تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802802700




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رمزگشایی از نامه های معصومانه دختر جوان


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



رمزگشایی از نامه های معصومانه دختر جوان
زندگی‌اش پر شده از سکوت، خاطرات، بغض، اشک وتاریکی اما بدون ترس از ظلمت.




  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، سکوت با الهامی سرد زندگی‌اش را فرا گرفته بود اما با دست‌های ناتوانش به سختی می‌نویسد و گمشده‌اش را در میان غربت جست‌وجو می‌کند.  
زندگی‌اش پر شده از سکوت، خاطرات، بغض، اشک وتاریکی اما بدون ترس از ظلمت، ستاره‌ها را جست‌وجو می‌کند. او خوب می‌داند اگر هر روز بنویسد: معصومه زینلی دهمیری، مامان زهرا و باباعلی، روزی خواهد توانست خورشید را ببیند و آن روز در آغوش مامان‌زهرا همه تنهایی‌ها را خواهد گریست.
معصومه برای دل‌خودش می‌نویسد، برای دلتنگی‌هایش و برای یافتن شانه‌ای که دیگر تکیه‌گاهش نیست می‌نویسد. هر روز روی کاغذ نام معصومه زینلی دهمیری، مانان زهرا، بابا‌علی، داداش محمدرضا را حک می‌کند تا شاید مادر بیاید و بادستان نوازشگرش مرهمی بر زخم‌های دل شکسته معصومه بگذارد.
معصومه زینلی دهمیری دختری است که چهار سال پیش در یکی از شهرهای قوچان تصادف کرد. شدت تصادف به‌حدی بود که او علاوه بر آسیب‌های جسمی شدید قدرت تکلم خود را هم از دست داد.
معصومه که توان معرفی خانواده‌اش را نداشت به آسایشگاه معلولان شهید فیاض‌بخش منتقل شد. بستری شدن در آسایشگاه با‌عنوان معلول بی‌نام ونشان مانع تلاش او برای یافتن خانواده‌اش نشد و او بارها مشخصات خود و خانواده‌اش را روی تکه کاغذی نوشت، اما... اسفند ماه سال گذشته معصومه به مرکز نگهداری از معلولان «آرزو» در قوچان منتقل شد و این انتقال نخستین گام برای تغییر مسیر زندگی وی بود.
بتول صادقی مدیر مرکز متوجه باسوادی معصومه شد و سعی کرد از روی نوشته‌های تکراری او مدرسه محل تحصیل و خانواده‌اش را پیدا کند.
روز دیدار
در این روز بارانی هوا از عطر عشق و مهربانی پر شده است. نسیم، عطر حضور مهربان مادر را به ارمغان آورده است. قلب معصومه بشدت می‌تپد زیرا به او گفته‌‌اند مامان زهرا می‌آید. صدای ضربان قلب خود را می‌شنود و مدام از خود می‌پرسد آیا جدایی به پایان می‌رسد؟
دختر جوان از زمین فاصله گرفت، او در آسمان‌ها لحظه ورود مادر را تجسم می‌کند و مادر با عشق بی‌پایان پای در آسایشگاه می‌گذارد. به او گفته‌اند جگرگوشه‌اش زنده است و او با بی‌قراری راهروها را طی می‌کند تا به اتاق دختر دلبندش برسد.
هوا آفتابی شده یا ابری؟
چشمان پیر‌زن چون ابر بهاری می‌بارد. نمی‌تواند باور کند معصومه‌اش این‌چنین روی تخت آسایشگاه نشسته است. با بی‌تابی دخترش را در آغوش می‌گیرد، کابوس مرگ معصومه تمام شده اما آیا عمر جدایی هم به پایان رسیده‌است؟
برادر معصومه هم مانند مادر بی‌قراری می‌کند. از زحمات خواهرش برای گذران زندگی آنها می‌گوید و این‌که زندگی و جوانی‌اش را مدیون اوست، از روزهایی می‌گوید که معصومه با شستن رخت و لباس دیگران و تمیز کردن خانه‌ها، زندگی مادر و برادرش را می‌گذراند.
اما تقدیر گرهی بر زندگی آنها انداخت که باز کردن آن به آسانی میسر نیست. مادر و برادر معصومه توان مالی نگهداری از او را ندارند. باز باران می‌بارد اما نه!! این باران نیست، این صدای قلب خسته و غمگین معصومه است که از چشمان آسمان می‌بارد./ ایران  
2013




۱۳۹۲/۱۲/۸ - ۰۷:۳۸




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن