تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803870409




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روايتي از شهید حجت الاسلام سید احمد نبوی


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روايتي از شهید حجت الاسلام سید احمد نبوی
او فردى متدین، باتقوا، آگاه به زمان، وارسته از دنیا و وابسته به حق بود. به سپاه و پاسداران، از جان و دل، عشق و ارادت مى‌ورزید.
در روستاى کوچکى به نام "چاشم" از توابع "مهدى‌شهر سمنان"، در خانواده‌اى متدین و زحمتکش، کودکى دیده به جهان گشود که او را "احمد" نام نهادند. پدرش مردى باتقوا، متعهد و آگاه و از مقلدان حضرت امام خمینى(س) بود. احمد تحصیلات دوره ابتدایى را در روستاى خود به، پایان رساند و مدتى نیز در مکتبخانه به تحصیل علوم دینى پرداخت. اما مکتبخانه زادگاهش را پاسخ‌گوى ظرفیت ذهن خود ندانست؛ از این رو، براى ادامه تحصیل و فراگیرى علوم دینى، در سال 1342 به حوزه علمیه امام صادق(علیه السلام) رفت. در سال 1343 بار سفر به قم بست و به حوزه علمیه قم هجرت کرد. احمد با تلاش و مجاهدت و علاقه فراوان به فراگیرى علوم دینى پرداخت و تا سطح خارج 1 و 2 به تحصیل ادامه داد. "حجت‌الاسلام نبوى" فعالیت‌هاى سیاسى خود را پیش از ورود به شهر مقدس قم و حوزه علمیه که مرکز فعالیت‌هاى سیاسى و مذهبى بر ضد رژیم شاه بود، شروع کرد. او قبل از ورود به حوزه علمیه، با شخصیت حضرت امام خمینى(س) آشنا شد؛ از این رو، با ورود به قم و حوزه، خود را درگیر مسائل سیاسى کرد. سیداحمد پس از تبعید حضرت امام خمینى(س) به عنوان طلبه‌اى جوان و پرشور، اعلامیه‌هاى ایشان را از قم به طلبه‌هاى سمنان مى‌رساند. در قم، همزمان با تحصیل دروس حوزوى، فعالیت‌هاى سیاسى خود را گسترش و پس از هر بار آزادى، مصمم‌تر از پیش، به فعالیتش ادامه داد. حجت‌الاسلام نبوى، از سال 1352 در روستاهاى اطراف زادگاه خود براى جوانان، کلاس‌هاى قرآن و نهج‌البلاغه تشکیل داد و همراه با تدریس، به روشنگرى جوانان و افشاگرى رژیم پرداخت.در سال 1352، ساواک به مدرسه فیضیه یورش برد و تعدادى از طلبه‌ها را شهید و عده‌اى را نیز دستگیر کرد؛ اما سیداحمد با تیزهوشى از معرکه گریخت. ساواک که او را خوب مى‌شناخت، به تعقیبش پرداخت. از آن پس، او مخفیانه به فعالیت خود ادامه مى‌داد.عوامل ساواک بارها با به کار بردن شگردها و حقه‌هاى مختلف، براى دستگیرى‌اش به خانواده او و اطرافیان او سر مى‌زدند؛ اما موفق نمى‌شدند. همسرش در این‌باره مى‌گوید: "ماموران ساواک که در تعقیب سید بودند، با بهانه‌هاى گوناگون به منزل ما مى‌آمدند تا بتوانند او را دستگیر کنند؛ اما سید با زیرکى تمام از چنگشان فرار مى‌کرد. حجت‌الاسلام نبوى، پس از ماه‌ها فعالیت مخفى و فرار از این شهر به آن شهر، در سال 1354 در تهران دستگیر شد و مدت 3 ماه در "زندان کمیته"، تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. پس از آن سید را به زندان "اوین" منتقل کردند. همزمان با اوج‌گیرى انقلاب اسلامى، به همراه دیگر زندانیان سیاسى، از زندان آزاد شد. پس از آزادى از زندان، به رغم وجود آثار شکنجه، با شورى انقلابى، به مبارزه‌اش علیه رژیم ستمشاهى ادامه داد و همدوش با مردم مسلمان و انقلابى، در صحنه‌هاى مختلف انقلاب حضور یافت و تا پیروزى انقلاب اسلامى، لحظه‌اى از پا ننشست. حجت‌الاسلام نبوى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام اسلامى، خود را بى هیچ توقعى و بدون شائبه ریا و ریاست، وقف خدمت به انقلاب کرد. هر جا به او نیاز داشتند، مشتاقانه وارد عمل شد. او، سال 1360 به دعوت سپاه شهرستان "سمنان" ، مسؤولیت روابط عمومى‌سپاه این شهر را پذیرفت و مدت 5 ماه در آن‌جا خدمات ارزنده‌اى را ارائه داد. پس از آن، به پیشنهاد امام جمعه شهرکرد، راهى این شهر شد و مسوولیت سپاه پاسداران شهرکرد را پذیرفت و تحول چشمگیرى در سپاه پاسداران این شهر پدید آورد. او در شهرکرد به مسائل فرهنگى سپاه نیز توجه ویژه داشت و فعالیت‌هاى ارزشمندى را در این زمینه سامان داد.یکى از همکارانش در این‌باره مى گوید: "سید به مسائل فرهنگى برادران سپاه معتقد بود. در این ارتباط، خودش کلاس قرآن و نهج‌البلاغه بر گزار مى‌کرد." حجت‌الاسلام نبوى در سال 1361 به فرماندهى سپاه پاسداران "قم" منصوب شد و از شهر کرد به قم رفت، و به ساماندهى و سازماندهى تشکیلات سپاه پاسداران قم همت گماشت و با فعالیتهاى شبانه‌روزى و خستگى‌ناپذیر، خود، تحولى عظیم در سپاه قم پدید آورد. یکى از همکارانش در قم، درباره اقدام‌هاى او مى‌گوید: "در قم دایره کار سید خیلى وسیع بود. به همین خاطر، صبح اول وقت به سپاه مى‌آمد و آخر شب به منزل مى‌رفت. به بعد فرهنگى و نظامى سپاه توجه خاص داشت. در کنار این کارها و مسؤولیت‌هاى سنگین، به مشکلات رفاهى پاسداران نیز رسیدگى مى‌کرد؛ در حالى که خودش در یک خانه محقر و بسیار ساده زندگى مى‌کرد، اما در طول اقامتش در سپاه قم، مشکل مسکن تعداد زیادى از برادران پاسدار را حل و آنان را صاحب خانه کرد. "حجت‌الاسلام نبوى در سال 1362 به عنوان فرمانده ناحیه سپاه "شهر رى" بر گزیده شد و تحولاتى درخشان و چشمگیر در تشکیلات سپاه و بسیج این ناحیه پدید آورد. سپاه پاسداران شهر رى را از پایگاه به ناحیه تبدیل کرد و براى توسعه سپاه، زمینى را با پیگیرى زیاد، از شهردارى تحویل گرفته و ساختمان جدید سپاه شهررى را احداث کرد. یکى از همکارانش مى‌گوید: "ساختمان جدید سپاه شهر رى، به همت و تلاش حاج‌آقا نبوى احداث شد. ایشان براى گرفتن زمین ساختمان، با شهردارى مدت‌ها درگیر بود و سرانجام موفق شد و زمین را گرفت. از جمله کارهاى وى براى سپاه شهر رى، ایجاد خانه‌هاى مسکونى براى پاسداران بود که توانست بیشتر پرسنل را صاحب خانه کند". حجت الاسلام نبوى در سپاه شهر رى نیز بنا به رویه جارى خود، بعد فرهنگى برادران سپاه را تقویت کرد و کارهاى وسیعى را در این زمینه سازماندهى کرد، و در تقویت بنیه عقیدتى و سیاسى پاسداران، کارهاى ارزشمندى را انجام داد. سید در عین حال که به تقویت و توسعه سپاه پاسداران همت مى‌گمارشت، از تقویت جبهه‌ها از حیث ارسال نیرو و امکانات، غفلت نمى‌ورزید و در این‌باره، تلاش‌هاى چشمگیرى را انجام داد، و هر زمان که فرصتى پیدا مى‌کرد راهى جبهه شد. او فردى متدین، باتقوا، آگاه به زمان، وارسته از دنیا و وابسته به حق بود. به سپاه و پاسداران، از جان و دل، عشق و ارادت مى‌ورزید. او عاشق، مرید و فدایى حضرت امام خمینى(س) بود و اوامرش را مطاع مى‌دانست. به مردم، با مهر و علاقه خدمت مى‌کرد و دوستدار آنان بود. مردم زادگاهش نیز به او علاقه داشتند؛ به طورى‌که در زمان رژیم شاه، یک بار ساواک براى دستگیرى او به زادگاهش هجوم برد و عده‌اى از مردم را مورد ضرب و شتم قرار داد؛ ولى آنان سید را تحویل ساواک ندادند. او با خانواده شهدا، با تکریم و احترام برخورد مى‌کرد. به محرومان همواره توجه داشت. با مردم زادگاهش، رابطه مهرآمیز و با عطوفتى داشت؛ به طورى‌که شهادتش، چنان تحولى در آنان پدید آورد که در نخستین روزهاى پس از آن 12 نفر از جوانان آن‌جا راهى جبهه شدند، که چند نفر از آنان به فوز شهادت نائل آمدند. او به حفظ بیت‌المال اهتمام زیاد داشت از تشریفات و تجملات نیز سخت گریزان بود. همواره مسائل، مصالح و منافع مردم را بر منافع خود ترجیح مى‌داد و نمونه اعلاى ایثار و فداکارى بود. به امام زمان(عجل الله تعالى فرجه شریف) عشق و ارادت مى‌ورزید و به خواندن دعاى فرج امام زمان(عجل الله تعالى فرجه شریف ) مداومت داشت. با نهج‌البلاغه و قرآن مانوس بود. به اصل امر به معروف و نهى از منکر عمل مى‌کرد. از ریب، ریا و ریاست گریزان بود، ساده زندگى کرد.به نظم و انضباط اهمیت مى‌داد. در عین حال که در کارها جدى و باصلابت مى‌نمود، بشاش و گشاده‌رو هم بود. شهید حجت‌الاسلام سیداحمد نبوى، در روز پنج‌شنبه 24/11/1364 در عملیات "والفجر هشت" هنگام بازگشت از منطقه، روى اروندرود مورد اصابت ترکش توپ قرار گرفت و به فیض عظماى شهادت رسید. دوستش در باره نحوه شهادت او مى‌گوید: "با حاج آقا نبوى از اروندرود گذشتیم که به فاو برویم. درگیرى به شدت ادامه داشت. نتوانستیم جلوتر برویم، مجبور شدیم که بازگردیم. آمدیم کنار اروندرود، چند دقیقه در یک سنگر نشستیم تا آتش دشمن فروکش کند. مقدارى از شدت آتش کم. شد یک قایق آمد و ما سوار شدیم. یک بسیجى با نشاط قایق را مى‌راند؛ یک دوربین هم دستش بود که از ما چند تا عکس هم گرفت. وسط اروندرود بودیم که صداى مهیبى به گوشم رسید. یک لحظه حس کردم کمرم سوخت. به کمرم دست زدم، دستم گرم شد. ترکش به کمرم خورده بود. چند تا ترکش هم به آن برادر بسیجى اصابت کرده بود و از سرو صورتش خون مى‌ریخت. درد در تمام وجودم مى‌پیچید. به حاج‌آقا نبوى نگاه کردم. آرام گوشه قایق نشسته بود. فکر نمى‌کردم که ترکش خورده باشد. از حالش جویا شدم، با اشاره چشم گفت که طورى نیست. بسیجى با هر سختى که بود، قایق را به کنار اروندرود هدایت کرد. یکى از برادران رسید و ما را به اورژانس صحرایى منتقل کرد. تازه فهمیدم که حاج آقا هم زخمى شده؛ فکر مى‌کردم باید خیلى سطحى باشد. اورژانس کنار اروند بود. ترکش را از کمرم درآوردند. داشتم به اهواز منتقل مى‌شدم که یک لحظه چشمم به حاج آقا نبوى افتاد که روى تخت افتاده بود. دو، سه تا دکتر داشتند روى قلبش کار مى‌کردند. یک لحظه دست از کار کشیدند و صلوات فرستادند. نزدیک بود قلبم بایستد. حاجى آرام اما با شکوه روى تخت خوابیده بود و تبسم همیشگى روى لبش بود."

منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: 07 اسفند 1392 - 11:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن