورشيد و بودجه حرارتی زمين، افزايش ذرات معلق در هوا (هواويزها) به دليل فعاليت‌های آتشفشانی و يا دلايل ديگری باشد که غبار حاصل از آن باعث کاهش انرژی دريافتی از خورشيد شده و دمای زمين تغيير کرده است. اين تغييرات نشان می‌دهد که در صحت اين مطلب که زمين فقط به پديده‌های نيرومند واکنش نشان می‌دهد ترديد کرد. می‌توان گفت که آنچه موجب بروز عصر يخبندان کوچک شد، تغييرات کوچک در عوامل کوچک، اما در مقياسی بزرگ، بوده است. تاثیر عصر یخبندان کوچک بر تمدن اسلامی و ایران‌زمین از آنجاییکه پدیده عصر یخبندان کوچک تاثیر به‌سزایی بر تمدن اسلامی و کشورهای مسلمان، به ویژه ایران‌زمین نهاده است، به تحلیل مختصر این پدیده می‌پردازیم. اين دوره زمانی است که مسير آمودريا (جيحون) تغيير کرده ارتباط دريای مازندران و درياچه وخش (آرال) قطع شده است (سال 1545 میلادی برابر با 924 خورشیدی). رودخانه‌ها و درياچه‌های محلی بسياری در آغاز اين دوره پر آب بوده و در پايان آن خشک شدند. پهنه گسترده‌ای از جنگل‌های تنک، علف‌زارها و مرغزارهای ايران‌زمين و همچنين زمين‌های کشاورزی در پايان اين دوره از ميان می‌روند. تنوع حيات وحش هم رو به کاهش می‌گذارد. گستره زندگی گربه‌سانان بزرگ در ايران کوچک و کوچک‌تر می‌شود تا اينکه ببر مازندران و شير ايرانی که هر دو نماد کشور و تمدن درپای ايران بودند درپايان اين دوره به شدت کاهش يافته سپس منقرض می‌شوند. دوره بلافاصله پيش از عصر يخبندان کوچک، دوره سال‌های 1100 تا 1300 ميلادی ( حدود 500 تا 700 خورشيدی) يک آب‌وهوای نامتعارف و نامرتب را نشان می‌دهد. مشخصات آن با امروزه متفاوت بوده و ميانگين دمای آن از امروز هم بالاتر بوده است. از اين روست که در متون تاريخی جابجايی چشمگيری به‌سوی سرما به چشم می‌خورد. در اين دوره استپ‌های بی‌پايان آسيا مملو از مواد غذايی برای انسان می‌گردد. در نتيجه در ميان اقوام اين ناحيه رشد جمعيت زيادی به چشم می‌خورد. هم اينان با يورش خود تحت عنوان کلی قوم مغول به سوی سرزمين‌های متمدن، تاريخ جهان، به ویژه ملت‌های مسلمان را دگرگون ساختند.اين جمعيت همچون سيلی ويرانگر به سوی سرزمين‌های متمدن سرريز شدند و فاجعه يورش مغول را پديد آوردند و آسیب‌های جبران‌ناپذیر و زیانباری به کشورهای مسلمان و تمدن اسلامی، به ویژه ایران، وارد ساختند. در سده 1400 میلادی ( حدود 800 خورشیدی) رفته رفته عصر یخبندان کوچک آغاز می‌گردد. آب و هوای کلی جهان رو به خنکی می‌رود و ما در این دوران شکوفایی دوباره تمدن اسلامی در ایران، دوران صفویه، عثمانی، هند بابری، ترکستان چین و دیگر کشورهای مسلمان را شاهد هستیم. نمودار شماره 2 دگرگونی آب‌وهوایی و همبستگی آن را با تمدن اسلامی نشان می‌دهد. منابع و ماخذ سياهوش، محمدتقی آب‌وهوای باستانی ايران فرشاد، مهدی تاريخ علم در ايران … www.grisda.org/origins/10051.htm http://jrscience.wcp.muohio.edu/weather http://academic.emporia.edu/aberjame/ice
4bc6b13407ecbe7f25a32f5ea4b22f96 عصر يخبندان کوچک و تاثير آن بر ايران‌زمين

star عصر يخبندان کوچک و تاثير آن بر ايران‌زمين

loading عصر يخبندان کوچک و تاثير آن بر ايران‌زمين
این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید" rel="nofollow">این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیری در ایران]
[مشاهده در: www.seeiran.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن